².همه‌مون می‌دونیم قشنگترین و نازترین و بهترین اتفاق امروز برگشتن دورا بود، در این که شکی نیست. ولی به جز اون: "ستاره کوچولو‌م"، اون گردنبند ماه و اون دوتا گردنبند ستاره ای خوشگل، اون جورابه، "در اومدن از دین اسلام" و پاره شدن، ستاره کوچولوهای ناز، جمعه بازار، بیدار موندن تا ۶ و نیم صبح با ریحانه خانوم، اسکویید گیم، دورا دورا دورا، ویس های خوشگلش که دلم برشون تنگ شده بود، ماه خوشگل دیشب، اون گیره های کوچولوی ستاره ای که باهاشون تونستم ستاره هارو بیارم روی موهام، "چون دوستش دارم پس برای تو." ³.چرخیدن تو ریلزای سیو دوستم، اون آینه هه و کلی عکس گرفتن باهاش، حرف زدن با رنگین کمون و دختر خورشید(ریحانهه)، خفه کردن خودم با آهنگی که ریحانه برام فرستاد، اون دوتا آهنگای ناز رگ و شارلوت، لبخندی که حالا شاید بتونم دوستش داشته باشم، ژورنال، ستاره و ستاره و ستاره، اون حرف رگ(اگه فکر کردید می‌گم چی گفت نخیر نمی‌گم بثوزید)، اون کتابه، "اون دختره که باهاش قهرم"، اعتراف.

00:00.

ساعت 00:00 عه و من به انعکاس فکر می کنم. آدما، توی تمام مدتی که با هم حرف می زنن انعکاس وجود خودشون رو توی شخص مقابل می بینن. نه صرفا همه ی آدم ها، ولی نمی دونم تاحالا بهش دقت کردین یا نه ولی مثلا وقتی فکر می کنین یه نفر خیلی با ذوق حرف می زنه اونم معمولا همین فکر رو در مورد شما داره؛ یا وقتی یه نفر براتون پر از حس زندگیه، شما هم در نظر اون یه همچین شخصی هستین. چرا؟ چون نسخه ای که از خودمون به بقیه نشون می دیم، با توجه به شخصیت فرد مقابل متفاوته، و معمولا رفتار ها و خصوصیاتی هم که بهش نشون می‌دیم به صورت ناخودآگاه متقابله. جالبه، نه؟ بهم گفت شبیه خورشید می مونی،‌ در صورتی که به نظرم خودش خورشید ترین آدم دنیاست.

سلام بچه ها من ریحانه رو خیلی دوست دارم خدافظ.

کوپر جدی نازه خب.

بله.

‌

‌

‌

‌