سـلام بر ابراهیــم
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
#شهید_یاسین_رحیمی🌷
🌸از عموی یاسین درباره خاطراتش با یاسین می پرسم، هر وقت اسم یاسین را می آورم لبخند می زند و بعد از تمام شدن حرف هایم کمی مکث می کند، انگار در ذهنش خاطراتش را مرور می کند. می گوید: خاطره که زیاد است، من و یاسین بیشتر باهم مثل دو رفیق بودیم، یادم می آید یک روز یاسین گفت اگر یک روز از طرف بنیاد شهید یک پرچم ایران آوردند و تحویل خانواده ام دادند در جریان باشید که من شهید شده ام. همیشه می خندید و به شوخی می گفت:«دعا کنین شهید بشم.» و ما هم با خنده می گفتیم : «خدا کنه شهید بشی.» بالاخره دعای ما مستجاب شد و یاسین شهید شد، بعد از آن بود که متوجه شدیم دعای خیر همیشه مستجاب می شود حتی اگر به شوخی باشد. آن طور که من شنیده ام نحوه شهادت یاسین به این شکل بوده است که طی درگیری مستقیم با داعش مورد اصابت ترکش و گلوله قرار می گیرد.زمانی که من پیکرش را دیدم چیزی از بدنش باقی نمانده بود.
🍃یاسین اجازه نمی داد هیچ کس از کار خیری که انجام می دهد خبردار شود، به همین خاطر هم هیچ کس از رفتن او به سوریه خبر نداشت و با اسم دیگری برای دفاع از حرم رفته بود. یادم می آید برای عید خرید کرده بود، چند جعبه میوه و شیرینی اضافه هم گرفته بود و عقب یک وانت گذاشته بود. روز تشییع پیکر یاسین، راننده ای که میوه ها را برده بود تعریف می کرد که یاسین آن میوه ها را برای یک خانواده بی بضاعت و چند یتیم فرستاده بود. بعد از چند روز فهمیدیم یاسین کارت بانکی اش را به یک خانواده بی بضاعت داده و هر ماه مبلغی برای گذران زندگی آن ها به کارت واریز می کرده، مبلغی که شاید تمام حقوق ماهانه اش بود.»
#سالروز_شهادت🥀
...............................
کانال های ما ⬇
💠 sapp.ir/Ebrahim__hadi
💠 eitaa.com/Ebrahimedelha_ir
💠 rubika.ir/Ebrahimedelha__ir