' ܢܚܦ̈وط '
و چه خاطراتی که در صندوقچه مانده است.. :))
امروز خیلی رندوم رفتم یه صندوقچه که توش کلی خرت و پرت ریخته بودم و باز کردم..
با خیلی چیزا مواجه شدم و یاد خیلی چیزهای که گذشت افتادم؛یاد آدمایی که بودن و الان دیگه نیستن نه که نخوان باشن شاید من آدمی بودم که زود گذر بودم و فقط یه خاطره برای یک فردی..
و با دیدن نامه یه سری از کسایی که دوسشون دارم با خوندنش هم خوشحال میشم هم ناراحت..
خوشحال از اینکه یک زمانی به عنوان یه خاطره تو ذهن یه فردی باشم که دیگ نسبتی باهم نداریم .
و ناراحت از اینکه زمان همه چی رو راحت با خودش میبره.. :)) ♥️
هرچقدر بگی من تنهایی رو دوست دارم،
باز دلت میخواد یکیو داشته باشی
که واقعا حواسش بهت باشه!
هایده حال این روزامونو چقدر قشنگ توصیف میکنه که میگه ؛ نه تو آسمون نه رو زمینیم انگار که خوابیم کابوس میبینیم .
نه! مثل اینکه اونقدرام پیر نشدم ، هنوز تو این قلب کلی احساس، تو این کله کلی ایده و حرف دارم واسه ارائه دادن، نه هنوز پیر نشدم، هنوز جا داره تلاش کنم..