eitaa logo
فرهنگی مسجد جوادالائمه (علیه السلام)
277 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
918 ویدیو
74 فایل
🔶 اطلاع رسانی برنامه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی و مراسماتِ مسجد جوادالائمه "علیه السلام" 🔷 قم، خیابان باجک(۱۹ دی)، کوچه ۳۳ ایتا https://eitaa.com/FM_javadAlaemme
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️◼️صلوات خاصه امام زین العابدین علیه السلام: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ‏ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ‏ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ‏ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیم. 🆔 @FM_javadAlaemme
فرهنگی مسجد جوادالائمه (علیه السلام)
#هر_روز_با_نهج_البلاغه 🔷 ادامه شرح و تفسیر حکمت ۳ 📖آنگاه امام به رذيله دوم اخلاقى اشاره کرده مى ف
🔷 ادامه شرح و تفسیر حکمت ۳ ✴آن گاه امام در سومين جمله اشاره به آثار فقر در زندگى انسان ها مى کند و 🍃 مى فرمايد: «فقر شخص زيرک را از بيان دليلش گنگ مى سازد»🍃 📍اشاره به اين که از يک سو افراد فقير در خود احساس حقارت مى کنند و هر اندازه فَطِن و باهوش باشند ؛ بر اثر اين احساس حقارت از گفتن حرف حساب خود و دفاع از حقوق خويشتن باز مى مانند . 👈 و از سوى ديگر چون مى دانند بسيارى از مردم براى سخنان آنها بهايى قائل نمى شوند چون غالباً دنياپرستند و براى افراد ثروتمند شخصيت قائلند همين احساس سبب مى شود که فقيران نتوانند حرف حق خود را بيان کنند.🚫 ✳درباره آثار سوء فقر و تنگدستى روايات زيادى از معصومين(عليهم السلام) وارد شده که حتى فقر را در سرحد کفر😱 معرفى کرده اند و اين به سبب آن است که پيروان خود را براى مبارزه با فقر تشجيع کنند👌. 🛑 در دنياى امروز نيز در مقياسه اى عظيم اين حقيقت به چشم مى خورد که دولت هاى ثروتمند💰 و زورگو با شجاعت سخنان باطل خود را همه جا مطرح مى کنند ✖️ در حالى که دولت هاى فقير از رساندن حرف حساب خود به گوش جهانيان عاجزند. *⃣البته اين اصل استثنائاتى نيز دارد; افراد فقيرى را مى شناسيم که همچون ابوذر شجاعانه به مبارزه با طاغوت هاى زمان برخاستند*⃣ 🆔 @FM_javadAlaemme
📖 صفحه ۹۴ قرآن کریم 🆔 @FM_javadAlaemme
094.mp3
1.43M
🎙 هر روز با قرآن 💠 ترتیل صفحه ۹۴ قرآن کریم 🆔 @FM_javadAlaemme
🏴 سلام حضرت باران سلام مادر نور سلام خواهر ایمان سلام دختر نور ▪️◾️🔳◾️▪️ 🆔 @FM_javadAlaemme
📅 ۲۳ روز تا اربعین ۱۴۰۰ 🔸امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: فرشته‌ای به جای او [زائر امام حسین] موکل خواهد شد و برای او استغفار می‌کند. تا اینکه دوباره به زیارت برگردد، یا این که سه سال بگذرد یا تا وقتی که بمیرد. 📜 مستدرک الوسائل/ ج۱۰/ ص۳۴۳ 🆔 @FM_javadAlaemme
🌺 امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: كسى كه حسین بن علی (علیه السلام) را پياده زيارت كند خداوند به هر قدمى كه بر مى دارد يك حسنه برايش نوشته و يك گناه از او محو مى فرمايد و يك درجه مرتبه اش را بالا مى برد و وقتى به زيارت رفت حق تعالى دو فرشته را موكّل او مى فرمايد كه آنچه خير از دهان او خارج مى شود را نوشته و آنچه شر و بد مى باشد را ننويسند و وقتى برگشت با او وداع كرده و به وى مى گويند: اى ولىّ خدا گناهانت آمرزيده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بيت رسولش مى باشى و خداوند هرگز چشمانت را به آتش جهنم بينا نمى كند و آتش نيز تو را ابدا نخواهد ديد و تو را طعمه خود نخواهد کرد. 📚 کامل الزیارات، باب چهل و نهم. 🤲 اللهم الرزقنا زیارته فی الاربعین ماشیا. 🆔 @FM_javadAlaemme
🔷 ادامه شرح و تفسیر حکمت ۳ حضرت در چهارمين و آخرين جمله که در واقع تکميل کننده جمله سوم است مى افزايد: 🔶 «آن کس که فقير و تنگدست است حتى در شهر خود غريب است»; (وَالْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ). 🔹زيرا غريب کسى است که دوست و آشنايى ندارد و احساس تنهايى مى کند و مى دانيم دنياپرستان از افراد فقير🤦‍♂ و تنگدست فاصله مى گيرند و آنها را در شهر خود غريب مى گذارند ❌ و به عکس ثروتمندان حتى در بلاد دوردست از وطنشان غريب نيستند 🌷همان گونه که شاعر مى گويد: منعم به کوه و دشت و بيابان غريب نيست * هر جا که رفت خيمه زد و بارگاه ساخت . ✴️بعضى ميان فقير و مُقِلّ اين فرق را گذاشتند که 🔰فقير به کسى مى گويند که در عين فقر، فقر خويش را نيز اظهار مى کند 🔰مقل کسى است که فقير است و خويشتن دار. ☘☘☘ ☘🍄☘ ☘☘☘ 🌸 ممکن است اين تفاوت را از حديثى که از معصومين(عليهم السلام) نقل شده است گرفته باشند، 🌱 زيرا در حديثى از امام صادق(عليه السلام) يا امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم که در پاسخ اين سؤال که کدام صدقه افضل است فرمود: 🌻«جُهْدُ الْمُقِلِّ; کسى که کم درآمد باشد (و در عين تنگدستى انفاق کند)» ☘☘☘☘❣☘☘☘☘ 💫سپس به اين آيه تمسک فرمود: «(وَيُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ); ديگران را بر خود مقدم مى دارند هرچند در باشند»☘ ريشه «مُقِلّ» که از ماده «قِلّت» گرفته شده، نشان مى دهد که با فقير متفاوت است . 🆔 @FM_javadAlaemme
تصاویری ازمرحوم سیدمحمدسعیدحکیم درپیاده روی اربعین ▪️ آیت‌الله العظمی سید محمدسعید حکیم، از مراجع چهارگانه نجف و نوه دختری مرحوم سیدمحسن حکیم بودکه دیروزدر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت. ▪️ این عالم عالیقدر در زمان صدام و در پی راه اندازی و تقویت پیاده روی اربعین در کشور عراق به جرم احیای مشّایه اربعینی ۸ سال زندان های رژیم بعثی را تحمل کرده بود. 🆔 @FM_javadAlaemme
🔴🔵 حاجت روایی با نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها 🌺 ملا عباس سیبویه یزدی می گوید: من پسر عمویی به نام حاج شیخ علی داشتم که از علما و روحانیون یزد بود . یک سال آن مرحوم با چند نفر از دوستان یزدی برای تشرف به حج به کربلا مشرف شده و به منزل ما وارد شدند و پس از چند روز به مکه عزیمت نمودند . من بعد از انجام مراسم حج ، انتظار مراجعت پسر عمویم را داشتم ولی مدتها گذشت و خبری نشد. خیال کردم که از مکه برگشته و به یزد رفته است . تا اینکه روزی در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا(ع) به دوستان و رفقای او برخوردم اصرار کردم مگر چه شده ، اگر فوت کرده است بگویید . گفتند واقع قضیه این است که روزی حاج شیخ علی به عزم طواف مستحبی و زیارت خانه خدا ، از منزل بیرون رفت و دیگر نیامد . ما هر چه انتظار بردیم و درباره او تجسس کردیم ، از او خبری به دست نیاوردیم . مأیوس شده حرکت نمودیم و اینک اثاثیه او را با خود به یزد می بریم که به خانواده اش تحویل دهیم. احتمال می دهیم که اهل سنت او را هلاک کرده باشند . من از شنیدن این خبر بسیار متأثر شدم . بعد از چند سال روزی دیدم در منزل را می زنند . در را باز کردم ، دیدم پسر عموست . بسیار تعجب کردم و پس از معانقه و روبوسی گفتم : فلانی کجا بودی و از کجا می آیی ؟ گفت : اکنون از یزد می آیم . گفتم : چنانچه نقل کردند تو در مکه مفقود شده بودی ، چطور از یزد می آیی ؟ گفت : روزی پس از انجام مراسم حج از منزل بیرون آمدم و به مسجدالحرام مشرف شدم . طواف کرده و نماز طواف خواندم و به منزل باز گشتم . در راه ، مردی جلو آمد و گفت : تو شیخ علی یزدی نیستی ؟ گفتم : چرا . خلاصه با اصرار مرا به منزلش برد و هر چه به او گفتم شما کیستید ، من شما را به جا نمی آورم ، گفت : خواهی شناخت. خلاصه اینکه متوجه شدم شیخ جابر همسایه سابق ما کنار مصلی یزد بود که سنی مذهب بود و شاهد مراسم عید الزهرا و بدگویی به خلفا در یزد بود ولی سکوت میکرد و اکنون با همدستی دوستان خود قصد انتقام داشت علی رغم اینکه من در آن مراسم ها نقشی نداشتم ولی جرم من را شیعه بودن و رافضی بودن اعلام کردند. درب های منزل را بستند و قصد کشتن من را کردند. هر چه التماس کردم موثر واقع نشد .و خلاصه ، دیدم مشغول مذاکره درباره کیفیت قتل و کشتن من هستند ، به شیخ جابر گفتم : حالا که چنین است پس بگذار من دو رکعت نماز بخوانم . گفت بخوان . گفتم : در اینجا ، با توطئه‌چینی شما برای قتل من ، حضور قلب ندارم . گفت : هر کجا می خواهی بخوان که راه فراری نیست! آمدم در حیاط کوچک منزل ، و دو رکعت نماز استغاثه به حضرت زهرا(س) صدیقه کبری خواندم و بعد از نماز و تسبیح به سجده رفتم و چهار صد و ده مرتبه ((یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی )) گفتم و التماس کردم که راضی نباشید من در این بلد غربت به دست دشمنان شما به وضع فجیع کشته شوم و اهل و عیالم در یزد چشم انتظارم بمانند . در این حال روزنه امیدی به قلبم باز شد ، به فکرم رسید بالای بام منزل رفته خود را به کوچه بیندازم و به دست آنها کشته نشوم و شاید مولایم امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) با دست یداللهی خود مرا بگیرد که مصدوم نشوم . پس فورا از پله ها بالا رفتم که نقشه خود را عملی کنم . به لب بام آمدم بامهای مکه اطرافش قریب یک متر حریم و دیواری دارد که مانع سقوط اطفال و افراد است . دیدم این بام اطرافش دیوار ندارد . شب مهتابی بود . نگاهی به اطراف انداختم ، دیدم گویا شهر مکه نیست ، زیرا مکه شهری کوهستانی بوده و اطرافش محصور به کوههای قبیس و حرا و نور است ولی اینجا فقط در جنوبش رشته کوهی نمایان است که شبیه به کوه طرز جان یزد است لب بام منزل آمدم که ببینم نواصب چه می کنند ؟ با کمال تعجب دیدم اینجا منزل خودم در یزد می‌باشد ! گفتم : عجب ! خواب می بینم ، من مکه بودم ، و اینجا یزد و خانه من است ! پس آهسته بچه ها و عیالم را که در اطاق بودند صدا زدم . آنها ترسیدند و به هم گفتند : صدای بابا می آید . عیالم به آنها می گفت‌: بابایتان مکه است چند ماه دیگر می آید .پس آرام آنها را صدا زدم و گفتم : نترسید من خودم هستم بیایید در بام را باز کنید بچه ها دویدند و در را باز کردند همه مات و مبهوت بودند . گفتم : خدا را شکر نمایید که مرا به برکت توسل به حضرت فاطمه زهرا از کشته شدن نجات داد و به یک طرفه العین مرا از مکه به یزد آورد سپس مشروح جریان را برای آنها نقل کردم. 📚 منبع : گنجینه دانشمندان جلد هفتم 🆔 @FM_javadAlaemme
📖 صفحه ۹۵ قرآن کریم 🆔 @FM_javadAlaemme