🌺فرا رسیدن سالروز میلاد با برکت امام رضا علیه السلام را تبریک عرض می کنیم .
🔴ویژه نامه میلاد امام رضا علیه السلام؛
👌پیامبر گرامی فرمود:
«به زودی پاره تن من در سرزمین خراسان به خاک سپرده می شود.هیچ مومنی او را زیارت نمی کند مگر آنکه خداوند بهشت را بر او واجب و جهنم را بر بدنش حرام می کند»
📚بحار الانوار
🔹کنیه ایشان ابوالحسن است.
🔹زاد روز:۱۱ ذی القعده سال ۱۴۸ قمری
🔹زادگاه:مدینه
🔹مدت امامت:
۲۰سال (از سال ۱۸۳ تا ۲۰۳) قمری
🔹شهادت:۳۰ صفر سال ۲۰۳ هجری قمری در سن ۵۵ سالگی
🔹مدفن:مشهد(ایران)
🔷♦️🔷♦️🔷♦️🔷♦️🔷♦️🔷♦️🔷
🔹امام على بن موسى الرضا(ع) هشتمين پيشواى شيعيان می باشد.
🔹مادر ایشان حضرت نجمه خاتون می باشد.
🔹به این منظور که با پدر گرامیشان امام موسی کاظم(ع) که ابوالحسن اول خوانده می شد، اشتباه نشود، کنیه ی ایشان ابوالحسن ثانی است.
🔹همسر امام رضا(ع)سبیکه نام داشت، که گفته شده از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر(ص) بوده است.
🔹در برخی از منابع تاریخی آمده است که مأمون به امام رضا(ع) پیشنهاد داد، که با دخترش «ام حبیبه» ازدواج کند و امام نیز پذیرفت.
🔹درباره تعداد و اسامی فرزندان امام رضا(ع) اختلاف است.
برخی فرزندان ایشان را پنج پسر و یک دختر نوشتهاند.
🔹امام(ع) با سه خلیفه عباسی هم عصر بود:
۱)هارون الرشید(۱۷۰–۱۹۳)
۲)امین عباسی(۱۹۳ - ۱۹۸)
۳)مامون عباسی(۱۹۶–۲۱۸)
🔹لقبی که ایشان بدان مشهور است، همان«رضا» است.
در باب این نام گذاری روایتی از امام جواد(ع) چنین گفته اند که؛ مقصود از رضا کسی است که خدا و پیامبر(ص) و امامان شیعه از او راضی و خشنودند و دشمنان و دوستان نیز به وی راضی بودند.
🔹در سیره علمی امام رضا(ع) نوشته اند:
وقتی ایشان در مدینه حضور داشت در روضه نبوی مینشست و دانشمندانی که از پاسخ سوالات درمیماندند، از امام یاری میخواستند.
پس از حضور در مرو نیز از رهگذر مناظراتی که برپا میشد، به بسیاری از شبهات و سوالات پاسخ میگفت.
افزون بر آن امام(ع) در منزل خود و در مسجد مرو، حوزه علمی تشکیل داد.
🔹برخی از نویسندگان ۳۶۷ نفر را در زمره اصحاب و راویان حدیث امام رضا(ع) ذکر میکنند.
برخی از اصحاب حضرت(ع) عبارتند از :
یونس بن عبدالرحمن، علی بن مهزیار اهوازی، صفوان بن یحیی، محمد بن سنان، علی بن اسماعیل میثمی، زکریا بن آدم، ریان بن صلت، دعبل بن علی و..
🔹گروهی از اصحاب امام کاظم(ع) بعد از شهادت حضرت(ع) بنا به دلایلی، از اعتراف به امامت امام رضا(ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) توقف کردند، که به اینان واقفیه می گفتند.
🔹امام رضا(ع) در سال ۲۰۰ هجری با درخواست مامون از مدینه به سمت مرو رفت.
🔹حدیث(سلسله الذهب) از زبان مبارک ایشان در این سفر در نیشابور روایت شده است.
🔹سرانجام سه سال بعد مامون در سفر به بغداد، وقتی با همراهانشان به سرخس رسیدند، وزیر مامون ترور شد و دو روز بعد وقتی به توس رسیدند، امام رضا(ع) مسموم شد و به شهادت رسید.
🔹ابن حِبّان از محدثان و رجال شناسان قرن چهارم هجری مینویسد :
علی بن موسی الرضا(ع) به وسیله سمی که مأمون به وی خوراند، به شهادت رسید.
🔹مامون دستور داد، ایشان را در کنار مقبره پدرش هارون الرشید دفن کنند.
🔹حضرت رسول اکرم(ص) در فضیلت زیارت امام رضا(ع) می فرماید :
《سَتَدفنُ بَضعَةُ مِنِّي بِأرضِ خُراسان ما زارَها مَکروب الا نفسُ الله کربتَه و لا مُذنب الا غَفَرَ اللهُ ذُنُوبَه》
پاره ای از تن من در سرزمين خراسان دفن مي شود که هيچ گرفتاری او را زيارت نمي کند، جز اين که خداوند پريشانی را از او مي زدايد و هيچ گنه کاري به زيارت او نائل نمي شود، مگر آن که خداوند گناهانش را می آمرزد.
📚منابع:
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۶۱
۲)عیون اخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج۱، ص۱۳
۳)اعیان الشیعه امین ،ج۱، ص۵۴۵
۴)وسائل الشیعه عاملی، ج۱۰، ص۴۳۷
۵)سیره پیشوایان پیشوایی، ص۷۵۲
✅حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
🔷《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَا يَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَيَّ النَّارِ [مَا زَارَهَا مَکرُوبُ الَّا نَفَّسَ اللَّهُ کُربتَه وَ لَا مُذْنِبُ الَّا غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ.]
♦️به زودي پاره ی تن من در سرزمين خراسان دفن مي شود که هيچ مؤمني او را زيارت نمي کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر (آتش) دوزخ حرام می سازد.(۱)
[هيچ گرفتاري او را زيارت نمي کند، جز اين که خداوند پريشاني را از او مي زدايد و هيچ گنه کاري به زيارت او نائل نمي شود، مگر آن که خداوند گناهانش را ميآمرزد.(۲)]
✅امام رضا(علیه السلام) می فرماید :
🔷《مَنْ زَارَنِي عَلَى بُعْدِ دَارِي أَتَيْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا:
إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا
وَ عِنْدَ الص
ِّرَاطِ
وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ》
♦️هر كس مرا در غربت زيارت كند روز قيامت در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترس هاى آن جا نجاتش دهم :
۱)هنگامى كه نامه هاى اعمال مردم از راست و چپ به پرواز درآيد.(و به صاحبان خود تعلّق گیرد)
۲)نزد پل صراط!
۳)نزد ميزان(دادگاه عدل الهی)!(۳)
📚منابع :
۱)الوافی فیض کاشانی ج۱۴، ص۱۵۵۱
۲)وس
ائل الشیعه حرّ عاملی، ج۱۰، ص۴۳۷
۳)الخصال شیخ صدوق، ج۱، ص۱۶۸
پاسخ :
فرقه واقفیه نام گروهی از شیعیان بود که بر امامت امام موسی کاظم(ع) توقف کردند و از اعتراف به امامت امام رضا(ع) سرباز زده و معتقد بودند که امام کاظم(ع)، مهدی موعود است، که در غیبت به سر میبرد و رجعت خواهد کرد. همچنین گروهی از شیعیان که بر امامت امام حسن عسگری توقف نموده و وی را مهدی موعود دانستند نیز واقفه گفته میشود.
اخبار و نصوص متعددی وجود دارند که تأکید میکنند علت توقف این گروه در امامت موسی بن جعفر(ع)، فریفته شدن به اموال و ثروتهای فراوانی بود که در نزد آنان جمع شده بود و همچنین شبهههای اعتقادی کهگاه در اثر القاء اندیشههای نو پدید و گاه به سبب برداشتهای نادرست از برخی مبانی و مصادر عقیدتی پدید میآمدند، در شکل گیری و زمینه سازی حرکت واقفیه مؤثر بودند.
♦️پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع)، با توجه به شرایط و موقعیت خاصّ حاکم بر این دوره، شیعیان و اصحاب آن حضرت در مسئله امامت و جانشینی ایشان به دو دسته تقسیم شدند:
🔹یک گروه که بخش اعظم شیعیان را شامل میشد، با توجه به وصیت امام(ع) و دلایل و شواهد کافی، امامت فرزند ایشان، علی بن موسی الرضا(ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید نمودند. این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم(ع) را هم شامل میشد به نام قطعیه مشهور شدند.
🔹امّا گروه دیگری از اصحاب امام هفتم(ع) بنا به دلایلی، از اعتراف به امامت علی بن موسی الرضا(ع) و یا هر کس دیگری سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) توقف کردند. آنان اظهار میداشتند که موسی بن جعفر(ع) آخرین امام است و کسی را به امامت تعیین نکرده و یا دستکم ما از آن آگاه نیستیم. این گروه که به سبب طرح عقاید مختلفی به چند شاخه قابل تقسیم هستند واقفیه نامیده شدند.
نام دیگر واقفیه ممطوره می باشد.
📚منبع:
فرق الشیعه نوبختی، ج۱، ص۲۴۵
💬امام رضا (سلام الله عليه):
🔰ما زارَني أحَدٌ مِن أَوليائي عارِفاً بِحَقّي إلّا شُفِّعتُ فِيهِ يَومَ الْقيامَةِ؛
هر يك از دوستانم مرا با شناخت حقّم زيارت نمى كند مگر اين كه در روز قيامت، شفاعتم از او پذيرفته مى شود.
📒وسائل الشيعة، ج ۱۳، ص ۵۵۲