eitaa logo
فرهنگی مسجد جوادالائمه (علیه السلام)
277 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
918 ویدیو
75 فایل
🔶 اطلاع رسانی برنامه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی و مراسماتِ مسجد جوادالائمه "علیه السلام" 🔷 قم، خیابان باجک(۱۹ دی)، کوچه ۳۳ ایتا https://eitaa.com/FM_javadAlaemme
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 شرح و تفسیرحکمت ۳ ❌چهار نقطه ضعف 💡امام(عليه السلام) در اين حکمت والا به چهار نقطه ضعف اخلاقى و اجتماعى انسان اشاره مى کند و آثار سوء هر يک را بر مى شمرد تا همگان از آنها فاصله بگيرند. 💎نخست مى فرمايد: «بخل ننگ است»; (الْبُخْلُ عَارٌ). 📛بخل آن است که انسان حاضر نباشد چيزى از مواهب خداداد را در اختيار ديگران بگذارد، هرچند امکانات او بسيار بيش از نيازهاى او باشد ✅ و نقطه مقابل آن سخاوت و کرم است که گاه سبب مى شود انسان حتى وسائل مورد نياز خود را به ديگران ببخشد و خود به کمترين مواهب حيات قناعت کند. 💢عار بودن بخل و افتخار بودن کرم و سخاوت بر کسى پوشيده نيست، زيرا ⏪اولاً بخل سبب نفرت 🚷مردم از بخيل مى شود و افراد نزديک و دور از او فاصله مى گيرند . ⏪ ثانيا بخل سبب سنگدلى و قساوت است، زيرا بخيل ناله😩 مستمندان را مى شنود و چهره رقت بار آنها را مى بيند و در عين حال به آنها کمکى نمى کند و اين مايه قساوت است. ❌ ◀️ثالثا بخل سبب مى شود که بسيارى از منابع اقتصادى💶 از گردش تجارى سالم خارج شود و به صورت کنز💎 و اندوخته در آيد در حالى که گروه هايى در جامعه ممکن است به آن نياز داشته باشند . ◀️ رابعاً افراد بخيل گاه به زن و فرزند👶 خود نيز تنگ و سخت مى گيرند ؛ به اندازه اى که مرگ او را آرزو مى کنند و اين عار و ننگ ديگرى است.📛 👌لذا امام(عليه السلام) در عهدنامه معروف مالک اشتر به او توصيه مى کند ❗️که هرگز بخيل را در مشورت خود دخالت ندهد که او را به ترک حق دعوت مى کند و از تهى دستى و فقر مى ترساند . 💢; (لاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِکَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَيَعِدُکَ الْفَقْر). 🔸امام(عليه السلام) در يکى ديگر از اين کلمات قصار (حکمت 378) سخن بسيار جامعى درباره بخل فرمود آنجا که مى فرمايد: 🦋«الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُيُوبِ وَهُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بِهِ إِلَى کُلِّ سُوء; 🌸 بخل تمام عيوب را در بر دارد و انسان را به سوى هر بدى و زشتى مى کشاند». 🌸 در حديث ديگرى از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) مى خوانيم: «الْبُخْلُ يُمَزِّقُ الْعِرْض; بخل آبروى انسان را بر باد مى دهد». 🆔 @FM_javadAlaemme
*🌹بندگی خدا🌹* 🌷آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند: ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار *می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم.* کاروان دار گفت: بی‌بی❗دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت : نه❗ *می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم.* کاروان‌دار گفت: نه مادر . الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت:نگه‌دار. او گفت: *اگر پیاده شوید ، شما را می‌گذارم و می‌روم.* مادرم گفت : بگذار و برو. 👈من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد❓ من هستم ومادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند؛ ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ *رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛* لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد؛ در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت: *بی‌بی کجا می‌روی❓* 🍁مادرم گفت : *گناباد.* او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم.بیا سوار شو. یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر. *🌼مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده.* به سورچی گفت: *من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم.* سورچی گفت: خانم❗ فرماندار گناباد است. بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد. مادرم گفت: *من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم❗* در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت؛ آقای *فرماندار رفت کنار سورچی نشست.* گفت: مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم. دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. عزیزان: 🌱اگر انسان بنده‌ ی خدا شد ، بيمه مى‌شود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مى‌كند. *«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶* باور کنید همه‌ چیز به دست خداست؛و اینکه باور کنید همراهی و هدایت خدا را... 🌴خداوندی که *رود نیل را برای حضرت موسی و یارانش شکافت و امواج آن، لشگر خالق گشت،* و باعث نجات آنان؛ همان خدا در مواقع سختی و گرفتاری با لشگر قدرتمندش به یاریت خواهد شتافت. *اگر باورت بشودکه میتواند* ، پس میتواند . «پس ای دوست تو خدا را بندگی کن ، که خدا خدایی کردن را بلد است». چرا که خالق ما بهترین است؛ کافی است ما بنده باشیم ؛ آنگاه هرگز درنخواهیم ماند. 🆔 @FM_javadAlaemme
🌺 امام صادق (عليه السّلام) فرمودند: كسى كه پياده به زيارت قبر حضرت امام حسين (عليه السّلام) برود خداوند متعال به هر قدمى كه بر مى دارد هزار حسنه برايش ثبت و هزار گناه از وى محو مى فرمايد و هزار درجه مرتبه اش را بالا مى برد. 📚 کامل الزیارات، باب چهل و نهم. 🤲 اللهم الرزقنا زیارته فی الاربعین ماشیا. 🆔 @FM_javadAlaemme
🚨 سامرا روضه گودال مگـر خـوانده کـسی / که حرم از سرش عمامه گنبد برداشت ⚫️ ٢٣محرم‌سالروزتخریب‌ حرم سامرا.. 🆔 @FM_javadAlaemme
فرهنگی مسجد جوادالائمه (علیه السلام)
#احکام_عزاداری 🔷نذورات 🆔 #FM_javadAlaemme
🔷 نذورات ✅ نیت و قصد در دل 🤔❓اگر نذري را فقط در دل نيت كرده و به زبان جاري نكرده باشیم، آيا مي توان ادا نكرد؟ 💠✍️ نذر بايد با زبان گفته شود و صرف نیت و قصد در دل صحیح نیست، و چیزى بر شما واجب نمى‎شود. ✅ صیغه نذر 🤔❓روش نذر کردن چگونه است؟ 🌾✍️ همه مراجع بجز مکارم و مظاهری: باید لفظ «للّه علىّ كذا» یا فارسی آن را (براى خدا بر من است) را بگوید. مثلا بگوید: ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ اگر فلان حاجتم رواشود فلان كار خير را انجام دهم. 🌾✍️ آیات عظام مکارم و مظاهری: لفظ للّه علىّ یا فارسی آن لازم نیست و اگر بگويد نذر مى‌كنم اگر فلان حاجتم رواشود فلان كار خير را انجام دهم، نذر او صحيح است. 👌👌تبصره: 🔹1. لازم نيست صیغه نذر را به عربي بخوانند و می‎توانند به فارسی بخوانند. 🔸2. شخص نذر کننده باید بالغ، عاقل، دارای اختیار باشد. ✅ تغییر نذر 🤔❓نذرهايى که بخاطر کرونا قابل انجام نيست، آيا تغيير آن جايز است؟ 🌿✍️ لازم نيست آن را انجام دهد ولي اگر دلش بخواهد ثوابی ببرد مي‌تواند به جای آن حبوبات خشک یا چیزهای دیگری به مستمندان بدهد. ✅ ناتوانی در اداء نذر 🤔❓فردی که نذر كرده بود هر سال به هيأت عزاداران مبلغ معینی کمک کند، حال به خاطر شرایط بد اقتصادی توان دادن آن را ندارد، چه کاری بکند؟ 🍃✍️ اگر شخصی قادر به ادای نذر نباشد در این صورت تا جایی که توانایی دارد به آن عمل کند و اگر اصلا قادر به انجام آن نباشد از او ساقط می‎شود. ✅ نذورات اضافه آمده 🤔❓اضافات نذورات که برای عزاداری جمع شده را چه باید کرد؟ 🌼✍️ مي‌توان باقی‌مانده را با کسب اجازه اهداء کنندگان در راه خیر مصرف کرد و اگر از مواد فاسد شدنى مانند گوشت است مى‌توانيد آن را بفروشيد و پول آن را در مجالس عزادارى آينده مصرف كنيد. ✅ پول علم و گهواره حضرت علی اصغر 🤔❓ پولهای ریخته شده در گهواره‌ی علی‌اصغر (سلام الله علیه) و علم را صرف چه کارهایی می‌توان نمود؟ آیا می‌توان صرف مسجد نمود؟ 🍀✍️ باید در همان جهتی که نذر کننده یا هدیه کننده منظور نموده (مانند برگزاری مجالس روضه‌خوانی برای آن حضرت)، مصرف شود. 👌تبصره: در صورتی که نمی‌دانند منظورش چه بوده می‌توانند برای مصارف عزاداری امام حسین استفاده کنند. 📚 توضیح المسائل مراجع م 2641؛ امام تحريرالوسيلة ج‌2 ص 118 م 5 و 24 و استفتاءات ج‌2 ص462 س 15؛ آقا رساله آموزشی ج2 درس 66 و 82 و اجوبه س1453 و1454 و سايت، احكام عزاداري؛ مکارم احكام ویژه م 484 و جامع المسائل؛ بهجت استفتاءات ج‌4 س 5588؛ صافى جامع الأحكام ج‌1 س 789؛ سيستاني سايت پرسش و پاسخها؛ تبريزي استفتائات جديد ج1 س 1955؛ نوري، استفتائات ج1 س744 و 754؛ دفتر مراجع. 🆔 @FM_javadAlaemme
دور از تو نیستم که دلم در هوای توست قلبم به زیر تابش گنبد طلای توست 🆔 @FM_javadAlaemme
📖 صفحه ۹۲ قرآن کریم 🆔 @FM_javadAlaemme
092.mp3
1.34M
🎙 هر روز با قرآن 💠 ترتیل صفحه ۹۲ قرآن کریم 🆔 @FM_javadAlaemme
🏴 اذنِ زیارت بده بانو! به من رو به تو کردم، بنما رو به من ▪️◾️🔳◾️▪️ 🆔 @FM_javadAlaemme
📅 ۲۵ روز تا اربعین ۱۴۰۰ 🔸عبدالله ابن هلال می‌گوید محضر امام صادق(علیه‌السلام) عرض کردم: فدایت شوم کم‌ترین ثواب و اجرى که براى زائر قبر حسین(علیه‌السلام) می‌باشد چیست؟ حضرت فرمودند: اى عبداللَّه! کم‌ترین پاداش براى او این‌ است: خداوند متعال خود و اهلش را حفظ کرده تا به خویشانش باز گردد و وقتى روز قیامت شد، خداوند متعال حافظ او خواهد بود. 📜کامل الزیارات/ ص۱۳۳ 🆔 @FM_javadAlaemme
༺🌙༻: 🌷 بسم الله الرحمن الرحیم 🌷 ملاقات راشد همدانی با امام زمان عج: احمدابن‌فارس می‌گوید: زمانی به همدان رفتم و طائفه‌ای به نام《بنی‌راشد》دیدم که همه‌ی آنها شیعه بودند،از حال آنها پرسیدم، پیرمردی از آنها که آثار ایمان و تقوا در او ظاهر بود فرمود: جد ما 《راشد》که ما به او منسوب هستیم می‌گفت که من به مکه مشرف شدم، پس از اعمال حج در راه برگشت تصمیم گرفتم مقداری پیاده‌روی کنم، قدری که راه رفتم جهت رفع خستگی در کناری خوابیدم و قصد داشتم وقتی قافله‌ای به من رسید،بیدار شوم و با آنها بروم، وقتی بیدار شدم آفتاب به من تابیده بود و در حقیقا حرارت آفتاب مرا بیدار کرد، کسی را ندیدم و از طرفی راه را هم بلد نبودم، به هرحال توکل به خدا راه افتادم ،مقداری راه را رفتم،اما نمی‌دانستم به کدام طرف باید بروم، سرگردان بودم که ناگهان به سرزمین سرسبز و آبادی رسیدم، مثل اینکه روی آن زمین تازه باران آمده بود و به قدری با طراوت بود که مثل آن زمین و آب و هوا ندیده بودم، در وسط آن زمین قصری را دیدم که مثل خورشید درخشندگی داشت، با خود گفتم: ای کاش میدانستم که این قصر از آنِ کیست؟ به طرف قصر رفتم، دمِ‌در آن دو خادم ایستاده بودند که لباس سفید به تن داشتند، به آنها سلام کردم آنها جواب گرمی دادند، من خواستم وارد قصر بشوم،به من گفتند: اینجا منتظر باش تا اجازه بگیریم و ان وقت وارد شو. یکی از آنها داخل شد و پس از مدتی برگشت و گفت بیا و داخل شو. من داخل قصر شدم، خادم جلو می‌رفت تا به در اتاقی رسیدیم، او پرده را بالا زد و به من گفت وارد شو، من داخل شدم،چشمانم به جمال آقای بزرگواری روشن شد. وجودم دگرگون گردید و حال خوشی به من دست داد، دیدم جوانی در آن اتاقی کنار دیوار نشسته که همچون ماه شب چهارده می‌درخشد. سلام کردم و با لطافت و مهربانی مخصوصی جوابم را داد،سپس فرمود: می‌دانی من که هستم؟و به کجا آمده‌ای؟ گفتم خیر، فرمود : من قائم‌آل‌محمدم، همان که در آخرالزمان خروج می‌کند و دنیا را پر از عدل‌و‌داد می‌کند. من در مقابلش به خاک افتادم و صورتم را به خاک درگاهش سائیدم. فرمود: این‌طور نکن،سرت را بلند کن، تو راشد هستی ک اهل شهری در دامن کوه به نام همدان هستی. عرض کردم: راست است ای مولای‌من، فرمود: اکنون که راه را گم کرده‌ای میخواهی به شهرت برگردی؟ گفتم: آری، می‌خواهم برگردم و تشرف به محضر شما را به آنها بگویم که خدا‌ی تعالی چه لطفی به من کرده است. دیدم به خادمش اشاره نمود که من را راهنمائی کند. خادم دست مرا گرفت و کیسه پولی به من داد و مرا همراه خود از اتاق بیرون آورد و من با ان حضرت خداحافظی نمودم، اما‌چشمم به آن آقای‌دوست‌داشتنی خیره بود. به هر حال از قصر خارج شدیم،چند قدمی پیش نرفته بودیم که شهر را از دور دیدم، به طوری که درختان و مناره‌هایش پیدا بود. خادم از من پرسید: این شهر را می‌شناسی؟ گفتم آری،این شهر اسدآباد نزدیک همدان است. او گفت: بله درست است، برو به امیدخدا. دیگر اورا ندیدم،وقتی سر کیسه را باز کردم، چهل اشرفی در آن بود. به همدان رفتم و تمام اهل و عیال و اقوامم را جمع کردم و به آنها بشارت ملاقاتم با قطب عالم امکان و ناموس‌دهر و طاووس اهل بهشت، حضرت‌مهدی(ارواحنافداه) را دادم و آنها را به مذهب تشیع فرا خواندم و همه‌ی ما شیعه‌دوازده‌امامی‌ شدیم و جالب اینجاست که تا موقعی که آن اشرفی‌ها در بین ما بود، ما در وسعت رزق و خیر سلامتی بودیم. 🆔 @FM_javadAlaemme