📚#معرفی_کتاب
📕💠🌸 جذاب ترین و پرمحتواترین کتاب امام حسینی امسال
✅حجت الاسلام عابدینی از سخنرانان و علمانی است که علاوه بر شیرین بودن بیانشان از عمق و غنای بالایی برخوردار است.
✍️تاکنون دو کتاب ارزشمند ادب عاشقی و قدم عاشقی از ایشان در موضوع امام حسین علیه السلام منتشر شده بود که امسال هم کتاب اهل بیتی ها به تازگی از ایشان منتشر شده است.
📕کتاب ادب عاشقی پیرامون آداب حضور در مجالس اهل بیت(ع) در ۱۰ فصل و ۱۶۸ صفحه منتشر شده است.
📕کتاب #قدم_عاشقی پیرامون #اربعین و با زیر عنوان حرکت کاروانی اربعین؛ امتداد عاشورا تا ظهور در ۳ گفتار و ۲۰۸ صفحه منتشر شده است.
📕اما کتاب جدید ایشان شاید برترین کتاب منتشر شده ی محرم امسال باشد با عنوان #اهل_بیتی_ها به تحقق خانواده ولایی با مجالس حسینی می پردازد این کتاب با جلدی زیبا در ۳ گفتار و ۲۰۹ صفحه منتشر شده است.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
❣خوش اخلاقى در سه چيز است:
💙دورى كردن از حرام
💙طلب حلال
💙و فراهم آوردن آسايش براى خانواده
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
👌 برای فرزندت یک الگو معرفی کن
قبل از اینکه قهرمانهای پوشالی،
سوپرمن، مرد عنکبوتی
بن تن و ...
بشن قهرمانش.
👤 #توئیت حسن رحیمپور ازغدی
#Hussain
#تربیت_فرزند
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
🏴📌 #از_کربلا_دور_شو!
▪️ندای هل من ناصر امام حسین در روز عاشورا، خطاب به همه کسانی بود که توانِ دفاع از حرمِ اهل بیت را داشتند. امام حسین فرمودند هر که مرا یاری نمیکند، از این منطقه دور شود و اِلّا اگر نِدایَم به او برسد و حرم و حریمم را یاری نکند، گرفتار دوزخ است.
▫️شاید ما گمان میکنیم فریاد یاریخواهی، فقط مخصوص آن زمان بوده و فقط امام حسین نیاز به کمک و یاری داشت، اما یک سوال: چرا کسی که امامتِ امام زمانش برایش روشن بود و میدانست جانِ امامش در خطر است، باز صحنه را خالی کرد؟ چه دلیلی و توجیهی میتواند باعث این رفتار شود؟
▪️بیایید این سوال را از خودمان بپرسیم. چرا ما با اینکه میدانیم امام زمان در شرایط سختیست و نیاز به کمک دارد، صحنه را خالی کردیم؟ توجیهِ ما برای این همه بیخیالی و نشنیدنِ صدای هل من ناصر امام چیست؟ آیا باید کار از کار بگذرد تا به خودمان بیاییم؟!
#محــــــ🖤ــــــرم
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
#اللهــــم_عجـــــل_لولیـــڪ_الفـــــرجـ🌼🖤
@Fahma_KanoonTaha
✅ وقتی مداح پشت تلفن برای "حاجقاسم" روضه خواند
🔸 عزاداران حسینی در کرمان، با حضور در کنار مرقد مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی و یاران شهیدش به سینهزنی و مرثیهسرایی پرداختند.
🔸 گلزار شهدای کرمان که پیش از شهادت سردار سلیمانی هم میعادگاه عاشقان اباعبدالله بود، امسال با وجود پیکر شهید مقاومت در این قطعه، بیش از پیش خیل رهروان شهدا را پذیرا شد.
🔸 دهه محرم جوانان کرمانی در ساعات مختلف شبانهروز با حضور در گلزار شهدا به عزاداری پرداختند و جای خالی سردار شهید را در بین عزاداران حسینی خالی کردند.
🔸 حاج قاسم سلیمانی عاشق اهلبیت (ع) و سرباز ولایت بود و روضه، غذای روحش و مایهی آرامشش بود.
🔸 این عشق و ارادت را از همان روزی میتوان مثال زد که وارد حرم مطهر مولا علی علیه السلام شد و گرد غربت را در آن دید و همانجا جرقهی راهاندازی ستادی برای بازسازی و توسعه عتبات در ذهنش روشن شد.
🔸 این دلدادهی ولایت، هر سال سعی میکرد در ایام تاسوعا و عاشورا خود را به مراسم روستای پدری برساند و حضور در این مراسم را استمرار جهاد با دشمن میدانست.
🔸 یکی از دوستان شهید عزیزمان حاج قاسم سلیمانی نقل میکند یکبار که موفق نشد به مراسم روضهی روستا برسد، به مداح آن مجلس زنگ زد و گفت: اگر فرصت داری روضهای که دیروز خواندی برایم بخوان؛ مداح پشت تلفن روضه خواند و حاج قاسم آرامآرام اشک ریخت.
🔸 دیگری تعریف میکرد گاهی در جبهه مرا از کیلومترها فاصله فرامیخواند و میگفت: برایمان روضه بخوان.
🔸 حالا اگرچه دستی که بر سینه میزد قطع شده، اما جوانان دوستدارش، در کنار مزارش برای حسین علیهالسلام بر سر و سینه میزنند.
🔸 جملهی زیبا و پرمعنایی دارد که میگوید ما ملت امام حسینیم، این جمله امسال بر صدر همهی مجالس نشسته و گویای مکتب قاسم سلیمانی است.
🔸 خدایا به حق شهدای دشت کربلا، دست ما را از دامن اهل بیت(ع) کوتاه مگردان.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#مسابقه_آیات_الحسین 💠 مسابقه پیامکی 📝 سوال روز #دهم_محرم 👈سیدالشهدا علیه السلام آیه شریفه (فَمِنْه
👈#اعلام #برندگان👇
مسابقه قرآنی #آیات_الحسین
🔢 #پاسخ_صحیح
🔆 #روز_دهم
✅ گزینه 3⃣
🌷 #برندگان_روز_دهم
1️⃣🏆 محسن احمدنیا از بوشهر
2️⃣🏆 زهرا احمدی از زنجان
3️⃣🏆 فاطمه صغری آخوند از یزد
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک_۱
ماجرای #توبه_رسول_ترک_۱
باز هم ماه محرّم از راه رسیده بود و تمام محلّه های تهران همانند محلّه های همه شهرها و روستاهای شیعه نشین، جنب و جوشی خاص پیدا کرده بود. مرد و زن، کوچک و بزرگ، دارا و نادار علاوه بر اینکه خودشان لباس های مشکی بر تن کرده بودند، در و دیوارهای خانه ها و محلّه هایشان را نیز با پارچه هایی به رنگ لباس هایشان، سیاه پوش کرده بودند.
در آن سال، در یکی از شب های دهه اول محرم مردی با ابهّت و قوی هیکل به سوی یکی از هیئت های اطراف بازار تهران در حرکت بود. آن مرد نامش رسول بود و چون اهلِ تبریز بود تهرانی ها به او رسول تُرک می گفتند. رسولِ تُرک آن شب نیز به سوی هیئت و جلسه روضه ای می رفت که مسئولین و بعضی از شرکت کنندگان در آن هیئت از اینکه رسولِ تُرک به هیئت و جلسه آنها می آمد بسیار ناراحت و ناخشنود بودند.
در این چند شبی که از ماه محرم گذشته بود رسول ترک هر شب در آن هیئت حاضر شده بود. او در این چند شب به همه نشان داده بود که نمی تواند مانند بسیاری از شرکت کنندگان و عزاداران در گوشه ای از مجلس آرام و ساکت بنشیند. او خودش را متفاوت از دیگران حس نمی کرد و فکر می کرد می تواند در آن جلسات هر کاری که هر یک از اعضای هیئت می کند او نیز انجام دهد. او حتّی بدش نمی آمد تا در نظم و ترتیب بخشیدن به مراسم عزاداری نیز دخالت کند. هر چند که همه حرکت ها و کارهای رسول با نوعی شلوغ کاری همراه بود، امّا به هیچ وجه اساس و ریشه این نارضایتی ها و دلخوری های اهل هیئت به خاطر این شلوغ کاری ها نبود. آنها از مرام و شخصیت رسول ناراحت بودند. آنها فکر می کردند که وجود و حضور چنین آدمی، هیئت و جلسه عزاداری و توسّل را از شور و اخلاص و صفا باز می دارد و حق هم در ظاهر با آنها بود، زیرا رسول آدمی قلدر و لات و لااُبالی بود.
او مردی بود که به فسق و زورگویی شهرت داشت. او یکی از قلدرهای شروری بود که گاه با مأموران کلانتری های تهران نیز به طور جدّی در می افتاد.
امّا رسولِ تُرک با تمام این گمراهی هایی که داشت، یک صفت و خصلت نیکو و عجیبی نیز داشت. او دوست داشت در ماه های محرّم در هر شکل و حالتی که هست در جلسه های سوگواری و روضه سرور آزادگان عالَم، حضرت حسین بن علی علیهما السلام شرکت کند. او نسبت به امام حسین علیه السلام بسیار بسیار مؤدّب بود. پدر و مادرش ارادت و محبّت به امام حسین علیه السلام را از سنین کودکی در جان و قلبِ رسول کاشته بودند.
او گاهی قبل از اینکه بخواهد به سوی جلسه روضه ای حرکت کند ابتدا دهانش را برای لحظاتی کوتاه در زیر شیرِ آب می گرفت و به خیالِ خودش دهانش را به این شکل آب می کشید تا دیگر نجس نباشد و آن گاه به سوی هیئت و جلسه روضه ای به راه می افتاد.
ادامه دارد...
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#داستان_دنباله_دار ⚫️ #داستان_رسول_ترک_۱ ماجرای #توبه_رسول_ترک_۱ باز هم ماه محرّم از راه رسیده بو
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک_۱
ماجرای #توبه_رسول_ترک_۲
رسولِ تُرک آن شب نیز وارد هیئت شد. بسیاری از نگاه هایی که به او می افتاد محترمانه و مهربانانه نبود. مسئولِ هیئت هم که آدمی خوش سیما و با صفا بود، با دیدن و مشاهده رسول، ناراحت به نظر می رسید. آن شب نیز رسولِ تُرک به جمعِ عزاداران و اعضای آن هیئت پیوست و مشغول عزاداری و همنوایی با آنها شد. امّا دقایقی از آمدن و حضور رسول نگذشته بود که چند نفر از اعضای هیئت به دور مسئول هیئت حلقه زدند. از طرز نگاهشان پیدا بود که درباره رسول صحبت می کنند. بعد از دقایقی جوانی از میان آنها قد راست کرد و یک
راست به سوی رسول رفت. رسول با لبخند از او استقبال کرد. آن جوان مشغول صحبت با رسول شده بود و نگاه های بعضی از حاضران به آن دو خیره و معطوف گردیده بود. لحظاتی نگذشته بود که کم کم آثار ناراحتی و غضب در صورت و چهره رسول ظاهر گشت. رسول ساکت بود و فقط با ناراحتی به حرف ها و صحبت های آن جوان گوش می داد.
آن جوان که خود را فرستاده مسئول هیئت معرفی کرده بود، با صراحت و بدون هیچ ملاحظه و ترس و واهمه ای به رسول فهمانده بود که باید از مجلس بیرون برود و دیگر حق ندارد در هیئت و جلسه آنها شرکت کند.
معلوم بود که رسول ترک از اینکه او را از جلسه امام حسین علیه السلام بیرون می کنند به خشم آمده است. او از روی ناراحتی نمی توانست حرفی و سخنی بگوید. در حالی که خودش را کنترل می کرد به سختی از جایش بلند شد. برای لحظاتی سکوت و خاموشی بر مجلس سایه افکنده بود. در آن لحظات بعضی ها گمان می کردند که او الآن دعوا و جنجالی به راه خواهد انداخت، اما رسول ترک بدون هیچ شکایت و اعتراضی آنجا را ترک کرد و یک راست به سوی خانه اش حرکت نمود.
هرچند که رسول ترک آدمی بسیار قلدر و شرور بود، ولی ارادت و اعتقادش به امام حسین علیه السلام به اندازه ای بود که به او اجازه نمی داد تا از خادمان و ارادتمندان به امام حسین علیه السلام کینه و عقده ای به دل بگیرد و دعوا و زد و خوردی به راه بیندازد. با توجه به این خصوصیتی که رسول داشت شاید همه ناراحتی و غصّه این
بی احترامی و برخورد تا قبل از رسیدن به خانه از دلش بیرون رفته بود و شاید آن شب زمانی که رسول بر روی رختخواب دراز می کشید و سرش را بر روی بالش می گذاشت فقط در این فکر بود که از فردا در کدام یک از دیگر جلسه ها و هیئت های روضه امام حسین علیه السلام می تواند حضور یابد.
ادامه دارد...
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#داستان_دنباله_دار ⚫️ #داستان_رسول_ترک_۱ ماجرای #توبه_رسول_ترک_۲ رسولِ تُرک آن شب نیز وارد هیئت ش
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک_۱
ماجرای #توبه_رسول_ترک_۳
🔴 ... در آن شب نیز مثل همه شب های خدا به پایان رسید و خورشید کم کم در حال بیرون آمدن بود. در همان ابتدای صبح که هنوز اغلبِ مردم از خانه هایشان بیرون نیامده بودند و شهر همچنان در سکوت و خلوت به سر می برد، دری باز شد و مردی از خانه اش بیرون آمد. از حالتش پیدا بود که به سوی انجام امری عادّی و روزمرّه نمی رود.
آن مرد به سویی می رفت که خانه رسول ترک نیز در آن جا قرار داشت. او به جلوی خانه رسول رسید و شروع به در زدن نمود. رسول با شنیدنِ صدای در به فکر فرو رفته بود. در این اولین دقیقه های روز چه کسی می توانست با او کاری داشته باشد؟!
موقعی که رسول در را باز کرد، کسی را در پشت در دید که به طور ناخودآگاه نمی توانست از او راضی و خشنود باشد. مردی که در پشتِ در ایستاده بود همان مسئول هیئت بود، همان کسی که دیشب به رسول پیغام داده بود که دیگر نباید در هیئت و جلسه آنها شرکت کند. همان کسی که دیشب رسول را از جلسه امام حسین علیه السلام بیرون کرده بود. امّا هم اکنون همه چیز وارونه و برعکس شده بود. رسول به محض باز کردنِ در، با یک احوالپرسی و مصافحه
بسیار گرمی روبه رو شد. مسئول هیئت در حالی که بر روی پنجه های پایش ایستاده بود و هیکل و جثه قوی و بلند رسول را در آغوش گرفته بود رسول را تند تند می بوسید و از او معذرت خواهی و طلب بخشش می کرد و رسول فقط مات و مبهوت، مسئول هیئت را تماشا می کرد. او از این برخوردهای دوگانه دیشب و امروز به حیرت و تعجّب آمده بود.
مسئول هیئت بعد از معذرت خواهی ها و دلجویی های فراوان، از رسول خواست تا او حتماً در شب های آینده در جلسه آنها شرکت کند و تمام اتفاقات و حرف های شب گذشته را فراموش کند. مسئول هیئت نمی خواست بیش از این توضیحی بدهد و دلیل و علّت این تغییر نظر و رفتارش را بیان بنماید. زمانی که مسئول هیئت می خواست خداحافظی کند و برود رسول مانع از رفتنش شد. رسول می دانست که مسئول هیئت بدون علّت و بیخودی عقیده اش تغییر پیدا نکرده است. او پافشاری و اصرار داشت تا علّت این تغییر را بداند.
مشاهده یک خواب و رؤیایی عجیب باعث شده بود تا مسئول هیئت از اینکه در شب گذشته رسول را از جلسه امام حسین علیه السلام بیرون کرده است به شدّت پشیمان و نادم بشود. امّا او گمان می کرد نباید همه خوابش را برای رسول تعریف کند. مسئول هیئت در شب گذشته در بخشی از خوابش یک چیزی دیده بود که بنا بر نظر و عقیده او بسیار خوب و نیکو بود ولی فکر می کرد که اگر آن را برای آدمی همچون رسول تعریف کند آن را درک نخواهد کرد و ناراحت و عصبانی خواهد شد.
ولی تقدیر و اراده خداوند بر این تعلّق گرفته بود تا مسئول هیئت در آن اولین دقیقه های صبح و در همان جلوی خانه رسول همه رؤیا و خوابش را برای رسول بازگو کند. در آن لحظه، مسئول هیئت به هیچ وجه تصوّر نمی کرد و نمی دانست که او هم اکنون و در آن لحظات واسطه و رساننده یک پیام و دعوتی رمزدار از جانب امام حسین علیه السلام برای رسول ترک است. او عاقبت شروع به تعریف کردنِ رؤیای دیشبش کرد و رسول ترک نیز با دقت و کنجکاوی به صحبت های او گوش می داد.
ادامه دارد...
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#داستان_دنباله_دار ⚫️ #داستان_رسول_ترک_۱ ماجرای #توبه_رسول_ترک_۳ 🔴 ... در آن شب نیز مثل همه شب ها
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک_۱
ماجرای #توبه_رسول_ترک_۴
🔴 مسئول هیئت در شب گذشته در عالم خواب دیده بود در شبی تاریک در صحرای کربلا قرار دارد. او در خواب دیده بود که خیمه ها و یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام در یک طرف می باشند و یاران و خیمه های لشکریان یزید (لعنه اللَّه علیهم اجمعین) در سویی دیگر. مسئول هیئت تصمیم می گیرد برای مشاهده اوضاع و احوال خیمه های امام حسین علیه السلام به سوی خیمه های آن حضرت حرکت کند. هنوز بیشتر از چند قدم بر نداشته بود که ناگاه متوجه می شود سگی در حال پاسبانی و نگهبانی از خیمه های امام حسین علیه السلام است. آن سگ با پارس ها و حمله های جسورانه اش به هیچ غریبه ای اجازه نمی داد به خیمه های امام حسین علیه السلام نزدیک شود.
مسئول هیئت قدم برمی دارد و با احتیاط به سوی خیمه های سیدالشهداء حرکت می کند ولی آن سگ به سوی او نیز حمله ور می شود و با سماجت مانع از نزدیک شدن وی به خیمه های حسینی می گردد. مسئول هیئت در آن تاریکی و ظلمت شب با آن سگ درگیر می شود و می خواهد خودش را به خیمه ها برساند. او به سختی و با کوشش و تلاش زیادی در حال رها شدن از آن سگ بوده است که ناگهان با نگاه به سر و کلّه آن سگ متوجه یک منظره بسیار عجیب و غریبی می گردد. مسئول هیئت با گریه و اشک به رسولِ ترک می گوید:
«... رسول! من در حالی که با آن سگ رو در رو شده بودم یک دفعه متوجه مسئله عجیبی شدم، من ناگهان متوجه شدم که سر و صورتِ آن سگ، سر و صورت توست، این سر و کلّه تو بود که بر روی هیکل و بدن آن سگ قرار داشت؛ رسول! در واقع این تو بودی که در حال پاسداری از خیمه های امام حسین علیه السلام بودی...»
عجب صبح زیباوعجب لحظه نابی بود، عجب شب قدری بود . . . هر چند زمانی که رسول ترک را از هیئت بیرون می کردند و او در مقابل آن جور و جفا فقط صبر پیشه کرد شب بود، هرچند که مسئول هیئت خوابش را در شب و شاید هم در وقت سحر مشاهده کرده بود و هر چند که مسئول هیئت در خوابش دیده بود که در ظلمت شب به سوی خیمه های امام حسین علیه السلام می رود و در ظلمت شب سر و کلّه رسول را بر روی پیکر سگِ نگهبان خیمه ها دیده بود، اما زمانی که مسئول هیئت این خواب را در جلوی خانه رسول تعریف می کرد ماه رمضان نبود بلکه ماه محرم بود؛ شب نبود و یکی از روزهای دهه اول محرم بود. اما در حقیقت از زاویه نگاه عارفان و سالکان، آن روز صبح، شب قدری برای رسول ترک بود. در آن صبح زیبا و در آن
شب قدر، همه مقدّرات رسول به یک باره زیر و رو شد و انقلابی شگفت و باور نکردنی در رسول به جوشش آمد و یک شیدایی و سوختگی ای به جانِ رسول ترک افتاد. او به یک باره اسیر سرِ زلف امام حسین علیه السلام شد و دیگر هر چه بر زبان می آورد شهد و شکری سوزان بود.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند.
ادامه دارد...
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#داستان_دنباله_دار ⚫️ #داستان_رسول_ترک_۱ ماجرای #توبه_رسول_ترک_۴ 🔴 مسئول هیئت در شب گذشته در عالم
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک_۱
ماجرای #توبه_رسول_ترک_۵
🔴 رسول ترک بعد از شنیدنِ رؤیای مسئول هیئت، شروع به گریه و زاری می کند، او ناله کنان، تند تند از مسئول هیئت می پرسیده است: «... راست می گویی یعنی واقعاً من سگ نگهبان خیمه های امام حسین علیه السلام بودم؟...» و سپس بعد از درآوردن صدای سگ ها با شور و وَجْدی آمیخته به گریه و اشک فریاد می کشیده است: «از این لحظه به بعد من سگِ حسینم... خودشان مرا به سگی قبول کرده اند...»
در آن لحظه همه وجودِ رسول ترک مملوّ از عشق حسینی شده بود؛ عشقی عمیق و واقعی و او به سبب این عشق به یک توبه واقعی دست یافته بود؛ توبه ای نصوح و همیشگی. او از آن روز و از آن لحظه به بعد یکی از شیداترین و دلسوخته ترین دلداده ها و ارادتمندان به امام حسین علیه السلام محسوب می شد به گونه ای که از آن روز به بعد هر سخنی که از زبان و لب های او درباره امام حسین علیه السلام بیرون می آمد هر شنونده ای را گریان و منقلب می کرد.
من که ره بردم به سوی گنج بی پایان دوست صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم و این چنین شد که رسول ترک به یک باره توبه کرد و زندگی جدیدی را با صدوهشتاد درجه تغییر و تحوّل برای بقیه عمرش در پیش گرفت.
او سال های سال با عشق ومحبّت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نفس کشید و با ایمانی محکم و راسخ در کمال پاکی و پرهیزکاری زندگی کرد. او در این سال های پاکی، علاوه بر اینکه اهتمام و تقید به ترک محرمات و انجام واجبات داشت تا آن جایی هم که می توانست به فکر جبران سال های قبل از هدایت و توبه اش نیز بود.
امّا همه این حرف ها در یک طرف و عشقی که در جان و قلب رسولِ ترک افتاده بود در طرفی دیگر.
از عشقِ من به هر سو در شهر گفت و گوهاست من عاشقِ حسینم این گفت و گو ندارد. رسول ترک یکی از عاشقان شگفت و مثال زدنی برای تاریخ شده بود. او یکی از جلوه های عشق شده بود. از آن به بعد برای کسانی که رسول ترک را می دیدند و می شناختند کلمه عشق معنای پیچیده و ناشناخته ای نداشت. همه آنها با نگاه کردن به رسول ترک معنای عشق را کم و بیش می توانستند درک و احساس کنند.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بُوَد که گوشه چشمی به ما کنند.
ادامه دارد...
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
1_432551358.apk
29.01M
✨ اپلیکیشن جدید شاد (ده شهریور)
فعال شدن دوربین پشت موبایل
✨بدون حذف برنامه قبلی شاد این را نصب کنید برنامه قبلی بروز رسانی می شود.
#دوستانتان_را_اطلاع_دهید_و_بفرستین
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
✨ اپلیکیشن جدید شاد (ده شهریور) فعال شدن دوربین پشت موبایل ✨بدون حذف برنامه قبلی شاد این را ن
🛑 #اطلاعیه_خیلی_مهم
🛑 همه دانش آموزان، معلمان، مدیران، باید تا قبل از ۱۵ شهریور نسخه جدید شاد را نصب کنند تا بروز رسانی شود
🔴 کسانی که هنوز نسخه جدید شاد را نصب نکرده اند سریع تر اقدام کنند
🔴 کسانی که نسخه جدید شاد را نصب نکنند در سال تحصیلی جدید برای عضو شدن در کلاس های درسی دچار مشکل می شوند.
🔴 خواهشمند هستیم سریع تر نسخه جدید شاد را برای دوستانتان، کانال ها، همکلاسی هاتون گروه ها، معلم ها بفرستین تا نصب کنند و دچار مشکل نشوند.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
⬅️ برگزاری غیرحضوری چهاردهمین مسابقات قرآنی «مدهامتان»
✅ علاقهمندان به شرکت در این رویداد قرآنی می توانند تا تاریخ ۳۰ آذر ماه نسبت بارگذاری آثار در سامانه بچههای مسجد bachehayemasjed.ir ویژه اعضای کانون های فرهنگی هنری مساجد اقدام کنند.
مسابقه در دو مرحله استانی و کشوری برگزار می شود:
1️⃣ رشته اذان و مُکبری صرفا ویژه برادران
2️⃣ رشته تلاوت نور (ترتیل) در دو بخش برادران و خواهران و ویژه رده سنی ۹ تا ۱۴ سال (متولدین سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰)
لینک خبر
https://fahma.org/web/fahma/news?public_id=15522
@Fahma_KanoonTaha
قال الإمام زين العابدين عليه السلام:
أنَا ابنُ مَنَ بَكَت عَلَيهِ مَلائِكَةُ السَّماءِ أنَا ابنُ مَن ناحَتْ عَلَيهِ الجِنُّ فِي الأرضِ و الطِّيرُ فِي الهَواءِ؛
امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
من پسر كسى هستم كه فرشتگان آسمان بر او گريستند. من پسر كسى هستم كه جنّيان در زمين و پرندگان در هوا بر او نوحه سرايى كردند.
📚بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷۴
▪️شهادت امام سجاد زین العابدین علیه السلام به همه محبان و دوستداران آن حضرت تسلیت می گوییم. 🏴
#پویش_سجاده_خورشید
#کنگره_امام_سجاد_علیه_السلام
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
✨روز دوشنبه روز امام حسن(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) است در زیارت حضرت امام حسن(علیهالسل
🌸 روز سهشنبه به نام حضرت زین العابدین و امام باقر و امام صادق(علیهمالسلام) است.
زیارت کن ایشان را در این روز به این زیارت:
✨السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْىِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَئِمَّةَ الْهُدَىٰ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَعْلامَ التُّقىٰ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلادَ رَسُولِ اللّٰهِ، أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ، مُعادٍ لِأَعْدائِكُمْ، مُوَالٍ لِأَوْلِيَائِكُمْ، بِأَبِى أَنْتُمْ وَ أُمِّى، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَتَوالىٰ آخِرَهُمْ كَمَا تَوالَيْتُ أَوَّلَهُمْ، وَ أَبْرَأُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ، وَ أَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَاللَّاتِ وَالْعُزَّىٰ. صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ يَا مَوالِىَّ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكاتُهُ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَالْعَابِدِينَ وَ سُلالَةَ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقاً مُصَدَّقاً فِى الْقَوْلِ وَالْفِعْلِ، يَا مَوالِىَّ هٰذَا يَوْمُكُمْ وَ هُوَ يَوْمُ الثُّلَثَاءِ، وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِى وَ أَجِيرُونِى بِمَنْزِلَةِ اللّٰهِ عِنْدَكُمْ وَ آلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.
⬛️🕯🏴⬛️🕯🏴⬛️
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
49.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 #انتخاب_شهادت
🔻 سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد خاتمی در آخرین شب از مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در حسینیه امام خمینی(ره). ۹۹/۶/۱۰
#یا_زین_العابدین_علیه_السلام
#یا_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
#محرم۱۴۴۲
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ #مداحان روی مسئله #خانواده تاکید کنند
🔸رهبر انقلاب در دیدار مداحان: از افتخار مداحی اهل بیت به بهترین وجه استفاده کنید و مردم را به سمت اهداف انقلاب و به سمت ایجاد دنیای مومن و سالم و امن و امان هدایت کنید.
🔸در این برهه بهخصوص روی مسئله #خانواده تأکید کنید. دشمن بشریت تصمیم گرفته خانواده را از بین ببرد. از صد سال پیش تصمیم گرفتند خانواده را از بین ببرند؛ این ازدواجهای سخت و دیرهنگام و فرزندآوری کم، این ازدواج به تعبیر زشتشان سفید که سیاه و غلط است و از بین بردن حیا و عفت از برنامههای دشمن است.
🔸شما مقابله با اینها را وظیفه خود قرار دهید.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک_۲
#زندگی_رسول_ترک_۱
در روز پنجم اسفند سال ۱۲۸۴ هجری شمسی در محلّه خیابان که یکی از محلّه های قدیمی شهر تبریز می باشد کودکی چشم به جهان گشود که نامش را رسول گذاشتند و بعدها نام این محله (خیابان) و اسم شهری که آن کودک در آن متولّد شده بود به عنوان قسمتی از اسم و فامیلی آن مولود بر روی سنگ قبرش حک گردید، یعنی با نام حاج رسول دادخواه خیابانی تبریزی.
نام پدرش مشهدی جعفر بود و مادرش نیز آسیه خانم نام داشت. آسیه خانم زنی بسیار مظلوم و آرام بود و آن طوری که دخترش (ربابه خانم) تعریف می کرد او یکی از زن های پاکدامنی بوده است که در جلسه های روضه امام حسین علیه السلام بسیار گریان می شده و زیاد اشک می ریخته است. بنابر این رسول ترک در دامان مادری که با عشق و با گریه بر امام حسین علیه السلام به فرزندانش شیر می داد بزرگ شد امّا بازی های روزگار کم کم رسول را در سنین جوانی به راه های خلاف کشانید به خصوص بعد از سنین بیست و چهار پنج سالگی که او مجبور شد شهر و دیارش تبریز را رها کند و به تهران بیاید.
نمی دانم آیا لازم است تا به سرگذشت و قصّه هایی از دوره قبل از توبه رسول نیز پرداخته شود یا نه؟ به نظر می رسد که بهتر است به طور کلّی کاری به گذشته و به دوره قبل از توبه رسول ترک نداشته باشیم، زیرا مگر نه این است که خداوند در بخشی از سوره فرقان بعد از آنکه گناهکاران را به عذابی جاودان تهدید می کند در آیه ۶۹ می فرماید:
اِلاَّ مَنْ تَابَ وَ امَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَاوُلئِکَ یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً
مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عملِ صالح انجام دهد که خداوند گناهان این گروه را به حسنات تبدیل می کند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
ادامه دارد...
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#داستان_دنباله_دار ⚫️ #داستان_رسول_ترک_۲ #زندگی_رسول_ترک_۱ در روز پنجم اسفند سال ۱۲۸۴ هجری شمسی د
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک_۲
#زندگی_رسول_ترک_۲
و مگر هشتمین جانشین و خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به ریان بن شبیب نفرمود که گریه بر امام حسین علیه السلام تمام گناهان را محو و نابود می سازد؟
«...از ریان بن شبیب روایت شده است که گفت: در یک روزی که اولین روز از ماه محرّم بود به خدمت امام رضاعلیه السلام مشرّف شدم. آن روز امام رضاعلیه السلام از من پرسید: ای پسرِ شبیب! آیا شما امروز روزه هستی؟
من عرض کردم: نه آن حضرت فرمود: به درستی که امروز همان روزی است که زکریای پیغمبر به سوی خدای عزَّوجلَّ دعا کرد و درخواست نمود که: پروردگارا از روی لطفت، به من یک ذرّیه و فرزندی پاک و طاهر عطا بفرما که فقط تو شنونده و برآورنده دعاها و حاجات هستی.
و خداوند دعای زکریا را اجابت کرد و به فرشتگانش امر کرد تا آنها به حضرت زکریا در همان حالتی که در محراب به نماز ایستاده بود ندا دادند که:
ای زکریا! خدای متعال تو را به ولادت یحیی مژده و بشارت می دهد.
پس هر کس در اولین روز از ماه محرّم روزه بگیرد و سپس از خدای متعال چیزی بخواهد همانا خداوند، دعای او را مستجاب خواهد کرد همان طوری که دعای حضرت زکریاعلیه السلام را مستجاب کرد.
ادامه دارد...
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#داستان_دنباله_دار ⚫️ #داستان_رسول_ترک_۲ #زندگی_رسول_ترک_۲ و مگر هشتمین جانشین و خلیفه پیامبر صلی
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک_۲
#زندگی_رسول_ترک_۳
سپس امام رضا علیه السلام فرمود: ای پسرِ شبیب! به درستی که محرّم همان ماهی است که حتی کسانی که در گذشته و در قبل از اسلام نیز زندگی می کردند به خاطر احترامی که به این ماه می گذاشتند ظلم و قتل و کشتار، در این ماه را به کلّی ممنوع و حرام می دانستند. امّا این قوم و امّت نه بنا بر روش و سیره اجدادشان به احترام و حرمت این ماه توجّه و اعتنایی کردند و نه به شأن و حرمت پیغمبرشان توجّه و اعتنایی کردند و بدون هیچ گونه ملاحظه و تردیدی فرزند و ذریه پیغمبرشان را در این ماه کشتند و اهلِ حرمش را به اسارت گرفتند و اموالش را به غارت بردند که خداوند هیچ گاه از گناه های آنها نگذرد و آنها را تا ابد نیامرزد.
ای پسر شبیب! هرگاه در حالتی بودی که به علّت امر و موضوعی گریه ات گرفته است پس این اشک های خودت را فقط برای حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام بریز. برای آن عزیزی که او را همانند گوسفند سر بریدند و همراه با او، هیجده مرد از اهل بیتش را نیز به قتل رساندند. آن کشته شدگان و مردانی که بر روی همه زمین شبیه و مانندی نداشتند. این اشک ها را برای آن عزیزی بریز که به خاطر کشته شدن و قتلش همه آسمان ها و زمین به گریه درآمدند و چهار هزار فرشته و ملک برای نصرت و یاری کردن به او به سوی زمین شتافتند اما او را مقتول و جان باخته یافتند. پس آن فرشتگان پریشان و غبار آلود بر سر قبر و تربت حسین علیه السلام تا قیام و ظهور قائم آل محمدعلیهم السلام در همان جا خواهند ماند و از انصار و یاورانش خواهند شد و شعارشان نیز این است که «یالثارات الحسین».
ای پسر شبیب! بدان که پدرم از پدرش و او از جدّش روایت کرده است: زمانی که جدّم حسین علیه السلام کشته شد از آسمان خون و خاکی سرخ رنگ شروع به باریدن کرد.
ای پسر شبیب! هرگاه برای حسین علیه السلام به گریه افتادی بدان که به محض اینکه اشک های تو بر گونه هایت سرازیر شود همه گناهانت چه کوچک و چه بزرگ و چه کم و چه زیاد همه را خداوند ببخشاید و بیامرزد.
ای پسر شبیب! اگر دوست داری و می خواهی که همراه با پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم در بناها و ساختمان های بهشتی ساکن شوی پس بر قاتلان حسین لعنت بفرست.
ای پسر شبیب! اگر دوست داری و می خواهی ثوابی را که شهیدان و کشته شده های با حسین علیه السلام برده اند تو نیز داشته باشی پس هرگاه و هر زمان که به یاد حسین علیه السلام افتادی بگو:
یا لَیتَنی کُنتُ مَعَهُم فَأَفُوزُ فُوزاً عَظیماً
ای کاش من هم با آنها بودم و به آن فوز عظیم رسیده بودم.
ای پسر شبیب! اگر دوست داری و می خواهی که با ما اهل بیت علیهم السلام در مقامات و درجه های بالای جِنان سیر کنی پس به خاطر سرور و شادی های ما شاد و مسرور باش و همراه با اندوه و ناراحتی های ما محزون و ناراحت باش. و بر تو باد که در دوستی و ولایتِ ما ثابت قدم و راسخ باشی زیرا که اگر کسی سنگی را نیز دوست داشته باشد همانا خداوند او را در روز قیامت با همان سنگ محشور خواهد کرد. (بحارالانوار، ج ۴۴، صص ۲۸۵ - ۲۸۶)
بنا بر این ما فقط رسولِ ترکی را می شناسیم که پاک و طاهر شده بود و از عاشقان امام حسین علیه السلام بود و فقط به همین اندازه اشاره می شود که رسول ترک بعد از آن که در سال هایی از عمرش اهل نافرمانی و غفلت از خدای خویش بوده است عاقبت همان طوری که در صفحه های قبل خواندید در یکی از ماه های محرّم، آن واقعه و مرحمت و دعوت ولایتی و معنوی برایش پیش می آید و او را به شدّت دگرگون می سازد. امّا باید توجه داشت که این عنایت و لطفی را که آقا اباعبداللَّه الحسین علیه السلام به #رسول_ترک مبذول و مرحمت داشته است بی حساب و کتاب و بی دلیل و بهانه نیز نبوده است.
ادامه دارد...
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#داستان_دنباله_دار ⚫️ #داستان_رسول_ترک_۲ #زندگی_رسول_ترک_۳ سپس امام رضا علیه السلام فرمود: ای پسر
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک_۲
#زندگی_رسول_ترک_۴
جناب آقای حاج میر حسن قدس حسینی یکی از پیرمردهای با سابقه هیئت مسجد شیخ عبدالحسین معروف به مسجد آذربایجانی های بازار تهران در حالی که اسم و یاد رسول ترک او را به شدّت منقلب کرده بود و قطره های اشک به دور چشم هایش حلقه زده بود بعد از آنکه تندتند چند بار تکرار می کرد: «السلام علیک یا اباعبداللَّه السلام علیک یا اباعبداللَّه...» توضیح می داد و می گفت:«این رسول در همان دوره و سال هایی که هنوز توبه نکرده بود و از معصیت و گناه اجتناب و پرهیز نداشت، در آن سال ها نیز با خلوص نیت و فقط برای خاطر امام حسین علیه السلام در جلسات شرکت می کرد تا این که این نیت پاک و صدق و صفای او سبب شد که او توبه نصوح و واقعی بکند و عاقبت به خیر بشود.»
حاج میر حسن قدس در ادامه صحبت هایش در حالی که هم چنان به شدّت گریه می کرد می گفت: «من در طول عمرم، هم حاج رسول را دیده ام و هم بر عکسش فردی را نیز دیده ام که با آن که از کودکی در هیئت ها بود ولی متأسفانه چون اخلاص و نیتی پاک نداشت خداوند او را به وضعیتی دچار کرد که خداوند به هیچ کس نصیب نکند».
پس اگر ما بخواهیم هیچ نظری به گذشته و به دوره قبل از توبه رسول ترک نداشته باشیم باید در واقع روز تولّدِ او را نیز از همان روزی به حساب بیاوریم که آقا امام حسین علیه السلام به بهانه آن خواب و رؤیای ناظم و مسئول هیئت، آتشی به جان رسول ترک می اندازد و او را به جرگه عاشق هایش وارد می سازد.
مژده بده مژده بده یار پسندید مرا
سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا
جانِ دل و دیده منم، گریه خندیده منم
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا
رسولِ ترک بعد از توبه و بازگشت به صراط مستقیم یکی از گریه کنندگان و دلسوخته هایی می شود که بسیاری از پیرمردهای هیئت های قدیمی تهران چه از فارس ها و چه از
ترک ها با قاطعیت می گویند که«بعد از او هنوز نظیرش نیامده است».
یکی از شدیدترین و چشمگیرترین جلوه های گریه های رسول ترک در روزهای دهه اوّل محرّم به خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا بوده است. در روزهای تاسوعا و عاشورا در میانِ دسته های هیئت های آذربایجانی ها که گاه به طول دو سه کیلومتر می رسید، رسول ترک با ناله ها و ضجّه های جانسوزش در انتهای آن دسته ها حرکت می کرد و غوغایی برپا می کرد.
می گویند: بسیاری از مردم گاه فقط به انتظار می ایستاده اند تا گریه ها و ناله های رسول را تماشا کنند.
ادامه دارد....
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#داستان_دنباله_دار ⚫️ #داستان_رسول_ترک_۲ #زندگی_رسول_ترک_۴ جناب آقای حاج میر حسن قدس حسینی یکی از
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک_۲
#زندگی_رسول_ترک_۵
همه آنهایی که رسول را در آن روزهای تاسوعا و عاشورا دیده اند می گویند: زمانی که رسول ترک، گریان و نالان از جلوی جمعیت عبور می کرد صدای ناله و گریه مرد و زن و پیر و جوان نیز به هوا برمی خاست.
می گویند: یک بار زمانی که رسول ترک در حال خواندن نوحه ای ترکی بوده است عدّه ای از زن ها و مردهای فارسی زبان که در گوشه ای از بازار به تماشای او ایستاده بوده اند به قدری منقلب و محزون می شوند که صدای گریه و ناله های آنها نیز در فضای بازار می پیچد. در این هنگام رسول ترک رو به آنها می کند و از آنها می پرسد:
مگر شماها متوجه معنای حرف های من شدید؟
بعضی از آنها جواب داده بوده اند: ما ترکی نمی فهمیم ولی از حالت های تو به خوبی متوجه می شویم که الآن از چه داری می خوانی و ما از حالت های تو عمقِ مصیبت را احساس می کنیم!
آقای حاج ناصر کدخدایی یکی از فرش فروش های قدیمی بازار تهران می گفت: «من نه ترک هستم و نه با حاج رسول رفاقتی داشته ام بنابر این نمی توانم نسبت به او تعصّبی داشته باشم. امّا واقعاً می گویم
که در آن زمان در روزهای تاسوعا و عاشورا بسیاری از افراد فقط برای تماشای دسته رسول ترک به بازار می آمدند. او هر زمزمه و حرفی را که می زد چون از درون دلش بود همه را به گریه می انداخت. او یک حالت هایی داشت که به خوبی معلوم بود اگر صدای یاری امام حسین علیه السلام را می شنوید فوری برای یاری به پا می خاست».
آقای حاج سید اسماعیل زری باف که او نیز فارسی زبان و یکی از سرشناس های بازار تهران می باشد می گفت:« حاج رسول یک آدمی بود که گاهی با یک جلسه عادی مردم را به شدّت به گریه می انداخت و بسیاری از مردم در روزهای محرّم گاهی تا ساعت سه، چهار بعدازظهر در بازار به انتظار می ایستادند و صبر می کردند تا دسته رسول ترک از راه برسد و عزاداری های او را تماشا کنند».
رسول ترک آن چنان در عشق و محبّت و ارادت به مولایش آقا اباعبداللَّه الحسین علیه السلام ذوب شده بود که گاهی در جلسه های روضه به خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا به اندازه ای منقلب و بی تاب می شده که همچون مادرهای جوان مُرده، همانند دیوانه ها می شده است. به همین دلیل او در میان بسیاری از دوستان و رفقایش به خصوص در بین بسیاری از آذربایجانی ها به «حاج رسول دیوانه» نیز معروف می باشد.
می گویند حاج رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به رسول ترک در بسیاری از مواقعی که از شدّت گریه و زاری از خود بیخود می شده و گاهی نیز قبل از اینکه شروع به خواندن نوحه یا روضه ای بنماید، با صدای بسیار حزین و جانسوز و با همان لهجه زیبای ترکی اش این یک بیت را می خوانده است:
گویند خلایق که به دیوانه قلم نیست
من گشتم و دیوانه توکّلت علی اللَّه
ادامه دارد...
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha