eitaa logo
Fan Art | ایما
2.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
29 ویدیو
0 فایل
‌ آرت های متنوع و جذاب از تیپهای شخصیتی انیاگرام و MBTI 🤩 ‌ ↲ کانال MBTIمون: @Eema_MBTI ↲ کانال انیاگراممون: @Eema_Ennea ↲ آیدی جهت درخواست و ارسال آرت: @Eema_Admin عکس‌هایی که تگ و لوگوی ایما دارن تولید خودمونه؛ کپی ممنوع🚫 ‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
باشه ولی ترکیب زرد و بنفش یه چیز دیگه ست💜💛 ⠇🐳 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
سلام به ایما آرتی های عزیز✨🌼💛 روز جمعه تون بخیر و نیکی🍁😍 چالش امروز یه داستانیه!📖 به این آرت نگاه کنید و یه داستان کوتاه ازش بگین!💘🪞🪄 . قشنگترین داستان ها توی کانال قرار میگیره🔖💁🏻‍♀ . . 📌داستان هاتون رو اینجا بفرستین: https://daigo.ir/secret/15748834 . منتظرتون هستیم! ☕️ ⠇🫐 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
•| 🖋 داستان کوتاه شما درباره چالش آرت عاشقانه💘 سلام ادمین راعیل ، خدا قوت این داستان ، یک عاشقانه دراماتیک است ـinfp دوست داشت دنیا را لمس کند، به جنگل برود، از رود خروشان گذر کند، گل ها را ببوید و با پرندگان و حیوانات بازی کند از بوته های کنار برکه توت بچیند و از بالای کوه هویج و بلوط وحشی جمع کند اما او اجازه هیچ یک از این کار هارا نداشت ، چرا که همسرش نگران او بود و میترسید او را از دست دهد چرا که بیماری قلبی سختی داشت و نمی توانست زیاد فعالیت کند مرد جوان همسرش را بسیار دوست داشت و هر روز برایش گل می‌چید اما همسرش این موضوع را درک نمی‌کرد و گمان میبرد که توسط آن مرد در خانه اش زندانی شده است هیچ کدام مقصر نبودند و یا نیست بدی نداشتند فقط چون از دو دنیای متفاوت بودند برای هم ناشناخته بودند و قدرت درک هم را نداشتند. 📌شما هم داستانای جذابتونو اینجا بفرستین:: https://daigo.ir/secret/15748834💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
•| 🖋 داستان کوتاه شما درباره چالش آرت عاشقانه💘 ـ دخترک مهربونی بود که کارش با گیاهان دارویی نظیر نداشت و مردم اون رو به اسم دختر شفابخش میشناختن مردم از isfj میپرسیدن که چی دوست داره و اون هر بار میگفت «هیچی زیباتر از یک دسته گل نیست» زمان میگذشت و همه چیز خوب بود تا اینکه یک بیماری وحشتناک بین مردم سرایت کرد و خونه isfj که زمانی پر از گلهای رنگی بود تبدیل به خانه ای پر از درد و ناله بیمارانی شد که isfj شب و روز برای بهبودشون تلاش میکرد اما خیلیا دووم نمی آوردن و مردم isfj رو مقصر میدونستن ماه ها گذشت و بالاخره شر بیماری از دهکده کم شد ولی isfj دیگه نمیتونست نگاه های تهدید آمیز و خشمناک مردم رو تحمل کنه و چنین جوابی در برابر این همه فداکاری قلبشو به درد میاورد ـ isfj به قدری غمگین شد که دیگه حتی از دیدن گلها هم خوشحال نمیشد! 📌شما هم داستانای جذابتونو اینجا بفرستین:: https://daigo.ir/secret/15748834💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Art
•| 🖋 داستان کوتاه شما درباره چالش آرت عاشقانه💘 در حال بازگشت به خانه، دست ای لاله زرگون را دیدم که در کنجی دنج به دور هم نشسته اند... لبخند زدم:) الیف همیشه گل ها را دوست داشت و چه بهتر که اکنون برایش گل میبردم... دست بردم و گلها را چیدم و به نزدش بردم اما تا در را گشودم، تیز زهرآگین کمانش قلب عاشقم را شکافت و من را به سوی مرگی ابدی برد و آخرین صدا، صدای اشکاهش بود و فریاد تاسفش! از طرف یک 📌شما هم داستانای جذابتونو اینجا بفرستین:: https://daigo.ir/secret/15748834💬 ══════════════ ⠇ @Eema_Art