eitaa logo
🔴بسم الله الرحمن الرحیم🔴
117 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
11.1هزار ویدیو
78 فایل
بسـم اللّٰـه الـرحـمٰن الـرحـیمْ حــسین هــمان اسـم اعـظم است 💔 تعجیل در ظهور مـولا و آقای همه مـا صــلوات ☈(اینجا همه چی هست هــمه چــی) 🌱🟢🟩🏹📌🗡️ کـپی : صلـوات بر محمّد و آل مـحمّد و عـــجــل فــرجهم 🖤 https://eitaa.com/FATEHHAN 💚
مشاهده در ایتا
دانلود
هر گاه توانستی نگاهت را روی کفش هایت ثابت کنی آن گاه میتوانی شهید شوی 👌🍃 🦋
+جدے گࢪفتھ ایم زندگے دنیایے را ۅ شوخے گࢪفته ایم قیامٺ را؛ ڪاش قبݪ از اینڪه بیداࢪماݩ ڪنند،بیداࢪ شویم.... . . ♡{شهید حسین معز غلامی ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ 📚ـ⃟🖊️⸾ ♦️⃟🔸 ⸾ ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ
♥️ ازدرانداختنت‌ازپنجرھ‌بیاتو! بجنگ‌واسہ‌خواسته‌هات.. نـاامیدنشو(: خداببینہ‌سفت‌وسخت‌چسبیدی‌بہ ‌خواستت، بهت‌میدھ‌خواستہ‌‌ات‌رو! ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 𝐟𝐞𝐫𝐞𝐬𝐡𝐭𝐞𝐠𝐚𝐧 فرشٺگاݩ زمینے
و سلام بر او که می گفت: «اگر مراقب نباشید رسانه ها با شما کاری خواهند کرد که از مظلوم متنفر باشید و به ظالم عشق بورزید» • شهید مالکوم ایکس🕊 •
•°: ⊰•🥀•⊱ . خۅابش ࢪا دید ۅ گفٺ: چگۅنھ ٺۅفیق شہادٺ پیدا ڪرد؎؟! گفٺ: از آنچھ میخواسٺ گذشتم 🕊•°
مـوتورم را به او بـخشیدم... 🌷
✋🏻!' "برگه‌ی‌امتحان📄" سرکلاس‌استادازدانشجویان‌پرسید: این‌روزهاشهدای‌زیادی‌روپیدامیکنن‌و میارن‌ایران... به‌نظرنتون‌کارخوبیه؟ کیاموافقن؟۱نفر کیامخالف؟همه‌به‌جز۱نفر دانشجویان‌مخالف‌بودن بعضی‌ها‌میگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی‌هامیگفتن:ولمون‌نمیکنن ...گیر دادن‌به‌چهارتااستخوووون... ملت‌دیوونن بعضی‌هامیگفتن:آدم‌یاد‌بدبختیاش‌میفته تااینکه‌استاددرس‌روشروع‌کردولی خبری‌ازبرگه‌های‌امتحان‌جلسه‌ی‌قبل‌نبود... همه‌ی‌سراغ‌برگه‌هارومی‌گرفتند. ولی‌استادجواب‌نمیداد... یکی‌ازدانشجویان‌باعصبانیت‌گفت: استادبرگه‌هامون‌رو‌چیکارکردی شما‌مسئول‌برگه‌های‌مابودی استادروی‌تخته‌ی‌کلاس‌نوشت:من مسئول‌برگه‌های‌شما‌هستم... استادگفت:من‌برگه‌هاتون‌روگم‌کردم‌و نمیدونم‌کجاگذاشتم؟ همه‌ی‌دانشجویان‌شاکی‌شدن. استادگفت:چرابرگه‌هاتون‌رو‌میخواین؟ گفتند:چون‌واسشون‌زحمت کشیدیم،درس‌خوندیم،هزینه‌دادیم، زمان‌صرف‌کردیم... هرچی‌که‌دانشجویان‌میگفتنداستادروی تخته‌مینوشت... استادگفت:برگه‌های‌شماروتوی‌کلاس بغلی‌گم‌کردم‌هرکی‌میتونه‌بره‌پیداشون‌کنه یکی‌ازدانشجویان‌رفت‌وبعدازچند‌دقیقه‌با برگه‌ها‌برگشت ... استادبرگه‌هاروگرفت‌وتیکه‌تیکه‌کرد. صدای‌دانشجویان‌بلندشد. استادگفت:الان‌دیگه‌برگه‌هاتون‌رو نمیخواین!چون‌تیکه‌تیکه‌شدن! دانشجویان‌گفتن:استادبرگه‌هارو میچسبونیم. برگه‌هاروبه‌دانشجویان‌داد‌وگفت:شمااز یک‌برگه‌کاغذنتونستیدبگذریدوچقدر تلاش‌کردیدتاپیداشون‌کردید،پس‌چطور توقع‌داریدمادری‌که‌بچه‌اش‌رو‌با‌دستای خودش‌بزرگ‌کرد‌وفرستادجنگ؛الان منتظره‌همین‌چهارتااستخونش‌نباشه؟ بچه‌اش‌رومیخواد،حتی‌اگه‌خاکستر شده‌باشه. چند‌دقیقه‌همه‌جا‌سکوت‌حاکم‌شد! وهمه‌ازحرفی‌که‌زده‌بودن‌پشیمون‌شدن!! تنهاکسی‌که‌موافق‌بود.... فرزند‌شهیدی‌بودکه‌سالهامنتظرباباش‌بودシ💔!' ‌‌ ‌‌ 🕊أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🕊 محبان مهدی(عج) @mohebanmahdi1399
و سلام بر او که می گفت: «امتحان خدا جلو رومونه اونی بعداً سرش بالاست و سینه اش جلو که اینجا نمرهٔ منفی نگیره حواسمون باشه شرمندهٔ آقا نشیم» • شهید مصطفی صدرزاده🕊• کانال نمایه رو دوست داشتید عضوشید تازه تاسیس کردیم🌸🙏
🔻همه زندگی ما در یک اتاق خلاصه می شد. 🔸️ هیچ وقت در زندگی احساس کمبود چیزی را نداشتم. همه زندگی ما در یک اتاق خلاصه می شد که در خانه عموی ایشان ساکن بودیم. از هر وسیله ای که داشتم استفاده بهینه می کردم مثلاً از چمدان به عنوان میز. تمام وسایلمان در یک اتاق بود و وقتی دوستان شهید به دیدارش می آمدند با بچه ها در محوطه حیاط خانه قدم می زدم. 👤 راوی: همسر شهید ♥ 【 @atre_shohada
هدایت شده از عطــــرشهــــدا 🌹
راه‌راکه‌انتخاب‌کردی‌دیگربرای خودت‌نیستی‌اگرقراراست‌دردبکشی بکش‌ولی آه‌ناله‌نکن‌اگر‌آه‌ناله‌کردی متعلق‌به‌دردی‌نه‌راه‌مشتی..؛🖐🏼 @atre_shohada
و سلام بر او که می گفت: «اگر میخواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد اهل قزوینم که قبلاً دوره گردی میکردم و قابلمه فروش بودم، این یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است» | شهید محمدعلی رجایی❣| @maliche11gol
و سلام بر او که می گفت: «اگر میخواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد اهل قزوینم که قبلاً دوره گردی میکردم و قابلمه فروش بودم، این یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است» | شهید محمدعلی رجایی❣|
و سلام بر او که می گفت: «اگر میخواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد اهل قزوینم که قبلاً دوره گردی میکردم و قابلمه فروش بودم، این یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است» | شهید محمدعلی رجایی❣|
این عکس حاوی مقدار زیادی از شرمندگیست .. 💔 ♡♡به جمع منتظران بپیوندید 👇👇 @yavarne_mahdi