خب سلاام.
امروز خیلی خوب بود کلا✨✨:))
بخوام براتون تعریف کنم طولانی میشه ولی خب لطفا بخونید:).
اول از همه ساعت ۷:۳۰ با زور بیدار شدم و بابا یهو گفت فنیا مدرست دیر شداا...و با ابهت صدای پدر بیدار شدم.
و آماده شدم و رفتم مدرسه، زنگ اول عربی داشتیم و کلا خوابیدم و یه کلمه هم از درس نفهمیدم.
بعد ساعت ۹ هم رفتیم نمازخونه برامون فیلم سینمایی (قلب رِغِه) رو گذاشتن و به مقدار زیادی چیپس خریده بودیم و سفره درست کردیم جاتون خالی خوردیم..بعد جوجه (یسنا) هم برامون پاستا درست کرده بود خیلی تند و خوب بود و ناهارمون هم تو مدرسه خوردیم.
فیلم هنوز شروع نشده بود و ما خوراکی هامون رو تموم کردیم😔.
بعدش هم کل نمازخونه رو جاروبرقی کشیدیم و رفتیم نماز بعدش.
بعد هم از مدرسه رفتم به سمت خونه دوستم و باهم یکمی حرف زدیمو مسخره بازی کردیمو اومدم خونه.
بعد رفتم تو گوشی بعد یهو دیدم هوا بارونی شده..زنگ زدم به رفیقم (یلدا) گفتم پاشو بریم ببرون اونم پایه همهچی و اره دیگه.
بعدش هم یکی دیگه از دوستام (نازی) اومد و گفت بدو بریم پایین داره بارون میاد و یکمی عکس گرفتیمو اینا بعدش هم رفت خونشون.
منم رفتم دنبال یلدا و رفتیم پارک.
کلی حرف زدیم و راه رفتیم و کلی گوربا جذاب دیدیم:))))
بعد هم میخواستیم بریم شهرِبازی که گفتن نمیشه بستن😭، زدحال بود ولی خب خیلی خوش گذشت و مهم همینِ.
بعد هم داداش یلدا اومد دنبالمون و با آهنگ های ✨🤌🏽 تشریف اوردیم خونه و این بود کل امروز من..!:).
امروز خیلی ✨✨✨ بود.
°•بماند به یادگار از ۱۴۰۳/۰۸/۲۳.
#از_امروزمن.
ستارهٔ آبی(؟)
خب سلاام. امروز خیلی خوب بود کلا✨✨:)) بخوام براتون تعریف کنم طولانی میشه ولی خب لطفا بخونید:). اول ا
راستی داداشمم بعداز تقریبا یک ماه دیدم:))
هدایت شده از موومان
شاید هیچوقت نفهمیدین ولی
تا حالا فکر کردین ممکنه ینفر
چقد صداتون رو گوش کرده
چقد عکساتون رو نکاه کرده
چقد شب و روز به شما فکر کرده
چقد وقتی از یجایی رد میشده یاد خاطراتش با شما میوفتاده
چقد ممکنه ینفر رو دیده باشه که شبیه شما بوده
و یا وقتی غذای مورد علاقتون رو خورده با خودش گفته کاش الان اونم اینجا بود
یا چقد وقتایی که ازتون بی خبر بوده، بارها بارها مرده و زنده شده
آره ، یسری چیزهایی هست که ممکنه شما هیچوقت متوجهش نشید . .
ستارهٔ آبی(؟)
دلم میخواد باز موهامو چتری بزنم.
یا کوتاه کوتاه کنم موهامو.
دلم میخواداا ولی از دلم نمیاد😭.