eitaa logo
سـلام بر ابراهیــم
1.5هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
9 فایل
یـه روزی می فهـمی دعوتـت بـه این کـانـال اتفاقـی نبوده و شهــ🌹ـدا دعوتـت کـردن. کانال ما در سـروش: https://splus.ir/Ebrahim__hadi کانال ما در روبیکا: https://rubika.ir/Ebrahimedelha__ir مسئول تبـادل: @sadatm57 انتقاد و پیشنهاد: @Bahareomid
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🔹خداوند متعال می فرماید: ای فرزند آدم!... اخلاق خود را با مردم خوب کن تا تو را دوست بدارم و محبوب دلهای صالحین گردانم و از گناهت در گذرم. 📚 یابن آدم حدیث ۴۶ ❁═══┅┄ 🔺 @Ebrahimedelha_ir🔻 ❁═══┅┄
سـلام بر ابراهیــم
┄┅┅┅┅❀🦋🌼🦋❀┅┅┅┅┄ ✨از ویژگی‌های ، احترام به دیگران حتی به اسیران جنگی بود. همیشه این حرف را از ابراهیم می‌شنیدیم که اکثر این دشمنان ما انسان‌های جاهل و ناآگاه هستند. باید اسلام واقعی را از ما ببیند. آن‌ وقت خواهید دید که آن‌ها هم مخالف حزب بعث خواهند شد. ⛰در ارتفاعات کوره‌موش، در همان روزهای اول، چهار اسیر گرفتیم. ما در یکی از خانه‌های ابتدای شهر مستقر بودیم. همراه با ابراهیم، این چهار اسیر را به خانه آوردیم تا چند روز بعد به پادگان ابوذر منتقل شوند. 🏡آن سوی حیاط، یک اتاق با درب آهنی وجود داشت. رفقا پیشنهاد کردند که اسرا را به آنجا منتقل کنیم و دربش را قفل کنیم. ابراهیم قبول نکرد. گفت: «اینها مهمان ما هستند.» 💢 گفتم: آقا ابرام چی می‌گی؟ اینها اسیر جنگی هستند. یه وقت فرار می‌کنند. ابراهیم گفت: «نه، اگر برخورد ما صحیح باشد مطمئن باش هیچ کاری نمی‌کنند». دستان اسرا را باز کرد و آورد داخل اتاق. سفره ناهار پهن شد. نان و کنسرو را آوردم. تعداد کنسروها کم بود. با تقسیم‌بندی ابراهیم، خودمان هر دو نفر یک کنسرو خوردیم، اما به اسرای عراقی، هر نفر یک کنسرو دادیم! 🚿دو روز گذشت. ابراهیم به من گفت: «حمام را روشن کن.» من هم آبگرمکن را روشن کردم و حمام آماده شد. ابراهیم چهار دست لباس زیر تهیه کرد و یکی یکی اسرای عراقی را به حمام فرستاد تا تمیز شوند. عصر همان روز ابراهیم به پادگان ابوذر رفت. 🚐همان موقع یک خودرو برای انتقال اسرا به محل استقرار ما آمدند. اسرای عراقی گریه می‌کردند و نمی‌رفتند! مرتب هم اسم ابراهیم را صدا می‌کردند. با بی‌سیم تماس گرفتم و ابراهیم برگشت. اسرای عراقی یکی یکی با او دست و روبوسی و خداحافظی کردند. آنها التماس می‌کردند که پیش ابراهیم بمانند ولی قانون چنین اجازه‌ای به ما نمی‌داد. تا چند دقیقه نگاه آنها به ابراهیم بود. گویی نمی‌خواستند از او دور شوند. ابراهیم تمام این کارها را خالصانه انجام می‌داد، هرگز به دنبال خودنمایی و مطرح کردن خودش نبود. 💠═════️◇◈◇ 🕊@Ebrahimedelha_ir🕊 ◇◈◇═════💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄ ☀ظهر یک روز آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای نماز جماعت به مسجد قرارگاه برویم. ایشان موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی بسیجی پوشیده بود. وقتی وارد مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می کرد ناشناخته بماند. در نماز حالات خاصی داشت مخصوصا در قنوت. 🍴در برگشت از نماز رفتیم برای نهار. اتفاقا نهار آن روز کنسرو بود و سفر ساده ای پهن کرده بودند. ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد. وی آنچنان رفتار می کرد که کسی پی نمی برد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، عباس بابایی روبه روست. بیشتر وانمود می کرد که یک بسیجی است. ☁راوی: سرلشگر رحیم صفوی 💠═════️◇◈◇ 🕊@Ebrahimedelha_ir🕊 ◇◈◇═════💠
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅══✼🏮✼══┅┄ 🌷ختم به شهادت شدن شکنجه گر مرحوم ابوترابی با ذکر یا زهرا سلام الله علیها 💠═════️◇◈◇ 🕊@Ebrahimedelha_ir🕊 ◇◈◇═════💠
‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ 🌸 امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منتظر شماست که شما را بشناسد. قلب خود را پاک کنید و همچنان محکم و استوار بر عقیده و ایمان خود باشید و زمان را برای ظهور حضرتش آماده و مهیا سازید. 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم ❁═══┅┄ 🔺 @Ebrahimedelha_ir🔻 ❁═══┅┄
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 🍃🌸امام سجّاد علیه السلام عده ای افراد بد دهن را به سگ تشبیه کرده و فرمودند: سگ، آن كـسانى هسـتند كـه با زبان خود بر مردم پارس مى كنند و مردم از شرّ زبانشان به آنان احترام مى گذارند 📗خصال صدوق، جلد۲، صفحه۳۷۸ ❁═══┅┄ 🔺 @Ebrahimedelha_ir🔻 ❁═══┅┄
◇◈◇️📚◇◈◇ 📖به دنبال علم به روش 👆 💠═════️◇◈◇ 🕊@Ebrahimedelha_ir🕊 ◇◈◇═════💠
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐ 🌷شهید محمدرضا تورجی زاده 🔸تاریخ تولد:۲۳ تیر۱۳۴۳ 🔸محل تولد: اصفهان 🔸تاریخ شهادت:۵اردیبهشت ۱۳۶۶ 🔸نحوه شهادت: زخم عمیق بر پهلو و بازو و کمر 📝یکی از هم رزمان شهید می گفت خیلی کارهایم زیاد بود . داخل چادر نشسته بودم و داشتم برگه ها را امضا می کردم. یک دفعه دیدم برادرم وارد چادر شد به محض اینکه قیافه او را دیدم کلی خندیدم او تازه از اصفهان آمده بود و شور جوانی داشت. به همین علت با موهای بلند به جبهه آمده بود. ☁محمد تورجی به او گفته بود:باید در جبهه موهایت را کوتاه کنی. بعد شروع کرده بود موهای او را از ته ماشین کردن نیمی از موهایش را زده بود و بعد برای شوخی گفته بود:(برو پیش برادرت)!! لذا نیمی از سرش از ته زده شده بود و نیمی دیگر هنوز بلند بود. بعد از چند دقیقه شهید تورجی وارد چادر شد ، و گفت :ببخشید دیدم اعصاب نداری خواستم کمی بخندی. ☘خصوصیتی که اکثرا شهید تورجی زاده را با آن می شناسند ارادت خاصی به حضرت زهرا سلام الله علیها و امام زمان عجل الله داشت. واقعا درمصائب حضرت زهراسلام الله علیها می سوخت. محمدرضا عاشق امام زمان عجل الله بود و از هرفرصتی برای توسل به آن حضرت استفاده می کرد. پس از نماز بلند می شد و رو به قبله دعای الهی عظم البلا را می خواند. 💠═════️◇◈◇ 🕊@Ebrahimedelha_ir🕊 ◇◈◇═════💠
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ 🌸 سَـلام مَعشـوقِ غایـبِ مَـن 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم ❁═══┅┄ 🔺 @Ebrahimedelha_ir🔻 ❁═══┅┄
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 🌺پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) ⚡از مؤمن و بيتابىِ او از بيمارى تعجّب مى‌كنم اگر مى دانست كه چه ثوابى در بیماری هست، بی‌شَک دوست داشت همیشه بيمار باشد تا آن گاه كه پروردگار خود عزّوجلّ را ديدار كند. ‌  📗التوحيد : ۴۰۱/۳ ❁═══┅┄ 🔺 @Ebrahimedelha_ir🔻 ❁═══┅┄