اوخواهدآمد
✨آید ز سفر نگارم ان شاءالله
آن نور دو چشم تارم ان شاءالله...
✨سوگند خورم که صبح روز فرجش
جان در قدمش سپارم ان شاءالله...
سلام امام زمانم
#امام_زمان
↳﹝@𝓪𝔃𝓰𝓱𝓪𝓭𝓲𝓻𝓽𝓪𝔃𝓸𝓱𝓸𝓻_313 🌱﹞
برای راحت پیداکردن قسمتهای رمان کانال سعی میکنم قسمتهای رمان روهشتگ بزنم مثلا #رمان_جان_شیعه_قسمت_اول
منتهایکم وقت میخواد ولی چشم این کارومیکنم
حالا یه روش ساده هم هست میتونیدهرقسمت رمان روکه خواستین پیداکنیدکه خدمتتون باتصویرعرض میکنم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و هفتاد و هشتم
تکیهام را به دیوار داده و نفسم آنچنان به شماره افتاده بود که مجید مضطرب مقابلم نشست و هر چند هنوز آتش غیظ و غیرتش خاموش نشده بود، ولی میخواست به جان آشفته من آرامش بدهد که با چشمان بیرمقم نگاهش کردم و زیر لب ناله زدم: «مجید چی کار کردی؟» از نگاهش میخواندم که از آنچه با نوریه کرده، پشیمان نشده و باز قلبش برای حال خراب الههاش به تپش افتاده بود که با پریشانی صدایم میزد: «الهه حالت خوبه؟» و در چهره من نشانی از خوبی نمانده بود که سراسیمه به سمت آشپزخانه رفت تا به خیال خودش به جرعهای آب آرامم کند و خبر نداشت طوفان ترس و وحشتی که به جان من افتاده، به این سادگیهای قرار نمیگیرد.
با لیوان شربت بالای سرم نشسته و به پای حال زارم به ظاهر گریه که نه، ولی در دلش خون میخورد که سفیدی چشمانش به خونابه غصه نشسته و زیر گوشم نجوا میکرد: «الهه جان! آروم باش! چیزی نشده! هیچ غلطی نمیتونه بکنه! تو رو خدا آروم باش! من اینجام، نترس عزیزم!» به پهلو روی موکت کنار اتاق پذیرایی دراز کشیده و سرم را روی زمین گذاشته بودم و نه اینکه نخواهم به دلداریهای مجید اعتنایی کنم که نمیفهمیدم چه میگوید و تنها به انتظار محاکمه سختی که در انتظارمان بود، از همان روی زمین به در خانه چشم دوخته بودم. تخته کمرم از شدت درد خشک شده و کاسه سرم از درد به مرز انفجار رسیده و باز لبهای خشکم به قدر یک ناله توان تکان خوردن نداشت. فقط گوشم به در حیاط بود و به انتظار صدای توقف اتومبیل پدر و خبر آمدنش، همه تن و بدنم از ترس میلرزید و چقدر دلواپس حال دخترم بودم که به خوبی احساس میکردم با دل نازک و قلب نحیفش، اینهمه اضطراب و نگرانی را همپای من تحمل میکند و باز دست خودم نبود که ضربان قلبم هر لحظه تندتر میشد.
مجید دست سرد و لرزانم را بین انگشتان گرم و با محبتش گرفته بود تا کمتر از وحشت تنبیه پدر بیتابی کنم و لحظهای پیوند نگاهش را از چشمانم قطع نمیکرد و با آهنگ دلنشین صدایش دلداریام میداد: «الهه جان! شرمندم! به خدا من خیلی صبوری کردم که کار به اینجا نکشه ولی دیگه نتونستم!» و من در جوابش چه میتوانستم بگویم که حتی نمیتوانستم برخورد پدر را در ذهنم تصور کنم و فقط در دلم آیتالکرسی میخواندم تا این شب لبریز ترس و تشویش را به سلامت به صبح برسانیم. تمام بدنم از گرسنگی ضعف میرفت، درد شدیدی بند به بند استخوانهایم را ربوده بود و از شامی که با دنیایی سلیقه تدارک دیده بودم، حالا فقط بوی سوختگی تندی به مشامم میرسید که حالم را بیشتر به هم میزد. مجید مدام التماسم میکرد تا از کف زمین بلند شده و روی کاناپه دراز بکشم و من با بدن سُست و سنگینم انگار به زمین چسبیده بودم و نمیتوانستم کوچکترین تکانی به خودم بدهم که صدای کوبیده شدن در حیاط، چهارچوب بدنم را به لرزه انداخت. نفهمیدم چطور خودم را پشت پنجره بالکن رساندم تا ببینم در حیاط چه خبر شده که دیدم برادران نوریه به همراه چند مرد غریبه و پیرمردی که به نظرم پدر نوریه بود، در حیاط جمع شده و با نوریه صحبت میکنند.
از همان پشت پرده پیدا بود که نوریه با چه غیظ و غضبی برایشان حرف میزد و مدام به طبقه بالا اشاره میکرد که دوباره پایم لرزید و همانجا روی مبل افتادم. از حضور این همه مرد غریبه و تشنه به خونِ مجید، در چنین شب پُر خوف و خطری به وحشت افتاده و فکرم، پریشان رسیدن کمکی، به هر جایی پَر میزد که من و مجید در این خانه تنها بودیم و حتی اگر پدر هم می آمد، دردی از ما دوا نمی کرد و او هم سربازی برای لشگر آنها میشد. مجید از رنگ پریده صورتم فهمید خبری شده که از پنجره نگاهی به حیاط انداخت و مثل اینکه منتظر هجوم برادران نوریه به خانه باشد، با آرامش عمیقی که صورتش را پوشانده بود، برگشت و کنارم روی مبل نشست.
#رمان
✒️ ★᭄ꦿ↬@𝓪𝔃𝓰𝓱𝓪𝓭𝓲𝓻𝓽𝓪𝔃𝓸𝓱𝓸𝓻_313
بینما فاصلهها فاصِلِه انداخته
کاشاینفاصلهبا آمَدَنَتْ سر می شد
🚫 *کودکانی با نطفه ی حرام*
پیشنهاد جدی مطالعه متن
کودکانی با پایه ی حرام
حتی شاید دیر یا زود
عضو خانواده ی ما هم بشن
از والدینی که خودشون حلال زاده بودن⁉️
جریان زنان زیبای نقاشی شده کف کوچه خیابان چیست؟
اگر یک بچه بدون غسل
حیض
یا غسل استحاضه
یاغسل جنابت
یا نفاس
یا هر غسل واجب دیگر
نطفه اش بسته بشه چه حکمی دارد؟
با دقت بخونید و پیگیر بشید ممکنه یکی از این بچه ها در آینده ی نزدیک عروس یا داماد شما بشن❌
اگر به فعالیت های جدید آرایشگاههای زنونه دقت کنید محیطی ناجور و اسفناک که این محیط ها رو نمیتونید تحمل کنید!
کاشتن ناخن های بلند و لاکی
بدون لاک
کاشت مُژه های مصنوعی و اضافه در بین مژه ها
کرم پودرهای دائمی
و کشیدن پوست برای بازشدن چروکها
که تمام این خدمات آرایشگاهی
با چسب انجام میشود
اپیلاسیون نقاط خصوصی زنانگی بدن زن
که کلا نگاه کردن به ناحیه تناسلی زن توسط دیگران حرامه حرام🚫 بجز همسر
چه لیزر چه مومک کردن
پییر سینگ ها(پی اِر)
یا همان حلقه و نگین که با چسب روی پوست چسبونده
میشه
و این چسب و خود
پی اِر سینگ مانع رسیدن آب بهنگام غسل به پوست میشود مگر اینکه آب غسل به پوست برسه
این خدمات که بیشتر برای
فخرفروشی و چشم هم چشمی
ونا آگاهانه به سرعت نور در حال افزایشه
مدیرسابق یکی از شبکه هایی
که ماموریتش مستقیماً
از بین بردن و حذف کردن
زن نجیب و پایبند ایرانی
از خانواده و کشاندن زن و دختر به خیابان و طلاق آنهاست
میگه:
برای نابودی خانواده ایرانی باید
اول مادر خانواده رو به لجن کشید
آرایشگاههای ما الان دارن بین زن و غسلهای واجب او مانع درست میکنند
از عواقب گناه❗
و حرام مکرر
عصاب خوردیها و جر بحث خرجهای کمرشکن و خیانت هست⁉️
بعضی آرایشگرها آگاهانه
و بعضی نا آگاهانه
فاصله میندازن
گور خودشون تنگ میکنند بدون نظارت یک مسئول که اونارو بیدار کنه!
بعضیاشون عمدی
دارن تو زمین دشمن بازی میکنن
و البته بخاطر کاسبی خوبی که دارن
اما خطر اینجاست‼️
چی به سر ِ
غسل های واجب همسران
و مادران ناخن کاشته ی مامیاد
مثل حیض
جنابت
استحاضه
و نفاس
اگر نطفه ای در حالتی که غسل واجب
گردنشون هست بسته بشه چی به سرِ اون بشر میاد
خودتون برید راجع به انسانهای تبهکار و ناخلف تحقیق کنید اکثراً حروم لقمه بودن
وراجع به گناهانی که سر سری گرفته میشن
باعث نابودی عصاب و بی بهره گی از زحمتتاتون میشه
تکلیف نمازهای قضا شده چی میشه؟
این واقعا برای پدر مادر اون نسل خطرناکه❌
اینکه آرایشگاها تند تند
با پکیج های تبلیغاتی
آف خورده خودشون
و تخفیفات
روز بروز بیشتر
و زنان را نقاشی میکنند
و این خدمات رو بیشتر میکنند
بدتر اینجاست بعضی از خانمهای متشرع
گول فتوا های ساختگی رو میخورن
کتابچه های در آرایشگاه ها هست که دیدم که نظر همه مراجع درباره کاشت ناخن را بلامانع زده بود❌❌
هیچ اسمی از گردآورنده فتوا
و حتی اسم و آدرس چاپخونه روش نیست
اون کتاب رو به ناخن کارمیدن
تا اگر احیاناً
مشتری های ناآگاه و نابلد راجع به مسائل دینی سوال کرد
نشونش میدن
و مشتری رو براحتی فریب میدن
عاجزانه تمنا داریم
توی هر گروه یا کانال آرایشگاهی
یا جمعهای زیاد
یاهرنمونه دیگر عضو هستید این خطر نابودی و ناپاکی نسل رو تذکر بدین⛔♨️
بعضی جاها با این سوال که آیا این خدمات نماز دارد یا نماز ندارد؟
بعضی از خانمها
ازهمون فتوای ساختگی استفاده کردن
و میگن مراجع گفتن به صورت جِبیره وضو بگیرید
و اما فتوای درست همون مرجع که راجع به جبیره گفته
چجوریه؟؟
❗بنا براحتیاط واجب
هر طور شده باید مانعی که روی مو روی پوست و روی مژه ها هست
کامل برداشته شود
و اگر اصلا امکان نداشته باشد
باید تا وقتی که برداشتن مانع ممکن میشود وضو جبیره انجام شود
ولی بعد از برداشتن مانع از سطح پوست و مو
تمامی نمازهای این مدت قضا بجا آورده شود‼️
دوستان عزیز
فرزندان ایران زمین
بعضی از حرکتهای دائمی زیبایی حرامه حرام❌❌
وعوارض خطرناکی داره
مصداق آیه:
تعاونوا علی الإثم و العدوان هست
و پولی که باعث بشه کار حرومی و البته زیبا شکل بگیره
به گفته ی مراجع حرامه❌
از آرایشگاهها غافل نشیم
تا میشه اطرافیان و بانوان رو آگاه کنیم
فتوای درست مراجع رو تو گروهها پخش کنید
و سکوت نکنید درباره
نطفه ی حرام🚫
که اون دنیا در برابر خدا مسئول نباشیم
امر به معروف باید همه جا باشه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریم بنزما درمکه مکرمه