eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
original [əˈrɪdʒɪn(ə)l] adj. If something is original, it is the first one of that thing. → This is the original painting of the Mona Lisa. اصلی ، اصل ، اصیل اگر چیزی original باشد، اولین نمونه از آن چیز است. → این نقاشی اصلی مونا لیزا است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
pound [paʊnd] v. To pound something is to hit it many times with a lot of force. → He pounded the nail with the hammer. کوبیدن کلمه pound چیزی به معنی زدن آن با نیروی زیاد به دفعات است. → او میخ را با چکش کوبید. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
process [prəˈsɛs] n. A process is the steps to take to do something. → Making a cake is a long process. روند ، فرآیند ، جریان عمل یک process مراحلی است که برای انجام کاری باید صورت پذیرد. → درست کردن کیک یک فرآیند طولانی است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
publish [ˈpʌblɪʃ] v. To publish a book is to get it printed and ready to sell. → That company publishes daily newspapers. منتشر کردن ، چاپ کردن، انتشار دادن کلمه publish کتاب به معنی چاپ کردن آن و آماده کردن برای فروش است. → آن شرکت روزنامه‌های روزانه را منتشر می‌کند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
theater [ˈθɪətə] n. A theater is a building where you watch plays, shows, and movies. → We went to the theater to see a play. تئاتر ، تماشاخانه یک theater ساختمانی است که در آن نمایش‌ نامه ها، نمایش ها و فیلم‌ها را تماشا می‌کنید. → ما به تئاتر رفتیم تا یک نمایش را ببینیم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
wealth [wɛlθ] n. Wealth is a large amount of money. → One of the most important things to some people is wealth. ثروت ، دارایی ، مال , سرمایه کلمه wealth به معنی مقدار زیادی پول است. → یکی از مهم‌ترین چیزها برای برخی افراد ثروت است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
short story داستان کوتاه Adams County’s Gold Adams Academy was a good school. Boys lived there and took classes. Tom worked hard all week. On a spring Saturday, he wanted to do something fun! He asked his friend Jeff to go to the movie theater. “Sorry,” Jeff answered. “I’m going to a concert.” So Tom asked Joe to go to the movies. But Joe’s soccer team had a game. Next, Tom went down the hall to Brad’s room. Brad was reading a very large old book. “Hi, Brad,” Tom said. “Are you reading a dictionary? It looks ancient.” “No. This is called The Wealth of Adams County. It’s about hidden gold in Adams County. طلای شهرستان آدامز آکادمی آدامز یک مدرسه خوب بود. پسرها در آنجا زندگی می‌کردند و کلاس می‌رفتند. تام تمام هفته سخت کار کرد. در یک شنبه بهاری، او می‌خواست کاری سرگرم‌کننده انجام دهد! او از دوستش جف دعوت کرد تا به سینما بروند. جف پاسخ داد «متأسفم». «من به کنسرت می‌روم.» بنابراین تام از جو دعوت کرد تا به سینما بروند. اما تیم فوتبال جو بازی داشت. بعد، تام به سمت اتاق برد در راهرو رفت. برد در حال خواندن یک کتاب قدیمی بسیار بزرگ بود. تام گفت «سلام، برد». «آیا در حال خواندن یک فرهنگ لغت هستی؟ به نظر باستانی می‌رسد.» «نه. این کتاب ثروت شهرستان آدامز نام دارد. این در مورد طلای مخفی در شهرستان آدامز است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
It’s more than a century old. It was published in 1870! Look, it even has the original cover on it.” Tom asked, “Where did you get it?” “It’s from my dad’s friend. He is a nice gentleman, an officer in the army,” answered Brad. “The gold doesn’t really exist, does it?” Tom asked. “I don’t know, but maybe! There are clues to it in this book. Let’s find it!” Looking for gold sounded like fun. The first clue was to find a flat tree underground. “It must be in the forest,” Tom said. «بیش از یک قرن قدمت دارد. در سال 1870 منتشر شده است! ببین، حتی جلد روی آن هم اصلی هست.» تام پرسید: «آن را از کجا آوردی؟» برد پاسخ داد «برای دوست پدرم است. او یک آقای مهربان است، یک افسر در ارتش». تام پرسید «آیا طلا واقعاً وجود دارد؟» «نمی‌دانم، اما شاید! در این کتاب سرنخ‌هایی برای آن وجود دارد. بیا آن را پیدا کنیم!» جست‌وجو برای طلا سرگرم‌کننده به نظر می‌رسید. اولین سرنخ پیدا کردن یک درخت صاف در زیر زمین بود. تام گفت «باید در جنگل باشد». ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
Brad said, “The flat tree could be a board under the dirt. It could cover the gold.” Tom and Brad dug in the dirt all morning. The process of looking for gold made them hungry. They were ready to stop for lunch. But then Brad hit something hard. It was a board! Brad pounded on the board until it broke. There was a small hole under it. “Look!” He held up a gold coin. Tom saw a piece of paper in the hole. “Brad, there’s more. It’s a map to the rest of the gold!” Brad smiled. “Let’s go!” And they hurried to find the wealth of Adams County. برد گفت: «درخت صاف می‌تواند یک تخته زیر خاک باشد. آن میتواند طلا را بپوشاند.» تام و برد تمام صبح خاک را کندند. فرآیند جست‌وجو برای طلا آن‌ها را گرسنه کرد. آن‌ها آماده بودند تا برای ناهار متوقف شوند. اما سپس برد به چیزی سخت برخورد کرد. آن یک تخته بود! برد روی تخته کوبید تا آن شکست. یک سوراخ کوچک در زیر آن بود. «ببین!» او یک سکه طلا را بالا نگه داشت. تام یک تکه کاغذ در سوراخ دید. «برد، بیشتر هم هست. این نقشه‌ای برای بقیه طلا است!» برد لبخند زد. «بیا بریم!» و آن‌ها عجله کردند تا ثروت شهرستان آدامز را پیدا کنند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸