🌹منتظران ظهور 🌹
✨ راههای لغزش اندیشه 💯 💯 و منابع تفکر از منظر قرآن 💫 ( قسمت دوم ) زیبا🌷 ✨قرآن کریم در آیات
✨ راههای لغزش اندیشه 💯
💯 و منابع تفکر از منظر قرآن 💫
( قسمت سوم ) زیبا🌷
🧐درست مانند یک قاضی که روی پروندهای مطالعه میکند، باید نسبت به طرفین دعوا بیطرف باشد.
💟قاضی اگر تمایل شخصی به یک طرف داشته باشد به طور ناخودآگاه دلایلی که برای آن طرف است نظرش را بیشتر جلب میکند
😍و دلایلی که لَهِ طرف دیگر و علیه این طرف است خود به خود از نظرش کنار میرود و همین موجب اشتباه قاضی میگردد.
☝️انسان در تفکرات خود اگر بیطرفی خود را نسبت به نفی یا اثبات مطلبی حفظ نکند و میل نفسانیاش به یک طرف باشد،
👌خواه ناخواه و بدون آنکه خودش متوجه شود عقربه فکرش به جانب میل و خواهش نفسانیاش متمایل میشود.
⚠️این است که قرآن هوای نفس را نیز مانند تکیه بر ظنّ و گمان یکی از عوامل لغزش میشمارد.
✨در سوره النّجم میفرماید:
إِنْ یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُسُ
پیروی نمیکنند مگر از گمان و از آنچه نفسها خواهش میکنند.
{ #استاد_مطهری ادامه دارد 💫 }
41.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احیای غدیر . حمایت از مظلوم ترین انسان تاریخ
#غدیر
#امیرالمؤمنین
#مظلوم
∞♥️∞
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
➬ @Emam_Mahdi_114
❌پاشو دیگه جمعش کن❌
❗️حتما باید این همه عوارض و عواقب بهت بگن که این کارو ترک کنی؟😢
🚨یعنی دونستن اینکه اینکار گناهه برات کافی نیس؟🤦♂
🚨دونستن اینکه اینکار قلب امامتو ناراحت میکنه کافی نیس؟🤷♂
🚨اینکه با این کار، نمیتونی یار خوبی براش باشی قانعت نمیکنه؟😥
💔تاکی میخوایم خودمونو گول بزنیم💢
🛑از عواقبش همین بس که ممکنه محرم اشکی نداشته باشیم
♨️حالت خراب نمیشه؟؟
♨️نگران نیستی؟؟
✅دیگه وقتشه یه کاری کنی
#ترک_گناه
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ تفاوت نعمت، رزق، برکت ]
#نعمت:چیزیکهتویخونهتمیادوپولیکهدرمیاری؛
#رزق:چیزیکهقسمتتمیشهواستفادهمیکنی؛
#برکت:چیزیکهنتیجهمیده،خروجی
🎞#پیشنھـادمیشـه🌱🌙
∞♥️∞
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
➬ @Emam_Mahdi_114
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
⭕️دوباره عید قربان شده و این سلبریتی از خدا بی خبر دارند پست میزارند که بجای کشتن گوسفند گوگوری....
📢📢 حتمااا دانلود کنید و تا میتوانید نشر دهید.
#قربانی
#سلبریتی
#وقایع_آخرالزمان
∞♥️∞
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
➬ @Emam_Mahdi_114
🌹منتظران ظهور 🌹
_
وݪۍخوشبحاݪاونایۍکہ
الاندارنخودشونروواسہاربعینآماده میکنن
و روکولہپشتۍشونمنوشتناگردیدمتو نشناختمتسݪامعݪیکم...:)💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میترسی امر به معروف انجام بدی!!؟؟
∞♥️∞
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
➬ @Emam_Mahdi_114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تودرقلب من يک آرزوهستى
و در صدايم يک دعا...💖
#امام_زمان
#استوریزیباا🌸
∞♥️∞
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
➬ @Emam_Mahdi_114
🌹منتظران ظهور 🌹
قسمت هفدهم #بدون_تو_هرگز علی حسابی جا خورد و خنده اش کور شد … زینب رو گذاشت زمین … – اتفاقی افت
قسمت هیجدهم
#بدون_تو_هرگز
… سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب … دومین دخترمون هم به دنیا اومد … این بار هم علی نبود … اما برعکس دفعه قبل… اصلا علی نیومد … این بار هم گریه می کردم … اما نه به خاطر بچه ای که دختر بود … به خاطر علی که هیچ کسی از سرنوشت خبری نداشت …تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نگذاشتم … کارم اشک بود و اشک … مادر علی ازمون مراقبت می کرد … من می زدم زیر گریه، اونم پا به پای من گریه می کرد … زینب بابا هم با دلتنگی ها و بهانه گیری های کودکانه اش روی زخم دلم نمک می پاشید … از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی گرفت … زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده … توی اون شرایط، جواب کنکور هم اومد …تهران، پرستاری قبول شده بودم …یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود … هر چند وقت یه بار، ساواکی ها مثل وحشی ها و قوم مغول، می ریختن توی خونه … همه چیز رو بهم می ریختن … خیلی از وسایل مون توی اون مدت شکست … زینب با وحشت به من می چسبید و گریه می کرد …چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، کتک خورده ولم می کردن … روزهای سیاه و سخت ما می گذشت … پدر علی سعی می کرد کمک خرج مون باشه ولی دست اونها هم تنگ بود … درس می خوندم و خیاطی می کردم تا خرج زندگی رو در بیارم … اما روزهای سخت تری انتظار ما رو می کشید …ترم سوم دانشگاه … سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی ها ریختن تو … دست ها و چشم هام رو بستن و من رو بردن… اول فکر می کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت…چطور و از کجا؟ … اما من هم لو رفته بودم … چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم … روزگارم با طعم شکنجه شروع شد … کتک خوردن با کابل، ساده ترین بلایی بود که سرم می اومد …چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها هیچ مدرکی علیه من ندارن … به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود …اما حقیقت این بود …همیشه می تونه بدتری هم وجود داشته باشه … و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه … توی اون روز شوم شکل گرفت …دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن… چشم که باز کردم … علی جلوی من بود … بعد از دو سال… که نمی دونستم زنده است یا اونو کشتن … زخمی و داغون… جلوی من نشسته بود
•••••
#بدون_تو_هرگز
#زندگینامه_شهید_سید_علی_حسینی
ادامه دارد....
•
•
دوستان گرانقدر
کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است ✅
در غیر این صورت نویسنده راضی نیست ‼️
و اینکار #پیگردالهی دارد💯