eitaa logo
فرهنگی مسجد جوادالائمه (علیه السلام)
277 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
918 ویدیو
74 فایل
🔶 اطلاع رسانی برنامه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی و مراسماتِ مسجد جوادالائمه "علیه السلام" 🔷 قم، خیابان باجک(۱۹ دی)، کوچه ۳۳ ایتا https://eitaa.com/FM_javadAlaemme
مشاهده در ایتا
دانلود
شݕ جـمعه شݕ‌ذڪڔقشنگ یاحـُ‌ـسِیݩ اسٺ خوۺـاآݩ‌ڪس‌ڪه‌امشب باحـُـسیݩ اسٺ بباڕ اي ابڔ ڕحمٺ‌بڕدݪ‌ما ڪه‌ماقـطره؛وݪي‌دریاحــُسیݩ اسٺ ﴿اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.﴾ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🍃 صَلی‌الله‌عَلیڪ‌یا‌ابا‌عَبداللھ♥ اللهم‌اڕزقنا‌ڪربلا ⬅️حاج قاسم و ابومهدی در کربلا💔 🆔 @FM_javadAlaemme
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 عنصر اطلاعاتی لشکر که با عراقی‌ها غذا می‌خورد❗️ 🔹 شاهمرادی متخصص شناسایی بود؛ قیافه‌اش به اهالی جنوب بیشتر شبیه بود؛ به خصوص چهره آفتاب سوخته و قدبلند او. شنیده بودم که در شناسایی‌ها به راحتی وارد مقر عراقی‌ها شده، با آنها غذا می‌خورد و برمی‌گشت‼️ 🔸در عملیات «والفجر 8» جمعی اسیر از دشمن گرفته، در گوشه‌ای نشانده بودیم و منتظر خودرو جهت انتقال آنها به عقب بودیم. شاهمرادی نیز در خط قدم می‌زد؛ ناگهان یکی از درجه‌داران بعثی در حالی که با انگشت به او اشاره می‌کرد، چیزهایی می‌گفت؛ آن درجه‌دار بعثی شلوارش را بالا زده، پای کبود شده‌اش را نشان می‌داد. ▪️یکی از بچه‌هایی را که به زبان عربی آشنا بود، آوردیم ببینیم چه می‌گوید. درجه‌دار بعثی می‌گفت: «این عراقی است!(منظورش شهید شاهمرادی بود)؛ اینجا چه کار می‌کند؟! از نیروهای ماست، چرا دستگیرش نمی‌کنید؟» 🔺در حالی که متعجب شده بودیم، پرسیدم: «از کجا می‌گویی؟» گفت: «چند روز قبل در صف غذا بود؛ با من دعوایش شد و من را کتک زد؛ این جای لگد اوست» و پای سیاه‌شده‌اش را نشان داد. شاهمرادی که متوجه این صحنه شده بود، از دور دستی تکان داد و جلوتر نیامد. ─ (راوی: محمد حسن خلیفی) ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 🌱 ۱۵ فروردين ۱۳۳۸ — ولادت شهید محمدعلی شاهمرادی، مسئول طرح و عملیات و قائم‌مقام تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع) (اصفهان،شهرستان لنجان)-محل شهادت: 🔹 سخن حکیمانه از فرمانده شجاع جبهه‌ها، شهید شاهمرادی:👇 💠 طرح‌های عملیات را خداوند در ذهن‌ ما جاری می‌کند☘️🌼🌸 ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 📄 فـرازی‌ از شهید👇👇 ✍️...اسلام، مهم و هدفهای اسلامی عظیم و فوق العاده بود. برای رسیدن به آن می‌بایست از سر و جان گذشت. در طریق آن باید مال و جان را فدا کرد و هر تلاشی که جز آن باشد کوتاهی است. ما اندیشیدیم که جز با خون دادن نمی‌توان اسلام را بر پای داریم🌷. . . و این است معنی شهادت🌹 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است 🆔 @FM_javadAlaemme
📖 صفحه ۳۱۶ قرآن کریم 🆔 @FM_javadAlaemme
316.mp3
1.46M
🎙 هر روز با قرآن 💠 ترتیل صفحه ۳۱۶ قرآن کریم 🆔 @FM_javadAlaemme
🔴 ما به فکر امام زمان نیستیم 🔵 آیت الله بهجت قدس سره : 🌕 با اینکه می‌دانیم او ( امام زمان علیه السلام) واسطه بین ما و خداست مع ذلک به فکر او نیستیم ای کاش می دانستیم که احتیاج او به ما و دعای ما برای او به نفع خود ماست.و گرنه قرب و منزلت او در نزد خدا معلوم است. 📚 در محضر بهجت ج ۳ ص ۲۷۷ 🆔 @FM_javadAlaemme
📖 صفحه ۳۱۷ قرآن کریم 🆔 @FM_javadAlaemme
317.mp3
1.24M
🎙 هر روز با قرآن 💠 ترتیل صفحه ۳۱۷ قرآن کریم 🆔 @FM_javadAlaemme
📖 صفحه ۳۱۸ قرآن کریم 🆔 @FM_javadAlaemme
318.mp3
1.13M
🎙 هر روز با قرآن 💠 ترتیل صفحه ۳۱۸ قرآن کریم 🆔 @FM_javadAlaemme
👇 💥 نماز اول وقت 🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت ... 🍀مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه... 🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. ☘️همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ... 🆔 @FM_javadAlaemme