از پشت پنجره، به این جنگل زیبا نگاه می کنم،🌳
همانطور که در صفحات یک کتاب غرق می شوم،
نور ملایم صبح روحم را بیدار می کند🌞
در حالی که عطر چای، به روحم گرما می بخشد.🫖☕️
جنگل با رنگ سبز نقاشی شده🌱
همانطور که شاخه های تازه
داستان هایی از بهار را می گویند🌸،
در این لحظه ی آرام، لذت واقعی یافت می شود..،✨
جایی که شعر و طبیعت می رقصند...برای همیشه..
یک شب برایش تا سحر «گلپونهها» خواندم،
تنها به لبخندی مرا دیوانه می دانست..
فردای آن شب رفت فهمیدم که معنایِ،
«من ماندهام تنهای تنها» را نمیدانست