#noun #unit27 #level1
desert [dɪˈzəːt] n.
The desert is an area of land without many plants or water.
→ Not many plants grow in the desert.
کویر ، صحرا ، بیابان
کلمه desert منطقه‌ای از زمین است که گیاهان یا آب زیادی ندارد.
→ در بیابان گیاهان زیادی رشد نمی‌کنند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit27 #level1
earthquake [ˈəːθkweɪk] n.
An earthquake is a shaking movement of the ground.
→ The building shook during the earthquake.
زمین لرزه ، زلزله
یک earthquake یک حرکت لرزشی زمین است.
→ ساختمان در حین زلزله لرزید.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit27 #level1
effective [ɪˈfɛktɪv] adj.
If something is effective, it works well.
→ Swimming is an effective way to stay healthy.
تأثیر گذار ، مؤثر ، مفید، اثربخش
اگر چیزی effective باشد، به خوبی کار می‌کند.
→ شنا راهی اثربخش برای سالم ماندن است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit27 #level1
examine [ɪɡˈzamɪn] v.
To examine something is to look at it carefully.
→ The doctor examined my eyes today.
معاینه کردن ، امتحان کردن ، بازرسی کردن
کلمه examine چیزی به معنی نگاه کردن دقیق به آن است.
→ امروز دکتر چشمانم را معاینه کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit27 #level1
false [fɔːls] adj.
If something is false, it is not correct.
→ If you think the answer is false, press the red button.
نادرست ، غلط
اگر چیزی false باشد، درست نیست.
→ اگر فکر می‌کنید پاسخ نادرست است، دکمه قرمز را فشار دهید.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit27 #level1
gift [ɡɪft] n.
A gift is something you give someone.
→ Dave received many gifts for Christmas.
هدیه ، کادو
یک gift چیزی است که به کسی می‌دهید.
→ دیو برای کریسمس هدیه‌های زیادی دریافت کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit27 #level1
hunger [ˈhʌŋɡə] n.
Hunger is the feeling that you get when you need to eat.
→ After playing all day long, he was filled with hunger.
گرسنگی ، قحطی
کلمه hunger احساسی است که وقتی به غذا نیاز دارید، به شما دست می‌دهد.
→ پس از بازی کردن در تمام طول روز، او مملو از گرسنگی شد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit27 #level1
imagine [ɪˈmadʒɪn] v.
To imagine something is to think of it in your mind.
→ Sally imagined herself winning lots of money.
تصور کردن ، پنداشتن ، در نظر گرفتن
کلمه imagine چیزی به معنی فکر کردن به آن در ذهن شما است.
→ سالی خود را در حال برنده شدن مقدار زیادی پول تصور کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸