"✨خداوندا✨"
میدانم لحظات دل گرفتگی ام
ثمره دل سپردن بہ غیر توست
خودت گفتی...
«وَتَبَتَّلْ إِلَیْہ تَبْتِیلاً»
از همہ دل برکن وفقط بہ سوی من روکن
پس دلم را از هر چہ غیر توست خالی کن
وبپذیربنده پشیمانت را:) ♥️
🆔 F_mahdaviyat
دلمازنرگسبیمارتوبیمارتراست..؛
چارهکندردکسیکزهمهناچارتراست💚
🤲🏻 #اللّٰھـُــم_عجـــِّل_لِوَلـیڪَ_الفــَرَجـْــ
🆔 F_mahdaviyat
#تلنگر
🌿• چقدر خوبه زندگیمون
یه رنگ باشه...
یعنی همه چیزمون
رنگ #امامزمان بگیره
دلمون، خونمون، گوشیمون
خلاصه که هر چی داریم و نداریم
رنگو بوی آقا رو بگیره....
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🦋🌱
🆔 F_mahdaviyat
💚!“•••
⋆.
اِمـٰامرضـا(؏)
مراقبوقتھاۍنمازباشیدڪہتاوقتش
رسیدانجامدهیدچراڪہانسانازحوادثۍ
ڪہمانعانجام نمازدروقتگرددایمننیست.
-بحارالانوار⁸²صـ²⁰
🆔 F_mahdaviyat
8.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حالِ_دل🌧
آقای امام رضا
دورت بگردم ...
به رئوف که
انقد اصرار نمیکنن ؛
مارو دست خالی رد نکن :)
لطفا🌱
#زیارت_مجازی🌿
#سفر_به_کویِ_شاه_خراسان💛
🆔 F_mahdaviyat
❤️چقدر پر می کشد دلم
🕊به هوای تو...
🌱سلام آقا جان...
بیا و حال و هوای
دلمان را
عوض کن...🌱
#سلام
#دلنوشته_مهدوی
#امام_زمان
🆔 F_mahdaviyat
📌 *غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد.*
🔹️ سردار مدافع حرم حاج مهدی نیساری درشب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد ، سردار نیساری فردی که برای شناسایی پیکر *شهیدحججی* به مقر داعش رفت وازطرف سیدحسن نصرالله لقب پهلوان مقاومت گرفت
🔹️ *ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید محسنحججی:*
◇ بعد از *شهادت حججی* تا مدتها ، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شدحزب الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
◇ بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر *محسن و دو شهیدحزب الله* را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
◇ به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر *محسن* را شناسایی کنی؟"
◇ می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.اما آن موقع ، *محسن* برایم از همه چیز وحتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
◇ در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود ، با اسلحه اش ما را می پایید.
◇ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"میخکوب شدم ، از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم.
◇ رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟!
این بدن *اربا_اربا شده* این بدن قطعه قطعه شده!"
◇ بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.داد زدم: *"پست فطرتا ، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!"*
◇ حاج سعیدحرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت :"این کار ما نبوده ، کار داعش عراق بوده."دوباره فریاد زدم : *"کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"*
◇ داعشی به زبان آمد گفت: "تقصیرخودش بود.از بس حرص مون رودرآورد.نه اطلاعاتی بهمون داد ، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کردکه از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
◇ هرچه می کردم ، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکررا برای شناسایی دقیقاباخودمون ببریم."
◇ اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه ، پیکر *محسن* نبود وداعش میخواست فریب مان بدهد.
🔹️ توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"* گفتم : "بی بی جان خودتون کمک مون کنید ، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن ناگهان فکری توی ذهنم آمد.خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن ، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم.
◇ نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی ، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.دیگر خیلی خسته بودم.
◇ هم خسته ی جسمی و هم روحی.
واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله ، پیکر *محسن* را تحویل گرفته اند.
🔹️ به دمشق که رسیدم ، رفتم حرم *بی بی حضرت زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم ، یکی از بچهها اومد پیشم و گفت: *"پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن.توی حرم."*
◇ من را برد پیش *پدر محسن* که کنار ضریح ایستاده بود. *پدر محسن* می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تاچشمش به من افتاد ، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: *"از محسن خبر آوردی"*
◇ نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل دادهاند؟!
بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
◇ گفتم: "حاجآقا، پیکر محسن مقرحزب الله لبنانه ، برید اونجا خودتونببینیدش."
◇ گفت: "قَسَمَت میدم به بیبی که بگو."
◇ التماسش کردم چیزی از من نپرسد.دلش خیلی شکست.دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح *حضرت زینب علیها السلام* و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم.همه محسنم رو.
تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی ،راضی ام."
◇ وجودم زیر وروشد.سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود.به سختی لب باز کردم و گفتم: *"حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبرعلیه السلام اربا اربا کرده ان."*
🔹️ هیچ نگفت فقط نگاه کردسمت ضریح وگفت: *"بی بی جان, این هدیه را ازمن قبول کن!*
🆔 F_mahdaviyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓♨️چقدر در بلای
امام زمانم شریکم؟!
#استاد_عالی
#غربت_امام
#غفلت_از_امام
#امام_زمان
#ماه_مبارک_رمضان
#سخنرانی_کوتاه
🆔 F_mahdaviyat
💐معرفت مهدوی💐
❤️مولاي ما!
🌿گياهي كه رشد ندارد بدليل عدم خاك و نور و آب كافي است.
خاك ما كه خوب است چون خود شما فرموديد شيعه از زيادي گِل ما آفريده شده اند .
🌿نور شما هم كه به ما ميرسد چون:
نقش وفا مي كند پشت به ما كي كند...
خورشيد كه به زمين پشت نميكند
پس نور هم به ما ميرسد.
🌿اما عدم رويش ما حتما بدليل وجودِ سنگِ ما است كه آب محبت و معرفت شما روي آن تأثير ندارد و نيازمند عصاي موسوی شماست كه بر آن وارد شود و ١٢ چشمه معرفت از آن بجوشد.
سر خدمت تو دارم بخرم به هيچ مفروش...
🌿ما ميخواهيم جزو خُلَّصِ دوستان شما باشيم.
ما اعتراف ميكنيم كه بِيمنه رُزق الوَري
همه زندگي مادي و معنوي ما سر سفره شماست و زشت است كه پس از عمري ارتزاق از شما تشكر نكنيم.
❤️مولاي ما!
🌿ما را حلال كنيد
بابت خطاهايي كه از دريا گسترده تر است عذر ما را بپذيريد آخر شما كريم و پسر كريميد و مطمئن هستيم كه ما را مورد عفو قرار میدهید.
❤️مولاي ما!
🌿ميدانيم كه: "لايمسه الا المطهرون"
ميدانيم كه بايد طهارتي صورت گيرد تا ظهور و حضور صورت پذيرد.
اما دل ما غبار و كدورت دارد.
🌿گر چه شما "وليّ امري" و امر ،زمان بردار نيست و تدريج ندارد و همه چيز به يكباره صورت مي گيرد:"انما امره اذا اراد شيئا ان يكون له كن فيكون"
عالم امر، عالَم بي زماني است.
ما هم به شما به عنوان وليّ امر عرض سلام داريم تا به يك لحظه فتح امر و "كن فيكونِ" روح و روان ما صورت گيرد و منِ خاكي، افلاكي شوم.
❤️المستغاث بك يا صاحب الزمان!
🌿امام زمان! شما غوث عالم هستيد. يعني به ورشكسته ها ،سرمايه ميدهيد
اما ما دائم از شما سرمايه مي گيریم و دوباره حرامش مي كنيم .
🌿امامت شما شب قدري است كه قدر ندانستيم و باید "الغوث الغوث" بگوييم تا از آتش فراق و دوريِ از شما خلاص شويم.
🔸بنازم به بزم محبت كه آنجا
🔸گدايي به شاهي مقابل نشیند...
🌿"و معكم معكم لا مع غيركم"
ما منتظر آن روز مي مانيم كه به ما بفرماييد:"انت مِنّا اهل البيت..."
#معرفت_امام
#امام_زمان
#استاد_بروجردی
🆔 F_mahdaviyat
📎 دخترانی که قصد ثبت نام و شرکت در اردوی
شهر رویاها را دارند به دو روش می توانند اقدام کنند:
۱_ مراجعه به واحد دختران بنیاد
چهار راه فرمانداری بنیاد مهدویت
همه روزه بجز روزهای تعطیل ساعت ۵ عصر
۲_ از طریق عابر بانک اقدام کنند
واریز هزینه به شماره
🔺 6037991899908523
بنام ✨کانون مهدویت فلاورجان✨
سپس
تصویر فیش واریزی
نام و نام خانوادگی
نام پدر
موبایل خود
موبایل پدر یا مادر
ت ت
را به واتساپ ۰۹۹۰۳۷۱۶۰۹۴
ارسال کنند
🆔 F_mahdaviyat