شبکه نفوذ (۶)
#افشای_چهره_یهود
پیچیدهترین اردوکشی تاریخ :
چهل سال از نبوت موسی گذشته بود و او بنیاسرائیل را به حدی از آمادگی رسانده بود که فرعون تصمیم به قتل بنیاسرائیل گرفت(اعراف، 127).
موسی دست به دعا بلند کرد و از جرم آنان به خدا شکایت کرد: « فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُون » « پس پروردگارش را خواند که اینان قومی مجرمند » (دخان، 22).
گرچه در این آیه نیامده که موسی از خدا چه خواسته است ولی از آیه ذیل که پاسخ خداست، فهمیده میشود که او هلاکت فرعونیان را درخواست نموده است.
«فَأَسْرِ بِعِبادِی لَیْلاً إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ. وَ اتْرُکِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُون»
«بندگان مرا شب هنگام روانه کن تا از پی شما بیایند. دریا را آرام پشت سر گذار که آن سپاه غرق شدگانند» (دخان، 23).
فرار بنیاسرائیل پیچیدهترین فراری است که در طول تاریخ ثبت شده است. مطابق آمار تورات، آنها، هنگام خروج، بیش از ششصد هزار نفر بودهاند (عهد عتیق، اعداد، 2) و حضرت موسی یک شب فرصت داشت. این نتیجه آن چهل سال تلاش و فرصت بود. صبح هنگام که مصریان متوجه شدند، به فرمان فرعون، سپاهیان در پی بنیسرائیل روان شدند
بنیاسرائیل در مسیر فرار خویش، به دریا رسیدند. در این هنگام فرعونیان از پشت سر رسیدند. اکنون بنیاسرائیل نه راه پیش دارند و نه را پس. فغان بنیاسرائیل به آسمان رفت.
«فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُ مُوسى إِنَّا لَمُدْرَکُون قالَ کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبّی سَیَهْدِین فَأَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرفَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیم»
«چون آن دو گروه همدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: گرفتار آمدیم. گفت: هرگز! پروردگارم با من است و مرا هدایت خواهد نمود. پس به موسی وحی کردیم که عصایت را به آب بزن. دریا بشکافت و هر پاره چون کوهی عظیم گشت» (شعراء، 63-61).
دوازده راه به عدد اسباط بنیاسرائیل، در پیش روی آنان باز شد و آنان از آب عبور کردند.
«وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ عَدْواً حَتَّى إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیاتِنا لَغافِلُون»
«ما بنیاسرائیل را از دریا گذراندیم. فرعون و لشکریانش به قصد ستم و تعدی به تعقیبشان پرداختند. چون فرعون غرق میشد، گفت ایمان آوردم که هیچ خدایی جز آنکه بنیاسرائیل بدان ایمان آوردهاند نیست و من از تسلیم شدگانم. آیا اکنون؟ و تو پیش از این عصیان میکردی و از مفسدان بودی. امروز جسم تو را به بلندی میافکنیم تا برای آنان که پس از تو میمانند، عبرتی باشی، و حال آنکه بسیاری از مردم از آیات ما غافلند» (یونس، 92 -90).
سپاه عظیم فرعون غرق شدند
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی
🆔 @FORSATE_HOZOR
➡️ http://eitaa.com/joinchat/498401312C566f53e382
شبکه نفوذ (۷)
#افشای_چهره_یهود
ماموریت تشکیل حکومت
موسی در مصر دشمنی نداشت و میتوانست به مصر باز گردد اما مأموریت ایشان استقرار در فلسطین و تشکیل حکومت است. آن سوی آب دشواریها و مشکلات موسی آغاز میشود. تا اینجا حضرت تنها مشکل حرکت دادن این قوم را داشت اما هنگامی که از آب گذشتند، پاسخگویی به همه مشکلات به عهده موسی است. در حقیقت حکومت این پیامبر از اینجا آغاز میشود.
نخستین مشکل در این حال، آب بود.
از موسی درخواست آب کردند و موسی به خدا مراجعه کرد. خداوند متعال فرمود: سنگی را وسط اردوگاه بگذار و با عصایت بدان بزن. از سنگ دوازده چشمه جوشید و آب فوران کرد و مشکل آب حل شد (بقره، 60).
ما آنها را به دوازده گروه- که هر یک شاخهای (از دودمان اسرائیل) بود- تقسیم کردیم. و هنگامی که قوم موسی (در بیابان) از او تقاضای آب کردند، به او وحی فرستادیم که: «عصای خود را بر سنگ بزن! » ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست آن چنان که هر گروه، چشمه و آبشخور خود را میشناخت. و ابر را بر سر آنها سایبان ساختیم و بر آنها «من» و «سلوی» فرستادیم (و به آنان گفتیم: ) از روزیهای پاکیزهای که به شما دادهایم، بخورید!
از این پس این سنگ در اردوگاه منبع آب بود و آن را با خود حمل میکردند و هرگاه آب میخواستند، حضرت با عصا به آن میزد و آب جاری میشد.
مشکل دیگر، غذا بود که با (مَنّ وَ سَلوی) حل شد
"من" و "سلوی" چیست؟
(مَنّ) دانههای ریزی بود که از آسمان فرو میریخت و بنیاسرائیل با آن نان درست میکردند (عهد عتیق، خروج، 16). (سَلوی) هم پرندهای بود که آرام بر سر اردوگاه حرکت میکرد و هر یک از بنیاسرائیل که دست دراز میکرد، یکی از آنها را میگرفت.
در تفسیر این دو بسیار گفتهاند که نخست به معنی لغوی آنها، سپس برخی از تفسیرها پرداخته میشود
"من" در لغت به گفته بعضی قطرات کوچکی همچون قطرات شبنم است که بر درختان مینشیند و طعم شیرینی دارد یا به تعبیر دیگر یک نوع صمغ و شیره درختی است با طعم شیرین، و بعضی گفتهاند طعم آن شیرین توام با ترشی بوده است.
"سلوی" در اصل به معنی آرامش و تسلی است، و بعضی از ارباب لغت و بسیاری از مفسران آن را یک نوع "پرنده" دانستهاند.
طبق روایتی که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: الکماة من المن (قارچ نوعی از من است) معلوم میشود "من" قارچهای خوراکی بوده که در آن سرزمین میروئیده.
بعضی دیگر گفتهاند مقصود از "من" تمام آن نعمتهایی است که خدا بر بنی اسرائیل "منت" گذارده، و "سلوی" تمام مواهبی بوده که مایه آرامش آنها میشده است.
در تورات میخوانیم که "من" چیزی مثل تخمگشنیز بوده که شب در آن سرزمین میریخته، و بنیاسرائیل آن را جمع کرده میکوبیدند و با آن نان درست میکردند که طعم نان روغنی داشته است.
احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه در اثر بارانهای نافعی که به لطف خداوند در مدت سرگردانی بنی اسرائیل در آن بیابان میبارید، اشجار آن محیط، صمغ و شیره مخصوصی بیرون میدادند و بنی اسرائیل از آن استفاده میکردند.
بعضی دیگر نیز احتمال دادهاند که "من" یک نوع عسل طبیعی بوده که بنی اسرائیل در طول حرکت خود در آن بیابان به مخازنی از آن میرسیدند، چرا که در حواشی بیابان "تیه"، کوهستانها و سنگلاخهایی وجود داشته که نمونههای فراوانی از عسل طبیعی در آن به چشم میخورده است.
در تفسیر عهدین (تورات و انجیل) نوشته شده): "اراضی مقدسه به کثرت انواع گلها و شکوفهها معروف است، و بدین لحاظ است که جماعت زنبوران همواره در شکاف سنگها و شاخ درختان و خانههای مردم مینشینند، بطوری که فقیرترین مردم عسل را میتوانند خورد".
در مورد "سلوی" گر چه بعضی از مفسران آن را به معنی "عسل" گرفتهاند ولی مفسران دیگر تقریبا همه آن را یک نوع پرنده میدانند، که از اطراف بطور فراوان در آن سرزمین میآمده، و بنی اسرائیل از گوشت آنها استفاده میکردند.
در تفسیری که بعضی از مسیحیان به عهدین نوشتهاند میگوید. "بدانکه "سلوی" از آفریقا بطور زیاد حرکت کرده به شمال میروند که در جزیره کاپری، ۱۶ هزار از آنها را در یک فصل صید نمودند... این مرغ از راه دریای قلزم آمده، خلیج عقبه و سوئز را قطع نموده، در شبه جزیره سینا داخل میشود، و از کثرت فشار و زحمتی که در بین راه کشیده است به آسانی با دست گرفته میشود، و چون پرواز نماید غالبا نزدیک زمین است... راجع به این قسمت در سفر خروج و سفر اعداد (از تورات) سخن رفته است" از این نوشته نیز استفاده میشود که مقصود از "سلوی" همان پرنده مخصوص پرگوشتی است که شبیه و اندازه کبوتر است، و این پرنده در آن سرزمین معروف میباشد
این لطف خداوند در دوران سرگردانیشان در بیابان سینا بود که این پرنده به طور فراوان در طول این مدت در آنجا وجود داشته باشد و گرنه بطور عادی مشکل بود چنین نعمتی نصیبشان شود
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی
شبکه نفوذ (۸)
#افشای_چهره_یهود
آموزش های موسی به بنی اسرائیل
برای فتح هدف و کشورداری در فلسطین، بنیاسرائیل باید آموزش ببیند، لذا موسی آنها را در پای کوه طور مستقر کرد و اردوگاه آموزشی برپا شد. هر قبیله خود را منتسب به یکی از فرزندان یعقوب میکرد و این قبایل را سبط مینامیدند. نخستین کار موسی این بود که این تقسیمبندی را استوارتر کرد. اسباط به هزارهها، هزارهها به صدگانها، صدگانها به دو دسته پنجاه نفری و هر پنجاه نفر، پنج گروه ده نفری را تشکیل میدادند. برای هر گروه نیز یک فرمانده تعیین شد و فرماندهان، مسؤول آموزش نیروهای خود شدند. به این شکل، آنها در این اردوگاه با فراگیری آموزش کامل در عالیترین سطح قرار گرفتند و زمینة اولیه کاردانی یهود در این اردوگاه فراهم آمد.
یکی از آموزشهای بنیاسرائیل، شناسایی افراد بر اساس ویژگیها و ظاهر ایشان بود که این آموزش نسل به نسل منتقل شد و به نظر میرسد این آیة شریفه مربوط به همین قضیه است
«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُون»
«اهل کتاب همچنان که فرزندان خود را میشناسند او را میشناسند. ولی گروهی از ایشان در عین آگاهی، حقیقت را پنهان میدارند» (بقره، 146).
اهل کتاب تمامی ویژگیهای پیامبر اسلام(ص) را در کتابهای خود دیدهاند و چنان با این ویژگیها آشنایند که تا او را ببینند، خواهند شناخت. این شناخت، به خصوصیات نیست، شناخت به چهره است. همانگونه که فرزند را نه به خصوصیات، که به قیافه میشناسند
یکی دیگر از آموزشها، آموزش ارتباط و پیامرسانی بود که از مشکلات زمان جنگ هم میباشد. موسی(ع) برای انتقال ارتباطات، بوق و شیپور را به پیروان خویش آموخت (عهد عتیق، اعداد، 10). سیستم نُت موسی(ع) طبق دستورالعمل خداوند، در تورات آمد و تمام بنیاسرائیل مأمور شدند هر روز به عنوان عبادت، این نُتها را بنوازند. (همان، 9) و همه معنای این صداها و نواختها را میفهمیدند، اسباط مینواختند، هزارهها میفهمیدند و... تا آن نفر آخر صدای بوق مخصوص خود را میشناخت. مشکل ارتباط نیز به این گونه حل شد. اکنون نیز صهیونیستها در مسئله ارتباطات سرآمد روزگارند و این به دلیل سیستم آموزشی تاریخی آنهاست که در بحثهای ر سانهها به آن بیشتر خواهیم پرداخت
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی
🆔 @FORSATE_HOZOR
➡️ http://eitaa.com/joinchat/498401312C566f53e382
شبکه نفوذ (۹)
#افشای_چهره_یهود
آغاز انحراف در بنی اسرائیل
در این دوران که بنیاسرائیل در بیابان با استادی چون موسی از جانب خدا آموزش میبینند دچار انحرافاتی شدند که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1) گرایش به بتپرستی:
هنگامی که بنیاسرائیل از دریا گذشتند، قومی را دیدند که سر به آستان بتهای خود نهادهاند. آنان از این کردار بت.پرستان خوششان آمد و نزد موسی رفته از او خواستند که خداوندی مثل خدای ایشان برایشان دست و پا کند (اعراف، 138). یعنی چهل سال تلاش موسی برای یکتاپرستی این قوم نتیجه نبخشیده بود و اکنون آنان خدای نادیدنی را در عوض خدای دیدنی و دروغین رها کردند.
2) طمعکاری:
آذوقه بنیاسرائیل از آسمان میآمد و هر کس باید به اندازه روزش از آن میگرفت و اگر بیشتر برمیداشت و خمیر میکرد، تبدیل به کرم میشد (عهد عتیق، خروج، 16). غذا آماده بود و آنها تمام وقتشان صرف آموزش و پیامدهای آن بود اما پس از مدتی نزد موسی آمدند و گفتند: از یکنواختی خسته شدهایم.
«یا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها»
«ای موسی! ما بر یک طعام نتوانیم ساخت. از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین میروید، چون سبزی و خیار و سیر وعدس و پیاز برویاند»(بقره،61)
اینها خواستههایی است که هیچ نیازی به آنها نیست.
«قالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّه»
«موسی گفت آیا میخواهید آنچه را که برتر است به آنچه که فروتر است، بدل کنید؟ به شهری بازگردید که در آنجا آنچه میخواهید به شما بدهند. مقرر شد بر آنان خواری و بیچارگی و با خشم خدا قرین شدند»(بقره61)
نتیجه این بود که برای خرید پیاز باید پول داد و برای پول داشتن باید کار کرد و لازمه کار کردن، واماندن از اردوگاه و آموزشهای آن است. به قرض و نسیه افتادند و آزادیشان سلب شد. آنها دریافتند که این تنوعخواهی چه ذلّتی برایشان آورد و دوباره آنها را به خفت و بردگی کشانید.
از اینجا بود که یهودیان برای به زانو درآوردن مخالفان خود، آنها را دچار تنوعخواهی و تجملگرایی میکردند. اجتماع وقتی گرفتار تنوعخواهی شد، با کمبود سرمایه روبرو و به استقراض کشیده میشود و استقراض ذلّت نیز میآورد.
3) انحراف عقیدتی:
خداوند موسی را به کوه طور فراخواند. در این دوران، بنیاسرائیل همة دورهها و آموزشها را دیدهاند و علمایی در بین آنها پدیدار شده است. خواص قوم موسی به او گفتند: ما نمیپذیریم که تو با خدا سخن میگویی، ما از کجا یقین کنیم که تو دستورات را از سوی خدا میآوری! تعدادی از ما را هم ببر(انحراف خواص) اگر موسی آنها را نمیبرد، همه چیز به هم میریخت(نفوذ خواص)
«وَاخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلاً لِمِیقاتِنا » « موسی برای وعدگاه ما از میان قومش هفتاد مرد برگزید»(الاعراف، 155).
این هفتاد نفر در میان قوم جایگاه و اعتباری داشتند و سخنانشان مورد اعتماد بود. اینها باید شاهد گفتگوی خدا با موسی باشند و به مردم خبر دهند.
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی
🆔 @FORSATE_HOZOR
➡️ http://eitaa.com/joinchat/498401312C566f53e382
شبکه نفوذ (۱۰)
#افشای_چهره_یهود
ظهور سامری و فتنه گری وی
مردم در انتظار بازگشت پیامبرشان بودند. موعدِ سی شب، گذشت و موسی بازنگشت و ده روز بر مدت افزون شد در حالی که بنیاسرائیل از افزایش مدت بیخبر بودند. در این مدت سامری ظهور کرد و گوسالهای ساخت و آراست و آن را خدای بنیاسرائیل نامید. هارون که جانشین موسی در این دوران بود، به مبارزه با گوسالهپرستی برخاست، اما اکثر آنها راه کفر را پیموده بودند و هارون مجبور به صبر شد.
میقات به پایان رسید و صدای وحی بر طور طنین افکند تا هفتاد نفر همراه موسی بشنوند. همراهان موسی(ع) (خواصقوم) گفتند: شنیدن صدا کافی نیست اگر خدا را نشان ندهی، به مردم خواهیم گفت که خدایی نبود(عدم تبعیت پذیری خواص).
موسی آنها را اندرز داد که ای قوم! خداوند به دیدهها در نیاید ولی آنها نپذیرفتند. موسی گفت:
«رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قالَ لَنْ تَرانِی وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ»
«پروردگارا! خودت را به من نشان ده تا تو را ببینم! گفت: هرگز مرا نخواهى دید، ولى به کوه بنگر اگر در جاى خود ثابت ماند مرا خواهى دید، اما هنگامى که پروردگارش جلوه بر کوه کرد، آن را همسان زمین قرار داد و موسى مدهوش به زمین افتاد. موقعى که به هوش آمد، عرض کرد: خداوندا! منزهى تو (از اینکه قابل مشاهده باشى) من به سوى تو بازگشتم و من نخستین مؤمنانم» (اعراف، 143).
با دیدن صاعقه، همراهان موسی جان باختند ولی خدا همه را زنده کرد و موسی کتاب را گرفت و با سرعت به سوی قوم خود حرکت کرد و خداوند به او خبر داد که قومش را سامری گمراه کرده (طه، 83 تا 85) و تمام تلاشهای موسی برای هدایت قوم را به باد داده است. وقتی موسی برگشت، سامری را شدیداً مجازات کرد.
حال پیروان او نیز باید توبه کنند اما محبت این گوساله چنان در دل مردم فرو رفته که برخی از آنان حاضر نبودند از آن باز گردند.
«وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِم»
«بر اثر کفرشان عشق گوساله در دلشان جای گرفت» (بقره، 93).
در نتیجه مشکل با استغفار حل نمیشود و باید این محبت از دلشان بیرون شود و لذا توبه بالاتری لازم بود و همین منافقان قوم هستند که در آینده مجدد باعث گمراهی شده و امروزه دم از دهکده جهانی میزنند
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی
🆔 @FORSATE_HOZOR
➡️ http://eitaa.com/joinchat/498401312C566f53e382
شبکه نفوذ (۱۱)
#افشای_چهره_یهود
پرسشگری جاهلانه و لجوجانه
یکی دیگر از ناهنجاریهای بنیاسرائیل، درگیر شدن با پرسشهای بیدلیل و بیهوده بود که اردوگاه را با مشکل روبرو ساخت که بعداً آنها با بهرهگیری از این نوع تخریب، آن را در دستور کارخود قرار دادند
قرآن ماجرای عبرت آموزی را در این باره نقل میکند. یکی از اسباط بنیاسرائیل، جنازه فردی از سبط دیگری را در بین خود یافت، صاحبان خون، آنان را متهم به قتل کردند. هرچه موسی تلاش کرد نتوانست قاتل را بیابد. اینان به دلیل اینکه قوم آزردهای بودند و آستانه تحملشان پایین بود، یا به دلیل اینکه تازه از زیر یوغ فرعون نجات یافته بودند و بیش از حد متوقع بودند و یا به هر علت دیگری، هنگامی که مشکلی پیش میآمد، تا حد کفر بر رهبرشان فشار میآوردند. حضرت برای حل این مشکلات از خدا یاری خواست و خداوند در اینباره فرمود که گاوی بکشند ک از خونش بر مرده زنند تا زنده شود(رجعت). در این دستور اصلاً به نوع گاو اشارهای نشده بود. هر گاوی را که میخریدند و ذبح میکردند، به نتیجه میرسیدند اما با پرسشگریهای بیهوده، دایره انتخاب را تنگتر کرده و از موسی ویژگیهای این گاو را خواستند تا جایی که یافتن گاوی که جامع همه این ویژگیها باشد، آنقدر دشوار شد که تنها در یک گاو منحصر گشت و صاحب آن گاو هم گفت قیمت گاوش معادل است با اینکه پوست گاو را کَنده و پر از طلا و نقره کنند و به او دهند. قیمت بسیار بالا بود اما آنان مجبور شدند بالاخره خواسته او را اجابت کرده گاو را بخرند پرسشهای بیهوده، هزینه سنگینی برای آنان به بار آورد. اما این تجربه به آنان آموخت که اگر بخواهند امتی را از پای درآورند یا دچار معضلات کنند، باید آن امت را به پرسشگری بیهوده دچار کنند. از این تجربه و تجربه تنوع خواهی که در شماره ۹ گذشت بعدها برای بهم ریختن تمدنها استفاده کردند
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی
🆔 @FORSATE_HOZOR
➡️ http://eitaa.com/joinchat/498401312C566f53e382
شبکه نفوذ (۱۲)
#افشای_چهره_یهود
انحراف عملیاتی (پشت دیوارهای ارض مقدس)
اکنون بنیاسرائیل آماده حرکت به سوی هدف هستند. هدف اولیه، دستیابی به سرزمین مقدس(قدس) است. حضرت آنها را حرکت داد و در منطقهای، روبروی اورشلیم در اردن فعلی، شرق بحرالمیت مستقر کرد و نیروهای اطلاعات عملیات خود را فرستاد تا منطقه را شناسایی کنند و (بنا به تدبیر فرماندهی و حفظ اسرار جنگ و حیطهبندی) به آنها هشدار داد که آنچه جمعآوری کردید، جز من در اختیار کسی قرار ندهید(الطبرسی، مجمع البیان، 3، 308).
متوسط قامت افرادی که در سرزمین مقدس مستقر بودند، از متوسط قامت آنان (قوم بنیاسرائیل) که از مصر آمده بودند، بلندتر بود و چون در جنگ شمشیر و نیزه، بلندی قامت یک امتیاز است، نیروهای شناسایی به هراس افتادند.
آنها که از تنومندیِ نیرویِ سپاه مقابل ترسیده بودند، پیش از اینکه اطلاعات را (مطابق تدبیر فرمانده) به فرمانده خود بدهند، آن را به ردهها دادند و این خبر بین مردم پخش شد و جمیع بنیاسرائیل به موسی و هارون اعتراض کردند که کاش در مصر میمردیم، چرا خداوند ما را به این زمین آورد و... . بدین ترتیب موسی(ع) با سپاهی نااُمید از عملیات روبرو شد (الطبرسی، 308، 3).
فرماندهان از روی ترس نیروها را به گونهای آرایش دادند که فشار عملیات روانی به موسی و هارون موجب لغو عملیات شود. بنابراین شروع به بزرگنمایی کردند. کارآزمودگی این قوم در بزرگنمایی و عملیات روانی بر ضد نیروهای مقابل، در این تجربه کاملاً متبلور بود. موسی(ع) آنها را فراخواند و فرمود:
«یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِین»
«ای قوم من! به زمین مقدسی که خدا برایتان مقرر کرده است، داخل شوید و باز پس نگردید که زیاندیده باز میگردید» (مائده، 21).
لیکن قوم بنیاسرائیل به دلیل ولایتپذیر نبودن از اطاعت فرمانده خود سر باز زدند و پیروی نکرده، از ورود به شهر خودداری ورزیدند.
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی
شبکه نفوذ (۱۳)
#افشای_چهره_یهود
تمرد بنیاسرائیل و عدم اطاعت از ولی خود
با دستور خداوند (یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ...) موسی(ع) که چندین سال برای چنین روزی تلاش میکرد، در این نقطه از عملیات، با این جواب بنیاسرائیل مواجه شد:
«قالُوا یا مُوسى إِنَّ فِیها قَوْماً جَبَّارِینَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها حَتَّى یَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْها فَإِنَّا داخِلُون»
«گفتند ای موسی! در آنجا قومی جبارند و ما به آن سرزمین درنیاییم تا آنگاه که جباران بیرون شوند. اگر آنان از آن خارج شوند، ما داخل میشویم» (مائده، 22).
هرچه موسی برای انجام این عملیات تلاش کرد، موفق نشد و تمرد از فرمان خداوند (فرمانی که به نفع خودشان بود) و عدم اطاعت از ولی امرشان (حضرت موسی) را برگزیدند
«قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِینَ یَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غالِبُون وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِین
«دو مرد از آنان که پرهیزکاری بیشتری داشتند و خدا، نعمتشان عطا کرده بود، گفتند: از این دروازه داخل شوید و چون به شهر درآمدید، شما پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید اگر از مؤمنان هستید»(مائده، 23).
نصیحت ناصحان و مؤمنان بر بنیاسرائیل سودی نبخشید و آنها که از زمان یوسف برتری قوم را دیده بوند و نیز حضرت موسی تاکید کرده بود که قوم برگزیده هستند و تنها زندگی آسوده و خوش را میخواستند، برای تحقیر موسی و وعدههایش گفتند ای موسی ما بیرون میمانیم و تو و خدای خودت بروید سرزمین مقدس را آزاد کنید آنگاه ما میآئیم
«قالُوا یا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِیها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُون»
«گفتند ای موسی! تا وقتی که جباران در آنجایند، هرگز بدان شهر داخل نخواهیم شد. ما اینجا مینشینیم تو و پروردگارت بروید و نبرد کنید» (مائده، 24)
همه تلاش موسی برای نجات این قوم، در سالهای پرالتهاب و مهیاسازی آنها برای عملیات بزرگ، با تمرد بنیاسرائیل ناکام ماند. موسی آخرین چاره پیامبران را در مورد آنان به کاربست و از آنان به خدا شکایت و درخواست جدایی از قوم کرد.
«قالَ رَبِّ إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسِی وَ أَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِین»
«گفت ای پروردگار من! من تنها، مالک نفس خودم و برادرم هستم. میان من و این مردمِ نافرمان جدایی بینداز» (مائده 25).
دعا و نفرین موسی به اجابت رسید و خداوند بنیاسرائیل را گرفتار عذابی از نوع دیگر کرد: «قالَ فَآنها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقِین»
«خداوند (به موسى) فرمود: این سرزمین تا چهل سال بر آنها حرام (ممنوع) است (و به آن نخواهند رسید) پیوسته در زمین سرگردان خواهند بود و درباره (سرنوشت) این جمعیت گنهکار غمگینمباش» (مائده، 26).
خداوند این سرزمین را مقدر ایشان کرده بود اما آنان از ولی خویش اطاعت نکردند و به سرگردانی چهل ساله دچار شدند. آنها به گونهای در این سرزمین سرگردان شدند که نمیتوانستند راه خروج را بیابند. موسی در میان آنان بود اما نمیتوانستند از راهنمایی او سودی ببرند. در همین مدت، موسی و هارون از دنیا رفتند و بنیاسرائیل با تمام پیشرفتهای آموزشی و تجربی و ثبت خاطره در تاریخ، از محل قبر پیامبرشان آگاه نیستند چون موسی در زمانی از دنیا رفت که آنها سرگردان بودند.
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی
فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
شبکه نفوذ (۱۳) #افشای_چهره_یهود تمرد بنیاسرائیل و عدم اطاعت از ولی خود با دستور خداوند (یا قَوْمِ
شبکه نفوذ (۱۴)
#افشای_چهره_یهود
عنایت دوباره ولی انحراف پیدرپی و پیامبرکشی
پس از موسی، یوشع بن نون به پیامبری مبعوث و مأمور شد بنیاسرائیل را از رود اردن عبور داده و وارد ارض مقدس کند.
یوشع کاهنان را امر کرد که تابوت عهد را پیش روی قوم به دوش کشیده به سمت رود اردن حرکت کنند. به محض اینکه پای کاهنان حامل تابوت به کنار آب فرو رفت، آبها به کنار رفته و آنها وارد اریحا در آن سوی رود اردن شدند و تمام ارض فلسطین را اشغال کردند (عهدعتیق، یوشع، 1 تا 16).
بنیاسرائیل در سرزمین شیر و شهد به حکومت رسیدند. این سرزمین بهشت روی زمین است. ادامة عملیات آنان، آزادسازی نیل تا فرات بود، ولی آنان در رفاه مادی و فراوانی نعمت غوطهور شدند و باز ایمانها رو به ضعف نهاد و انحراف آغاز شد (عهدعتیق، حزقیال، 17).
آنها تا زمانی که در مسیر حق و خدا بودند، به آسانی به حاکمیت دست مییافتند چرا که توان اِجرا و گسترش آن را داشتند. اما وقتی انحراف در آنها ایجاد شد هرم، خواستهها و مفاهیم، معکوس شد.
یهودیان همواره خود را قوم برگزیده میخواندند، قرآن نیز به برتری دادن ایشان اشاره کرده است:
«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ»
«ای بنیاسرائیل! نعمتی را که بر شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری دادم به یاد آورید» (بقره، 47).
اما آنان دچار خطای بزرگی شده و گمان میکردند که خداوند نژاد آنان را ارج نهاده است در حالی که خداوند بنیاسرائیلی را ارج مینهد که به آموزههای موسی، ایمان آورند و از همین روست که خداوند آنان را پرهیز میدهد:
«وَاتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاًوَلایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَلا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَلاهُمْ یُنْصَرُونَ»
«و بترسید از روزی که هیچکس دیگری را به کار ناید و هیچ شفاعتی از کسی پذیرفته نگردد و از کسی عوض نستانند و کسی را یاری نکنند» (بقره، 48).
اما هدف خداوند از تقدیر فلسطین برای آنها این بود که دین در زمین حاکمیت یابد و لذا در ادامه فرمود:
«وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِین»
«و باز پس نگردید که زیان دیده باز میگرددید» (مائده، 21).
اما بنیاسرائیل گمان کردند که خدا این سرزمین را برای نژاد آنان نوشته است. با بروز تفکر نژادپرستی، نگهداری حکومت نیاز به قضایای انحرافی دارد در نتیجه، واقعیت این است که نَفسِ قدرتِ دور از خدا، مروج انحراف میشود.
عدهای را باید با بُت و مشغولیتهای کاذب و عدهای دیگر را با شراب و شهوتپرستی و پولپرستی ساکت کرد. از این رو مدتی که از حکومت یوشع گذشت و حاکمیت به مذاق بنیاسرائیل مزه داد، دوباره انحراف آغاز شد و همواره فاصله از انبیاء بیشتر شد و سپس حاکمیت به هم ریخت. اما تفکر یهودی یا به تعبیر دیگر صهیونیستی ایجاد شد. انبیاء تلاش کردند که اینان را از این تفکر انحرافی خارج و به نیروهای مؤمن و مخلص تبدیل کنند. خداوند پی در پی برای آنان پیامبر میفرستاد و آنان نیز پیامبران خدا را میکشتند. همه بنیاسرائیل پیامبرکش نبودند، اما گرد محور و سازمانی منحرف جمع شده بودند و کار آن سازمان را تایید میکردند سازمانی که هم دوره دیده و هم تجربه اندوخته و هم منحرف شده است.
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی
فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
شبکه نفوذ (۱۴) #افشای_چهره_یهود عنایت دوباره ولی انحراف پیدرپی و پیامبرکشی پس از موسی، یوشع بن
شبکه نفوذ (۱۵)
#افشای_چهره_یهود
سرگذشت طالوت و جالوت:
پس از درگذشت موسى وهارون، قوم بنیاسرائیل روز به روز ضعیف تر شدند و صندوق عهد را که یادگار حضرت موسی (ع) و بسیار مقدس بود از دست دادند.
صندوق عهد همان صندوقی بود که مادر حضرت موسی، زمانی که به دنیا آمد او را در آن گذاشت و در رود نیل انداخت و این صندوق در دربار فرعون بود تا این که به دست بنی اسرائیل رسید و حضرت موسی اشیایی از جمله الواح مقدس که احکام خدا را برآن نوشته بود و زره خود را در آن می گذاشت و دست به دست میان پیامبران و قوم بنی اسرائیل می گشت.
آن ها فراز و نشیب های بسیارى دیدند از جمله اینکه در زمان پادشاهی جالوت دشمنان بر آنها غلبه کردند و آنها را از خانه و کاشانهشان بیرون راندند و فرزندان آنها را به اسیرى گرفتند و قوم بنیاسرائیل ذلیل و آواره شدند در این هنگام خداوند پیامبرى بر آنها فرستاد که نام او یا شمعون و یا یوشع و یا اشموئیل بود. آنها که از این ذلت و در بدرى خسته شده بودند، گرد آن پیامبر جمع شدند و از وى خواستند که آنها را سر و سامان دهد و براى آنها فرماندهى تعیین کند که تحت فرمان او با دشمنان خود بجنگند. آن پیامبر که از سستى و ضعف نفس این گروه آگاه بود به آنها گفت: آیا شما به راستى این آمادگى را دارید؟ و اگر من کسى را به فرماندهى برگزینم شما واقعاً تحت فرمان او و به دستور او مردانه جنگ خواهید کرد؟ آنها که از شکست خود رنج میبردند، به پیامبر خود قول دادند که شجاعانه بجنگند و گفتند: چگونه تن به جنگ ندهیم در حالى به ما ظلم شده و از خانه و کاشانه خود رانده شدهایم؟
طالوت چوپان فقیرى بود که از هیچ شهرت و معروفیتى برخوردار نبود ولى شخص بسیار لایق و کاردانى بود و از لحاظ جسمى و کاردانى بر دیگران برترى داشت
با اینکه این قول را به پیامبر دادند ولى در وقت عمل بسیارى از آنها با بهانههاى واهى از جنگ سر باز زدند و این روش همیشگى بنیاسرائیل بود و آنها قومى بهانهجو بودند. ولى به هر حال پیامبرشان براى آنها فرماندهى انتخاب نمود که نام او طالوت بود. طالوت چوپان فقیرى بود که از هیچ شهرت و معروفیتى برخوردار نبود ولى شخص بسیار لایق و کاردانى بود و از لحاظ جسمى و کاردانى بر دیگران برترى داشت و آن پیامبر از جانب خدا دستور داشت که طالوت را به فرماندهى برگزیند. ولى آنها گفتند: طالوت قدرت مالى ندارد و ما از او براى فرماندهى شایستهتر هستیم .ولى پیامبر گفت: خدا او را بر این کار برگزیده است و او را از لحاظ جسمانى و علم و دانش فزونى داده است و یک نشانه براى شایستگى او این است که به زودى «تابوت عهد» یا همان صندوق مقدسى را که یادگارهاى موسى و هارون را دارد و مایه آرامش شماست، به شما بازپس میگرداند. این تابوت را دشمنان بنیاسرائیل از آنها گرفته بودند. همانگونه که پیامبر گفته بود، طالوت صندوق عهد را به آنها برگرداند و آنها فرماندهى او را قبول کردند.
طالوت به جمع آورى نیرو پرداخت و آنها را سازماندهى کرد و براى جنگ با دشمنان آماده ساخت. طالوت با سپاه خود به سوى دشمن حرکت کرد در بین راه سپاهیان تشنه شدند طالوت به آنها گفت: به زودى به نهر آبى خواهیم رسید ولى شما حق ندارید بیش از یک مشت از آن آب بخورید و بدینگونه میخواست فرمان بردارى واستقامت و قدرت اراده آنها را آزمایش کند اما وقتى به آن نهر آب رسیدند جز اندکى از آنها، همگى از آن آب سیر خوردند و بدینگونه ضعف اراده خود را نشان دادند.طالوت آن اکثریتى را که از فرمان او سرپیچى کرده بودند رها کرد و با گروه اندکى به راه خودادامه داد. وقتى آنها با سپاه عظیم دشمن روبرو شدند، بعضى از آنها به طالوت گفتند: ما قدرت رویارویى با این سپاه را نداریم ولى بعضى از آنها گفتند: با همین تعداد اندک با آنها میجنگیم.
فرماندهى سپاه دشمن را شخصى به نام «جالوت» بر عهده داشت. او میان دو لشگر آمد و مبارز طلبید.
جوانى به نام «داود» در لشگر طالوت بود او جالوت را هدف قرار داد و سنگى به پیشانى او زد، جالوت درجا کشته شد و کشته شدن او رعب و وحشت فراوانى میان سپاهیان او به وجود آورد و آن لشگر شکست خورد و بنیاسرائیل پیروز شدند.
خداوند در قران میفرماید «وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوت» داوود جالوت را کشت و به ازای این کارش به او سه ویژگی میدهیم «وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشا» علم و حکمت و قدرت را به داوود میدهیم.
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی
فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
شبکه نفوذ (۱۵) #افشای_چهره_یهود سرگذشت طالوت و جالوت: پس از درگذشت موسى وهارون، قوم بنیاسرائیل ر
شبکه نفوذ (۱۶)
#افشای_چهره_یهود
دوران پادشاهی داوود علیهالسلام
در واقع بنیاسرائیل، قبل از طالوت، حکومتی ثابت در سرزمینی مشخص نداشت و نخستین دولت یهود را طالوت یا (شاؤول) حدود (۱۰۹۵-۱۰۵۵) قبل از میلاد در شهر حبرون(الخلیل فعلی، واقع در کرانه باختری رود اردن) تشکیل داد.
در نبرد بین سپاه طالوت و جالوت، طالوت عهد کرده بود هر کسی بر جالوت غلبه کند دخترش را به عقد او در آورد.
امام صادق(علیهالسلام)فرمود: خداوند به پيامبر بني اسرائيل وحی كرد: جالوت را كسي ميكشد كه زره موسی(علیهالسلام) براي تن او اندازه است، و او از فرزندان لاویبنيعقوب بوده و نامش داود پسر «اِيشا» است. اِيشا دارای ده پسر است كه داود از همة آنها كوچكتر ميباشد. طالوت هنگام بسيج سپاه، براي اِيشا پيام داد كه همه پسرانش را حاضر كند، او به اين دستور عمل كرد، طالوت زره موسي را بر تن يكیيكی آنها نمود، که اندازه هیچکدام نبود، طالوت به ايشا گفت: ديگر پسری نداری؟ او عرض كرد: «يك پسر كوچكتر از همه دارم كه چوپان گوسفندانم میباشدو جنگاوری نمیداند» طالوت به دنبال او فرستاد. و زره اندازه او بود لیکن وی سرباز نبود و داوود بعنوان کمک و خدمت به برادرانش در سپاه طالوت همراه شد. با ورود جالوت به میدان و طلبیدن مبارز، ترس شدید از هیبت جالوت بر لشکر طالوت مستولی شد. طالوت ابتدا سه بار از لشکر تقاضای داوطلب برای رویارویی با جالوت را نمود و بار اول اعلام کرد، دخترش را به کُشنده جالوت میدهد، بار دوم گفت دخترش و نیمی از ثروت را به کُشنده جالوت میدهد و بار سوم گفت دخترش و نیمی از ثروت و پادشاهی آینده را به کسی میدهد که جالوت را بکشد ولی در هر سه مرتبه کسی بجز داوود جرئت روبرو شدن با جالوت را نداشت. بناچار طالوت، داوود را به میدان فرستاد و داوود با فلاخن سنگ فیروزهای را چنان بر نشان یاقوت کلاهخود جالوت زد که نشان یاقوت کلاه را خورد شده و مغز وی را متلاشی نمود و بدین ترتیب داوود، داماد و ملازم و وزیر طالوت شد و پیوسته همراهش بود و پس از طالوت، پادشاه یهود شد. و بعد از پادشاهی، پایتخت یهود را به یبوس (حوالی بیتالمقدس) منتقل نمود.
داوود خصایل خاصی داشت که از آن جمله است صبر و مقاومت و مقام عبودیت و بندگی و همچنین بازگشت و رجوع مداوم به خدا، و رابطه تنگاتنگ با خدا بطوری که کوهها و پرندگان در تسبیح خدا با او هم آواز میشدند.
وی قوّت و قدرت معنوی و جسمی بالا و حكومت استوار و مقتدرانه و علم و دانش سرشار كه مایه بركات بود داشت و معروف است که با دانش خود آهن را چون موم نرم (ذوب) و روزی یک زره میساخت.
نزول وحی بر وی مشخص است و خداوند در سوره نساء می فرماید: «انا اوحینا الیک کما اوحینا الى نوح و النبین من بعده و اوحینا الى ابراهیم و اسماعیل... و اتینا داود زبورا»
ما به تو وحى فرستادیم: همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحى فرستادیم و (نیز) به ابراهیم و اسماعیل... و به داود زبور دادیم.
بر اساس قرآن و احادیث اسلامی، زبور مجموعهای است از پند و حکمت و نیایش با پروردگار که نام زبور سه بار در قرآن و در سورههای نساء[۱۷]، انبیاء[۱۸] و اسراء[۱۹] ذکر شده است. ضمن اینکه نام داودد هم ۱۶ بار در قرآن آمده
حضرت داوود در سن صدسالگی و پس از چهل سال حکومت درگذشت و همزمان با مرگ وی پرندگان بسیاری با بال های خود، بالای سر جنازهاش سایه افکندند و جمعیت عظیمی بر جنازهاش حاضر شدند و جسد او را بر داشتند جنازه آن حضرت را در بیت المقدس در قریه داود بر کوه صیهون به خاک سپردند.
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی
فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
شبکه نفوذ (۱۶) #افشای_چهره_یهود دوران پادشاهی داوود علیهالسلام در واقع بنیاسرائیل، قبل از طالوت
شبکه نفوذ (۱۷)
#افشای_چهره_یهود
حضرت سلیمان (قسمت اول)
چگونگی پادشاهی حضرت سلیمان
رویارویی بنیاسرائیل با انبیاء الهی همواره ادامه داشت و با تمام انبیاء بود تا اینکه نوبت به پیامبری داوود رسید. فرقه منحرفی که همچنان میخواهد بر قدرت مسلط شود، مخفیانه در کنار داوود(ع) حضور دارد، اما موقعیت ابراز خود را ندارند و منتظر فرصت مناسب هستند.
حضرت داوود ۱۹ پسر داشت، که یکی از آنها از بیوه اوریا فرمانده لشکر کشته شده او بود که همان سلیمان نبی است البته یهود در گفتار خود در این موضوع به داوود جفا کرده و تهمت میزند که اوریا را به جنگ فرستاد تا کشته شده و بتواند با همسر او ازدواج کند درحالیکه آن زمان ازدواج با بیوه و بخصوص همسران کشته شدگان جنگ مطرود و بشدت نکوهیده بود و حضرت داوود، مدتی بعداز شهادت اوریا عملا سنت شکنی کرده و قبح آنرا از بین برد
از امام رضا(ع) در مورد حقیقت این ماجرا سوال شد، فرمودند: در عصر داود حکم چنین بود که اگر زنى شوهرش میمرد و یا کشته میشد، دیگر حق نداشت شوهرى دیگر اختیار کند، و اولین کسى که خدا این حکم را برایش برداشت و به او اجازه داد تا با زن شوهر مرده ازدواج کند، داود بود که با همسر اوریا بعد از کشته شدن او و گذشتن عده ازدواج کرد، و این بر مردم آن روز گران آمد.
ثمره ازدواج داوود با همسر اوریا، سلیمان نبی بود که خداوند به آنها عنایت فرمود.
چون همه پسران داوود داعیه پادشاهی داشتند، خداوند نامهاى مهر کرده از آسمان فرستاد که در آن چند مسئله طرح شده بود و فرمود هر یک از اولاد تو این مسائل را پاسخ دهد بعد از تو پادشاه باشد. داوود، فرزندان را جمع کرد و بزرگان را حاضر گردانید و مسائل را به پسرانش اعلام کرد تا جواب دهنداما فقط سلیمان که نوجوان کم سن و ۱۳ساله بود، همه سوالها را مطابق زبور داوود، جواب داد لذا بزرگان بنىاسرائیل به فضل و کمال سلیمان معترف شدند و داود ملک را به او تسلیم کرد و وفات یافت و سلیمان بر تخت نشست که در زمان او آرامش و سعادت براى همه وجود داشت.
خداوند برای اثبات قدرت خویش، قدرتهای فراوانی را در اختیار حضرت سلیمان قرار داد. باد مسخر او شد و حیوانات و جنیان نیز زیر فرمان او بودند.
حضرت سلیمان به حاکمیت بی نظیری دست یافت و در همین دوران، هیکل (معبد و پرستشگاه) را بنا نهاد.
هسته انحرافی بنیاسرائیل (که قبلاً هم ذکر آن رفت) در این حکومت نیز زیست و خواسته جهانی شدن او دوچندان شد چرا که شکوه و اقتدار آن حکومت عظیم را میدید. سلیمان با آن همه اقتدار باز از دست بنیاسرائیل آزار میدید تا آنجا که او را به سحر و کفر متهم ساختند.
#شناخت_یهود #چهره_یهود #فتنه_یهود
#نظم_نوین_جهانی #دهکده_جهانی