eitaa logo
ایثار345
92 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
8هزار ویدیو
45 فایل
🥀ای آنکه گذرت بر خاک من است، بدان که من طعمه مرگ نیستم...
مشاهده در ایتا
دانلود
ازش‌ پرسیدم‌ که‌ شما‌ رزمندهٔ‌ اسلامید؟! گفت‌ نـه‌!ما شرمندهٔ‌ اسلامیم! از اون‌ روز فکر میکردم‌ که‌ شرمنده‌ اسلام‌ یک رده‌ بالاتر ازرزمنده‌ اسلامه. تا اینکه‌‌ شد...!🕊️🥀
🔴 جناب وزیر محترم ارشاد! ❌ شما در یک وزارتخانه ی الگوساز و با توانمندی وسیع مسئول هستید. قرار بود بار فرهنگی انقلاب را به دوش بکشید نه اینکه جاده صاف کنِ مافیای مواد مخدر و مبلغ فحشا به واسطه پخش و روی صحنه رفتنِ آثار ضد فرهنگی و ویرانگر در وزارتخانه متبوعتان شوید‌. ‼️این از نشریات و فیلمها و نمایشنامه های تحت نظارت و مجوز شما آنهم از وزیر میراث فرهنگی و گردشگری، جناب ضرغامی که به میراث خور شبیه تر است تا میراث دار!بازوهای فرهنگی کشور را فلج کردید با این فرهنگ سازیِ معکوستان! ✍ مریم اشرفی گودرزی ☑️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ظاهرا برای اولین بار در مدینه النبی (ص) برای شهادت حضرت موکب زدند؛ یعنی میشه قبل از مرگمون آباد شدن قبرستان بقیع را ببینیم و بعد بمیریم، چه غصه ای بالاتر از اینکه قبر امامان شیعه یک سایه بان هم ندارند😔 اللهم عجل لولیک الفرج 💢کانال
🌹ماجرای پناهنده شدن یک شتر به حرم مطهر امام رضا علیه السلام ♦️در منطقه محمد آباد مشهد، کشتارگاهی بود که محل ذبح حیوانات و تأمین گوشت قصاب خانه های مشهد بود. روزی، صاحب کشتارگاه، شتری را خریداری و برای ذبح به کشتارگاه می برد. ♦️ناگهان قبل از ذبح، حیوان افسار خود را کشیده و به سمت حرم مطهر فرار می کند. همه تلاشها برای نگه داشتن آن بی نتیجه می ماند. من آن روز حرم مشرف بودم، ناگهان دیدم از درب شرقی صحن انقلاب (عتیق)، شتری وارد صحن شد و مستقیم به سمت درب غربی رفت، اما قبل از رسیدن به درب غربی برگشت نگاهی به گنبد و بارگاه انداخت و آرام آرام پشت پنجره فولاد رفت و آنجا زانو زد. ♦️کم کم زائران جمع شدند، خدّام و مسئولین حرم هم رسیدند، صاحب شتر نیز خودش را رساند، صحنه جالبی بود، از چشمان حیوان مرتب اشک جاری بود، فرد غریبه ای جلو آمد و خواست بهای شتر را به صاحب آن بپردازد. صاحب شتر گفت: من این حیوان را به مولای مان حضرت رضا علیه السلام می بخشم و امیدوارم حضرت هم مرا به نوکری خود بپذیرند. حیوان را به مزرعه آستان قدس بردند و تا پایان عمر در آنجا آزادانه مشغول چرا و گشت و گذار بود. 📚منبع: کتاب ذره و آفتاب
13.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به‌ تماشایِ‌ تو یک‌ عمر،تعلُّل‌ کردم... گفته‌ بودند میایید،تحمّل‌ کردم... من‌ سرم‌ گرمِ‌ گناه‌ است،تورا گم‌ کردم... بانگاهی،بطلب،سویِ‌ خودَت‌ برگردم... کفر،باز آمده،ایمانِ‌ مرا‌ ،پَس‌ گیرد... بی‌ تو‌ این‌ نَفْس ،گریبانِ‌ مَرا‌ میگیرد... کاسه‌ی‌ صبر،به‌ سرآمده‌ آقا، برگرد... جانِ‌ این‌قلب به‌ لب‌ آمده‌ آقا،برگرد... 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج