سوسَبز؛
و دوباره؛ سمخصصص و اکلیلی شدن*😭
ممبرایِ قشنگمم؛
میدونید چقدر خوشحال میشم وقتی میبینم فعالیت هایِ کانال را دوست داشتید؛🫂✨
یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر!
نرم نرمک دستی افشان پای کوبان شب بخیر؛
لحظهای دیگر بمان ای بانوی شعر و غزل؛
میزبان اکنون تویی ما نیز مهمان، شب بخیر!
هدایت شده از سوسَبز؛
از پشت پنجره، به این جنگل زیبا نگاه می کنم،🌳
همانطور که در صفحات یک کتاب غرق می شوم،
نور ملایم صبح روحم را بیدار می کند🌞
در حالی که عطر چای، به روحم گرما می بخشد.🫖☕️
جنگل با رنگ سبز نقاشی شده🌱
همانطور که شاخه های تازه
داستان هایی از بهار را می گویند🌸،
در این لحظه ی آرام، لذت واقعی یافت می شود..،✨
جایی که شعر و طبیعت می رقصند...برای همیشه..
چشم هایت را میبوسم؛
میدانم هیچ کس
هیچ گاه در لحظه آفرینش
آنچه را که من،
در گرگ و میش نگاه تو دیدم
نخواهد دید!..