زدم گره غم خود را به پنجره فولاد
بیا گره بگشا دست من به دامانت
#سلام_آقا
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🆔 @FM_javadAlaemme
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 یا شریک الحسین و ای قله صبر دل های جاماندگان اربعین را با خود ببر سمت و سوی حبیبت😭
#اربعین
🆔 @FM_javadAlaemme
✳️ تو هیچی نیستی!
🔻 چشمشان که به مهدی افتاد، از خوشحالی بال درآوردند. دورهاش کردند و شروع کردند به شعار دادن: «فرمانده آزاده، آمادهایم آماده!» هر کسی هم که دستش به مهدی میرسید، امان نمیداد؛ شروع میکرد به بوسیدن. مخمصهای بود برای خودش. خلاصه به هر سختیای که بود از چنگ بچههای بسیجی خلاص شد، اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد، با چشمانی پر از اشک به خودش نهیب میزد: «مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی؛ تو خاک پای این بسیجیهایی...».
👤 #شهید_مهدی_زینالدین
📚 برگرفته از کتاب «۱۴ سردار | ۱۱۴ خاطره برگزیده از ۱۴ سردار شهید»
📖 صفحات ۲۹ و ۳۰
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
@FM_javadAlaemme
زمان:
حجم:
1.28M
🎙 هر روز با قرآن
💠 ترتیل صفحه ۱۱۲ قرآن کریم
🆔 @FM_javadAlaemme
🏴 #عرض_ارادت
در آسمان ملائکۀ خوش ذوق، شهر بهشت را که بنا کردند
اول به سوی صحن و سرای تو، چندین هزار پنجره وا کردند
#حضرت_معصومه
▪️◾️🔳◾️▪️
🆔 @FM_javadAlaemme
#مانده_تا_اربعین
📅 ۴ روز تا اربعین ۱۴۰۰
امام صادق (ع) میفرمایند :
هر کس که به زیارت قبر امام حسین (ع) مشرف شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد ، خدای متعال او را در بلندترین درجه عالی مقامان ثبت میکند .
📜 من لا یحضره الفقیه / جلد ۲ / ص ۵۸۱
🆔 @FM_javadAlaemme
✨✨✨ ﷽ ✨✨✨
✅ خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی بنظرم زیبا بود که تقدیم میکنم:
✍در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد.
روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!
یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.
وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی، الان دیگر پای من گیر است».
به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود، آنقدر گرم بود که گویا آتش میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. نان را فقط مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم. آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند، آب میآورد، ولی میریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد».
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم، گفتم: یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنهکام به شهادت برسم».
سرم را گذاشتم زمین و گفتم: یا زهرا ! افتخار میکنم، این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن.
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم، تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است.
در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب میآورد و میریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا آب آوردهام.
اعتنایی نکردم، دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند و میگوید: بیا آب آوردهام.
مرا قسم میداد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم.
عراقیها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمیخوردند، تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد، طاقت نیاوردم. سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و میگوید: «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم، لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم، بلند شدم، او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم.
گفت: دیشب، نیمهشب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی، الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آوردهای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد.
فقط بگو لبيک يازهرا (س)
📚حماسههای ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)،
عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان،
چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷
___________________
#دفاع_مقدس
@FM_javadAlaemme
فرهنگی مسجد جوادالائمه (علیه السلام)
#هر_روز_با_نهج_البلاغه 🔷 ادامه شرح و تفسیر حکمت ۶ ✅ در سومين جمله مى فرمايد: «تحمل ناراحتى ها گور
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
🔷 ادامه شرح و تفسیر حکمت ۶
✅ سپس امام(عليه السلام) در چهارمين و آخرين نکته مى فرمايد :
✨ «آن کس که از خود راضى باشد افراد خشمگين بر او بسيار خواهند بود» ؛ (وَ مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ).
🌸 دليل آن روشن است، زيرا فرد از خود راضى انتظار دارد ديگران براى او احترام فراوان قائل شوند ،
همه به او سلام کنند ، در مجالس ، صدر مجلس را به او اختصاص دهند ، روى حرف او سخنى نگويند و پيوسته زبان به مدح و ثنايش بگشايند .
😕 هنگامى که اين گونه احترامات را نمى بيند و مردم او را در جايگاه اصلى اش مى شناسند نه آنچه خودش ادعا دارد
✅ نسبت به مردم بدبين مى شود و زبان به بدگويى مى گشايد و بى اعتنايى پيشه مى کند و همين امر مردم را به او خشمگين مى سازد .
🌸 به ديگر سخن ، اين صفت زشت هم او را نسبت به مردم خشمگين مى سازد که به گمانش حق او را ادا نمى کنند و قدر او را نمى شناسند و هم مردم را نسبت به او .
↩️به عکس ، کسانى که خود را در جايگاه نقد و انتقاد قرار مى دهند متواضعانه با مردم برخورد مى کنند ،
🔸 هرگز خود را طلبکار نمى دانند و پيوسته براى ديگران احترام قائلند و اين امر دوستان فراوانى براى آنها جلب مى کند .☺️
📜در نامه مالک اشتر خوانديم که فرمود : «إِيَّاکَ وَالاِْعْجَابَ بِنَفْسِکَ وَالثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُکَ مِنْهَا وَ حُبَّ الاِْطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَکُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ ؛
🖊 از خودپسندى و تکيه بر نقاط قوت خويش و علاقه به مبالغه در ستايش (ستايش گويان) شديداً بپرهيز ،
زيرا اين صفات از مطمئن ترين فرصت هاى شيطان😈 است تا کارهاى نيک نيکوکاران را محو و نابود کند».
📒در غررالحکم نيز از امير مؤمنان(عليه السلام) نقل شده که فرمود :
🔶 «ثَمَرَةُ الْعُجْبِ الْبَغْضاءُ; ميوه درخت خودپسندى عداوت و دشمنى است».
🦋ابن ابى الحديد از بعضى از دانشمندان نقل مى کند که کسى نزد او آمد و از کتابى که نوشته بود بسيار راضى بود.
◀️ آن عالم به او گفت: مردم چنين ارزشى براى کتاب تو قائل نيستند. گفت: مردم هم جاهلند. او در پاسخ گفت: آيا تو بر ضد آنها هستى؟ گفت: آرى.
*⃣ گفت: بنابراين تو به اجماع مردم جاهلى و مردم تنها به قول تو جاهلند (کدام يک اقرب به صواب است).‼️
✅ زيان هاى خودپسندى بسيار است که شرح آن در اين مختصر نمى گنجد و اين سخن را با حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پايان مى دهيم فرمود :
🔶 هنگامى که موسى(عليه السلام) نشسته بود شيطان نزد او آمد در حالى که جبّه زيباى رنگارنگى 👘بر تن کرده بود .
🌸 از او پرسيد : اين لباس را براى چه پوشيده اى؟ گفت : براى اين که قلوب بنى آدم را بربايم.
⏪موسى گفت : «فَأَخْبِرْنِي بِالذَّنْبِ الَّذِي إِذَا أَذْنَبَهُ ابْنُ آدَمَ اسْتَحْوَذْتَ عَلَيْهِ ؛ به من بگو گدام گناه است که اگر انسان مرتکب آن بشود به يقين بر او📛 مسلط خواهى شد؟
🍁 شيطان گفت : «إِذَا أَعْجَبَتْهُ نَفْسُهُ وَاسْتَکْثَرَ عَمَلَهُ وَصَغُرَ فِي عَيْنِهِ ذَنْبُهُ ؛ هنگامى که از خود راضى باشد و عمل نيک خويش را بسيار بشمرد و گناهش در نظرش کوچک شود».
🆔 @FM_javadAlaemme