سوگند ، اگر به تعداد این گله گوسفند یار و یاور داشتم ، حتما قیام می کردم »
📚الکافی ج 8 ص 33
❕از امام سوال کردند که چرا علی علیه السلام با دشمنانش 25 سال بعد رسول الله نجنگید سپس در ایام #خلافتش با دشمنانش جنگید؟ امام علیه السلام پاسخ داد ؛
« او به پیامبر اقتدا کرد چرا که پیامبر نیز به مدت 13 سال در مکه و 9 ماه در مدینه به دلیل کمی یاران جهاد با مشرکین را ترک کرد ، با این وجود خللی به نبوتش وارد نمیشود همچنین خللی به امامت علی نیز وارد نمیشود چون علت ترک جهاد در مورد پیامبر وعلی یکی است ( وآن کمی یاران بود) »
📚بحار الانوار، ج29 ص 435
❕« امیر مومنان بعد از جنگ نهروان در مجلسی نشسته بود و مردم سخن می گفتند تا آنجا که خطاب به ایشان عرضه داشتند چرا با ابوبکر و عمر نبرد نکردی چنان که با طلحه و زبیر و معاویه نبرد کردی❓ چرا با شمشیرت آنان را نزدی و حقت را از آنان نگرفتی❔
❕حضرت علی فرمود:
«من به شش پیامبر اقتدا کردم که آنان به خاطر خوف و هراس ( و کمی یاران ) از نبرد با دشمنانشان خود داری کردند .نوح و لوط و ابراهیم و موسی و هارون و محمد زمانی که در مکه بود و به غار پناه برد.»
📚بحار الانوار ج29 ص417
🔸پیامبر گرامی خطاب به علی علیه السلام فرمود ؛
« ای پسر ابوطالب، سرپرستی امت من حق تو و از آن توست، اگر مردم با سلامت و خوبی بر تو اتفاق نظر داشتند ، #زمام امور آنها را به دست بگیر و حکومت را عهدهدار شو. اگر درباره تو اختلاف کردند آنها را رها کن با هر چیزی که خودشان میخواهند، خداوند برای تو #گشایشی قرار خواهد داد.»
📚مستدرک الوسائل ج11 ص78 _بحار الانوار ج30 ص15
👌بنابراین امامان ما ، وظیفه امامت را به دیگری واگذار نکردند ، آنچه به دیگران واگذار شد ، شانی از شوون امامت یعنی حکومت ظاهری آن هم به واسطه عدم یار و یاور بوده است ، چنان که پیامبر گرامی در مدتی که در مکه بودند ، شان حکومت ظاهریشان ، به کفار واگذار شده بود ، آن هم نه به خاطر حقانیت کفار بلکه به خاطر کمی یار و یاور .
👌🔸وهابی اشکال دیگری مطرح کرده و می گوید ؛
« انکار نبوت بلا استثناء باعث کفر است اما انکار امامت باعث کفر نیست ، مگر امامت بالاتر و مهم تر از نبوت نبود »
👌پاسخ وهابی روشن است . انکار امامت هم به مانند انکار نبوت موجب کفر است ، چرا که امامت اصلی از اصول دین است
❔حال اهل سنت که امامت را قبول ندارند کافرند ❗️
👌پاسخ این سوال هم روشن است . آنان اصلی از اصول دین را منکرند و روز قیامت فرقی با کفار ندارند و هیچ گونه عمل خیری از آنان پذیرفته نمی شود ، چنان که از کفار پذیرفته نمی شود ، که تفصیل ادله در این رابطه را در سه نمایه بالا می توانید بخوانید .
👌امام باقر علیه السلام فرمود:
« هر کس با عبادت خداوند خود را خسته کند در حالی که معتقد به امامی از جانب خداوند نباشد سعی و تلاش او غیر مقبول است و چنین فردی گمراه و متحیر محسوب می شود .خداوند از بین #برنده اعمالش است و اگر در چنین حالی بمیرد به مرگ کفر و نفاق مرده است »
📚الکافی ج1 ص183 _ وسائل الشیعه ج1 ص118
🔷و فرمود:
« اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر #اعمالش را ندارد»
📚الکافی ج2 ص18
👌اما با این وجود ، امامان ما در دنیا احکام اسلام را بر آنان جاری کرده اند و به ما امر کرده اند با آنان معامله مسلمان کنید و آنان را مسلمان معرفی کرده اند تا همبستگی ظاهری در برابر کفاری که از اساس اسلام را قبول ندارند حفظ شود و اسلام سست و فشل نشود ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
«اسلام شهادتین واقامه نماز وزکات وانجام حج وروزه ماه رمضان است اما ایمان معرفت ولایت امامان است وکسی که #ولایت را نداشته باشد مسلمان گمراه است»
📚الکافی ج2 ص25
👌و در نقل های دیگر به ما سفارش کرده اند با آنان حسن رفتار داشته باشیم و در مساجدشان حاضر شویم و ...
❕ ما معتقدیم که مقام امامت از مقام نبوت بالاتر بوده و بسیاری از انبیاء و پیامبران اولوالعزم ، امام هم بوده اند و پیامبر اسلام هم امام بوده است و امامت امامان ما ، ادامه دهنده مسیر انبیاء گذشته و پیامبر اسلام است و مقام امامان ما از تمام انبیاء ، حتی آن پیامبرانی که به مقام امامت هم رسیده اند بالاتر است جز پیامبر اسلام که مستند این اعتقاد ما آیات قرآن و روایات فریقین است
👌و امامت ادامه دهنده نبوت است و همان صفاتی که در نبی شرط است در امام هم شرط است و همانطور که نبی را خدا تعیین می کند ، امام را هم خدا تعیین می کند و امامت « شورایی » از اساس باطل و غیر قابل قبول است و امامت « منصبی الهی » است ، چنان که نبوت « منصبی الهی است »
سوال:آیا مطالب زیرکه درکانالها نشریافته است صحیح است؟!؟!
سلام فردا روز سعد اكبر است روزى كه دعا درحق فرزندان به اجابت ميرسد... امشب تلاوت آيه29و30سوره فاطر باعث نزول بركت است. شما هم مثل من برای دوستاتون ارسال کنید.
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيم
إِنَّ الَّذِینَ
یَتْلُونَ
کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ
وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ
سِرًّا وَعَلانِیَةً یَرْجُونَ
تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ ﴿٢٩﴾
لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ
وَیَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ
إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ( ۳۰)
سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ
وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج
هَـمّی وَ يَسّر اَمری
وَ ارحِم ضَعفی
وَ قِلَـّةَ حيلَتی
وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب
يا رَبَّ العالَمين
حضرت محمد(ص) فرمودند هر کسی این دعا را بین مردم پخش کند گرفتاریهایش حل شود...
فقط امشب
*با این دعاء براى فرزندانتون ،ان شاء الله در حفظ و مراقبت الله قرار خواهند گرفت.🚩 هر پدرومادری:این دعاء را در این روزها تکرار کنند:*
بجای نقطه چین (( نامهای فرزندانتون بگویید))
*بار الها تو….... را بدون اینکه من قدرت و توانایی داشته باشم به من داده ای پس آنها را در پناه خودت بدون قدرت و توان من حفظ بفرما.*
*بار الها آنها را از هر بدی و شر و ضرری حفظ بفرما.*
*خداوندا آنها را از مریضیها حفظ بفرما.*
*خداوندا آزمایش و امتحان من را در آنها قرار مده.*
*بار الها آنها را در آزمایشات پنهانی و آشکار مأجور بفرما.*
*خداوندا آنها را از بندگان صالح خودت و حافظان کتاب خودت قرار بده و آنها را از نظر دین و عبادت و اخلاق بهترین مردم و از نظر زندگی خوشبخترین مردم و بهترین زندگی قرار بده*
*بار خدایا آنها را با حلالت از حرامت بی نیاز بگردان و با فضل و بخشش خود از احتیاج به غیر تو بی نیازشان بگردان.*
*خداوندا همانطور که کتابت را تا قیامت حفاظت می کنی آنها را از شیطان رانده شده محفوظ بدار .*
*بار الها دوستی با بهترین افراد و خصلتها ی پاک و توکل بر خودت را نصیبشان بفرما یا قادر و یا جبار.*
*بار الها تمامی مرضهای قلبی و بدنی از آنها دور بفرما و با قدرت و توان خودت مرا به نهایت آرزویم درباره آنها نائل بگردان یا کریم یا منان.*
*بار الها مرا از احسان و نیکی آنها در حیاتم برخوردار بفرما و با دعایشان بعد از مرگم مرا خوشحال بگردان.*
*(بار الها فرزندانم را ، تکه ای از قلبم را به تو سپرده ام در مکانی که از. دیدگان من پنهان هستند اما از دیدگان تو پنهان نیستند ،پس آنها را با حفاظتی که لائق عظمتت می باشد حفظشان بفرما) و همّ و غم آن کسی که این پیام را برای من فرستاده است را برطرف بفرما و هر آنچه را که آرزو دارد نصیبش کن.*
آمین
*هر کس این دعاء دریافت کرد،به دوستان عزیزش هدیه کنه ،صدقه جاریه باشد از من و پدر و مادرم .
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺
بابررسی به عمل آمده موارد زیر درخصوص متن بالا تقدیم می گردد
۱. مفهومی به نام "سعد اکبر" در هیچ یک از کتب روایی از معصومین(ع) نقل نشده و اعمالی هم برای آن بیان نگردیده است! ضمن اینکه در شایعه زمان مشخصی هم برای آن تعیین نشده است!
2. در باب سعد یا نحس بودن برخی ایام مانند سعد بودن نوروز روایاتی موجود است، اما نماز ادعا شده در متن، در کتب ادعیه شیعه مانند مفاتیح الجنان و اقبال الاعمال یافت نشد!
3. روایتی از شب خاصی که دعای والدین برای فرزندان اجابت شود موجود نیست! در روایات مرتبط هم استجابت دعا محدود به هیچ زمانی نشده است!
4. اعمال مستحب باید مطابق دستور و روایت باشد وگرنه بدعت محسوب شده و عمل به آن حرام می باشد!
5. مطلب ادعا شده در مورد آیات ۲۹ و ۳۰ سوره فاطر یافت نشد و در خواص این آیات فقط مطلبی با موضوع رشد سود و تجارت بیان شده است!
6. عبارت "سبحان الله یا فارج..." دعایی با سند مشخص نیست و ادعای رفع گرفتاری منتشر کننده آن از قول پیامبر اکرم (ص) نیز کذب و فاقد اعتبار است !
7. دروغ بستن بر دیگران از زشتترین انواع گناهان کبیره است؛ زشتى افترا بسته به شأن فرد مورد اتّهام می باشد و دروغ بستن بر خدا و پیامبر(ص)، از بدترین گناهان کبیره است!
✅غالبا در روضه ها از سه بانو در تاریخ به عنوان کنیز حضرت فاطمه(س) یاد می شود :
1⃣اسماء بنت عمیس
2⃣امّ ایمن بنت ثعلبة
3⃣فضّة نوبیه
حال صحت این ادعا را بررسی می کنیم.
💠أسماء بنت عمیس :
او از همان ابتدای مسلمان شدنش، حرة بوده و کنیز نبوده است.
اسماء ابتدا همسر جعفر بن ابی طالب(ع) بوده است و از وی سه پسر به نام های عبدالله و محمد و عون به دنیا آورد.
بعد از شهادت جعفر در جنگ موته، اسماء در سال نهم به تزویج ابوبکر ابن ابی قحافه درآمد.
پس؛ هنگامی که حضرت فاطمه(س) لحظات آخر عمر شریف خود را سپری می کرد، اسماء همسر ابوبکر بوده است و حتی از او فرزندی به نام محمد داشته است.
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند :
📋《رَحِمَ اللّهُ الأَخَواتِ مِن أَهلِ الجَنَّةِ!》
♦️خدا خواهران بهشتی کند مورد مرحمت قرار دهد!(۱)
که منظور حضرت(ص)؛
اسماء دختر عمیس همسر جعفر بن ابی طالب(ع)، و سلمی دختر عمیس همسر حمزة سیدالشهداء(ع) و میمونةُ دختر حارثِ همسر نبی اکرم(ص) و ام فضل دختر حارث همسر عباس بن عبدالمطلب بود که همگی از یک مادر متولد شده بودند.
در اینجا لازم به ذکر است که؛ اسماء در سال هفتم بعثت همراه همسرش جعفر به حبشه هجرت کرد و بعد از ده سال در سال هفتم هجری همراه دیگر مهاجران، به مدینه بازگشته است.
پس اینکه برخی مداحان اسماء را که در شب ازدواج فاطمه(س) به عنوان کمک کار ایشان، ذکر می کنند، دروغ است، چون او در آن سال در مدینه نبوده است.
به هر حال؛ پس اسماء کنیز فاطمه(س) نبوده و از باب علاقه و ارادتی که به این خاندان داشته است، به حضرت فاطمه(س) در امور منزل کمک می کرده است.
تا جایی که امام باقر(ع) از امام علی(ع) روایت می کند که ایشان فرمودند :
📋《أَوْصَتْ إِلَیَّ فَاطِمَهُ(س) أَنْ لَا یُغَسِّلَهَا غَیْرِی، وَ سَکَبَتْ عَلَیَّ الْمَاءَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ》
♦️فاطمه(س) به من سفارش کرد؛ غیر از من، کسی او را غسل ندهد و اسماء بنت عمیس، آب بریزد.(۲)
بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) اسماء با امام علی(ع) ازدواج کرد و از زمان دقیق وفات اسماء اطلاعی در دست نیست.
💠امّ ایمن :
بَرَکة دختر ثعلبة مشهور به امّ ایمن، کنیزی حبشی و متعلق به عبدالله بن عبدالمطلب، پدر رسول اکرم(ص) بوده و سپس به پیامبر اکرم(ص) ارث رسیده است و و پیامبر(ص) پس از ازدواج با حضرت خدیجه(س) او را آزاد کرد.
ام ایمن همچنین پس از درگذشت آمنه، مادر حضرت محمد(ص) در ابواء، وظیفه مراقبت از پیامبر(ص) را تا ورود به مکه و پس از آن تا سنین بلوغ و رشد، بر عهده داشت.
ام ایمن پیش از اسلام در مکه با عبید بن عمرو ازدواج کرد و از او فرزندی به نام أیمَن به دنیا آورد که در غزوه حنین در سپاه اسلام بود و کشته شد.
پس از درگذشت عبید بن عمرو، پیامبر(ص) روزی در بین اصحاب فرمود :
📋《مَن سَرَّهُ أَن يَتَزَوَّجَ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَليَتَزَوَّج أُمَّ أَيمَنَ》
♦️هر کس میخواهد با زنی بهشتی ازدواج کند، ام ایمن را به عقد خود درآورد.(۳)
پس؛ ام ایمن با زید بن حارثه ازدواج کرد و اسامة بن زید، فرزند آن دو است.
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) ام ایمن همچنان به خانه حضرت فاطمه(س) تردّد داشت و حتی به همراه امام علی(ع) برای بازپس گرفتن فدک از ابوبکر، شهادت داد که پیامبر(ص) فدک را به فاطمه(س) بخشیده است.(۴)
پس ام ایمن نیز کنیز حضرت فاطمه(س) نبوده است.
💠فضّه :
در منابع آمده است که؛ حضرت على(ع) و حضرت فاطمه(س) در ابتدای ازدواجشان از رسول خدا(ص) خواستند تا در تقسیم امور خانواده بین آن دو قضاوت کند.
📋《فَقَضَی عَلَی فَاطِمَةَ(س) بِخِدْمَةِ مَا دُونَ الْبَابِ وَ قَضَی عَلَی عَلِیٍّ(ع) بِمَا خَلْفَهُ》
♦️پیامبراکرم(ص) نیز کارهاى مربوط به درون خانه را براى فاطمه(س) و کارهاى بیرون خانه را براى على(ع) تعیین کرد.
حضرت فاطمه(س) در این باره فرمود :
📋《فَلایَعْلَمُ ما دَخَلَنى مِنَ السُّرُورِ اِلاَّ اللّه ُ بِاِکْفائى رَسُولُ الله(ص) تَحَمُّلَ اَرْقابِ الرِّجالِ》
♦️جز خدا کسى نمى داند که من چقدر از این تقسیم خوشحال شدم زیرا از شانه به شانه شدن با مردان بیگانه نجات یافتم و مشکل برخورد با مردان نامحرم از دوشم برداشته شد.(۵)
بعد از اینکه بچه های این دو بزرگوار به دنیا آمدند، کارهای منزل بر حضرت فاطمه(س) سخت شد و از آنجایی که امام علی(ع) مدام در جنگها شرکت می کرد، پس در غنایم جنگی سهم داشت.
روزی؛ حضرت فاطمه(س) به پیشنهاد امام علی(ع) قصد داشت از رسول خدا(س) خادمی برای خانه بخواهد، اما پیامبر اکرم(ص) در پاسخ به درخواست ایشان، فرمود :
📋《یَا فاطِمَه(س)! ﺃُﻋَﻠِّﻤُﻜُﻤَﺎ ﻣَﺎ ﻫُﻮَ ﺧَﻴْﺮٌ ﻟَﻜُﻤَﺎ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺨَﺎﺩِﻡِ؟》
♦️ای فاطمه(س)! آيا بهتر نيست چيزى به شما تعليم نمايم كه از خادم براى شما بهتر باشد؟
ادامه مطالب :👇
سپس تسبیحات را به ایشان آموخت و فرمود :
📋《ﺇِﺫَﺍ ﺃَﺧَﺬْﺗُﻤَﺎ ﻣَﻨَﺎﻣَﻜُﻤَﺎ ﻓَﻜَﺒِّﺮَﺍ ﺃَﺭْﺑَﻌﺎً ﻭَ ﺛََﻼﺛِﻴﻦَ ﺗَﻜْﺒِﻴﺮَﺓً، ﻭَ ﺳَﺒِّﺤَﺎ ﺛََﻼﺛﺎً ﻭَ ﺛ
ََﻼﺛِﻴﻦَ ﺗَﺴْﺒِﻴﺤَﺔً، ﻭَ ﺍﺣْﻤَﺪَﺍ ﺛََﻼﺛﺎً ﻭَ ﺛََﻼﺛِﻴﻦَ ﺗَﺤْﻤِﻴﺪَﺓً》
♦️ای فاطمه(س)! هرگاه خواستید بخوابید، سی و سه مرتبه سبحان الله، و سى و سه مرتبه الحمدالله و سى و چهار مرتبه الله اكبر بگوييد.
سپس حضرت زهرا(س) از آموختن این تسبیح خرسند شد و فرمود :
📋《رَضِيتُ عَن اللهِ و عَن رَسُولِه》
♦️من از خدا و رسولش راضى شدم.(۶)
بعد از اینکه پیامبر اکرم(س) از مساعدت و دادن خدمتگزار به حضرت فاطمه(س) امتناع نمود و براى تقويت جسم و جان فاطمه(س) تسبيح هاى معروف را به دختر ارجمند خويش آموخت، طولى نكشيد كه آيه نازل شد و اين روحيه پيامبر(ص) را موجب رضايت پروردگار عالم و پاداش بزرگ الهى اعلام كرد، و در عين حال جلب رضايت و مساعدت فاطمه(س) را نيز مجاز و سبب خوشنودى خداوند دانست.
📋《وَ إِمّٰا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ اِبْتِغٰاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهٰا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُورَاً》
♦️و اگر به امید رحمتى که از پروردگارت جویاى آنى، از ایشان روى مى گردانى، پس با آنان سخنى به نرم بگو.(۷)
نقل شده است که؛
📋《فَلَمَّا نَزَلَت هَذِهِ الآیَةُ أَنفَذَ رَسُولُ اللهِ(ص) إِلَیهَا جَارِیَةً لِلخِدمَةِ وَ سَمَّاهَا فِضَّةً》
♦️هنگامی که این آیه نازل شد، حضرت رسول خدا(ص) کنیزی را به استخدام و خدمتگزارى فاطمه(س) مامور كرد و او را فضه نامید.(۸)
حضرت علی(ع) در مورد فضه فرموده است :
📋《اَللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِی فِضَّتِنَا》
♦️خدایا برای ما، فضه را مایه برکت قرار بده.(۹)
بعد از آمدن فضه، حضرت فاطمه(س) کارهای خانه را بین خود و فضه تقسیم می کرد؛ یک روز خود و یک روز فضه کارها را انجام میداد.
قطب الدین رواندی می نویسد :
روزی سلمان فارسی به خانه فاطمه(س) آمد.
آن حضرت(س) را دید که در کنار آسیاب نشسته و به آرد کردن جو برای خانواده مشغول است.
دست بانوی دو سرا، مجروح شده و پینه بسته و خونش بر چوب آسیا لخته بسته است.
در همان حال فرزند کوچکش امام حسین(ع) در گوشه ای از خانه از گرسنگی در اضطراب و گریه است.
سلمان گفت : ای دختر رسول خدا(س)! دست های شما از آسیاب کردن مجروح شده است.
فضّه خادمه تان حاضر است چرا این کار را به او نمی سپارید؟
حضرت(س) فرمود :
📋《اَوْصَـانى حَبيبِى رَسـُولُ اللهِ(ص) اَنْ تَكُونَ الْخِدْمَةُ لَها يَوْماً وَلى يَوْماً فَكانَ اَمْسِ يَوْمَ خِدْمَتِها وَ الْيَوْمُ يَوْمُ خِدْمَتى》
♦️رسول خدا(ص) به من وصیت کرده است که خدمت خانه یک روز با او باشد و روز دیگر با من و امروز نوبت من است.(۱۰)
فضه در ماجرای بیماری حسنین(ع)، که علی(ع) و فاطمه(س) نذر کردند در صورت بهبودی آنان سه روز روزه بگیرند، با آنان همراه شد و چنین نذری کرد.(۱۱)
امام علی(ع) هنگام دعوت به وداع فرزندان خود با پیکر مادر، فضه را هم خطاب قرار داده و فرموده است :
📋《یا أُمَّ كُلْثُومٍ(س) یا زَینَبُ(س) یا سُكَینَةُ یا فِضَّةُ یا حَسَنُ(ع) یا حُسَینُ(ع) هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُم》
♦️ای ام کلثوم(س)، ای زینب(س)، ای سکینه، ای فضه، ای حسن(ع)، ای حسین(ع)، بشتابید و بیایید با مادرتان وداع کنید.(۱۲)
فضه بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، به امام علی(ع) رسید و امام علی(ع) او را پس از آزادی به همسری ابوثعلبه حبشی درآورد و او از خانه امام(ع) خارج شد و بیست سال بعد از شهادت فاطمه(س) زندگی کرد.(۱۳)
تاریخ دقیقی بعد از این جریان در مورد او در دست نیست.
♻️نتیجه گیری :
اسماء و ام ایمن کنیز فاطمه زهرا(س) نبودند و
تنها کنیز فاطمه(س) فضه بود.
که حتی طبق قول یکی علمای معاصر که در قید حیات هستند، حتی فضه نیز هم کنیز نبوده و از دختران پادشاهان هم جوار بوده که شهرت فاطمه زهرا(س) را شنیده بود و خواستار آشنایی با قرآن را داشت و به این ترتیب، به مدینه آمد تا شاگرد قرآن فاطمه زهرا(س) باشد، ولی حضرت(ع) به خاطر مشغله خانه داری و بچه داری قبول نکردند، تا اینکه فضه گفت :
من در امور منزل تو را کمک می کنم، تا تو نیز به من قرآن یاد بدهی و حضرت(س) قبول کرد!
و این شد که؛ فضه پس از شهادت حضرت فاطمه(س) حدود بیست سال با آیات قرآن حرف میزد و به دیگران پاسخ میداد.
که به نظرم، صحت این قول بعید است.
📚منابع :
۱)خصال شیخ صدوق، ج۱، ص۳۶۵
۲)اسد الغابه ابن اثیر، ج۷، ص۲۲۶
۳)صحيح بخاری، ج۵، ص۲۱۴۰
۴)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۳۸
۵)وسائل الشیعه حر عاملی، ج۱۴، ص۱۲۳
۶)علل الشرائع شیخ صدوق، ج۲، ص۳۶۶
۷)سوره اسراء، آیه ۲۸
۸)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۴۳۴
۹)الثاقب فی المناقب طوسی، ص۲۸۱
۱۰)الخرایج و الجرایح راوندی، ص۵۳۰
۱۱)اعلام النساء المؤمنات حسون، ص۶۹۹
۱۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۹
۱۳)الحسین(ع) و بطلة کربلاء مغنیة، ص۲۸۷
👤📚👤📚👤📚👤📚👤📚👤
📆بیست و هفتم جمادی الاول سال هشتم عام الفیل، سالروز وفات #حضرت_عبدالمطلب_رحمه_الله جدّ بزرگوار حضرت رسول اکرم(ص) :👇
✅نام عبدالمطّلب شَیبَه و کنیهاش أبوالحارث بود.
در منابع، او را به القاب و نامهای دیگری نیز از قبیل عامر، سید البطحاء، ساقی الحجیج، ساقی الغیث، غیث الوری فی العام الجدب، أبو السادة العشره، عبد المطّلب، حافر زمزم، ابراهیم ثانی و فیّاض خوانده اند.(۱)
او جدّ حضرت رسول اکرم(ص) و بزرگِ قبیله قریش و همچنین از بزرگان شهر مکه بود.
درباره سبب شهرت او به عبدالمطلب نوشته اند :
چند سال پس از وفات هاشم، مطلب (عموی عبدالمطّلب)، او را از یثرب به مکه آورد.
وقتی مردم مکه و قریش عبدالمطلب را دیدند که همراه مطلّب وارد شهر میشود، به گمان این که او بنده خریداری شده مطلّب از یثرب است، او را «عبدالمطلب خواندند و این نام بعدها همچنان باقی ماند.(۲)
نسب عبدالمطلب(ع) به حضرت ابراهیم(ع) میرسد.
قول مشهور در بین سیره نویسان و مورخان، به این ترتیب می باشد :
📋《محُمَّدٌ رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ المُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ كَعْبِ بْنِ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرِ بْنِ مَالِكِ بْنِ النَّضْرِ بْنِ كِنَانَةَ بْنِ خُزَيْمَةَ بْنِ مُدْرِكَةَ بْنِ إِلْيَاسَ بْنِ مُضَرَ بْنِ نِزَارَ بْنِ مَعَدَّ بْنِ عَدْنَان!》
به نقل از ابن عباس از حضرت رسول اکرم(ص) روايت شده است كه ایشان فرمودند :
📋《إِذَا بَلَغَ نَسَبِی إِلَى عَدْنَانَ فَأَمْسِکُوا》
♦️هر گاه نسب من به عدنان رسيد توقف كنيد.(۳)
عبدالمطلب(ع) رسول اکرم(ص) را خیلی دوست می داشت و به تنها یادگار فرزندش عبدالله می بالید.
نقل است که بعد از ولادت حضرت رسول اکرم(ص)، عبدالمطلب(ع) نوزاد را در آغوش گرفت و وارد خانه كعبه شد و در آنجا به دعا و نيايش پرداخت و از درگاه خداوند به خاطر عطاي چنين فرزندی، شكر بجا آورد و این شعر را سرود :
📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَعْطَانِي
هَذَا الْغُلامَ الطَّيِّبَ الأَرْدَانَ
قَدْ سَادَ فِي الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمَانِ
أُعِيذُهُ بِالْبَيْتِ ذِي الأَرْكَانِ
حَتَّى أَرَاهُ بَالِغَ الْبُنْيَانِ
أُعِيذُهُ مِنْ شَرِّ ذِي شَنَآنِ
مِنْ حَاسِدٍ مُضْطَرِبِ الْعَنَانِ》
♦️حمد وسپاس خداوند را كه اين پسر را به من داد كه اندامى خوشبو دارد و در گهواره بر همه پسران سیادت دارد.(۴)
عبدالمطّلب موحد و یکتا پرست بود و از پرستش بتها بر کنار بود، و خدا را به یگانگی می شناخت و به نذر وفا میکرد، و سنتهایی نهاد که بعضی از آنها در قرآن نازل گشت.
بنابر روایات تاریخی، ماجرای حمله ابرهه به مکه معروف به حمله اصحاب فیل در زمان عبدالمطلب روی داد.
وقتی ابرهه با لشکری از یمن به قصد تخریب کعبه به مکه حمله کرد، لشکریان ابرهه شتران قریش را به غارت بردند و میان عبدالمطّلب و ابرهه ملاقاتی صورت گرفت.
عبدالمطلب تنها آزادی شتران خود را درخواست کرد.
ابرهه گفت :
📋《عَجَباً لِقَوْمٍ سَوَّدُوكَ وَ رَأَّسُوكَ عَلَيْهِمْ حَيْثُ تَسْأَلُنِي فِي عِيرٍ لَكَ وَ قَدْ جِئْتُ لِأَهْدِمَ شَرَفَكَ وَ مَجْدَكَ وَ لَوْ سَأَلْتَنِي اَلرُّجُوعَ عَنْهُ لَفَعَلْتُ》
♦️تعجب می کنم از اینکه قومت چگونه تو را به سروری قبولت کردند، در حالی که تو فقط شترانت را از من مطالبه می کنی، در حالی که من برای انهدام کعبه آمده ام که اگر از من درخواست بازگشت داشتی، بر می گشتم.
عبدالطلب پاسخ داد :
📋《أَيُّهَا اَلْمَلِكُ! إِنَّ هَذِهِ اَلْعِيرَ لِي وَ أَنَا رَبُّهَا فَسَأَلْتُكَ إِطْلاَقَهَا وَ إِنَّ لِهَذِهِ اَلْبَنِيَّةِ رَبّاً يَدْفَعُ عَنْهَا》
♦️ای پادشاه! من خداوندگار شترانم و این خانه نیز خداوندگاری دارد که از آن محافظت خواهد کرد.
سپس به مکه بازگشت، که روز بعد تودۀ عظیمی از پرندگان به لشکر ابرهه حمله کردند.(۵)
رسول اکرم(ص) هشت سال از عمر شریفش گذشته بود که عبدالمطلب از دنیا رفت.
از حضرت رسول اکرم(ص) سوال شد :
📋《أَ تَذْكُرُ مَوْتَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ!》
♦️آیا مرگ عبدالمطلب را به یاد دارید؟
حضرت(ص) فرمود :
📋《نَعَمْ! أَنَا يَوْمَئِذٍ اِبْنُ ثَمَانِ سِنِينَ!》
♦️آری! آن وقت من هشت ساله بودم.
ام ایمن می گوید :
📋《رَأَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) يَبْكِي خَلْفَ سَرِيرِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ 》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) را می دیدم که در کودکی پشت سر تابوت عبدالمطلب(ع) می گریست.(۶)
عبدالمطلب را در مکه در قبرستان (حُجون) که بعدها به نام قبرستان ابوطالب مشهور شد، دفن کردند.
📚منابع :
۱)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱
۲)تاریخ طبری، ج۳، ص۸۰۲
۳)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۲۱
۴)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۸۲
۵)مستدرک الوسائل محدث نوری، ج۹، ص۳۴۰
۶)بحارالانوار مجلسی، ج۱۵، ص۱۶۲
✅ابن شهر آشوب می نویسد :
وقتی لحظات آخر عمر عبدالمطلب(ع) فرا رسيد، پسرانش را ج
مع کرد و سفارش رسول اکرم(ص) را به آن ها نمود.
عبدالمطلب گفت :
📋《مُحَمَّدٌ(ص) يَتِيمٌ فآوُوهُ وَ عَائِلٌ فَأَغْنُوهُ اِحْفَظُوا وَصِيَّتِي فِيهِ》
♦️محمد(ص) يتيم است و او را سرپرستی کنيد و نيازمند است او را بي نياز کنيد و وصيت و سفارش مرا درباره او حفظ کنيد!
ابولهب گفت : من اين کار را خواهم کرد؟
عبدالمطلب به او گفت :
📋《كُفَّ شَرَّكَ عَنْهُ!》
♦️شرّت را از او بازدار!
عباس اظهار داشت : من اين کار را به عهده خواهم گرفت!
عبدالمطلب به او گفت :
📋《أَنْتَ غَضْبَانُ لَعَلَّكَ تُؤْذِيهِ》
♦️تو مرد خشمناکی هستی، می ترسم او را آزار بدهی!
ابوطالب(ع) گفت : من اين دستور را اجرا مي کنم و کفالت او را به عهده مي گيرم؟
عبدالمطلب به او گفت : آری! تو سرپرستی او را به عهده گير!
و سپس بدنبال اين سخن، خطاب به حضرت محمد(ص) گفت :
📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! أَطِعْ لَهُ!》
♦️ای محمد! از وی اطاعت کن!
حضرت محمد(ص) فرمود :
📋《يَا أَبَهْ! لاَ تَحْزَنْ فَإِنَّ لِي رَبّاً لاَ يُضِيعُنِي》
♦️پدرجان! غمگين مباش مرا پروردگاري است که تباهم نخواهد کرد و به حال خود وانخواهد گذارد.
📋《فَأَمْسَكَهُ أَبُو طَالِبٍ فِي حَجْرِهِ وَ قَامَ بِأَمْرِهِ يَحْمِيهِ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ وَ جَاهِهِ فِي صِغَرِهِ مِنَ اَلْيَهُودِ اَلْمُرْصِدَةِ لَهُ بِالْعَدَاوَةِ وَ مِنْ غَيْرِهِمْ مِنْ بَنِي أَعْمَامِهِ وَ مِنَ اَلْعَرَبِ قَاطِبَةً اَلَّذِينَ يَحْسِدُونَهُ عَلَى مَا آتَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلنُّبُوَّةِ》
♦️پس از آن پس، ابوطالب(ع)، رسول اکرم(ص) را در کنار خود گرفت و با جان و مالش از او حمايت کرد و او را از خطرات یهود و برخی از عموزادگان که حسادت رسول اکرم(ص) را به خاطر مقام نبوتی که نصیب ایشان شده بود، را در دل می پروراندند، حفظ نمود.(۱)
📚منبع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۳۵