- فکر و خیال -
__ 🤍
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
- شهریار
- فکر و خیال -
__ 💙
در آرزوی تو موهای من سپید شدند ؛
اجازه هست تو را زندگی خطاب کنم؟
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری، برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را.
به چه مانند کنم موی پریشان تو را؟
به دل تیرهی شب؟
به یکی هالهی دود؟
یا به یک ابر سیاه؟
که پریشان شده و ریخته بر چهرهی ماه ؛