عِنْدَربِهِمْ یُرْزَقُوُن
سمت راست #شهیدسیدرحمانهاشمی سمت چپ #شهیدمحمدرضاتورجیزاده فرمانده و بیسیم چی گردان یازهرا لشکر اما
(نفر سمت راست شهید سیدرحمان هاشمی -سمت چپ محمدرضاتورجی زاده)
محمد و رحمان هردو رفیق بودن بچه محل، عضو یک گردان و...باهم عقداخوت خونده بودن.
محمد شده بود فرمانده رحمانو گذاشت بیسیم چیش. اما رحمان تو کربلای ۵پرکشید و رفت...
محمد خیلی بیقراری میکرد چند بار وقتی میخواست مداحی کنه اول دعا که اومد بسم الله رو بگه وقتی به بسم الله الرحمن میرسید دیگه نمیتونست ادامه بده...گریه امانش نمیداد...
ی شب محمد تو مناجاتای سحرش با رحمان صحبت میکرد...رفیق بنانبود نامردی کنی و...
بالاخره نوبت محمد شد با پهلوی دریده به دیدار خدا بره و اینگونه بود که محمد رضا تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا از لشکر امام حسین اصفهان بعد از گذشت چند ماه از شهادت دوستش سید رحمان هاشمی بخدا پیوست...
الانم مزارشون کنار هم تو گلزار شهدای اصفهانه...جانم به این #رفاقت...
@Endarabbehem
🚨 #خبـر_فـوري
پیکر مطهر #شهـيد مدافع حرم "علیرضا بریری " در منطقه خانطومان تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
❎ #شهـادت: ۱۶ اردیبهشت ماه ١٣٩٥
————
📸 تصویری از وداع پدر شهید مدافع حرم " علیرضا بریری" در معراج شهدا
💐 #شهـيد مدافع حرم علیرضا بریری در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۵ در منطقه خانطومان به فیض شهادت نائل آمد و پیکرش پس از قریب به سه سال به کشور بازگشت.
@Endarabbehem
عِنْدَربِهِمْ یُرْزَقُوُن
وقت رفتن ما را به خانه مادرم برد و گفت: مامان بيا اين دخترت با يک دانه اضافه، امانت بود دستم مواظب امانتم باشيد هوای كوثر را داشته باشيد، بيقراری نكند، خيلی مراقب محمدامينم باشيد خوب تربيتش كنيد تا همواره باولايت باشد، آخرين باری هم كه زنگ زد سه روز قبل از شهادتش بود راستش همهاش به عليرضا ميگفتم خيلی مراقب خودت باش يعنی شايد تا پايان تماسمان ۱۰ بار به عليرضا همين را ميگفتم كه ناگهان گفت: باشد اما داری ميزنی زيرش تو بايد دعا كنی من برم بايد خودت را آماده كنی كه ديگر برنگردم و ديگر برنگشت...
پی نوشت: تصویری از وداع جانسوز همسر شهید مدافع حرم علیرضا بریری در معراج شهدا
به یادهمسران صبور و زینبی شهدا
@Endarabbehem
✏ #دلنوشته
از خیابان شهدا آرام آرام درحال گذر بودم! اولین کوچه به نام شهید همت است؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد گفت:توصیه ام اخلاص بود !چه کردی؟!جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
دومین کوچه شهید عبدالحسین برنسی؛پرچم سبز یازهرا بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار مادر همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت:سفارشم توسل به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا بود ... چه کردی؟جوابی نداشتم و از شرم از کوچه گذشتم...
به سومین کوچه رسیدم شهید سید محمد علم الهدی... به صدایی ملایم اما محکم مراخواند گفت قرآن و نهج البلاغه درکجای زندگیت قرار دارد! ؟چیزی نتوانستم جواب دهم! باچشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان گذاشتم...
به چهارمین کوچه رسیدم شهید عبدالحسین دیالمه...
بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان دستم را گرفت گفت:چقدر برای روشن کردن مردم مطالعه کردی؟!برای بصیرت خودت چه کردی؟... همچنان که دستم در دستان شهید بود! از اونیز مثل بقیه شهدا جداشدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران ...صدای نجوا و مناجات شهید می آمد!
صدای اشک و ناله در درگاه پروردگار ...حضورم را متوجه اش نکردم! شرمنده شدم ،از رابطه ام با پروردگار...! ؟از حال معنوی ام...! گذشتم...
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی.. هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با هوای نفس! نگهبانی دل... اینجا بیشتر از بقیه کم آوردم... زود هم گذشتم
هفتمین کوچه انگار کانال کمیل بود! بله شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دلها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دلهای دختران و پسرانی بود که در دنیا خطر لغزش و غفلت تهدیدشان میکرد! ایثارش را که دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
هشتمین کوچه ؛رسیدم به شهید محمودوند شهید تفحص... انگار شهید پازوکی هم کنارش بود! آنجا نیز پرونده های دوستداران شهدا را تفحص میکردند! آنها که اهل عمل به وصیت نامه شهدا بودند... شهید محمود وند پروندشان را به شهید پازوکی میسپرد! برای ارسال نزد ارباب... پرونده هایی روی زمین باقی ماند! دیدم شهدای گمنام وساطت میکردند برایشان...
اسم من هم بود دیگر وساطت هم فایده ای نداشت... از حرف تاعمل! فاصله خیلی زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم... خودم دیدم که باحالم چه کردم! تمام شد... تمام... اما این را فهمیدم که از کوچه پس کوچه های دنیا !بی شهدا! نمیتوان گذشت... با همه فاصله ام از شهدا زیر لب زمزمه کردم: شهدا ؛گاهی،نگاهی....
@Endarabbehem
دل نوشته ای از :شهید مدافع حرم ؛مهندس سید میلاد مصطفوی
#ارسالی_مخاطب
🖼 دو تا سعید تو خونه داشتیم؛
ــــــــــــــــــــ
عِنْدَربِهِمْ یُرْزَقُوُن
@Endarabbehem
#شهیدسجادطاهرنیا
ولادت: ۶۴/۱/۲۳
شهادت:تاسوعای ۹۴
محل شهادت: حلب(سوریه) در حین مٵموریت مستشاری
❤عِنْدَرَبِّهِمْ یُرْزَقُوُنْ
❤ @Endarabbehem