࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱 #نسیم_حدیث
💌 پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله:
بر شما باد گذشت؛ زيرا گذشت جز بر عزت بنده نمىافزايد. پس، از يكديگر گذشت كنيد تا خداوند به شما عزت بخشد.
📚 کافی، ج ۲، ص ۱۰۸، ح ۵
❁═══┅┄
💎 @Ebrahimedelha_ir 💎
❁═══┅┄
سـلام بر ابراهیــم
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
#رویای_صادقه
یک شب خواب دیدم در بهشت زهرا دنبال یک شهید می گردم. فردا صبح وقتی از خواب بیدار شدم، می دونستم خواب دیدم. ولی نمی دونستم چه خوابی بود.
گروهی در فضای مجازی با دوستان دوران مدرسه داشتیم، که زیاد حرف های جالبی نمی زدیم اون روزها اوایل فکر کردن من راجع به تغییرات
روحی بود.
ما دوست طلبه ای داشتیم که داخل گروه بود. از ما پرسید: بچه ها کی اهل کتاب خوندن هست؟ گفتم: من زیاد کتاب می خونم، ولی همشون رمان های عاشقانه است. تصمیم دارم به جای رمان یک سری کتاب های دیگه بخونم.
کتاب سلام بر ابراهیم رو فرستاد داخل گروه. گفتم: این دیگه چیه؟ سلام بر ابراهیم! گفت: خاطرات «شهید ابراهیم هادی» خوابم برگشت! آره دقیقاً شب گذشته داخل بهشت زهرا دنبال یک شهید می گشتم به اسم شهید ابراهیم هادی!
وقتی ماجرای خوابم رو گفتم. بچه ها واکنش نشون دادن که مگه می شه گفتم: بچه ها باور کنید درسته من مزارشون رو پیدا نکردم، فقط خوابم در همین حد بود. خیلی هم جو سازی نکنید.
یکی از بچه ها نوشت می دونی چرا مزارش رو پیدا نکردی؟! چون مفقودالاثره...
اشک بود و اشک که از چشمام میومد. چطوری این اتفاق افتاد؟ دوست طلبه ام زنگ زد. اون طرف خط، صدای گریه دوستم میومد این طرف گریه ی من.
گفت: چند روزه قصد داشتم کتاب رو بفرستم، دنبال یک موقعیت مناسب می گشتم تا این که توسل کردم به شهید ابراهیم. گفتم: داداش خودت یه کاری بکن که وقتی کتاب رو می فرستم تو همچین گروهی، همه حاضر بشن بخونن. اون روز تمام بچه ها گفتن کتاب رو حتماً می خونیم.
دوستی من و برادری های ابراهیم در حق من هر روز، و هر روز ادامه داره. من همچنان روزهای سخت تغییر کردن رو پشت سر می گذارم و از همه شما عزیزان می خواهم که برای من دعا کنید.
«اجر همگی با صاحب الزمان»
❁═══┅┄
🕊 @Ebrahimedelha_ir 🕊
❁═══┅┄
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه
شهید اصغر بامری🕊
ولادت :۱۳۵۸/۶/۱
شهادت : ۱۳۹۴/۹/۳
محل شهادت : سوریه
مزار : شهرستان دلگان
🪴برادر شهید نقل میکند: اصغر همیشه به فکر رفتن به سوریه بود. دغدغه عجیبی برای اعزام داشت.
🍊یک روز سبد پرتقالی از باغ چیده بود، بین همسایگان پخش میکرد و میگفت: بخورید! این شیرینی شهادت من است؛ چون چیزی نمانده که عازم سوریه شوم.
اصغر خیلی به من اصرار میکرد تا اجازه رفتن به او بدهم. شرایط زندگی مناسبی نداشتیم؛ با بودنِ پدر پیر و بچههای قد و نیمقد اصغر. برای منصرفکردن او دائم میگفتم از خانوادهی ما، محمد، برادر دیگرمان در کربلای۵ خودش را تقدیم انقلاب اسلامی کرده و از ما دیگر کافیست اما گوش او بدهکار نبود. اصغر آنقدر اشتیاق داشت که ماهها قبل ثبتنام کرده بود.
🚌روز اعزام فرا رسید. اتوبوسها برای سوارکردن رزمندگان آمده بودند. مانع سوارشدن اصغر شدم اما بعد از حرکت اتوبوسها با موتور سیکلت دنبالشان رفته بود. کمی آنطرفتر سوار شد تا از قافله عقب نماند. وقتی میخواست از تهران به سمت سوریه حرکت کند، تنها یک پیامک زد: "حلالم کنید، خداحافظ! من عازم میعادگاه عاشقان شدم".
#بخشی_از_وصیت_نامه
📝بچهها را طوری تربیت کن که به مال دنیا و مادیات آن دل نبندند که دلبستگی به دنیا ریشه تمام گناهان است. صبر و توکل و امیدت به خدا باشد.
..............................
کانال های ما ⬇
💠 sapp.ir/Ebrahim__hadi
💠 eitaa.com/Ebrahimedelha_ir
💠 rubika.ir/Ebrahimedelha__ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃…•°°*🌺*°°•…🍃
رفت؟
می خواست بره دیگه
رفت ... 💔
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir 💠
❁═══┅┄
•┈••✾☘🔔☘✾••┈•
«تـلنـگر شهـدایی»
♦️می گفت..
وقتی شما از این و آن طعنه می خورید
و لاجرم به گوشه ی اتاق پناه می برید و با
عکس های ما سخن می گوئید
و اشک می ریزید به خدا قسم اینجا
کربلا می شود!
و برای هریک ازغم های دلتان اینجا تمام
شهیدان زار می زنند!..
-شهیدسیدمجتبیعلمدار🌷
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir 💠
❁═══┅┄
6_144253728892102539.mp3
12.15M
📗 #خار_و_میخک
اثر «یحیی سنوار»
⬅ بخش هشتم:
❁═══┅┄
🕊 @Ebrahimedelha_ir 🕊
❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘༻﷽༺☘
«چه کردم با امام زمانم؟!»
🤲 اللّٰھـُــم ؏جـــِّل لِوَلـیڪَ الفــَرَجـْــ
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir 💠
❁═══┅┄
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱 #نسیم_حدیث
💌 امامـ صـادق عليه السلامـ:
صدقه روزانه (آشکار)، گناه را آب مىكند، همچنان كه آب، نمك را، و صدقه شبانه (پنهان) خشم پروردگار جل جلاله، را فرو مىنشاند.
📚 أمالي شیخ صدوق، ص۴۴۹
❁═══┅┄
💎 @Ebrahimedelha_ir 💎
❁═══┅┄
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
🔹همراه با ابراهیم به سمت مقر سپاه می رفتیم تا وسایل لازم را برای رزمندگان تحویل بگیریم. صدای اذان ظهر که آمد، ماشین را در مقابل یک مسجد نگه داشت. گفتم: آقا ابراهیم، بیا زودتر بریم مقر، همون جا نماز رو می خونیم. ما که بیکار نیستیم. داریم کار رزمنده ها رو انجام میدهیم. این هم مثل نمازه.
با لبخندی بر لب نگاهم کرد و گفت: تموم این کارها بازیه. هدف از جنگ و جبهه و ... اینه که نماز زنده بشه. هدف تمام کارهای ما اینه که ما عبد خدا و اهل نماز اول وقت بشیم. ان شاءاللّه اثر اهمیت به نماز اول وقت رو تو زندگی خودت میبینی.
❁═══┅┄
🕊 @Ebrahimedelha_ir 🕊
❁═══┅┄
17.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه
شهید علی چیت سازیان:🕊
🎥 اگر میخوای از سیم خاردار دشمن ، رد بشی اول باید از سیم خاردار نفست عبور کنی...
..............................
کانال های ما ⬇
💠 sapp.ir/Ebrahim__hadi
💠 eitaa.com/Ebrahimedelha_ir
💠 rubika.ir/Ebrahimedelha__ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ
چادر برای زن یک حریم است ،
یک قلعه و یک پشتیبان است ...
از این حریم خوب نگهداری کنید !
شهید ابراهیم هادی🕊
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir 💠
❁═══┅┄