ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻠﺒﻪ ﯼ ﺩﻧﺠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ی ﺧﻮﺩ،
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ،
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ،
ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺷﺮ ﺷﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭد،
ﺯﻧﺪﮔﯽ آﻥ ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽﺑﻮﯾﯽ،
ﯾﮏ ﺳﺮآﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ دارد!
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ؛ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ ؛
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ؛
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ ؛
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ ،
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ...ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ !
شادم به خیال تو ، چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
چون پرتو ماه آیم و چون سایۀ دیوار
گامی به سر کوی تو رفتن نتوانم!
دور از تو من ِ سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل که در این باغ
چون غنچۀ پاییز ، شکفتن نتوانم
دارم سخنی با تو ، گفتن نتوانم
وین درد نهانسوز ، نهفتن نتوانمِ
هدایت شده از سوسَبز؛
20.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب مانند پرده ی سیاهی،
کل شهر را گرفته است.
قلمي بردار و فردایت را،
با ستارہ هاي درخشان به تصویر بکش؛
بدان این تو هستي که
فردایت را میسازی!.
شبتون خوش عزیزانِ دل✨
هدایت شده از سوسَبز؛
از پشت پنجره، به این جنگل زیبا نگاه می کنم،🌳
همانطور که در صفحات یک کتاب غرق می شوم،
نور ملایم صبح روحم را بیدار می کند🌞
در حالی که عطر چای، به روحم گرما می بخشد.🫖☕️
جنگل با رنگ سبز نقاشی شده🌱
همانطور که شاخه های تازه
داستان هایی از بهار را می گویند🌸،
در این لحظه ی آرام، لذت واقعی یافت می شود..،✨
جایی که شعر و طبیعت می رقصند...برای همیشه..