#verb #unit9 #level1
discover [dɪˈskʌvə] v.
To discover something is to find it for the first time.
→ I discovered some new information in this book!
کشف کردن
کلمه discover چیزی به معنی یافتن آن برای اولین بار است.
→ من در این کتاب برخی اطلاعات جدید کشف کردم!
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit9 #level1
emotion [ɪˈməʊʃ(ə)n] n.
An emotion is how you feel.
→ Anger is a common emotion that we all feel.
احساس
یک emotion چگونگی احساس شما است.
→ خشم یک احساس رایج است که همه ما آن را احساس می‌کنیم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit9 #level1
fix [fɪks] v.
To fix something is to make it work.
→ My dad has many tools to help him fix broken things.
تعمیر کردن
کلمه fix چیزی به معنی ساختن آن به گونه‌ای است که کار کند.
→ پدرم ابزارهای زیادی برای کمک به تعمیر وسایل خراب دارد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit9 #level1
frank [fraŋk] adj.
If you are frank, you are being very honest.
→ The teacher had a frank discussion with her students.
رک، صریح، بی پرده
اگر شما frank باشید، بسیار صادق هستید.
→ معلم با دانش‌آموزانش یک بحث صریح داشت.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit9 #level1
identify [ʌɪˈdɛntɪfʌɪ] v.
To identify something is to be able to name it.
→ I used the file to identify his name.
شناسایی کردن
کلمه identify چیزی به معنی توانایی نام‌گذاری آن است.
→ من از پرونده برای شناسایی نام او استفاده کردم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸