eitaa logo
آنتی فتنه
56.9هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3هزار ویدیو
23 فایل
جهت هماهنگی برای تبلیغات به آی دی زیر پیام دهید @Mahdi_eslami_ir لینک گروه : تلگرام https://t.me/joinchat/I9kMMJwRHFs1NGU0
مشاهده در ایتا
دانلود
عکس حاج قاسم نقطه اشتراک خیلی‌هاست؛ حتی "غیرمذهبی‌ها" اما وصیت نامه حاج قاسم نقطه شروع "غربال" خیلی‌هاست حتی "مذهبی‌ها"          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ آدرس ما در ایتا :   Eitaa.com/efshagari57
میدونید چرا تخریب چهره های انقلابی دقیقا توی این زمان شروع شده؟ چون الان تو بهترین زمان ممکن برای چهره های انقلابی است تا از منابر خودشون برای روشنگری استفاده کنند تمام تلاششون اینه که نگذارن جبهه انقلابی از این فرصت استفاده کنه مراقب باشید زیر شدیدترین هجمه رسانه ای ضد انقلاب هستیم نفوذ ،ضربه ،تخریب ✍️ مهدی اسلامی مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی وکانال آنتی فتنه          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ آدرس ما در ایتا :   Eitaa.com/efshagari57
📚 📖 1⃣2⃣ روزها زخم دلم را پشت پرده صبر و سکوت پنهان می کردم و فقط منتظر شب بودم تا در تنهایی بستر، بیخبر از حال حیدر خون گریه کنم. اما امشب حتی قسمت نبود با خاطره عشقم باشم که داعش دوباره با خمپاره بر سرمان خراب شد. در تاریکی و گرمایی که خانه را به دلگیری قبر کرده بود، گوشمان به غرش خمپاره ها بود و چشممان هر لحظه منتظر نور انفجار که اذان صبح در آسمان شهر پیچید. دیگر داعشی ها مطمئن شده بودند امشب هم خواب را حراممان کرده اند که دست از سر شهر برداشته و با خیال راحت در لانه هایشان خزیدند. با فروکش کردن حملات، حلیه بلاخره توانست یوسف را بخواباند و گریه یوسف که ساکت شد، بقیه هم خوابشان برد، اما چشمان من خمار خیال حیدر بود و خوابشان نمیبرد. پشت پنجره های بدون شیشه، به حیاط و درختانی که از بی آبی مرده بودند، نگاه میکردم و حسرت حضور حیدر در همین خانه را میخوردم که عباس از در حیاط وارد شد با لباس خاکی و خونی که از سر انگشتانش میچکید. دستش را با چفیه ای بسته بود، اما خونش میرفت و رنگ صورتش به سپیدی ماه میزد که کاسه صبر از دست دلم افتاد و پابرهنه از اتاق بیرون دویدم. دلش نمیخواست کسی او را با این وضعیت ببیند که همانجا پای ایوان روی زمین نشسته بود، از ضعف خونریزی و خستگی سرش را از پشت به دیوار تکیه داده و چشمانش را بسته بود. از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و زیر لب پرسید: »همه سالمید؟« پس از حملات دیشب، نگران حال ما، خود را از خاکریز به خانه کشانده و حالا دیگر رمقی برایش نمانده بود که دلواپس حالش صدایم لرزید: »پاشو عباس، خودم میبرمت درمانگاه.« از لحنم لبخند کمرنگی روی لبش نشست و زمزمه کرد: »خوبم خواهرجون!« شاید هم میدانست در درمانگاه دارویی پیدا نمیشود و نمیخواست دل من بلرزد که چفیه خونی زخمش را با دست دیگرش پوشاند و پرسید : »یوسف بهتره؟« در برابر نگاه نگرانش نتوانستم حقیقت حال یوسف را بگویم و او از سکوتم آیه را خواند، سرش را دوباره به دیوار تکیه داد و با صدایی که از خستگی خش افتاده بود، نجوا کرد : »حاج قاسم نمیذاره وضعیت اینجوری بمونه، یجوری داعشی ها رو دست به سر میکنه تا هلیکوپترها بتونن بیان.« سپس به سمتم چرخید و حرفی زد که دلم آتش گرفت : »دلم واسه یوسف تنگ شده، سه روزه ندیدمش!« اشکی که تا روی گونه ام رسیده بود پاک کردم و پرسیدم : »میخوای بیدارش کنم؟« سرش را به نشانه منفی تکان داد، نگاهی به خودش کرد و با خجالت پاسخ داد : »اوضام خیلی خرابه!« و از چشمان شکسته ام فهمیده بود از غم دوری حیدر کمر خم کرده ام که با لبخندی دلربا دلداری ام داد : »انشاءالله محاصره میشکنه و حیدر برمیگرده!« و خبر نداشت آخرین خبرم از حیدر نغمه ناله هایی بود که امیدم را برای دیدارش ناامید کرده است. دلم میخواست از حال حیدر و داغ دلتنگی اش بگویم، اما صورت سفید و پیشانی بلندش که از ضعف و درد خیس عرق شده بود، امانم نمیداد. با همان دست مجروحش پرده عرق را از پلک و پیشانی اش کنار زد و طاقت او هم تمام شده بود که برایم درددل کرد : »نرجس دعا کن برامون اسلحه بیارن!« نفس بلندی کشید تا سینه اش سبک شود و صدای گرفته اش را به سختی شنیدم : »دیشب داعش یکی از خاکریزهامون رو کوبید، دو تا از بچه ها شهید شدن. اگه فقط چندتا از اون اسلحه هایی که آمریکا واسه کردها میفرسته دست ما بود، نفس داعش رو میگرفتیم.« سپس غریبانه نگاهم کرد و عاشقانه شهادت داد : »انگار داریم با همه دنیا میجنگیم! فقط سیدعلی خامنه ای و حاج قاسم پشت ما هستن!« اما همین پشتیبانی به قلبش قوت میداد که لبخندی فاتحانه صورتش را پُر کرد و ساکت سر به زیر انداخت. محو نیمرخ صورت زیبایش شده بودم که دوباره سرش را بالا آورد، آهی کشید و با صدایی خسته خبر داد : »سنجار با همه پشتیبانی که آمریکا از کردها میکرد، آخر افتاد دست داعش!« صورتش از قطرات عرق پُر شده و نمیخواست دل مرا خالی کند که دیگر از سنجار حرفی نزد، دستش را جلو آورد و چیزی نشانم داد که نگاهم به لرزه افتاد. در میان انگشتانش نارنجکی جا خوش کرده بود و حرفی زد که در این گرما تمام تنم یخ زد : »تا زمانی که یه نفر از ما زنده باشه، نمیذاریم دست داعش به شما برسه! اما این واسه روزیه که دیگه ما نباشیم!« دستش همچنان مقابلم بود و من جرأت نمیکردم نارنجک را از دستش بگیرم که لبخندی زد و با آرامشی شیرین سوال کرد : »بلدی باهاش کار کنی؟« من هنوز نمیفهمیدم چه میگوید و او اضطرابم را حس میکرد که با گلوی خشکش نفس بلندی کشید و گفت : »نترس خواهرجون! این همیشه باید دم دستتون باشه، اگه روزی ما نبودیم و پای داعش به شهر باز شد...« و از فکر نزدیک شدن داعش به ناموسش صورت رنگ پریده اش گل انداخت و نشد حرفش را ادامه دهد، ضامن نارنجک را نشانم داد و تنها یک جمله گفت: »هروقت نیاز شد فقط این ضامن رو بکش.« 👇
با دست هایی که از تصور تعرض داعش میلرزید، نارنجک را از دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به دستم داد، مرد و زنده شد. این نارنجک قرار بود پس از برادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را یکجا میگرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن بود که با نگاه شرمنده اش به پای چشمان وحشتزده ام افتاد : »انشاءالله کار به اونجا نمیرسه...« دیگر نفسش بالا نیامد تا حرفش را تمام کند، به سختی از جا بلند شد و با قامتی شکسته از پله های ایوان پایین رفت. او میرفت و دل من از رفتنش زیر و رو میشد که پشت سرش دویدم و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد. عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد، دیدم زن همسایه، ام جعفر است. کودک شیرخوارش در آغوشش بیحال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس کرد :»دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش درنمیاد، شما شیر دارید؟« عباس بی معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت. میدانستم از شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد. از پله های ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :»پس یوسف چی؟« هشدار من نه تنها پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به ام جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد : »یه شیشه آب میاری؟« بیقراری های یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد : »برو خواهرجون!« نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم. وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم ام جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به ام جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت. دستان زن بینوا از شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بالفاصله قوطی را به من داد و بی هیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد. ام جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم. دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با گریه ای که گلویم را بسته بود التماسش کردم : »یه ساعت استراحت کن بعد برو!« انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان آسمانی اش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد : »فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با حاج قاسم قرار گذاشتیم!« و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را مشتاقانه به سمت معرکه میکشید. در را که پشت سرش بستم، حس کردم قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفس های بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد. پای ایوان که رسیدم ام جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد : »خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!« او دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد. چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد : »حاج قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت سیدعلی خامنه ای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!« ادامه دارد...          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ آدرس ما در ایتا :   Eitaa.com/efshagari57
زنگنه میگه : آقای جلیلی خدا رو خوش نمیاد به خاطر پیگیری های مسرانه شما ، من دم پیری هر روز از این دادگاه به اون دادگاه برم یادتونه گفتم سعید جلیلی بد پیله است اگر گیر بده ول نمیکنه حالا ببین کی زنگنه رو بکنن تو گونی زمان پاسخگویی فرا رسیده ✍️ مهدی اسلامی مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی وکانال آنتی فتنه          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ آدرس ما در ایتا :   Eitaa.com/efshagari57
آیا میدونید آمار خالص اشتغال در دولت شهید رئیسی ۸۹ درصد بیشتر از دولت روحانی بود؟ روحانی ۱۸۸ هزار نفر در سال اشتغال ایجاد میکرده و شهید رئیسی ۳۵۶ هزار نفر ،که بالاترین میزان در سه دهه اخیره ✍️ مهدی اسلامی مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی وکانال آنتی فتنه          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ آدرس ما در ایتا :   Eitaa.com/efshagari57
بریم یه بشارت براتون ارسال کنم جیگرتون حال بیاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢بشارت آیت الله توکل در مسجد مقدس جمکران: خودتان را برای ظهور آماده کنید، ان شاالله ظهور را خواهیم دید و پرچم‌ انقلاب را همین رهبرمان به دست امام‌ زمان می دهند. ان‌شاءالله و به امید و لطف و فضل خداوند          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ آدرس ما در ایتا :   Eitaa.com/efshagari57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جای هردو خالیه... هم بوقت حاج قاسم سخت بود هم اون ساعاتی که درانتظار پیدا شدن پیکر رئیس جمهورمون گذشت... اما لایوم کیومک یا اباعبدالله          ━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ آدرس ما در ایتا :   Eitaa.com/efshagari57
💥دستگیری طراح عملیات تروریستی کرمان 💥وزارت اطلاعات در بیا⁩نیه‌ای اعلام کرد واحد ضدّتروریسم این وزارتخانه از اول خرداد تا ۱۵ تیر ۷۹ ضربه به تروریست‌ها در رویارویی مستقیم با آن‌ها زده است. 💥طبق آنچه وزارت اطلاعات در بیانیه خود آورده از مهم‌ترین دستاوردهای اخیر این وزارتخانه، دستیابی و انتقال یکی از عناصر اصلی طراح و هادی عملیات تروریستی کرمان به نام «عبدالله کویته» به داخل کشور بود. 💥اطلاعات دریافتی از این تروریست در کشف بسیاری از توطئه‌های تکفیری‌ها، شناسایی دیگر عناصر اصلی و اماکن اختفای آن‌ها در منطقه، نقش بسزایی ایفا کرده و همچنان مورد بهره‌برداری است.          ━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ آدرس ما در ایتا :   Eitaa.com/efshagari57
💥 تصاویر «عبدالله کویته» طراح عملیات تروریستی کرمان که توسط وزارت اطلاعات به داخل کشور انتقال داده شد.          ━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ آدرس ما در ایتا :   Eitaa.com/efshagari57
قالیباف یه طرحی رو توی بریکس اعلام کرده که فوق العاده است و باید بهش احسنت گفت
🔵قالیباف: پارلمان های کشورهای عضو در موفقیت بریکس نقش حیاتی و مهمی دارند. رییس مجلس در دهمین اجلاس دوره ای مجمع مجالس بریکس: 🔹️ نشست پارلمانی بریکس می تواند زمینه ساز و ظرفیت ساز برای ارتقا روابط دولت های عضو عمل کند. 🔹️ پیشنهاد می کنیم موضوع تحریم های اقتصادی و مقابله با اقدامات قهری یکجانبه گرایانه بعنوان یک تهدید بزرگ علیه امنیت،رفاه مردم و شهروندان عادی اعضای بریکس در دستور کار مجمع مجالس بریکس قرار گیرد. 🔹اقدامات جمعی در این زمینه می تواند نتیجه موثری در پی داشته باشد. 🔹آمادگی کامل پارلمان جمهوری اسلامی ایران را برای همکاری و تعامل فعال و هدفمند با همتایان خویش در مجالس عضو بریکس در امر تقویت رهیافت ارزشمند همگرایی اعلام می نمایم.          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ آدرس ما در ایتا :   Eitaa.com/efshagari57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افشاگری عباس یزدان‌پناه از خیانت های مهدی هاشمی (تصاویر برای اولین بار منتشر شده) وی به دلیل این اعترافات کشته شد ✍️ مهدی اسلامی مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی وکانال آنتی فتنه          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ لطفا عضو بشید :   Eitaa.com/efshagari57
📖 توی دعای عرفه، امام حسین علیه‌السلام مدام ازخدا تشکر میکنن ... یه جایی میگن خدایا ممنونم ازت که رحم کردی به ابراهیم و نزاشتی پسرش  جلوی چشمش ذبح بشه ...💔😭 لایوم‌کیومک‌یااباعبدالله 💔          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ لطفا عضو بشید :   Eitaa.com/efshagari57
وقتی جمع شدن به کشتن امام حسین ع ، آقا فرمود خدا انتقام منو ازتون میگیره گفتن چطوری ؟ فرمود: خدا شما رو دچار تفرقه میکنه خون مظلوم دشمن رو به تفرقه میندازه این سنت الهیه رئیسی مظلوم رفت ، قطعا خونش بین دشمنانش تفرقه ایجاد خواهد کرد اینو به چشم خواهید دید ان شاءالله ✍️ مهدی اسلامی مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی وکانال آنتی فتنه          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ آدرس ما در ایتا :   Eitaa.com/efshagari57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثلا تورو تاب میدم مثلا به تو آب میدم مداحی جانسوز حاج محمدرضا بذری برای حضرت علی اصغر علیه السلام          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ لطفا عضو بشید :   Eitaa.com/efshagari57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قول میدم اگه ورق برگرده و علی نمیره... جوری لالایی بخونم حرمله م گریه‌اش بگیره اونهایی که دل ندارن این کلیپ رو نبینن دیوانه میشن بعدش          ━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ لطفا عضو بشید :   Eitaa.com/efshagari57
نکته روز: یکی از کارهای نامناسبی که تو رابطه زناشویی گاها اتفاق میفته مقایسه همسر با فرد دیگه است شاید همسر شما ویژگی های مثبت زیادی داشته باشه ولی در این زمینه خاص ضعیف باشه با مقایسه همسرتون با دیگران اعتماد به نفس همسرتون رو قطعا از بین میبرید واین باعث میشه بعد از یک مدت ضربه اش رو بخورید آی آقا حق نداری آشپزی خانمت رو با زنای دیگه مقایسه کنی ، شاید خانمت تو آشپزی ضعیف باشه ولی خونه داریش عالی باشه و اون خانمی که با همسرت مقایسه اش کردی فقط آشپزیش خوب باشه و خونه داری بلد نباشه آی خانم حق نداری شوهرت رو با مردای دیگه مقایسه کنی که مثلا فلانی دست به آچاره و تموم کارهای فنی خونه رو خودش انجام میده ، شاید همسرت مدیر خوبی باشه و ده تا مثل این مردها زیر دستش کار کنند یک نکته ریز: اگر مرد عرضه داشته باشه با چند تا تشویق زنش رو بهترین آشپز میکنه اگر زن هم عرضه داشته باشه با چند تا تشویق شوهرش رو به کار میگیره سرتون تو زندگی خودتون باشه و دیگران رو با خودتون مقایسه نکنید
فضائل علوی: جابربن عبدالله انصاری می گوید: برای اصحاب پیامبر خدا صلی علیه و آله، هجده سابقه درخشان است که سیزده مورد آن اختصاص به حضرت علی علیه السلام دارد و ما تنها در پنج مورد باقی مانده شریک هستیم.   ابوطفیل یکی از اصحاب پیامبر خدا می گفت: علی بن ابیطالب علیه السلام آنقدر سابقه نیک و درخشان دارد که اگر یکی از آنها در میان مردمان بود خیر و نیکی همه را فرا می گرفت.   مردی به عبدالله بن عمر گفت: من با علی دشمن هستم. عبدالله گفت: « خدا تو را دشمن بدارد آیا با مردی دشمنی می ورزی که تنها یک سابقه از سوابق او از دنیا و آنچه در آن است بهتر است؟ »   منابع:     بحارالانوار، ج 40، ص 55، حدیث 67 -------- مناقب     بحارالانوار، ج 40، ص 34، حدیث 67 -------- مناقب     بحارالانوار، ج 40، ص30، حدیث 59 -------- امالی شیخ طوسی