🟢اهمیت خدمتگزاری به آستان امام زمان(ع)
در اهمیت خدمتگزاری به آستان امام زمان(ع) همین بس که امام صادق علیه السلام فرمودند:
اگر دوران امام زمان علیه السلام را درک میکردم تمام عمر به او خدمت میکردم...
🔴لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیَّامَ حَیَاتِی
📚 بحارالانوار جلد 51 صفحه 147
👉@Emergence👈لینک عضویت
سوال ⁉️⁉️⁉️
چه طور خدمت به امام زمانم کنم⁉️⁉️⁉️
بزرگوارن شیوه های خدمت به امام زمان علیه السلام را بفرماین...
و بفرمایین تا حالا برای امام زمان (ع) چه خدمتی کردید!؟!
👇گروه خدام المهدی👇
https://eitaa.com/joinchat/2032993151Cd0d272b9c5
◾️چه طور خدمت آستان امام زمانم را کنم!؟!
👈جواب اول
برای جواب دادن به این سوال باید اول نگاه کنیم کسی که خدمتگزار شخص والا مقامی است چه کارهایی انجام میدهد...
اولین مطلبی که از اسم خدمت به ذهن هر کسی میرسد این است که مطیع اوامر و فرامین مولایش باشد...
حرف،حرف او باشد...تا چیزی خواست به سرعت انجام بدهم...تمام فکر و ذهن و حواسم به این باشد که مولایم چه خواسته دارد تا انجام بدهم...
👉@Emergence👈لینک عضویت
ادامه👈اگر من گوش به فرمان و مطیع مولایم نباشم خادم او نیستم...
اگر شخص بزرگی،خادمی دارد اما خادمش گوش به حرف او نمی دهد و هر کاری دلش بخواهد انجام میدهد...
مردم به او میگویند او واقعاً خادم توست!!!
خادم که گوش به فرمان مولایش است!!!
او خادم نیست!!!
👉@Emergence👈لینک عضویت
◾️خادمی که مطیع محض امام زمانش بود.
👈مطیع محض امام بودن مقدمه یاری حضرت است.
شخص خراسانی خدمت امام صادق (ع) رسید و به حضرت گفت:چرا شما حقتان را نمیگیرید در حالی که صد هزار نفر شیعه شمشیر به دست دارید و شما را یاری میکند.
حضرت به خراسانی گفت بنشین و به فردی دستور داد تنور را روشن کند وقتی تنور خوب شعله ور شد حضرت به خراسانی گفت بلند شو و داخل تنور بنشین!
خراسانی به حضرت گفت:مرا به آتش عذابم نکن،از من بگذر...
حضرت فرمودند:از تو گذشتم،در همین حال خادم حضرت به نام هارون مکی وارد منزل شد و کفش هایش را در دست گرفته بود و سلام به حضرت کرد...
حضرت به هارون مکی گفت: کفشت را بینداز و داخل تنور بنشین...
هارون مکی کفش هایش را انداخت و داخل تنور رفت.
👇ادامه داستان پیام بعدی👇
👉@Emergence👈لینک عضویت
👈 ادامه داستان
حضرت شروع کردن با خراسانی درباره خراسان صحبت کردن،سپس حضرت به خراسانی گفت بلند شو نگاه کن داخل تنور را...
خراسانی بلند شد و داخل تنور را نگاه کرد و دید هارون مکی چهار زانو داخل تنور نشسته است!!!
(هیچ آسیبی هم ندیده است)حضرت فرمودند:چند نفر مثل هارون مکی در خراسان میباشد؟!؟
خراسانی دوبار گفت:به خدا قسم یک نفر هم مثل او پیدا نمیشود...
حضرت فرمودند:ما خروج نمیکنم مگر زمانی که پنج نفر یاور(مثل هارون مکی) داشته باشیم.ما به وقت خروج عالم تر از شما هستیم.
◾️أَلْقِ النَّعْلَ مِنْ یَدِکَ وَ اجْلِسْ فِی التَّنُّورِ
📚 بحارالانوار جلد 47 صفحه 123
👈خادم دیگر امام صادق علیه السلام
👉@Emergence👈لینک عضویت
◾️دستور حضرت به شیعیان...
امام زمان علیه السلام به نائب دوم خود در غیبت صغری نامه میدهد..
فرازی از آن نامه 👈برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید
که گشایش کارهای شما در آن است.
این نامه تقریباً بعد از 40سال از غیبت حضرت گذشته بود که حضرت از شیعیانشان خواستند که برای تعجیل فرج او زیاد دعاء کنند...
افسوس که شیعیان به حرف حضرت گوش نکردند و الان 1150سال است گذشته است که حضرت ظهور نکردند...
◾️أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُمْ
📚 بحارالانوار جلد 52 صفحه 92
👉@Emergence👈لینک عضویت
دعا كنيد برايم(1).pdf
2.06M
◾️کتابی بسیار زیبا و موثر و مفید
در مورد دعاء برای امام زمان(ع)
🎁پیشنهاد خواندن
🤲اِلٰهِی بِحَقِّ المُحْسِنِ🤲
🌤عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌤
👉@Emergence👈لینک عضویت
◾️خادم و غلام مستجاب الدعوة!!!
يك سال قحطى و خشكسالى مدینه را فرا گرفت، چشم انداختم
يك نفر سياه چهرهاى را تنها بالاى تپّهاى ديدم، به سوى او رفتم، ديدم لبهايش حركت مىكند [و دعا براى طلب باران مىنمايد]هنوز دعاى او تمام نشده بود كه ديدم ابرى در آسمان پديدار شد، وقتى آن غلام سياه، آن ابر را دید، شكر و سپاس خدا را بجا آورد و از آنجا رفت
آن قدر باران باريد كه گمان كرديم بر اثر زيادى آب، غرق خواهيم شد.
من مخفيانه به دنبال آن غلام رفتم (تا ببينم اين مرد خدا كيست كه بر اثر دعايش باران آمد؟)
ديدم به خانۀ امام سجّاد عليه السّلام وارد گرديد. به حضور حضرت رسيدم و عرض كردم:
«اى آقاى من، در خانۀ شما غلام سياهى هست، به من لطف كن و او را به من بفروش» .
فرمود: «اى سعيد! چرا او را به تو نبخشم؟» سپس به سرپرست غلامان فرمود: همۀ غلامان را در معرض ديد سعيد در آور، او غلامان را به من نشان داد، ولى آن غلام سياه را در ميان آنها نديدم، گفتم: او را نمىبينم.
👉@Emergence👈لینک عضویت
👈ادامه داستان
سرپرست غلامان گفت: «ديگر كسى نمانده، جز فلانى كه رسيدگى به امور چهارپايان با او است» ، دستور داد او را حاضر كردند، ناگاه ديدم همان غلام سياه است. به حضرت عرض كردم: اين، همان است كه من مىخواهم.
حضرت به غلام فرمود: «اى غلام! سعيد مالك تو شد، بنابراين همراه او برو» .
غلام سياه به من گفت: چه باعث شد كه مرا از آقا و مولایم جدا كردى؟!؟!
گفتم: فلان ساعت تو را بالاى تپّه ديدم، دعا كردى باران آمد، از اين رو به تو علاقهمند شدم. . .
آن غلام، تا اين سخن را شنيد، با كمال تضرّع و خضوع، دست به سوى آسمان بلند كرد و سپس گفت: «خدايا بين من و تو رازى بود، اكنون كه آن را آشكار نمودى، مرا به سوى خود ببر! [جانم را بگير]» .
حضرت و همۀ حاضران گريستند، و من در حالى كه اشك مىريختم، از خانۀ امام بيرون آمدم، وقتى كه به خانهام رسيدم، فرستادۀ حضرت به من رسيد و گفت: «اگر مىخواهى در تشييع جنازۀ رفيقت شركت كنى بيا» ، به خانۀ حضرت بازگشتم، ديدم آن غلام در محضر حضرت از دنيا رفته است
👉@Emergence👈لینک عضویت
◾️خدمت حضرت به اشکال مختلف
👈از این داستان درس گرفته میشود که انسان به هر شکلی که میتواند خدمت امامش را انجام بدهد و از چیزی هم خجالت نباید کشید....
غلام مستجاب الدعوة در محضر حضرت خدمت میکند در قسمت طویله خانه حضرت...
من هم ببینم چه خدمتی میتوانم به حضرت کنم...
مثلاً یکی از خدمت های به حضرت👈
مجلس تشکیل دادن برای معرفت به حضرت و دعاء برای فرج اوست
که در همین مجلس گرفتن انواع مختلف خدمت برای حضرت میشود انجام داد...
یکی مجلس میگیرد...
یکی مکان مجلس را فراهم میکند...
یکی سیاهی مجلس را میزند...
یکی هزینه مجلس را می دهد...
یکی شرکت در مجلس میکند...
یکی چای میدهد...
یکی آشپزی میکند...
یکی غذا تقسیم میکند...
یکی در مورد حضرت صحبت میکند...
یکی مدح و منقبت حضرت را میگوید...
یکی کفش ها را جفت میکند ...
یکی دعا برای فرج در مجلس میخواند...
و....
من هم در این مجلس خدمتی برای حضرت انجام بدهم نه یک خدمت،چندین خدمت را انجام بدهم.
ببینم چه باری به زمین افتاده، آن را انجام دهم...
👉@Emergence👈لینک عضویت
👈یکی از فوائد خدمت به امام زمانم
◾️از این داستان این مطلب هم به دست میآید که اگر کسی با اخلاص خدمت امام زمان علیه السلام را انجام بدهد مستجاب الدعوة میشود...
👉@Emergence👈لینک عضویت