eitaa logo
مسجدامام حسن(ع).ش.کشوری
137 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
557 ویدیو
30 فایل
فصل این کلام هنوز تمام نشده است «مسجد سنگر است» اکنون که دشمن با جنگ شناختی قصد جولان دارد و در توپخانه ی مجازی مدام در حال شلیک است؛ من و شما اهل مسجد باید سنگرها را مستحکم تر کنیم. مسجد امام حسن علیه السلام کوی شهید کشوری خادم شما قاسمی @khkhhosein
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سلوک شیدای حسین(ع)
💠چقدر مگه ارزششو داره حجاب داشته باشم... میخوام آزاد باشم و زندگی کنم! 🔹جواب_شهید موسی نامجو: خواهرم، یک توصیه به تو دارم و آن اینست که تو باید درس آزادگی و زندگی کردن را از حضرت زینب کبری (س) و فاطمه (س) یاد بگیری، حجاب را رعایت کن، حجابت را حفظ کن، زیرا که حفظ حجاب از خون هر شهیدی ارزشش بیشتر است. ✍️فرازی از وصیت‌نامه شهید امیر سرتیپ موسی نامجو
(منافقان) كسانى‌اند كه پيوسته (از سر بدخواهى) مراقب شما هستند تا اگر از سوى خدا براى شما پيروزى باشد، گويند: آيا ما با شما نبوديم؟ (پس بايد در افتخارات و غنائم شريك شويم) اگر براى كفّار بهره‌اى (از پيروزى) بود، (به كفّار) گويند: آيا ما مشوّق شما (براى جنگ با مسلمانان) و بازدارنده شما از گزند آنان و عدم تسليم در برابر) مؤمنان نبوديم؟ پس خداوند روز قيامت، ميان شما داورى خواهد كرد. و خداوند هرگز راهى براى سلطه‌ى كفّار بر مسلمانان قرار نداده است. 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 روز یکشنبه ۱۴۰۲/۵/۲۲ 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍 آیه ۱۴۱ سوره نساء(خانواده) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا(۱۴۱) منافقان آنانی هستند که نگران و مراقب حال شمایند، چنانچه برای شما فتح و ظفری پیش آید (برای اخذ غنیمت) گویند: نه آخر ما با شما بودیم؟! و اگر کافران را فتح و بهره‌ای رسد به آنها گویند: نه ما شما را به اسرار مسلمانان آگاه کردیم و شما را از آسیب مؤمنان نگهداری نمودیم؟! پس خدا فردای قیامت میان شما و آنان حکم کند، و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود(۱۴۱) معانی کلمات آیه يتربصون: ربص (بر وزن شرف) و تربص: انتظار كشيدن. «يتربصون»: انتظار مى كشند. نستحوذ: حوذ: به سرعت راندن و احاطه. استحواذ: تسلط و غلبه، كه لازمه راندن است. أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ: آيا غلبه نكرديم بر شما؟[۱] نزول محل نزول: این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲] شأن نزول: اين آيه درباره عبدالله بن ابى‌ رئيس منافقين و ياران او نازل گرديد كه در غزوه احد با رسول خدا صلى الله عليه و آله شركت نكردند و مترصد بودند كه هر وقتى پيامبر بر كفار در جنگ پيروز مى‌گرديد به مسلمين مى گفتند: (الم نكن معكم؛ آيا ما با شما نبوديم؟) و هرگاه كفار پيروز مي‌شدند به كفار مى‌گفتند: (الم نستحوذ عليكم؛ آيا ما شما را از اسرار مسلمين آگاه نساختيم؟) سپس خداوند فرمود: «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ».[۳].[۴] =============================== تفسیر آیه تفسیر نور (محسن قرائتی) الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكافِرِينَ نَصِيبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا «141» (منافقان) كسانى‌اند كه پيوسته (از سر بدخواهى) مراقب شما هستند تا اگر از سوى خدا براى شما پيروزى باشد، گويند: آيا ما با شما نبوديم؟ (پس بايد در افتخارات و غنائم شريك شويم) اگر براى كفّار بهره‌اى (از پيروزى) بود، (به كفّار) گويند: آيا ما مشوّق شما (براى جنگ با مسلمانان) و بازدارنده شما از گزند آنان و عدم تسليم در برابر) مؤمنان نبوديم؟ پس خداوند روز قيامت، ميان شما داورى خواهد كرد. و خداوند هرگز راهى براى سلطه‌ى كفّار بر مسلمانان قرار نداده است. نکته ها قرآن، از پيروزى مسلمانان با كلمه‌ى‌ «فَتْحٌ» و پيروزى كفّار با واژه‌ى‌ «نَصِيبٌ» شايد به اين جهت تعبير كرده است كه بفهماند رونق كفر، زودگذر است و فرجام نيك و پيروزى واقعى، با حقّ است. «نَسْتَحْوِذْ» از ريشه‌ى «حوذ» به معناى عقبِ ران آمده است. زيرا شتربان براى سوق و حركت دادن شتر، به آن قسمت ضربه مى‌زند و در اينجا مراد، تشويق كفّار به جنگ عليه مسلمانان است. فقها در مسائل مختلف فقهى، براى اثبات عدم تسلّط كفّار بر مؤمنان، به جمله‌ى‌ «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ» استناد مى‌كنند. البتّه رفت و آمد و كسب اطلاع و آموزش ديدن و تبادل فرهنگى و اقتصادى، اگر سبب سلطه كفّار و ذلّت مؤمنان نباشد مانعى ندارد. چون در روايات مى‌خوانيم: آموزش ببينيد، گرچه به قيمت مسافرت به كشور چين باشد. و يا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كافر اسيرى، ده مسلمان را آموزش دهد او را آزاد مى‌كنم. و در زمان‌ جلد 2 - صفحه 191 معصومين عليهم السلام معاملات ميان مسلمانان و ديگران انجام مى‌شده است. پیام ها
ص۲ آیه ۱۴۱ 1- منافقان فرصت‌طلبند واز هر پيشامدى به سود خود بهره مى‌گيرند. يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ‌ ... 2- منافقان، جاسوسان كفّار و مشوّق آنان براى جنگ با مسلمانانند. «نَسْتَحْوِذْ» 3- روز قيامت، با داورى به حقّ خدا، همه‌ى نيرنگ‌ها و نفاق‌ها آشكار مى‌شود. «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ» 4- مؤمنان، حقِ پذيرفتن سلطه كافران را ندارند، و سلطه‌پذيرى نشانه نداشتن ايمان واقعى است. «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» 5- بايد كارى كرد كه كفّار از سلطه بر مؤمنان براى هميشه مأيوس باشند. لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ‌ ... 6- هر طرح، عهد نامه، رفت و آمد و قراردادى كه راه نفوذ كفّار بر مسلمانان را باز كند حرام است. پس مسلمانان بايد در تمام جهات سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى از استقلال كامل برخوردار باشند. لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ‌ .. دانشنامه اسلامی 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام ایام و عاقبتتان بخیر محمد اسماعیل دولابی: فرمان مادر را ببر، ببین که چه بر سر تو خواهد آمد. هرچه مادرت سخت گیر تر باشد فرمانش را ببر ... اگر مادرت تند باشد فرمان بردن از او اثرش بیشتر است. فرمان مادر ِ خوش اخلاق را که همه می برند. اگر به غریبه هم بگوید اینجا بیا، خواهد گفت خانم چه می گویید، چشم. کارش را رها می کند و بار او را بر میدارد و یا راه او را باز می کند. اگر مادر و پدر تندی دارید تا فرمان او را بردید آن وقت می فهمید چه کرده اید. خداوند متعال نشانت خواهد داد که ببین چه کرده ای، کار بزرگان را انجام دادی، با ما رفیق و انیس و مونس شدی ... 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
♨️خودتو بیمه‌‌ ی امام زمان کن... تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان، می نشینی بگو یا صاحب الزمان، برمی‌خیزی بگو یا صاحب الزمان، صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن، شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب. شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد,شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد،دیگر نمیتوانی گناه کنی،دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی... و خود امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشن. 🌷@emam_zmn🌷
هدایت شده از سلوک شیدای حسین(ع)
14.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا مولای یا امیرالمومنین علیه السلام نایب الزیاره شما خوبان هستم درحرم امن علوی
زیارت قبول
17.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥♦️خاطره تکان‌دهنده بازیگر معروف از دیدار اسرارآمیز با پیرمردی با محاسن سفید «۱۰ غذای هیئت را به مردم بخشیدم، ۱ربع به ۴ صبح در خیابان پیرمردی دست تکان داد، نگه داشتم و او از عقب یک وانت به من ۱۰ غذای داغ داد غذاها را کنارم گذاشتم و سرم را که برگردانم تشکر کنم خبری از پیرمرد نبود، عقب وانت هم نرده بود و به آن قفل خورده بود!» @armakiha
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! كافران را به جاى مؤمنان دوست و سرپرست خود نگيريد، آيا مى‌خواهيد براى خداوند دليل و حجّت آشكار عليه خودتان قرار دهيد؟ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 روز چهارشنبه ۱۴۰۲/۵/۲۵ 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍 آیه ۱۴۴ سوره نساء (خانواده) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۚ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا(۱۴۴) ای اهل ایمان، مبادا کافران را به دوستی گرفته و مؤمنان را رها کنید! آیا می‌خواهید برای خدا بر (عقاب و کفر و عصیان) خود حجّتی آشکار قرار دهید؟!(۱۴۴) معانی کلمات آیه سلطان: تسلط و دليل.[۱] =============================== تفسیر آیه تفسیر نور (محسن قرائتی) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً «144» اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! كافران را به جاى مؤمنان دوست و سرپرست خود نگيريد، آيا مى‌خواهيد براى خداوند دليل و حجّت آشكار عليه خودتان قرار دهيد؟(۱۴۴) نکته ها مؤمنان حقّ ايجاد رابطه با كفّار را ندارند، ولى منافقان با كافران رابطه‌ى تنگاتنگ دارند. قرآن، كفّار را شيطان‌هاى منافقان‌ «خَلَوْا إِلى‌ شَياطِينِهِمْ» «1» و برادران منافقان معرفى مى‌كند «الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا» «2» تعبيرات قرآن در آيات 139 و 141 مبين كيفيّت رابطه‌ى آنان با كفّار بود. «1». بقره، 17. «2». حشر، 11. جلد 2 - صفحه 194 پیام ها 1- پذيرش ولايت كفّار با ايمان سازگار نيست. يك دل، دو دوستى برنمى‌دارد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ... 2- تولّى و تبرّى، دوستى با مؤمنان و دورى از كافران، لازمه‌ى ايمان است. «لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ» 3- از هر نوع اختلاط، رفاقت و قراردادى كه نتيجه‌اش به زيان مسلمانان باشد، بايد پرهيز كرد. «لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ» 4- در سياست خارجى، روابط سياسى و اقتصادى، گزينش‌ها و عزل و نصب‌ها، هر اقدامى كه به سلطه‌ى كفّار بر مسلمانان انجامد حرام و محكوم است. «لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ» 5- مسلمان ذلّت پذير، در برابر خداوند پاسخى ندارد. أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ‌ ... دانشنامه اسلامی 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام ایام و عاقبتتان بخیر استاد صفائی حائری: نجواى گرم و زمزمه عاشقانه با سوز دل و اشك چشم و زيبايى و لطافت بيان، هر دل شكسته اى را به خويش مى‏خواند و در خود به تأمّل مى‏كشاند و اين نجوا عميق‏تر از برخوردهاى غير مستقيم و لطافت‏هاى تربيتى است چون، تو از زبان خودت حرف مى‏زنى و با ناى خودت مى‏سرايى و زمزمه مى‏كنى پس اين دل توست كه درهايش را باز كرده و اين آسمان سينه‏ى توست كه ابرهايش را با فشار به ريزش كشانده و سبك بار ساخته است. دعا و نجواى دل، نه تنها در يك مقطع بحرانى اجتماعى كه در دنياى پيچيده‏ى روان‏هاى مغرور و روح‏هاى سركش، راه نفوذ مطمئن و روش برخورد مناسبى است. آن‏ها كه از نهرها سيراب نمى‏شوند و قله‏هاى مغرورى كه از چشمه‏ها آب نمى‏خورند، همراه اين بارش مستمر و اين ابرهاى سخاوتمند، سرشار مى‏شوند و بارور مى‏گردند. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم ✅ آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى (ره) فرمودند: عموى من، آقا سيد محمد على (ره) براى من نقل كردند: ▫️ در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود، بعضى حرفها را مى زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مى‌گفت: 🔸 با طى الارض به كربلا رفته ام. ▫️ يا مى‌گفت: 🔸 مردم را به صورتهاى مختلف ديده‌ام. ▫️ و يا 🔸 خدمت حضرت صاحب الامر (ع) رسيده ام. ▫️ او هم به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود. تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مى رفتم. در بين راه ديدم جعفر نعلبند هم به آن طرف مى رود. نزديك او رفتم و گفتم: 🔹 ميل دارى در راه با هم باشيم؟ ▫️گفت: 🔸 اشكالى ندارد، با هم گفتگو مى كنيم و خستگى راه را هم نمى فهميم. ▫️ قدرى با هم گفتگو كرديم، تا آن كه پرسيدم: 🔹 اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مى كنند، چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟ ▫️ گفت: 🔸 آقا از اين مطلب بگذريد. ▫️ اصرار كردم و گفتم: 🔹 من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى. ▫️ گـفـت: 🔸 آقـا، مـن بيست و پنج بار، از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براى زيارتى عرفه مى‌رفتم. در سفر بيست و پنجم بين راه، شخصى يزدى با من رفيق شد. چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلى كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت، قافله را دو روز در كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافله‌هاى ديگر برسند و جمعيت زيادتر شود. از طرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مشرف به موت گرديد. روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را با اين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم؟ از طرفى چطور اين جا بمانم و از زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن، جديت داشته ام، محروم شوم؟ بالاخره بعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله، پيش او رفتم وگفتم: 🔹 من مى‌روم و دعا مى‌كنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد. ▪️ايـن مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت: 🔸 من يک ساعت ديگر مى‌ميرم، صبر كن، وقتى از دنـيا رفتم، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد، به كربلا برسان. ▪️ وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم. قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت، آن زائر يزدى از دنيا رفت. من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم. وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم، ديدم از قافله هيچ اثرى نيست، جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد. تـا يک فـرسخ راه رفتم، اما جنازه را هر طور بر الاغ مى‌بستم، همين كه مقدارى راه مى‌رفتم، مى‌افتاد و هيچ قرار نمى‌گرفت. با همه اينها به خاطر تنهايى، ترس بر من غلبه كرد. بالاخره ديدم، نمى‌توانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد. همان جا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (ع) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم: 🔹 آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بياورم، توانايى ندارم. ▪️ نـاگهان ديدم، چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سوارى كه بزرگ آنها بود، فرمود: 🔶 جعفر با زائر ما چه مى كنى؟ ▪️ عرض كردم: 🔷 آقا چه كنم، در كار او مانده ام! ▪️ آن سه نفر ديگر پياده شدند. يك نفر آنها نيزه اى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد. آن ميت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم. ناگاه ديدم، از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلو افتادم. كـمـى گـذشت، ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم. و بعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام. در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است! ميت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم. قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد. هر كدام از اهل قافله مى پرسيد: 🔹 تو كى و چگونه آمدى! ▪️ من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مى گفتم و آنها هم تعجب مى كردند. تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم، ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى بينم، از قبيل: 🐺 گرگ، 🐖 خوك، 🐒 ميمون و غيره 🐑 🦗 🦍 🐕 🐀 🦎 🦦 🐃 🐓 🕷 🐁 🐌 🐄 🦀 🦛 🐍 🦨 🐜 🐗 🦂 🦧 🦓 🐊 🦞 و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم! (ادامه دارد) 🌷@emam_zmn🌷
▪️ ... از شـدت وحشت برگشتم و مجددا قبل از ظهر مشرف شدم. باز مردم را به همان حالت مى‌ديدم. برگشتم و بعد از ظهر رفتم، ولى مردم را همان طور مشاهده كردم! روز بعد كـه رفتم، ديدم همه به صورت انسان مى‌باشند. تا آن كه بعد از اين سفر، چند سفر ديگر مـشرف شدم، باز روز عرفه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى ديدم و در غير آن روز، به همان صورت انسان مى‌ديدم. به همين جهت، تصميم گرفتم كه ديگر براى زيارتى عرفه مشرف نشوم. چون اين وقايع را براى مردم نقل مى كردم، بدگويى مى كردند و مى‌گفتند: 🔹 براى يك سفر زيارت، چه ادعاهايى مى‌كند. ▪️ لذا من، نقل اين قضايا را به كلى ترك كردم، تا آن كه شبى با خانواده ام مشغول غذا خوردن بوديم.🍳🍚 صـداى در بـلند شد، وقتى در را باز كردم، ديدم شخصى مى فرمايد: 🔸 حضرت صاحب الامر (ع) تو را خواسته اند. ▪️ بـه هـمـراه ايشان رفتم، تا به مسجد جمعه رسيدم. ديدم آن حضرت (ع) در محلى كه منبر بسيار بلندى در آن بود، بالاى منبر تشريف دارند و آن جا هم مملو از جمعيت است. آنها عمامه داشتند و لباسشان مثل لباس شوشترى ها بود. به فكر افتادم كه در بين اين جمعيت، چطور مى توانم خدمت ايشان برسم، اما حضرت به من توجه فرمودند و صدا زدند: 🔶 جعفر بيا. ▪️ من رفتم و تا مقابل منبر رسيدم. فرمودند: 🔶 چرا براى مردم آنچه را كه در راه كربلا ديده اى نقل نمى كنى؟ ▪️ عرض كردم: 🔷 آقا من نقل مى‌كردم، از بس مردم بدگويى كردند، ديگر ترک نمودم. ▪️ حضرت فرمودند: 🔶 تو كارى به حرف مردم نداشته باش، آنچه را كه ديده اى نقل كن تا مردم بفهمند ما چه نظر مرحمت و لطفى با زائر جدمان حضرت سيدالشهداء (ع) داريم. ⬅️ «برکات حضرت ولی عصر (عج)» اثر سید جواد معلم 🌷@emam_zmn🌷