ایما | شخصیت شناسی MBTI
🎁 کتاب تفاوت هدیه ها🤩 🎁 " نسخه فارسیِ کتاب Gift Diffring" [توضیح نظریه MBTI و کاربرد آن در زن
🥲 حیف نیست INTPهاتون
کتاب به این مهمیو خفنی رو نداشته باشن؟😔😂
ایما | شخصیت شناسی MBTI
تا ساعت هشت و نیم امشب کد چهارحرفی تیپ شخصیتی رفیقتو اینجا بفرست👇🏻👇🏻👇🏻 "مهلت تموم شد... امیدوارم
مهلت درخواست این قشنگا به پایان رسید:)
ممنون از همه کسایی که
بهمون پیام دادن🌻
تعداد زیاده، کمی صبوری پیشه کنید پیشنهادات کادوی تایپی که درخواست کردین برای تک تک تون ارسال میشه☺️
همون طور که میدونید جمعه ها روز داستانه
و تو کانال یه داستان مرتبط با mbti قرار میدیم
اما امروز تصمیم گرفتم
🔸"داستان 'واقعیِ' یکی از دوستامو"🔸
براتون تعریف کنم🙂
کمتر پیش میومد که...☺️
قانون یا برنامه ای اونو نگران کنه و بیشتر دلش میخاست زمان فراغت زیادی برای بچه هاش فراهم کنه تا با همدیگه جهانو کشف کنن و خوش باشن! اون به خوبی میتونست احساسات و تفکرات اعضای خانواده رو شناسایی کنه و یه حامی دلسوز براشون باشه🥺
شوهر intjش... 😃
عاشق گرمی، اشتیاق و راحتی اجتماعی اون بود(اینو بارها و بارها بهش میگفت) و به همسرش کمک میکرد تا مدیریت زمان بهتری داشته باشه و پروژه های مختلف رو دقیق تر پیش ببره😎(برگرفته از اقرار هردو:)
اونا یه خونه گرم و فوق العاده صمیمی داشتن:)))
اما زندگی هیچ وقت ایده آل نبوده و نیست...
و مشکلات جدی و مهمی هم این وسط به چشم میخوردن!
هرکار کوچیکِ خونه...😰
برای ENFPی ما تبدیل به یه بحران بزرگ میشد و این جزئیات و کارای روزمره زیاد خونه حسابی خستش میکردن. اون به خوبی خودشو با لیوان شیری که یهو واژگون شده یا برنامه های دقیقه آخری وفق میداد ولی کناراومدن با ساعت دقیق انجام دادن بعضی کارها، حاضر شدن تو جلسات مهم به طور منظم و ... به شدت براش اذیت کننده بودن💔
اون همش نگران بود که نکنه...😫
تصمیم نادرستی بگیره و درنتیجه اون موقعی که باید تصمیم نهایی رو میگرفت و از قبل تکلیف و موضع خودش رو روشن میکرد، چندان موفق نبود. در نتیجه تو چشم بچهاش جدی و با ثبات به نظر نمیرسید و بچها هرچه قدر بزرگ تر میشدن کمتر اونو جدی میگرفتن!😥