♥ ⊱╮ღ꧁ ꧂ღ╭⊱ ♥ ≺⊱•
#ܢܚ݅ߊܘ_ܦܠܢܩܢ
#پارتـــ580
دیدم داره برف میاد!
برف تو پاییز، خیلی جالب بود!
با ذوق به سمت پنجره خونه رفتم!
برف های درشت در حال باریدن بودن!
تقریبا همه جارو سفید پوش کرده بودن، و اگه اینجوری تا صبح ادامه پیدا کنه، قطعا نیم متری برف میومد!
عین این بچه ها فقط داشتم برفارو نگاه میکردم!
یهو چشمم خورد به ماشین آشنایی که جلوی در، اون ور خیابون پارک بود!
باز همون ماشین دیشبی بود!
و باز دوباره همون دختره نچسب اینجا، تو این ساختمون بود!
تمام ذوق و شوق چند دقیقه پیشم دود شد و رفت هوا!
باز این دخترهی چندش نچسب ور دل معراج بود!
اره خب چرا نباشه؟! این روزا دختری که خدمات بده بیشتر طرفدار داره!
بخوره تو سرتون این عشق بازیاتون، بترکید
الهی بمیرید، کثافتا!
نمیشه اینجوری، باید به بابا بگم یه گوش مالی درست و حسابی به این بده!
رسما اینجارو کرده خراب خونه
ادامه داستان👎