eitaa logo
ایما | شخصیت شناسی MBTI
32.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
18 فایل
اولین و‌تخصصی ترین مجموعه شخصیت شناسی در ایتا🤩 اینجاییم تامسیرخودشناسی رو براتون هموارتر کنیم✌🏻 B2n.ir/s42083 :تست رایگان @MBTItest :کانال راهنما @Eema_tab :تبلیغ‌ وتبادل @Chatrooom :ارتباط باما صفرتاصد تولیدمحتوای‌ ایما؛ کپی بهرشکلی🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
"تایپا به عنوان یکی از دیالوگای معروف باباها: ـ : "کیا پایه‌ن امشب بریم بیرون جوج بزنیم؟" *همین الان از بیرون برگشته بودن- @Eema_mbti |
"تایپا به عنوان یکی از دیالوگای معروف باباها: ـ : "ای بابا اینکه غصه نداره! بده الان درستش می‌کنم." *داغون‌ترش کرد- @Eema_mbti |
"تایپا به عنوان یکی از دیالوگای معروف باباها: ـ : "منو بیشتر دوس داری یا مامانو؟" *سعی می‌کنه قلبش نشکنه وقتی بازم می‌گن "مامان"- @Eema_mbti |
"تایپا به عنوان یکی از دیالوگای معروف باباها: ـ : "بابایی همیشه هواتو داره، خب؟ هرچی شد به من یا مامان بگوها! باشه؟" *برای تاثیرگذاری بیشتر به چشماش خیره می‌شه- @Eema_mbti |
"تایپا به عنوان یکی از دیالوگای معروف باباها: ـ : "بجای گریه کردن از عقلت استفاده کن." *همچنین بچه دو ساله که بستنی‌ش له شده- @Eema_mbti |
"تایپا به عنوان یکی از دیالوگای معروف باباها: ـ : "من به نشان و بلد و اینا اعتقاد ندارم، خودم پیدا میکنم راهو!" *دو ساعته داره دور خودش می‌چرخه- @Eema_mbti |
"تایپا به عنوان یکی از دیالوگای معروف باباها: ـ : "ای وای..! نه نه، شششش، شششش آرومممم!!" *دهن بچه رو می‌گیره تا صدا گریه‌ش بلند نشه (مثلا میخواسته شوخی کنه)- @Eema_mbti |
"تایپا به عنوان یکی از دیالوگای معروف باباها: ـ : "چندمی؟" "چن سالت بود؟" "اسمت چی بود؟" *یه جوری نگاه می‌کنه انگار مطمئن نیس واقعا بچه‌ داره یا بهش انداختن- @Eema_mbti |
ایما | شخصیت شناسی MBTI
‌ سلام- ویدیویی که قرار بود باهاش سناریوی جنایی بنویسید رو یادتونه...؟ امروز قراره کار یکی دیگه از
سناریو جنایی~ 🩸🔪 پارت ۱ خودم کسی که عاشقم بود کسی که از مرگت خوشحال شد کسی که جسدمو پیدا کرد کسی که مسئولیت پرونده رو برعهده گرفت کسی که مظنون به قتله کسی که قاتل واقعیه _از زبان istp روز اول تحقیقات : روز گذشته جسد مقتول esfj را در خانه‌ی خودش پیدا کردیم. البته که جسد توسط نیرو های پلیس پیدا نشد. بلکه از طریق تماسی که از entp بود متوجه حضور مقتول شدیم. ساعت ۸ شب روز ۳۰ دسامبر در ایستگاه پلیس در حال خوردن لیوانی قهوه با یکی از نگهبانان بودم که تماسی به دفتر گرفته شد. صدای شوک زده‌ی entp را از پشت خط میتوانستم بشنوم. تنها چیزی که زبان آورد آدرس خانه و گزارش شرایط بود و قبل از تماس با پلیس به اورژانس زنگ زده بود و تقریبا نیروهای پلیس و نیروهای اورژانس هم زمان با هم رسیده بودند. زمانی که وارد خانه شدیم entp تنها بالای سر مقتول ایستاده بود تا شرایط محیط قتل را بر هم نزند. ناگهان صورت مقتول را که دیدم انگار که دنیا بر سرم خراب شد. این همه آدم. آخر چرا esfj . . . ⠇ 🕶✨️ ══════════════ ⠇ @Eema_MBTI
ایما | شخصیت شناسی MBTI
سناریو جنایی~ 🩸🔪 پارت ۱ خودم #esfj کسی که عاشقم بود #esfp کسی که از مرگت خوشحال شد #intp کسی که جسد
سناریو جنایی~ 🩸🔪 پارت ۲ او تنها کسی بود که شاید در کنارش احساس می‌کردم دنیا رنگ و بوی شکلات داغ را برایم دارد. ۵ روز پیش دیده بودمش. یک درصد هم فکر نمیکردم که شاید پنج روز بعد او را با صورتی سفید و لبانی کبود ببینم. او برایم چیزی فراتر از دوست بود. نمیدانم شاید عاشقش بودم. اما او کس دیگری را دوست داشت و شرایط را برایم سخت کرده بود. حالا که دیگر نیست میخواهم کاری را برایش انجام دهم که شاید کمی در دنیای دیگر عاشقم شود. من میخواستم مسئولیت پرونده را برعهده بگیرم. تمام این مدت که در این فکر بودم مسئولان جنایی پلیس آگاهی تمام شواهد را برداشته و مسئولان اورژانس هم مرگ را اعلام کرده و مسئولان پزشکی قانونی برای بررسی های تکمیلی او را به مرکز منتقل کردند. و من به پیش گروهبان میروم تا درخواست خودم را برای پذیرفتن پرونده اعلام کنم‌ ⠇ 🕶✨️ ══════════════ ⠇ @Eema_MBTI