eitaa logo
التیـــام,🇵🇸
200 دنبال‌کننده
384 عکس
149 ویدیو
0 فایل
- گفتی که بگو از مـاھ . . آیینه من آوردم در مذهب عاشق‌ها؛ دلدار همان مـاھ است . . . . -اللهم الرزقنا همان که میدانی !(: میشنوم: https://harfeto.timefriend.net/17333441153599
مشاهده در ایتا
دانلود
امان از بغض های شب جمعه ... که نفس در سینه حبس میکنه ((:
ميليون ها انسان تصميم گرفته اند كه ديگر احساساتى نباشند ، پوست كلفت شدند تا ديگر كسى نتواند آزارشان دهد ، اما به بهايى گزاف .. كسى نميتواند آزارشان دهد ، اما دیگر كسى نميتواند شادشان هم کند .
التیـــام,🇵🇸
#صلی‌الله‌علیک‌یا‌اباعبدالله
اصلا خودت مرمت ما را قبول کن من آن خرابه‌ام‌ که تو آباد می‌کنی..
دلتنگیِ ما بهر حرم هر شب جمعه یک رسم قدیمی‌ست، به ما ارث رسیده .
کفن‌کنید‌مرا‌ رو‌به‌قبله‌حرمش نجف‌چه‌جای‌قشنگی‌برای‌تدفین‌است:)
التیـــام,🇵🇸
(:
فردا بعد از یک سال و نیم خواهر میره تو آغوش برادرش ...💔
مداحی آنلاین - میدونستم آخر میایی و منو میبری پیش مادر - مهدی رسولی.mp3
2.97M
_تو دستمه پیرهنت یادگاریت هنوزم🕯 _یک سال و نیمه دارم با غم تو میسوزم ...🥀 _یادم نمیره که افتاده بودی تو گودال ...💔 _خودم دیدم غریب گیر آوردنت (:
التیـــام,🇵🇸
پیراهن‌ تو‌ بغل‌ داره..
روز خوش‌ دیده‌ این‌ خانم؟💔
اَلسَلامُ عَلیٰ مَن تَهَیَجَ قَلبُهَا لِلحُسِین ...💔
بعد از عاشورا هرشب زینب‌س میرفت پیش حسین‌ع امشب حسین‌ع میره دمشق پیش خواهرجان💔(:
- نور خواهی ، مستعدِ نور شو . .
سلام بر اشک هایی که نیمه های شب مهمان چشم هایمان میشوند..
- شرمنده‌ام که از غم زینب"س" نمرده‌ام ..
اَلسَلامُ‌ عَلَیکِ یا مَن نَطَحَت جَبَینَهــا . . .💔
¹• امشب دم در مسجد چند دقیقه‌ای وایساده بودم؛ تقریبا نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه بعد اذان بود، امروز، روزِ آخرِ اعتکاف و امشب هم وداع معتکفین بود.. اون چند دقیقه‌ای که وایساده بودم یه صحنه های قشنگی میدیم که شاید تعریف کردن از حس واقعی اون لحظه خیلی کم بکنه ولی آدمایی که چند روزی از گناه دور بودن و تنها کارشون شده بود خلوت با خدا و حرفای عاشق و معشوقی با خدا با یه حال گرفته، بعضیا با چشمای اشکی، بعضیا تو فکر اون چند روز، بعضیا تو فکر اینکه سال بعد حتما دوباره شرکت میکنن و... ولی تو فکر همشون خاطرات رو مرور میکردن، حتی برای همدیگه یادآوری میکردن...حالا یا با ذوق، یا با بغض✨🫀
التیـــام,🇵🇸
¹• امشب دم در مسجد چند دقیقه‌ای وایساده بودم؛ تقریبا نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه بعد اذان بود، امروز
²• یکی از قشنگیاش اونجایی بود که با اون حال میرفتن دیدن کسایی که اومده بودن استقبالشون💚 مثل پدری که با یه دست گل قشنگ اومده بود استقبال دختراش و اونها رو به آغوش میکشید🌻 یا مثل مردی که بعد از سه روز تحمل دوری همسرش با چشمایی که برقش از صد متری هم معلوم بود اومده بود تا توی ثانیه های اول تموم شدن اعتکاف انگیزه زندگیش رو ببینه🌝🌿