eitaa logo
اِحیاء
1.2هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
6هزار ویدیو
145 فایل
[بسم‌رب‌الحسین..🫀] ꧇ السلآم‌علیڪ‌یاابا‌عَبداللّٰه🖐🏻..! باحُسیـن‹؏› می‌شَودتـا‌آسمـان بی‌بـٰال،پروآز‌کـرد(:🤍🕊 ꧇ بھ‌وقتِ1401/06/31⏳ ꧇ ﴿ڪانال‌وقف‌ِمادرمون‌زهراۜسٺ🫀🙂﴾ . خادمان الزهرا👇 @yafatemehzahra_313 آدمین تبادل @Azadehgholami
مشاهده در ایتا
دانلود
استادشحات.mp3
1.22M
همراه با قرآن(91) قاری: شحات سوره‌ی مبارکه‌ی انعام ❥︎➪@azghadirtazohor_313
💎 حضرت زهرا سلام الله علیها هنگام شهادت وصیت فرمود که: وقتی من وفات کردم علی جان تو غسل و کفن مرا به عهده گیر و بر من نماز بگذار و مرا درون قبر گذاشته دفنم کن و خاک را بر روی قبر من ریخته مساوی کن و بر بالینم رو به روی من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا کن، زیرا در چنین لحظه هایی میت به انس با زندگان محتاج است من تو را به خدا می سپارم و درباره فرزندانم سفارش به نیکوکاری دارم. حضرت در فراز دیگری از خطبه اش به اهمیت و فلسفه زکات اشاره کرده و فرمود: و زکوة را براب پاکی نفس و فزونی روزی، در تفسیر سخن حضرت فاطمه سلام الله علیها می توان گفت: پرداخت زکوة که یکی از دستورات واجب الهی است دست آوردهای مهمی برای اهل ایمان دارد که تزکیه نفس و افزایش اموال در رأس آنهاست. به همین جهت در موارد متعددی در قرآن شریف زکات در کنار صلاة آمده است که حاکی از اهمیت و ارزش زکات است. ادامه دارد... ❥︎➪@azghadirtazohor_313
«رمـــان جــان شـیعـه،اهل سـنت......عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖌 قسمت هشتاد و یکم احساس سخت و زجرآوری که قاشق و چنگال را میان انگشتان من و مجید هم معطل کرده و اشتهایمان را از غم و غصه کور می‌کرد. نهار در سکوتی غمگین صرف شد و من به سرعت ظرف‌ها را جمع کردم که از سر و صدای بشقاب‌ها، ریحانه از اتاق خارج شد و به کمکم آمد. هر چه کردم نتوانستم مجابش کنم که برود و برای شستن ظرف‌ها دست به کار شد. با کمک هم آشپزخانه را مرتب کرده و به اتاق بازگشتیم که دیدم عمه فاطمه آلبوم عکس‌های خانوادگی‌اش را آورده و حسابی مادر را سرگرم کرده است. با دیدن من، به رویم خندید و گفت: _الهه جان! بیا بشین، عکس‌های بچگی مجید رو نشونت بدم! به شوق دیدن عکس‌های قدیمی، کنار عمه فاطمه نشستم و نگاه مشتاقم را به عکس‌های چسبیده در آلبوم دوختم. اولین عکس مربوط به دوران نوزادی مجید در آغوش مادر مرحومش بود. عکس بزرگ و واضحی که می‌توانستم شباهت صورت مجید به سیمای زیبای مادرش را به روشنی احساس کنم. عمه لبخند غمگینی زد و گفت: _این عکس رو چند ماه قبل از اون اتفاق گرفتن! سپس به چشمان مجید که همچنان خیره به عکس مادرش مانده بود، نگاهی کرد و توضیح داد: _اون مدت که تهران رو شب و روز بمبارون می‌کردن، ما همه‌مون خونه عزیز بودیم و به حساب خودمون اونجا پناه می‌گرفتیم. اون روز داداش و زن داداشم یه سَر رفتن خونه‌شون تا یه سِری وسائل با خودشون بیارن، ولی مجید رو پیش ما خونه عزیز گذاشتن و گفتن زود برمی‌گردیم... که چشمان درشتش از اشک پر شد و با صدایی لرزان ادامه داد: _ولی دیگه هیچ وقت بر نگشتن! بی‌اختیار نگاهم به چشمان مجید افتاد و دیدم همانطور که نگاهش به عکس مادرش مانده، قطرات اشکش روی صفحه آلبوم می‌چکد. با دیدن اشک‌های گرم عزیز دلم، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و اشک پای چشمانم نشست. مادر از شدت تأسف سری جنباند و با گفتن«خدا لعنت کنه صدام رو!» اوج ناراحتی‌اش را نشان داد. ریحانه دستش را پیش آورد و آلبوم را ورق زد تا عکس مادر مجید دیگر پیدا نباشد و با دلخوری رو به مادرش کرد: _مامان! حالا که وقت این حرفا نیس! عمه فاطمه اشکش را پاک کرد و با دستپاچگی از من و مادر عذر خواست: _تو رو خدا منو ببخشید! دست خودم نبود! یه دفعه دلم ترکید! شرمندم، ناراحتتون کردم! مادر لبخندی زد و جواب شرمندگی عمه را با گشاده‌رویی داد: _این چه حرفیه خواهر؟ آدمیزاد اگه درد دل نکنه که دلش می‌پوسه! خوب کاری کردی! منم مثل خواهرت می‌مونم! اما مجید مثل اینکه هنوز دلش پیش عکس مادرش مانده باشد، ساکت سر به زیر انداخته و هیچ نمی‌گفت و ریحانه برای اینکه فضا را عوض کند، عکس‌های بعدی را نشانمان می‌داد و از هر کدام خاطره‌ای تعریف می‌کرد. عکس‌هایی مربوط به دوران کودکی و نوجوانی مجید که دیگر خبری از پدر و مادرش نبود و فقط حضور عمه فاطمه و عزیز و دیگر اعضای فامیل به چشم می‌خورد. حالا غم غریبِ چشمان مجید به هنگام شنیدن نام پدر و مادرش را به خوبی حس می‌کردم که به جز ایام نوزادی‌اش، هیچ صحنه‌ای از حضور پدر و مادر در زندگی‌اش نبود. دقایقی به تماشای آلبوم خانوادگی عمه فاطمه گذشت که صدای زنگ در بلند شد. ریحانه برخاست و همچنانکه به سمت آیفون می‌رفت، خبر داد: _حتماً سعیده! اومده دنبالمون بریم دکتر. و در مقابل نگاه پرسشگر من و مادر، عمه فاطمه پاسخ داد: _شوهرشه! مجید از جا بلند شد و با لبخندی رو به مادر کرد: _مامان! آماده شید بریم! با شنیدن این جمله، ذوقی کودکانه در دلم دوید و به امید یافتن راهی برای بهبودی مادر، خوشحال از جا برخاسته و آماده رفتن شدم. ❥︎➪@azghadirtazohor_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅نکاتی از جزء نوزدهم قرآن کریم ❥︎➪@azghadirtazohor_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 صفحه ۹۱قرآن کریم ❥︎➪@azghadirtazohor_313
ترتیل ۹۱.mp3
1.36M
🔸ترتیل صفحه ۹۱قرآن کریم ❥︎➪@azghadirtazohor_313
✡️ نقش یهود در شهادت امام علی [١] 💥 منافقین و جاسوسان معاویه، یاوران ابن ملجم 1️⃣ در طول تاریخ، یکی از عوامل مهم برای گمراه‌کردن افراد و یکی از لغزشگاه‌های افراد تحریک قوه آن‌هاست. وقتی که به قصد کشتن امام علی (ع) به کوفه آمد، مدتی در کوفه مستقر شده و ممکن بود طیّ این مدت در هدف خود مردّد شود. لذا که مدت زیادی با ابن ملجم زندگی کرده و به نقاط ضعف وی آشنایی کامل دارد، نقشه‌ای برای ابن ملجم طرح کرد که در هدفش سُست نگردد. 2️⃣ از همان محلی که ابن ملجم هر روز می‌نشست، دختری که: «کانت من أجمل نساء أهل زمانها» با روی باز از مقابل ابن ملجم رد می‌شود، در حالی‌که در جامعهٔ آن روزِ کوفه، زن‌ها با صورت پوشیده بیرون می‌آمدند. مخصوصاً از دختری که ادعا می‌شود پدر و برادرش از خشک‌مذهبان بوده‌اند و خودش را هم جزء خوارج دانسته‌اند – که گناه را باعث کفر می‌دانند – قابل قبول نیست که بدون هدف خاص، با صورت بدون پوشش در مقابل مردی غریبه ظاهر شود. 3️⃣ و عجیب‌تر از آن این است که این دختر با آن جمال، به پیشنهاد ازدواج پیرمردی غریبه بلافاصله جواب مثبت می‌دهد و مهریّهٔ خود را برایش عرضه می‌کند! 4️⃣ نکتهٔ قابل تأمل دیگر این‌که بعد از اعلام آمادگی ابن ملجم جهت ترور امام علی (ع)، دو نفر را برای وی به‌عنوان یاور معرفی می‌کند. گویا این دو نفر از قبل برای این مأموریت آماده شده بودند. 5️⃣ از طرف دیگر، با دستور عمرو عاص قبل از قتل حضرت، قطام با ابن ملجم و یاوران او مجلس خمر و مستی برگزار کرده و در مقابل صدهزار درهمی که عمرو عاص برای قطام فرستاده است، ابن ملجم را با تثبیت می‌کند تا مبادا از هدف خود برگردد. بعد از اتمام مستی، بر تن وی حریری پوشانده و به مأموریت قتل امام (ع) می‌فرستد. 6️⃣ با توجه به این نکات، اتفاقی‌بودنِ آشنایی ابن ملجم با قطام، قابل قبول نخواهد بود. قطام و وردان و شبیب، همه از طرف عمرو عاص مأموریتی داشتند که ابن ملجم را در هدفش مصمّم سازند.
✡️ نقش یهود در شهادت امام علی [۲] 💥 نقش اشعث بن قیس یهودی 1️⃣ که در زمان امام علی (ع) رأس المنافقین بود و می‌توان گفت منافقین دیگر تابع وی بودند، بعد از آشکار شدن نفاقش، دشمنی خود با حضرت على (ع) را شدت بخشید. 2️⃣ او حتی در یک مورد به سخنان حضرت اعتراض کرد، ولی آن حضرت پاسخ قاطعی به وی داد. لذا امیرالمؤمنین (ع) را به قتل تهدید کرد! 3️⃣ به‌دنبال این تهدید و به‌دنبال جایزه‌هایی که در مقابل خوش‌خدمتی به در صفین و حَکَمیت از معاویه گرفته بود، خواست خدمتی دیگر به معاویه نماید، لذا تهدید خود را عملی کرده و زمینه را برای قتل آن حضرت آماده نمود. 4️⃣ بعد از ورود به کوفه در منزل اشعث ساکن شد و این نشان دیگری از تعامل و هماهنگی بین منافقان و جاسوسان معاویه و عمروعاص بوده و نشان می‌دهد که ابن ملجم با هدف خاصی به کوفه آمده است، نه برای بیعت با حضرت علی (ع). 5️⃣ در شب قتل امیرالمؤمنین (ع)، ابن ملجم تا صبح در کنار اشعث بود و به دستور اشعث دست به شمشیر برد. 6️⃣ با گزارشات مسلّم تاریخی، نقش اشعت به‌خوبی روشن و دخالت معاویه در امر قتل امیرالمؤمنین (ع) معلوم می‌شود.
✡️ متن کامل یادداشت «نقش یهود در شهادت امام علی (ع)»، و منابع و مستندات آن را در آدرس زیر بخوانید: 👉 https://jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/19573
🌹۲۱ فروردین، سالگرد سپهبد شهید، علی صیاد شیرازی، گرامیباد
28.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ صیاد دل ها انتشار به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی (۲۱ فروردین ماه)
🔴 🔻 پیکر شهید صیاد که دفن شد- اگر امروز دفن شد، صبح روز بعد- خانواده‌اش نماز صبح را خواندند و رفتند بهشت زهرا(س). فردای تدفینش. وقتی رسیدند جلوی مزار شهید، یک‌سری محافظ که نمی‌شناختند، آمدند جلوی جمع را گرفتند. از حضور محافظ‌ها معلوم شد که آقا آن‌جا هستند. گفتند ما خانواده‌ی شهید صیاد هستیم؛ تا گفتند خانواده شهید هستیم، گفتند بفرمایید. بعد، معلوم شد که آقا نماز صبح را آن‌جا بوده‌اند!! 🔹خانواده‌ی صیاد گفتند: شما خیلی زود آمدید! آقا فرمودند: «من دلم برای صیادم تنگ شده!» ؛ مگر چقدر گذشته بود؟ آقا دو روز قبل از شهادت، صیاد را دیده بودند. یک روز هم از دفنش گذشته بود. آقا زودتر از زن و بچه‌ی‌ صیاد رفته بودند بالای سر مزار او. این هم مثل بوسیدن تابوت صیاد از آن چیزهای نادری بود که من نشنیدم جای دیگری رخ داده باشد. شاید هم شده، من خبر ندارم. من نشنیده بودم آقا صبح فردای تدفین یک شهید، سر مزارش باشند. 🖌 روايت از امير ناصر آراسته از همرزمان هدیه کنیم صلواتی محضر همه شهدا الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم 🇮🇷 ای با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صیاد سلمان ارتش بود/ توصیف ویژگی های شهید صیاد شیرازی توسط شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷این راه ادامه دارد ... ⚫️کانال گام دوم انقلاب