فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تربیت شدگان جمهوری اسلامی اگر نباشند نظام بهداشت و درمان آلمان نابود میشود!
سخنان نماینده پارلمان آلمان
______________________
🖌#پی_نوشت:
جماعت غرب پرست خودحقیرپندار ترجیح میدهند نوکر بیگانه باشند تا در مملکت خود با افتخار زندگی کنند؛ همفکرانشان در دولت تدبیر و امید و مجلس دهم بنای آن داشتند تا ملت ایران را به بردگی اربابان خونخوار غربی خود دربیاورند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ علی (علیهالسلام) همه چیز است
🔰 حضرت امام خمینی(ره):
علی (علیهالسلام) در هر جا میرویم اسم او هست، پیش فقها وقتی میرویم فقه علی، پیش زاهدها وقتی که میرویم زهد علی، پیش صوفیها وقتی که میرویم آنها هم میگویند تصوف علی، پیش ورزشکاران هم که میرویم آنها هم میگویند که علی و با اسم علی شروع میکنند. این علی همه چیز است. یعنی در همه ابعاد انسانیت درجه یک است. و لهذا هر طایفهای خودشان را به او نزدیک میکنند. ۲۳اردیبهشت۱۳۵۸
امام خامنه ای(مدظله العالی) : پیامبر(ص)فرمود برادرم علی (ع)فضائلی دارد که قابل شمارش نیست.
🔻ساختشکنیِ نظری در مناظرۀ سیاسی(۱):
در اسارت تفکر ترجمهای
🖊 مهدی جمشیدی
در مناظرهای که پنجم بهمنماه در برنامۀ جریان با آقای مصطفی مهرآیین داشتم، بهجای ارائۀ مستقلِ مطالبی که آماده کرده بودم، از همان آغاز، به سراغ «نقادی» و «جراحیِ» منطقیِ نظرات ایشان رفتم و کوشیدم مفاهیم و گزارههای ایشان را «واسازی» و «راستیآزمایی» کنم. در این میان، بهترین راه عبارت بود از اینکه در برابر گفتههای ایشان، «پرسشهای شالودهشکنانه» بنشانم و به این واسطه، «تناقضهای درونیِ عقلانیّتِ تجدّدمآبانۀ» ایشان را برای مخاطب، آشکار سازم. اما از لحظهای که برای ایشان آشکار شد که من عامدانه و متمرکز، در پی «آشکارسازیِ تناقضها» هستم، بیتاب شدند و پیدرپی، جملات مرا قطع کردند، اما با این حال، مجموعهای از چالشهای زیرساختی و نقادیهای تطبیقی را بیان کردم که عبارت بودند از:
۱. ایشان گفتند: نظام سیاسی، صدای مخالفان را نمیشنود و من در پی آن هستم که «اندکی اختلال» ایجاد کنم. پرسیدم: مسأله، «اختلالِ اندک» است، یا واقعیّت این است که جریان فکریِ شما در طول دهههای گذشته، هم بخش عمدهای از «دانشگاهها» را در اختیار داشته و هم در «قدرت سیاسی»، حضور داشته است؟! و اگر این طور است، آیا باید از «اختلالِ نهادینِ رسمی» به واسطۀ حیات و حضور اندیشههای جریان شما سخن گفت یا شنیدهنشدن و مهجوریّت؟! آیا ایدئولوژی لیبرالیستی در اثر واگراییهای دهۀ هفتاد به این سو، چه در عرصۀ عمومی و غیررسمی و چه در قدرت رسمی، یکی از «بازیگران اصلی» نبوده است؟!
۲. ایشان گفتند: میان «حکومت» و «بخش زیادی از مردم»، شکاف افتاده و از این جهت، مردم در ماجرای سال گذشته گفتند که حکومت، دچار دیکتاتوری شده است. پرسیدم: آیا اغتشاشهای سال گذشته که در آن، حدود «دویست هزار نفر» شرکت داشتند، بهمعنی «بخش زیادی از مردم» است؟! و آیا برخلاف تحلیل شما، این تعداد اندک از معارضان و مخالفان سیاسی، نشان نمیدهد که نظام در وضع «تحکیم اجتماعی» قرار دارد؟! و آیا وجود این کمّیّت از مخالفان سیاسی در تمام جوامع و حکومتها، طبیعی نیست؟!
۳. ایشان گفتند نظام، همواره خودش را فقط مشتمل بر مجموعهای فضایل و خدمات میداند و به هیچ خطایی اعتراف نمیکند. پرسیدم: رهبر انقلاب به چه دلیل مسألۀ «تحوّل» را مطرح کردهاند؟! آیا خودِ ایشان تصریح نکردند که به علّت آنکه دچار «بیماریهای مزمن» شدهایم و برخی «عقبماندگیهای جدّی» داریم، باید به دنبال تحوّل باشیم؟! این سخنان که در «سال هزاروچهارصد» مطرح شده و پیش از اغتشاشهای سال گذشته است، نشان نمیدهد که تنبّه به تحوّل، هم برآمده از درک وجودِ مشکلات بنیادی است و هم ناشی از خودآگاهیِ منتقدانه و غیراضطراریِ حاکمیّت؟! حال آیا سرچشمۀ خوداصلاحیِ حاکمیّت، فشار اجتماعی است یا پویاییِ درونیِ حاکمیّت؟!
۴. ایشان گفتند ریشۀ اصلیِ وضعِ کنونی، دوپارگی و نوسان ما میان سنّت و مدرنیته است و ازاینرو، هم متفکّران انقلاب، گرفتار دوگانگی در قالبِ مدرنیسم اسلامی هستند و هم قانون اساسی و هم جریانهای سیاسی و هم مردم؛ چنانکه آقای [امام] خمینی هم از دین سخن میگفت و هم از مردم، یا مطهری هم دینپژوه بود و در پی نقد مارکسیسم، اما در عین حال، این وضعیّت، طبیعی است. پرسیدم اوّلاً، آیا به لحاظ منطقی و ماهوی، اسلام بهعنوان یک «دینِ توحیدی و جامعهپرداز»، با تجدّد بهعنوان یک «عالَمِ تاریخیِ طاغوتی و سکولار»، قابلجمع است یا حاصل این جمع، فرسودهشدن اسلام و تبدیل آن به «دینِ سکولار» است؟! ثانیاً، آیا مردم و تکیۀ سیاسی بر مردم، برآمده از تجدّد است و در سنّت اسلامی، سخن از «بیعت» و «شورا» و «عماد دین بودنِ مردم» به میان نیامده و حکومت دینی پیامبر و حضرت امیر، بیگانه با اعتماد و اتکای بر مردم بوده است؟! و آیا چون الگوی ساختاریِ جمهوریّت در اسلام مطرح نشده، میتوان گفت اسلام برای مردم، نقشی در نظر نگرفته و مردماندیشی و مردمگرایی، رهآورد تجدّد است، یا مسأله این است که «ساختارهای اجتماعی» - و نه ارزشها و غایات - ساختنی و اقتضائی و نوبهنوشونده هستند؟! ثالثاً، آیا میتوان از یکسو، دوپارگیِ هویّتی را «علّتالعلل مشکلات» دانست و از سوی دیگر، این امر را «طبیعی» انگاشت؟! مگر جز این است که امر طبیعی در جهان انسانی، فاقد جنبۀ مَرَضی است و نمیتواند مولّد مشکل باشد؟! مگر تجدّد، در امتداد تاریخیِ طبیعیِ ما قرار دارد و با منطق درونیِ جامعۀ ما هماهنگ و همسو است که بتوان امتزاج و ادغام با آن را «ممکن» و «طبیعی» انگاشت؟! آیا تعرّضِ «استعمار» و «نظم سلطه»، امر طبیعی است که بتوان این استحالۀ تحمیلی را طبیعی قلمداد کرد؟!
🔻ساختشکنیِ نظری در مناظرۀ سیاسی (۲):
در اسارت تفکّرِ ترجمهای
🖊 مهدی جمشیدی
۵. ایشان گفتند نظام به دلیل دوپارگی هویّتیاش، از یک سو ناچار است جانب ایدئولوژی خودش را بگیرد و در پی هدفهای جهانی و آرمانهای منطقهای و فراملّی باشد؛ و از سوی دیگر، به زندگی و معیشت مردم بپردازد، اما این وضع، نارضایتی اجتماعی در پی داشته است. پرسیدم: اوّلاً، چرا «ایدئولوژیِ انقلابی» را در «فتوحات جهانی»، منحصر میکنید و از آرمانهای انقلابی در درون «مرزهای ملّی»، غفلت میورزید؟! مگر جز این است که انقلاب میخواست و میخواهد که در درجۀ نخست، زمینۀ ساختاری و رسمی را برای استکمال معنوی و رونق مادّیِ ایرانیان فراهم کند و یک «دولت- ملّتِ نمونه» پدید آورد؟! مگر جز این است که ساخت «تمدّن اسلامی»، در مرحلۀ پنجم و پس از مراحل «انقلاب» و «نظام» و «دولت» و «جامعه» قرار دارد و این مراحل چهارگانه، جملگی آرمانهای ملّی و ایرانی قلمداد میشوند؟! چگونه مردم، قربانیانِ ایدئولوژیِ انقلابی هستند در حالی همین خطّ تاریخی، توانسته میان پیشرفت مادّی و معنوی، جمع برقرار نماید و در شرایط انقباضی و چالشی، «فتوحات فنآورانۀ حیرتانگیز»ی را در پی داشته باشد؟! ثانیاً، تحریمهایی که اکنون بر ما تحمیل میشود، به دلیل «آرمانهای فراملّی» ماست یا به دلیل پیشرفت در «صنعت هستهای» که ماهیّت اقتصادی (نه ایدئولوژیک) و ملّی (نه جهانی) دارد؟! ثانیاً، آیا نباید حضور عظیم مردم را در تشییع «حاجقاسم»، نماد عینی و جلوۀ بیرونیِ همراهی مردم با تفکّر مقاومت و آرمان بیداری اسلامی و مقاومت در منطقه قلمداد کرد؟! رابعاً، آیا دوگانههای «دنیا/ آخرت»، «مادّه/ معنا»، «مردم/ خدا»، «لذّت/ سعادت»، «سود/ کمال» و ... همگی برآمده از «الهیّات مسیحی» نیستند که نهضت روشنگری در برابر آنها شکل گرفت و در نهایت نیز به اینجهانیگری (سکولاریسم) انجامید؟! آیا اگر چنین شکافی در الهیّات مسیحی وجود داشته، ما میتوانیم آن را به «الهیّات اسلامی» تعمیم بدهیم و ذیل این ترجمه، مسألۀ وارداتی و معضلۀ تصنّعی برای خویش ببافیم و بسازیم؟!
۶. ایشان گفتند نظام، مردم را ملامت و تحقیر میکند و آنها را فتنهگر و اضافی و زائد میشمارد و میخواهد مردم را از معادلۀ سیاسی، حذف کند. پرسیدم: اوًلاً، اگر اینگونه است چرا نظام، نظریۀ «مردمسالاریِ دینی» را مطرح کرده و دستکم در زبان، اینقدر مردم را ستایش میکند و اراده و خواست آنها را مؤثر و مولّد میانگارد و دستِ نیاز به سوی آنها دراز میکند؟! چرا نظام، «توجیهِ وجودیِ» خویش را به حضور و فاعلیّت مردم، گره زده است و مشارکت سیاسیِ مردم را میطلبد و از «مشارکت حداکثری» سخن میگوید؟! آیا نظامی که اعتنا و اهتمامی به مردم ندارد، مشارکتِ حداکثریِ مردم را میطلبد و اعتبار و استحکام خویش را به همراهی و هواداری مردم گره میزند؟! ثانیاً، اگر مردم به حاشیه رفتهاند و بیتأثیر هستند، اینهمه تلاش جریانها و نیروهای سیاسی در آستانۀ انتخابات برای جذب بدنۀ اجتماعی به چه دلیل است؟! «مردمِ محذوف»، به چه کار میآیند؟! ثالثاً، اگر مردم از قدرت برکنارند و هیچکاره و نظارهگر شدهاند، پس چرا قدرت سیاسی در ایران، این اندازه «نوسان» و «تلاطم» دارد و از پی هر دولت، دولت دیگری برمیآید که با آن تفاوت دارد؟! رابعاً، چرا برخی از «نیروهای سیاسی و روشنفکری»، حکم و وصف و حال خویش را به تودۀ مردم نسبت میدهند و اگر غیرخودی و معارض و تکرارکنندۀ صدای دشمن انگاشته میشوند، وانمود میکنند که مقصود از این تعابیر، «مردم» هستند؟!
۷. ایشان گفتند سنّت ما، ناعقل است و تجدّد، عقل؛ به این معنی که سنّت ما به دلیل خدابنیانی، یا استدلال عقلی را برنمیتابد و یا ضدّعقلی است. پرسیدم: اوّلاً این که مگر وجود «خدا»، امر فراعقلی یا فروعقلی است که اگر یک سنّت فکری بر آن استوار باشد، ناعقل انگاشته شود؟! مگر نمیتوان خدا را با «دلایل خالصِ عقلی» اثبات کرد؟! اینکه سنّت فکریِ ما معطوف به خداست، به این معنی است که عقل در آن، قلمرو محدود دارد و پیشفرضهای نامعقول بر عقل، تحمیل میشوند، یا به این معنی است که قدرت استدلالِ عقلی، به خدمت غایات و مقاصد دینی گمارده شده است؟! عقلِ دینی، ناعقل است یا عقلِ خادمِ الهیّات و در عین حال، مستقل و مستدل؟! ثانیاً، بر فرض هم که بتوان در کلام اسلامی چنین گفت، آیا فلسفۀ اسلامی، چنین حکمی دارد و برهانهای فلسفی، مبتنی بر پیشانگارههای اثباتنشده یا ناموجّه هستند یا از «بدیهیّات» برمیخیزند؟! سنگبنا در فلسفۀ اسلامی، «اصول متعارفۀ عقلی» است یا این گزاره که «خدا وجود دارد»؟!
🔻ساختشکنیِ نظری در مناظرۀ سیاسی (۳):
در اسارت تفکّرِ ترجمهای
🖊 مهدی جمشیدی
۸. ایشان گفتند نظام جمهوری اسلامی، عناصری از تمامیّتخواهی را دارد و آنگاه نیز تعداد زیادی از مؤلفههای دولت توتالیتر را بر نظام، منطبق کردند. پرسیدم: آیا معتقد به اصالت «نظریۀ اجتماعی» هستید و یا اصالت «واقعیّت اجتماعی»؟! اگر نظریه باید حاکی از واقعیّت باشد و به اندازۀ واقعنماییاش نیز معتبر است، چرا نظریۀ دولت توتالیتر را به عنوان «پیشفرض تحلیلی» انتخاب کردهاید و میکوشید با جرحوتعدیلِ غیرعلمی و واقعیّتسازی، این قالب پیشینی را بر جمهوری اسلامی تطبیق بدهید؟! چرا آنچه را که نیست، میسازید و چرا آنچه را که هست اما موردی و اندک است را بزرگنمایی میکنید و روایت پهندامنه از آن ارائه میدهید؟! چرا شواهد نقیضِ نظریۀ دولت توتالیتر را نمیبینید؟! و چرا از سخن آغازین خود که نظام جمهوری اسلامی را مصداقِ دولت توتالیتر معرفی کردید، بازگشتید و اینک مدعی هستید که فقط عناصری از توتالیتاریسم را میتوان به این نظام، نسبت داد؟! چگونه از آن تعمیم مطلق به این انطباق جزئی رسیدید؟! مگر تجربۀ زیستۀ شخصیِ شما و جریان فکریِ شما، امر عام و اجتماعی است که بتوانید از آن، نتیجۀ کلّی بگیرید و دربارۀ منطق حاکمیّت، داوری کنید؟! آیا جز این است که آنچه که بر شما رفته است - حتی اگر روایتی که از آن عرضه کردید، درست باشد - امر شخصی است و نه امر اجتماعی، درحالیکه برای قضاوت دربارۀ دولت، باید نسبت آن را به امر اجتماعی، فهم کرد؟!
۹. ایشان گفتند نظام در پی متفاوتستیزی است و تکثّرها را برنمیتابد. پرسیدم: مگر نظام به طور رسمی اعلام نکرده که در جامعۀ اجتماعی، لایههای مختلف و متنوّع حضور دارند اما همگی در تعلّقخاطر به دین، مشترک و متّحد هستند؟! مگر گفته نشده است که دیانت، «مراتب» و «درجات» دارد و همگان، یکسان نیستند و نباید از همه، توقع واحد داشت؟! مگر نظام به «عرصۀ خصوصی» وارد شده و به تجسّس رو آورده است؟! و مگر جز این است که در عرصۀ عمومی، «معیارهای فرهنگیِ حداقلی» را در نظر گرفته و توقعی بیش از این، از کسی نداشته است؟! آیا اگر چادر، صورت مطلوبِ پوشش برای نظام است، آن را به همۀ زنان تحمیل کرده است و پوششهای دیگر را برنتابیده است؟! جز این است که نظام در عرصۀ عمومی، «منطق پیوستاری» و «رویکرد رنگینکمانی» داشته و برای دینداری، «حداقلها»یی را لحاظ کرده و توقع فزوتر نداشته است؟! آیا سیاست نظام در امر حجاب، همان نگاه حداکثریِ دین بوده که حدود سختی را معرفی کرده یا حتی این حدود را نیز نادیده گرفته و متناسب با عرف، قدری «تنازل» هم کرده است؟! در این میان، باید با کسانی که حتی به همین «حداقلها» نیز تن در نمیدهند چه باید کرد؟! کشف حجاب و برهنگی، عبور از حداقلها نیست؟! با آنان که از مرزهای هویّتیِ ما بیرون میروند و ارزشهای فرهنگیِ جامعه را با چالش و تزلزل مواجهه میسازند، چه باید کرد؟! آیا نباید برای تفاوت و تکثّر، حداقلهای دینی را به عنوان چهارچوب لحاظ کرد و آنها را از جامعه طلبید؟! اینکه «انحراف» و «آسیب» و «ساختارشکنیِ» فرهنگی را «تفاوت» و «تکثّر» و «تنوّعِ» فرهنگی بخوانیم، ریشه در نسبیّت فرهنگی ندارد؟!
۱۰. ایشان گفتند مدیریت جامعه به دست نیروهای امنیتی افتاده و ازاینرو، امکان گفتگو از دست رفته است. پرسیدم: پس اینهمه «مخالفتهای آشکارِ جریان دگراندیش» در عرصۀ عمومی چیست؟! چگونه است که در رسانهها، اینهمه به نظام و سیاستهای کلّی، نقد میشود و صدها مسأله و اشکال بیان میگردد؟! اگر باب گفتگو مسدود شده، پس این کرسیها و نشستها و میزگردها در دانشگاهها و رسانهها و ... که اغلب نیز جهتگیری انتقادی و چالشی دارند، چگونه شکل گرفتهاند؟! مگر جز این است که نقادیها و انکارها و ابطالهای نیروهای دگراندیش از سطح دولتها و نهادهای دیگر، به لایۀ «سیاستهای کلّیِ نظام» و «شخص ولیّفقیه» نیز رسیده است؟! جریان دگراندیش، در پی چه وضعی بیش از این است؟! آیا اگر دستکم برخی از دگراندیشان، قانون را زیر پا نهادند و مرتکب جُرم شدند، نباید با آنها برخورد کرد؟! آیا اگر نهادهای امنیتی، پرده از برخی ارتباطهای خاصِ اینان با بیگانگان برداشتند، نباید حساس شد؟! آیا وقتی دشمن از فرهنگ و رسانه، استفادۀ امنیتی و سیاسی میکند، نهادهای امنیتی ما نباید در این عرصه حضور داشته باشد؟! گفتگو بدون ادب و اخلاق گفتگو و توأم با ساختارشکنی و معارضه، امری است که بتوان انتظار داشت نظام سیاسی در برابرش، ساکت و بیموضع باشد و از خود دفاع نکند؟!
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
39.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻مناظرهی برنامهی جریان(۱)
سنت فکری ما؛ عقلانی یا غیرعقلانی؟!
🖇 مشاهده در تلوبیون:
https://telewebion.com/episode/0xb0dc8c5
50.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻مناظرهی برنامهی جریان(۲)
منطق سیاسی رهبر انقلاب؛ انحصار یا تکثر؟!
🖇 مشاهده در تلوبیون:
https://telewebion.com/episode/0xb0dc8c5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مناظرهی برنامهی جریان(۳)
نسبت مردم با نظام؛ شکاف یا همگرایی؟!
🖇 مشاهده در تلوبیون:
https://telewebion.com/episode/0xb0dc8c5
صوت قسمت شصت و یکم.mp3
45.07M
🔻مناظرهی تلویزیونی با عنوان:
نسبت مسألهی تحول با انتخابات
🖇 با حضور:
مصطفی مهرآیین
مهدی جمشیدی
🗒 شبکه یک، برنامه جریان
📍در اینجا ببینید:
https://telewebion.com/episode/0xb0dc8c5
🔹پیداها و ناپیداهای یک مناظره
🖊آزاده محمودیان
۱🔸. در مناظرهٔ ۵ بهمن در برنامهٔ جریان شاهد قَد برافراشتن گفتمان انقلابی در دو عرصهٔ موازی «دانش نظری و چهارچوبهای منطقی» و «اخلاق و سلوک» بودیم. یک وجه این تقابل، نمایندهٔ گفتمان انقلاب اسلامی است؛ اما برای وجه مقابل به سختی میتوان نامی انتخاب کرد، او را شاید بتوان زبانِ رویکرد سکولارِ محاطِ در عقل ابزاریِ مستشرقمآبیِ ارادتمند مدرنیته دانست! این نام درست به اندازهٔ گفتار و رفتار نمایندهٔ آن، پراکنده و آشفته است.
۲🔹. در مقابله اول، نمایندهٔ گفتمان انقلابی سه عملیات عمده را به انجام میرساند. ابتدا: ذهنیت ناشُستهرُفته و بیان پراکندهٔ طرف مقابل را در نظر مخاطب نظم میدهد و آن را در قالبهای منطقی، قابل فهم میکند و حتی بستری را فراهم میآورد که او مکنونات و مفاهیم در لفافهٔ خود را برای مخاطب آشکار نماید. هم او را کانالیزه میکند، هم خود، بحث را با ارائه دسته بندی، سامان میبخشد. سپس: تناقضات رویکردی و بیانی طرف مقابل را به دقت بیرون کشیده پیش چشم مخاطب میگذارد و در خلال این عملیات، نمایندهٔ نابلد گفتمان سکولار را بارها ناچار از جملاتی چون «حالا بگذریم»، «عبور کنیم» و «بعداً توضیح خواهم داد» مینماید؛ اما خود در عملیات سوم، در اقلِّ کلمات، حقیقت مطلب را از منظر تفکر انقلاب تبیین میکند و با پاسخ برخاسته از واقعیات جامعه و اسلام انقلابی، ابهام مطرح شده را از ذهن مخاطب میشوید.
۳🔸. اما بهموازات تقابل اول که در آن متن و محتوای داد و ستد شده، مطالعه میشود؛ مقابله دیگری نیز در جریان است که محصول مطالعهٔ بین سطور است. رفتار و سلوک دو طرف مقابل به دلیل شدت تفاوت، بسیار به چشم میرسد و ذهن مخاطب را از همان دقایق ابتدایی درگیر خود میکند. گذری بر بازخوردهای این برنامه در فضای مجازی نشان میدهد بینسطور نیز به اندازه متن بهجان مخاطب نشسته است. آشفتگی گفتار و آمرانگی رفتار در برابر نظم و متانت، و بیتحملی در برابر سعهٔ صدر که برخاسته از خُلق و اندیشهٔ صبورانه و خردمندانه انقلابی است، میتواند به اندازهٔ محتوا جذاب باشد و مخاطب را دلمشغول خود کند. و چقدر این مناظرات و تقابلها با اندکی چکش کاری میتواند زمینه را برای نمایش استواری جبههٔ حق و خانهٔ روی آب جبههٔ باطل فراهم آورد.
#پینوشت:
مشهود بود که نمایندهٔ گفتمان انقلاب برخلاف سیرهٔ همیشگیاش دست به عصی سخن میگوید؛ با اندکی تحقیق از سکنات نمایندهٔ سکولار، میتوان این ملاحظاتش را بهحساب دلنگرانیاش برای حفظ حریمها و مقدسات در پخش زنده تلویزیونی گذاشت؛ امری که حاکی از بیدقتی برنامه سازان بود.
https://eitaa.com/Najvayeqalam_Mahmoudian
🔻متفکر مستقل یا مقلد غربگرا؟!
🖊 زهرا راد
۱🔸. مناظره اخیر برنامه «جریان» که به نمایندگی دکتر مصطفی مهرآیین از طیف متفکرین مستقل- بخوانید مقلدین غربگرا-[حزب برجام] و نمایندگی مهدی جمشیدی از جرگه اندیشهورزان انقلابی برگزار شد، آیینه تمامنمای دو جریان فکری بود که درون جمهوری اسلامی زیست میکنند و وجهی از حیات و اندیشه انسان زمانه خویش را البته به درستی روایتگری مینمایند. نگارنده این مقال از میان آنچه در این مناظره گذشت میخواهد به دو وجه اشاره کند؛ یکی وجه نظری و دیگری وجه عملی.
۲🔹. در وجه نظری نکته حائز اهمیت و بنیادین که شاید گره کور و پاشنه آشیل عمده اختلافات نخبگانی جبهه انقلاب با مخالفین بوده و به تبع میان سطوح مختلف مردم امتداد مییابد، همان ادعای «متفکر مستقل» بودن جماعت غربگراست. مسأله غربگراها از زمان ورود روشنفکری به ایران یعنی از عهد میرزاملکمخانها همواره عدم استقلال فکری بوده است. نماینده طیف غربگرا اساساً قادر به درک درست و مطابق با واقع از ماهیت انقلاب اسلامی نبوده و دلیل آن نداشتن فکر استقلالی برای اندیشیدن بود. ایشان دائماً تکرار میکرد که من با چهارچوب نظری هانا آرنت یا هگل، در حال تحلیل وضعیت حال حاضر جمهوری اسلامی هستم و همین وضعیت تقلیدی را یک روش استقلالی برای اندیشیدن و تفکر تلقی میکرد. در واقع، جهان سکولار قبلاً اندیشیده و یک یا چند چهارچوب نظری برای تحلیل پدیدهها تولید کرده و آنرا به فکر منفعل متفکر جهان غیرغربی تزریق کرده تا هر آنچه در دنیای اطرافش میبیند را در همین چهارچوب تحلیل کند و اصلاً بگردد و بچرخد تا مؤلفه های القایی ارباب تفکر خویش را بیابد و به هر ترتیب که شده، الگوی القایی را با جهان اطرافش تطبیق دهد.
۳🔸. نکته بعدی، فقر دانشی نماینده غربگرا نسبت به تراث دینی و فرهنگی جهان زیست اوست؛ این فقر دانشی آن چنان عمیق است که دانش عقلانی سنت الهیاتی شیعی را ناعقل شمرده و معیار در عقلانیت را تفکرات جهان مدرن میشمرد. این معیار نیز از جهان زیست تفکری این جناب به ایشان دیکته شده و حرف تازهای برای اهل معرفت و دانش نیست. ایشان چنین پنداشتند که هر آنچه در سنت و تراث ماست، مسقیماً سخن خداوند است و آنچه هم سخن خداوند است با عقل و عقلانیت بیگانه است. ایشان حتی با تراث ما در حوزه مباحث عقلانی و شئونات و تقسیمات عقل، کاملاً بیگانه بوده و علم را در نزد اهالی جهان مدرن میجوید. یعنی هرآ آ آن چه از ینگه دنیا میآید عقل است و هر آن چه ما میاندیشیم ناعقل است.
۴🔹. این طرز اندیشیدن، مانع فکری مستحکمی بر سر راه فهم انقلاب اسلامی ایجاد کرده و درک ماهیت این ایده را گاه حتی غیرممکن میکند. در واقع، منظر تفکری مدرن، توانایی ادراک انقلاب خمینی را ندارد؛ چه اینکه دانش غنی دینی که ترکیبی موزون از مخاطبه عقل با وحی و سپس پروراندن آن توسط عقل است را در نمییابد و از منظر گنگ و ناقص عقل بشری خویش که دایره ادراکش بیش از گستره محدود حیاتش -بخوانید نوک دماغش- نیست، بیش از چهارچوب نظری هانا آرنت برای فهم جهان به دست نمیدهد. این نگاه، چیزی بیش از یک نگاه تقلیل یافته و خالی از معنا برای درک وضعیت موجود جمهوری اسلامی نیست و نه توانایی ادراک فلسفه تاریخ بشریت و مسیر و روند حرکت جامعه و تاریخ و نه سنتهای عام الهی حاکم بر تاریخ را دارد.
۵🔸. این تفکر، هرگز عقلانیتی که تکیه گاه انقلاب اسلامی است را درنمییابد، چراکه استقلالی برای دریافتنش ندارد، او هر روز منتظر است تا اربابان فکریش فکر کنند و برایش به جهان سومش صادر کنند، انقلاب اسلامی مساوی جهان سوم نیست، اما منظور غربیها از این تقسیم، مقلدین شان در این کره خاکی هستند که به ذلت جهان سومی بودن تن درمیدهند و آنان را خدای جهان اول میپندارند.
۶🔹. اما در وجه عملی، رفتار نماینده غربگرا در عدم رعایت عدالت، تنها در یک گفتگوی تلویزیونی، نشان از همان خویی برتریجویی و جهان تکصدایی اربابانش دارد که حتی شنیدن قول مخالف خویش را تاب نمیآورند. اینان اگر قدرت و فرصت موسعی در درون کشور پیدا کنند که نیروی کنترلگری نداشته باشند مانند آنچه در عراق و افغانستان و سوریه و فلسطین و ویتنام و حتی در جنگهای جهانی گذشت، سر بر تن مخالفان باقی نمیگذارند.
۷🔸. روشن است که جمهوری اسلامی با همه ضعف و قوتهایش، هنوز از گزینه نامعلومی که این متفکرین مستقل برای حاکمیت در ایران از آن سخن میگویند، بارها بهتر و قابل تحملتر است و دل سپردن به این جماعت تکیه بر باد است.
@banooytamaddonsaz
40.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 حمله موشکی به تلاویو / سرتیپ یحیی سریع: یک ناو آمریکا را هم قطعی هدف گرفتیم
#شبنامه / تحولات فلسطین / انصارالله یمن رسما زدن یک ناو آمریکا را بر عهده گرفت / حمله مجدد مقاومت عراق به آمریکایی ها / حمله موشکی مجدد مقاومت به تلاویو / آمریکا ۳۴ زخمی دادیم که حال ۸ نفرشان وخیم است / سامانه دچار اختلال نشده بود، پهپاد مهاجم را خودی تشخیص دادیم
4_5890922201971953986.mp3
11.35M
🚨 حمله موشکی به تلاویو / سرتیپ یحیی سریع: یک ناو آمریکا را هم قطعی هدف گرفتیم
#شبنامه / تحولات فلسطین / انصارالله یمن رسما زدن یک ناو آمریکا را بر عهده گرفت / حمله مجدد مقاومت عراق به آمریکایی ها / حمله موشکی مجدد مقاومت به تلاویو / آمریکا ۳۴ زخمی دادیم که حال ۸ نفرشان وخیم است / سامانه دچار اختلال نشده بود، پهپاد مهاجم را خودی تشخیص دادیم
46.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗 اگر میخواهید بدانید فرمان دستِ کیست این دو گزارش bbc به فاصله ده سال را ببینید و بخندید
🎥 در روزهای اخیر دو ویدئو از بی بی سی منتشر شده که یکی مربوط به ده سال پیش است و کارمندان این شبکه را روی عرشه ناو آمریکا در حال رجز خوانی برای ایران نشان میدهد و در دومی که بعد از ده سال ضبط شده به عجز آمریکا در برابر ایران روی عرشه همان ناو ها اعتراف می کنند
⭕️از حماقت اینا میشه رسما برق تولید کرد
♨️آمریکا از حمله کرمان اطلاع داشت و به ایران هم اطلاع داد !! این تیتری بود که هفته قبل جنجالی بپا کرد ( البته جان کربی آنرا رسماً تکذیب کرد) ولی همین آمریکا نتوانست از وقوع حمله به پایگاهش در سوریه اطلاع داشته باشد ! و نتوانست جلوی آنرا بگیرد ! آمریکا روی حماقت براندازان ایرانی حساب ویژه ای باز کرده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرزند_ایران
♦️مستندی کوتاه از رصدخانه ملی ایران که در کلاس جهانی ساخته شده است.
🔹تصاویری که برای اولین بار از این تلسکوپ غول پیکر منتشر شده است را در این مستند ببینید.
📰 #روزنامه_کیهان
در شماره امروز؛ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲
🔹️مقاومت عراق مسئولیت حمله را بر عهده گرفت
ضربه تاریخی به آمریکا در خاک اردن با دهها کشته و زخمی
🔹️ در دو نوبت صبح و عصر صورت پذیرفت
بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه توانمندیهای تولید داخل
🔹️دیدهبان حقوق بشر اروپا:
اسرائیل پس از دادگاه لاهه صدها فلسطینی دیگر را قتلعام کرد!
🔹️به بهانه حوادث منطقه صورت گرفته است
جوسازی دلالان و رسانههای قیمتساز در بازار ارز و سکوت نهادهای نظارتی و قضائی
🔹️هروله فصلی میان سرکوب و رهاسازی قیمتها
@kayhan_online
این توصیه را جدی بگیرید _1
#عباس_شسمعلی
اندیشمندان برجسته سیاسی در گوشهای از تعریف مفهوم آزادی، به طرح نکتهای میپردازند که قابل تأمل است؛ اینکه گاه انسان در مسیر زندگیاش تصمیماتی شخصی میگیرد که برخلاف اینکه گمان میکند این انتخاب و تصمیمش بر اساس آزادی کامل و سلیقه و ذائقه خودش است، کاملا یا تا حد زیادی تحت تأثیر هنجارهای نانوشته و سلیقههای اجتماعی برساخته به او تحمیل شده است. به عبارتی شاید و به احتمال نزدیک به یقین ممکن است اگر این تحمیل پردامنه و سوق دادن اجتماعی او را دربر نگرفته بود، تصمیمش چیز دیگری بود.
اتفاقاً یکی از نمونهها و مثالهای عینی که در برخی کتب و مقالات این اندیشمندان سیاسی به آن اشاره شده؛ مثال زنانی است که تصمیم به جراحی زیبایی میگیرند و خود را در معرض انواع و اقسام اعمال به اصطلاح زیبایی قرار میدهند. از نظر این اندیشمندان، این زنها به ظاهر با انتخاب و سلیقه و تصمیم آزادانه خود دست به چنین انتخابی زدهاند اما در واقع، این انتخاب نه از روی آزادی بلکه تحت تاثیر هنجارهای نانوشته زیبایی و دیده شدن و با همه هزینههای مادی، جسمی، خطرات و تبعاتش به آنها تحمیل شده است که به آن میپردازیم و باید دید
چه عواملی به این ماجرا دامن میزند. بحث برهنگی و پوشش نامتعارف در دنیا و تاثیرات این القائات بر انتخاب الگوهای پوششی نامناسب هم از این دسته است که در جای خود باید به آن پرداخت.
جدای از مسئله جهانی که در این نوشتار خیلی مورد توجه نیست، واقعیت آن است که در جامعه ما نیز چند سالی است که شاهد رشد محسوس و به عبارتی جهش گرایش به اعمال زیبایی غیرضروری و کاذب هستیم تا جایی که اکنون کارشناسان نسبت به تبعات این سیر صعودی هشدار میدهند.
چند هفته قبل بود که یک عضو هیئت مدیره جامعه جراحان ایران در خصوص افزایش تمایل به عملهای جراحی زیبایی اظهار داشت: «میل به عمل جراحی زیبایی در ایران افزایش قابلتوجهی داشته و جراحیهای زیبایی در همه زمینهها افزایش پیدا کرده است.»
وی با بیان اینکه «تمایل به عملهای جراحی زیبایی در مردان افزایش پیدا کرده و بیشتر مراجعهکنندگان برای عمل جراحی زیبایی بین سنین ۳۰ تا ۵۰ سالگی هستند»، هشدار داد: «در حال حاضر تمایل به عمل جراحی زیبایی در بین نوجوانان سنین ۱۴ تا ۱۸ سال که والدین خود را وادار به پذیرش این کار میکنند، در حال افزایش است... افزایش بیرویه عملهای جراحی زیبایی، افراط و یک مسئله عمدتاً فرهنگی است که راهحل آن نیز باید از طریق فرهنگ در نظر گرفته شود.»
هفته گذشته نیز رئیس سازمان نظام پزشکی کشور با بیان اینکه «حوزه زیبایی مقام اول را در بحث قصور پزشکی دارد»، اعلام کرد: «شکایتها بهویژه در حوزه عمل زیبایی و خدمات زیبایی رو به افزایش است و برای رفع این مشکل لازم است سطح سواد مردم را در این حوزه بالا ببریم، چون میزان تقاضا برای خدمات زیبایی در کشور بیمارگونه است. بهترین راه مدیریت این موضوع افزایش آگاهی مردم است، اگر بتوانیم مردم را در مقابل تبلیغات اغواگرانهای که در فضای مجازی وجود دارد واکسینه کنیم، مؤثر است و همچنین باید آگاهی مردم را بالا ببریم که در بسیاری از حوزهها نیاز به خدمات زیبایی وجود ندارد.»
در خصوص این رفتار عجیب و تمایل رو به گسترش انجام اعمال غیرضروری زیبایی در کشورمان باز هم نظرات و هشدارهای دیگری وجود دارد که به همین دو اظهارنظر بسنده میکنیم؛ اما با کمی تامل در همین دو اظهار نظر که طبیعتاً از روی اطلاع و مشاهده میدانی و رصد بیان شده است به چند نکته مهم میرسیم؛ از جمله افزایش بیرویه عملهای جراحی زیبایی و افزایش تمایل به اعمال زیبایی در مردان همپای زنان، کاهش خطرناک سن انجام جراحیهای زیبایی به سنین نوجوانی، غیرضروری و افراطی بودن بخش عمده این جراحیها، اینکه این رفتار افراطی یک مسئله عمدتاً فرهنگی است که راهحل آن نیز میتواند فرهنگی باشد، افزایش شکایتها از نتیجه جراحیهای زیبایی (که بخش عمده آن از نرسیدن به آن نتیجه مطلوب و رؤیایی مورد تصور است)، نیاز به بالا بردن سطح سواد و افزایش آگاهی مردم در این حوزه، بیمارگونه بودن میزان تقاضا برای خدمات زیبایی در کشور و آسیبپذیر بودن مردم در مقابل تبلیغات اغواگرانه فضای مجازی.
این توصیه را جدی بگیرید _ 2
#عباس_شسمعلی
طبیعی است که آن هنجارهای نانوشته اما مؤثری که در ابتدا به آن اشاره و بیان شد که این توان و قدرت را دارند تا انسانها را به سمت تصمیماتی سوق دهند که یا برای آنها سودی ندارد یا باعث رنج و سختی آنها میشود، از سالهای گذشته تاکنون در جامعه ما نیز خودنمایی میکنند.
باید دید که چطور میشود که در یک جامعه ارزشی تا این حد روی ملاکهای ظاهری و به واقع غیرمنطقی زیبایی جسمی تاکید میشود که برخی افراد از دارا و ندار و سطوح مختلف درآمدی بخش زیادی از درآمد یا هزینه خانواده را صرف رسیدن یا نزدیک شدن به فلان الگوی زیبایی مینمایند و آخر کار هم به احتمال زیاد به آنچه فکر میکردند نمیرسند یا گرفتار شکایت و آسیبهای برخی سوداگران و فرصت طلبان کیسه دوخته میشوند؟
🔸چه اتفاقی افتاده است که اگر تا دیروز اعمال جراحی زیبایی در بین برخی از زنان اهمیت داشت، اکنون بسیاری از مردان هم به این سمت گرایش پیدا کردهاند و در سطح محله و جامعه فراوان مردان و پسران جوان را میبینیم که در این چرخه گرفتار شدهاند؟ از آقا «نادر» که دنبال ترمیم گونه است؛ تا آقا «ناصر» که دنبال جراح خوب برای عمل زیبایی بینی است!
اینکه نوجوان ما به جای تمرکز روی درس و تعلیم و تربیت، دچار درگیری ذهنی کاذب و دغدغه زیبایی آن هم از طریق اعمال جراحی باشد، برای آینده کشور خسارت نیست؟ نباید شک کرد که کسانی به هر بهانهای دنبال این شکستن تمرکز هستند؟
وقتی صحبت از بیمارگونه شدن گرایش به یک رفتار افراطی و غیرضروری و لزوم بالا بردن آگاهی جامعه در این خصوص و فرهنگی بودن زمینه گرایش و راهکار مقابله با آن و رفتارهای مشابه صحبت میشود، یک وظیفه سنگین روی دوش همه دستگاه فرهنگی، تبلیغی، آموزشی و پرورشی، رسانهها و... گذاشته میشود که باید دید تا چه حد متوجه آن یا دغدغهمند به آن هستند؟
متاسفانه در سالهای اخیر، گذشته از اثرات منفی فضای مجازی (چند سال قبل روزنامه انگلیسی دیلیمیل، نتایج یک بررسی محققان دانشگاه جانز هاپکینز را منتشر کرد که بر اساس آن، شبکههای اجتماعی یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در رشد جراحیهای زیبایی هستند) و انبوه شبکههای ماهوارهای که دنبال اثرگذاری فرهنگی و ارائه الگوی مورد نظر خود از سبک زندگی هستند، در داخل کشور دستگاهها و نهادهای فرهنگی مسئول علاوهبر اینکه آنطور که باید نتوانستهاند به وظیفه خود در نشان دادن الگوی درست و سبک زندگی صحیح مبتنی بر فرهنگ غنی ایرانی - اسلامی به نسل نوجوان و جوان و عموم مردم موفق باشند، گاه خود مروج سبک و الگوهای نامأنوس و مخربی میشوند که یکی از نتایج آن چیزی جز همین گرایش افراطی و به قول رئیس سازمان نظام پزشکی، «بیمارگونه» به جراحیهای زیبایی نیست. از سینمایی که برخلاف سالهای گذشته که هنر و توانایی هنری، مقدم بود، در بسیاری موارد چهره و رنگ چشم و میزان اعمال زیبایی هنرپیشه باعث سپردن نقشها و برجستهتر کردن او میشود تا صدا و سیمایی که به جای توجه عمیق به مسئولیت مهم خود در ترویج سبک زندگی ایرانی - اسلامی و تأکید بر ارزشهای انسانی و مثلاً تبیین ملاکهای اصلی و منطقی ازدواج؛ ساعتها در هر روز ملاک مناسب بودن یک مرد گزینه ازدواج را نداشتن چروک صورت جار میزند! و در بسیاری از فیلمها و سریالها و اجراها؛ با تبعیت از همان راه اشتباهِ سینما در توجه به چهره افراد و دامن زدن به رقابت جراحی زیبایی برای ماندگاری در قاب رسانه طی طریق میکند، به وظیفه فرهنگی خود عمل کردهاند؟
نمیتوان پذیرفت که این حجم از سرگرم کردن وسواسگونه و آسیبرسان به اعتماد به نفس زنان و دختران و پسران و مردان این جامعه به جراحیهای زیبایی اتفاقی و... بدون پشتوانه و بدون صرف هزینههای فراوان از سوی کسانی باشد که نهتنها خیرخواه ما نیستند بلکه میخواهند این سرمایههای عظیم اجتماعی و جوانان ارزشمندی که میتوانند هر کدام باعث شکوفایی و رشد کشور شوند دچار درجازدن و حاشیههای کمارزش شوند.
طبیعتاً بیان هشدار در خصوص گسترش خطرناک این رفتار افراطی مخالفت با زیبایی و آراستگی نیست چرا که هم فرهنگ ایرانی و هم آموزههای اسلامی خود مروج زیبایی منطقی، در چارچوب و سفارش دهنده به آراستگی باطنی و ظاهری هستند، سخن و مقصود دامی است که باید هم مردم و هم متولیان فرهنگی و اجتماعی مراقب آن باشند.