⭕️قوانین اجاره خانه در آلمان
📝خاطره ابراهیمی (برلین)
در آلمان، مستاجر تا هر زمان که بخواهد میتواند در آن خانه با پرداخت اجاره بهای مشخص زندگی کند. ده سال، بیست سال و یا حتی بیشتر.
صاحبخانه تا زمانی که مستاجر نخواهد، نمیتواند مستاجر را از خانه بیرون نماید.
صاحبخانه تنها در صورتی میتواند مستاجر را از خانه بیرون نماید و قرارداد را فسخ نماید که بتواند ثابت کند که مستاجر چند ماه اجاره خانه را پرداخت نکرده است. علاوه بر این، حالت دیگر زمانی است که صاحبخانه بتواند ثابت کند که قصد فروش خانه را دارد و یا اینکه خودش میخواهد در آن خانه ساکن شود.
مبلغ سالانه اجاره هر ساله با توجه به نرخی که دولت اعلام میکند میتواند افزایش پیدا کند و صاحبخانه این حق را به هیچ عنوان ندارد که مبلغ اجاره را خودسر اضافه نماید. برای مثال اگر شما خانهای را با مبلغ 300 یورو در ماه اجاره کرده باشید، صاحبخانه نمیتواند آن را برای سال آینده به طور خودسر به 350 و یا 400 یورو افزایش دهد. بلکه تنها میتواند سالیانه با توجه به درصدی که دولت برای افزایش حق اجاره ها اعلام می کند به مبلغ اجاره اضافه نماید.
نکته جالب در این خصوص اینکه در آلمان خانههای بسیار بزرگ و شیک و مجللی هستند که مستاجر آن تنها ماهیانه سیصد یورو! بابت اجاره آن پرداخت میکند؛ در حالی که اگر کسی بخواهد همان را امسال اجاره کند حداقل باید ماهیانه هزار و چهارصد یورو برای آن پرداخت نماید. علت این مسئله این است که آن خانه نزدیک به چهل تا پنجاه سال است که در اجاره یک نفر است و صاحبخانه نیز قصد فروش آن را نداشته و مستاجر نزدیک به پنجاه سال است که در آن زندگی میکند و با توجه به نرخ سالیانه اعلام شده توسط دولت برای افزایش اجاره بها، مبلغ اجاره بها اضافه شده و در نهایت به مبلغ سیصد یورو در ماه رسیده است.
اگر صاحبخانه بتواند ثابت کند قصد فروش خانه را دارد باید اول از همه آن را به مستاجر اعلام نماید و در صورت انصراف مستاجر، میتواند آن را به فرد دیگری بفروشد؛ در صورت اعلام آمادگی مستاجر برای خرید خانه، قیمت خانه یا بصورت رضایت دو طرف و یا با نظر کارشناس رسمی مشخص و تعیین میگردد.
اگه مستاجر بخواهد به هر دلیلی زودتر از موعد خانه را تخلیه کند باید ابتدای امر، صاحبخانه را راضی کند در غیر اینصورت باید کل اجاره خانه را تا پایان قرار داد پرداخت کند. در بعضی موارد صاحبخانهها به شرطی با این مسئله موافقت میکنند که مستاجر بتواند یک نفر را با همان مبلغ اجاره و به شرط تایید صاحبخانه جایگزین خودش کند.
مستاجر اگر بخواهد در زمان اتمام قراردادش خانه را تخلیه کند باید دو تا سه ماه زودتر به صاحبخانه اطلاع دهد تا به فکر یک مستاجر جدید باشد؛ در غیر اینصورت اگر در زمان اتمام قرارداد اجاره به صاحبخانه اعلام کند که دیگر نمیخواهد در این خانه اقامت داشته باشد باید اجاره یک، یا دو و یا حتی تا سه ماه –بسته به نظر صاحبخانه– به عنوان جریمه پرداخت کند!
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️پرهیز از نگاه هالیوودی به آمریکا
بارها اشاره کردهام که نباید به آمریکا از دریچه هالیوود نگاه کرد. وقتی قانون موجود در آمریکا را برای یکی از مشتاقان به این کشور بیان کردم به هیچ وجه قبول نمیکرد و گمان مینمود من در حال سر به سر گذاشتن او هستم.
به او گفتم کارمندان پسر یا دختر در بعضی از شرکتها در آمریکا اجازه ندارند به همکارانشان پیشنهاد دوستی بدهند.
منطق چنین قانونی اینه که اگر چنین پیشنهادی از جانب طرفِ مقابل رد شود، از آن زمان به بعد رابطه کاری این دو نفر تحت تاثیر این اتفاق خواهد بود که اثر بدی بر روند کاری شرکت خواهد داشت؛ و اگر هم پیشنهاد از جانب طرف دوم مورد استقبال قرار بگیرد، رابطه عاطفی این دو نفر، رابطه کاریشان را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث میشود وقت خود را به جای تمرکز بر کار شرکت، برای همدیگر تلف کنند!
حتی اگر چنین پیشنهادی توسط یکی از کارمندان در فضای بیرون از محل کار و خارج از ساعات اداری به یکی دیگر از کارمندان شرکت پیشنهاد شود، شرکت خودش را صاحب حق میداند تا با کارمند پیشنهاد دهنده برخورد کند.
همچنین اگر مدیران شرکت متوجه چنین اقدامی از سوی یکی از کارمندانشان بشوند، مجازات سختی در حد اخراج منتظر آن دو کارمند است. حتی اگر طرفی که چنین پیشنهادی از سوی یکی دیگر از کارمندان شرکت به او شده است، این اتفاق را به مدیران شرکت اطلاع ندهد به همان اندازه فرد پیشنهاد دهنده مجازات خواهد شد.
تنها راه برای کارمندان شرکت برای اقدام به چنین کاری این است که قبل از اینکه هر گونه پالسی به طرف مورد علاقهشان بدهند موظف هستند مسئله را با مدیران شرکت در میان بگذارند و اگر مدیران شرکت صلاح دانستند و اجازه دادند آن هم طی شرایطی که تعیین میکنند، میتوانند پیشنهادشان را به طرف مقابل ارائه بدهند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️رایگان نبودن کیسه خرید در فرانسه
📝ویدا درخشان (لیون)
موقع خرید از سوپرمارکت یا فروشگاه های زنجیرهای در فرانسه، پاکتهای پلاستیکی هزینه جداگانه دارند. در واقع یک پاکت رایگان است و اگر خرید بیشتری داشته باشید، باید پول کیسه دوم به بعد را بدهید. این مسئله باعث شده که مردم برای صرفهجویی اقتصادی، خودشان کیسههایی را جهت خرید بیاورند؛ در نتیجه زباله کمتری هم تولید و محیط زیست هم کمتر آلوده میشود.
در ماههای اخیر کلا هیچ فروشگاهی کیسه نمیدهد. یکبار که برای خرید رفته بودم، تصمیم گرفتم پول پاکت دوم و سوم را ندهم و هر چی داشتیم در دو کوله پشتی که همراه داشتم گذاشتم و تا منزل آوردم. این قاعده بنا به هر دلیلی که باشد (چه حفظ محیط زیست و تولید کمتر زباله و یا صرفه اقتصادی)، موجب کاهش بسیار زیاد مصرف پلاستیکهای خرید شده است.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فرنگ، بدون روتوش
⭕️حریم خصوصی در آمریکا • بخش دوم اجتناب از زل زدن به دیگران و کنترل نگاه مخصوصا نگاه مرد به زن، در
⭕️حریم خصوصی در آمریکا
• بخش سوم [پایانی]
در محیطهای پزشکی و پیراپزشکی، حفظ محرمانهی اطلاعات شخصی بیماران و احترام به حریم خصوصی و حفظ شأن بیمار به عنوان یک انسان از اون دسته از مسائلی هستن که قوانین و آموزشهای بسیار سفت و سختی دارن.
انتقال و رد و بدل کردن اطلاعات بیمار مثل اطلاعات شخصی، عکسهای چهره و رادیوگرافی، و جواب آزمایشها و تستهای مختلف نیاز به رعایت موارد بسیاری داره. از جملهی رضایتنامههای متعددی که بیمار قبل از شروع هر نوع کاری در محیط درمانی امضاء میکنه، اجازه برای انتقال اطلاعات بیمار به افراد یا ارگانهای مرتبط با درمان بیمار هست. اگر قرار باشه دو نفر ارتباط ایمیلی داشته باشن و در مورد یک بیمار خاص تنها تبادل نظر بکنن بدون اینکه حتی مدارکی رد و بدل بشه و یا در مواقعی که نیاز به انتقال الکترونیکی یک سری اطلاعات هست، طرفین باید از ایمیلهای ویژهای استفاده بکنند که توسط کمپانیهای متخصص طراحی شدن، امنیت اضافه دارند، و برای ورود به ایمیلها نیاز به چند رمز ورود هست.
بیاید بیماری رو تصور کنیم که قرار هست توسط یک پزشک مورد معاینه قرار بگیره. همیشه قبل از ورود پزشک به اتاق معاینه، اول پرستار سوالات لازم رو از بیمار میپرسه و فرم کاغذی یا الکترونیکی رو پر میکنه و اطلاعات رو در سیستم بیمارستان وارد میکنه. خانم یا آقای پرستار قبل از خداحافظی از بیمار، از سیستم اطلاعات بیمار یا همون پروفایل بیمار خارج میشه و به عبارتی sign out میکنه، بعد بیمار رو مطلع میکنه که قرار هست پزشک بیاد و اونو ببینه.
وقتی پزشک وارد اتاق میشه اول باید با آیدی و رمز ورود خودش وارد سیستم بشه تا به اطلاعات بیمار دسترسی پیدا بکنه و این یعنی اینکه هیچ دو نفری از کارکنان یک سیستم درمانی نمیتونن به جای همدیگه وارد پروفایل بیماران شده و تغییری در نوشتهها و نوتهای دیگری ایجاد بکنن. همیشه یک تاریخچه از اینکه چه کسانی، در چه زمانهایی به فایل بیمار وارد شدند، وجود داره. نکتهی دیگه اینکه در هیچ لحظهای فایل بیمار نباید روی کامپیوتر باز بمونه تا در دیدرس افراد غیر مرتبط با اون بیمار قرار بگیره. به همین دلیل در فاصلهی ورود و خروج کارکنان پزشکی، افراد موظف به سایناوت و سایناین مجدد هستن.
علی القاعده رعایت فضای فیزیکی شخصی بیماران در محیط درمانی تعاریف خاص خودش رو داره که با حدود فضای فیزیکی افراد در سطح جامعه بسیار متفاوت هست. در واقع خیلی مواقع پزشک و دندانپزشک در حین معاینه و درمان در فاصلهی بسیار کم و حتی در تماس با بیمار قرار میگیرن. ولی حتی با وجود این شرایط هم پرسنل پزشکی مدام سعی در حفظ حریم خصوصی بیمار تا حد امکان دارن. یکی دیگه از مواردی که از بیمار بستری سوال میشه و در رکورد بیمار ثبت میشه این هست که در صورت بروز مسئلهای که نیازمند کسب اجازه از همراهان بیمار هست، چه کسی باید مورد سوال قرار بگیره. این فرد توسط خود بیمار از قبل تعیین میشه و لزوماً همسر بیمار نیست.
موارد مورد اشاره در سه بخش این نوشته تنها به بخشی از موضوع گستردهی حریم خصوصی در سطح جامعهی غربی اشاره داشتند ولی این موضوع در حیطههای بسیاری قابل تعریف و تفصیل هست. ضمن اینکه موارد نقض حریم خصوصی افراد در امریکا کم نیستند؛ مثل موضوع شنود تلفنهای شهروندهای عادی در امریکا، و یا هک شدن ایمیلهای کاربران یاهو و درز کردن اطلاعات شخصی میلیونها کاربر که چندی پیش اتفاق افتاد، و همینطور امکان رهگیری و اطلاع از موضوعات مورد سرچ کاربران اینترنت که به نهادهای امنیتی و شرکتهای تجاری امکان تشخیص علایق و به نوعی خواندن فکر کاربر رو میده.
ناگفته پیداست که فرهنگسازی احترام به حریم دیگران در جامعه و در بین مردم باید از دوران مهدکودک و مدرسه به کودکان آموزش داده بشه تا در ذهنشون نهادینه و تبدیل به یک اصل مهم زندگی اجتماعی بشه. در این موضوع هم وزارت آموزش و پرورش و هم سایر نهادهای مرتبط و صد البته خود والدین و خانوادهها به شدت مسئولیت مهمی بر عهده دارند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️نام خلیج فارس در ناو آمریکایی
ناو هواپیمابر Midway دارای بیشترین طول در میان ناوهای آمریکا در قرن بیستم بوده و از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۲ مورد استفاده قرار گرفته است. از سال ۲۰۰۴ این ناو در شهر سندیگو، در جنوب کالیفرنیا و در مرز مکزیک تبدیل به موزه شده و برای عموم قابل بازدید است. تا به حال بیش از دو میلیون نفر از این ناو بازدید کردند. هزینه بلیط این موزه ۳۰ دلار هست[یعنی حدود ۱ میلیون ۳۰۰ هزار تومن]
گفتنیها در مورد این ناو بسیاره ولی به همین اکتفا میکنیم که از این ناو در جنگ خلیج فارس استفاده شده و در اتاق فرماندهی کل این ناو، نقشه منطقه خاورمیانه در مانیتور دیوار قابل مشاهده است.
نکته قابل توجه در این نقشه این است که برای معرفی خلیج فارس از عبارت "Persian Gulf" استفاده شده و نه عبارت دیگری.
در این نقشه موقعیت هواپیماها، موشکها و تجهیزات نظامی ایران، به همراه موقعیت چاههای نفت ایران مشخص گردیده است.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فرنگ، بدون روتوش
⭕️ جاهلیت قرن بیستم
یکی از کتابهای بسیار مفید درخصوص ویژگیهای جاهلان مدرن و جامعهای که دچار جاهلیت مدرن شده است بی شک کتاب سید قطب نویسنده مصری میباشد که انصافا بخوبی به این موضوع پرداخته است.
کتاب هرچند قدیمیست اما بسیاری از مطالب آن خواندنی و با مصادیق روز منطبق است.
بعنوان نمونه مولف یکی از راههای شناخت جاهلیت و تمایز آن از تمدن را نامها، نشانهها و نمادهای جاهلی معرفی میکند که از جمله این نامها و نمادها، نامگذاریها و نمادهای حیوانی میباشد.
اگر چه روز شکرکردن برگرفته از فطرت الهی است اما التقاط آن با مسائل پَست بشری و نماد حیوانی یا خرافی نظیر بوقلمون که نام دیگر این روز در آمریکاست جای تامل فراوانی دارد و این موضوع نیز مانند بسیاری از موارد دیگر نظیر آیین هالووین توسط حاکمان فاسد در جهت اهداف شیطانی مورد سوء استفاده قرار گرفته است که نمونه آن همین آیین جاهلی عفو بوقلمون در آستانه روز شکرگزاری است که عالیترین مقام این کشور به عفو این حیوان میپردازد. در حالی که در جنگهای کثیر انسانهای بیگناه زیادی کشته میشوند و در همین آمریکا چقدر انسانهای بیگناه اعدام و یا در اثر فقر و... کشته میشوند. روسای جمهور ایالات متحده جنایتهای فراوانی را در طی سالیان متمادی مرتکب شدهاند که آخرین آن در سوریه و عراق با تشکیل و حمایت گروه متوحش داعش بوده است.
به هر حال از نمادهای دیگر جاهلی و شیطانی در آمریکا میتوان به نمادهای حیوانی الاغ و فیل اشاره کرد که نماد دو حزب معروف دموکرات و جمهوری خواه می باشد. به این موارد مسایلی نظیر جنگ و خونریزی، غارت، ظلم و بی عدالتی و دوری از دستورات الهی و دین را اضافه نمایید.
خواندن این کتاب و اثر بسیار ارزشمند را به همه عزیزان کانال مؤکدا توصیه میکنم.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️آمریکا سرزمین آرزوها از راه دور
یکی از دوستانم سفرهای متعددی به اروپا و برخی کشورهای آسیایی داشت. یکبار صحبت آمریکا شد، بهش پیشنهاد دادم که ویزای آمریکا رو بگیره و آمریکا رو هم ببینه.
ویزا رو گرفت و یک سفر حدودا دو هفتهای به آمریکا داشت و شهرها و مناطق زیادی از امریکا رو بازدید کرد از جمله: نیویورک، واشنگتن دی سی، فیلادلفیا، آبشار نیاگارا، دنور، بولدر، سانفرانسیسکو، لسآنجلس، سن دیگو و چندین شهر دیگه از ایالت کالیفرنیا. تا این که سفرش به پایان رسید و از فرودگاه لسآنجلس (LAX) عازم دبی و سپس تهران شد.
یک روز قبل از رفتنش، تلفنی باهاش صحبت میکردم و راجع به کلیت سفر ازش پرسیدم. جواب داد اون چیزی که من از آمریکا در ذهن داشتم خیلی بزرگتر از اینی بود که دیدم. از خاطراتش از مناطق مختلف نیویورک و رانندگی افتضاح مردم در نیویورک و بوق زدنهای پیاپی، از زنگ زده بودن گاردریلهای اتوبانها در نیویورک و نیوجرسی، از متروی خیلی قدیمی نیویورک گرفته تا مردمی که در سانفرانسیسکو در سطل آشغالها دنبال غذا میگردند برام تعریف کرد.
از تجربه اجاره کردن ماشین هم برام گفت، اینکه قرار بوده ۱۸۰ دلار برای اجاره ۴ روز پرداخت کنه، ولی نهایتا بیشتر از ۳۸۰ دلار پرداخت کرده. قرارداد اجاره رو که برام ایمیل کرد، براش توضیح دادم که حدود ۱۶۵ دلار هزینه بیمه برای ۴ روز ازش گرفتن که لازم نبوده همه رو پرداخت کنه. میگفت اینجا هم اگر بفهمند اهل اینجا نیستی و قوانین رو نمیدونی، سر کیسهات میکنند.
البته از خوبیهای اینجا هم برام گفت. اینکه در آمریکا ندیده که از بدن نیمه عریان زن برای تبلیغات استفاده کنند، بر خلاف اروپا. و یا اینکه فروشگاههای آمریکا هم نسبت به اروپا ارزونتر هستند و هم تنوع بسیار بیشتری دارند و هم بسیار خلوتترند.
میگفت تا کسی این چیزها رو از نزدیک نبینه خودش باور نمیکنه که مثل همه جاهای دیگر دنیا، آمریکا هم مخلوطی است از خوبیها و بدیهای عجین شده با هم.
ازش پرسیدم فکر میکنی چرا اینقدر آمریکا در ذهن ایرانیها بزرگ شده؟ گفت به تبلیغات خودشون که ربط داره، اینکه با فیلم های هالیوودی، خودشون رو بهترین جای دنیا نشون میدن و بطور یک طرفه از خودشون مدام تعریف میکنن.
البته این دوست من، اغلب از شهرهای خوب و مطرح آمریکا بازدید کرده بود. اگر از ایالتهای اوکلاهما، میسیسیپی، لوییزیانا، وایومینگ بازدید میکرد چی میگفت.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
در آمریکا جعبههای بزرگی در خیابان تعبیه شده که مخصوص جمعآوری لباس، پوشاک و اجناس بلا استفاده هست.
بعد از جمعآوری و ترمیم و شستشوی اجناس، در مغازههای زنجیرهای مثل Goodwill با قیمت بسیار مناسب به فروش میرسند.
نکته جالب این که نه تنها افراد ضعیف، بلکه افراد متوسط جامعه نیز از این فروشگاهها خرید میکنند چون برایشان صرفه اقتصادی دارد.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️سیستم مالیاتی در آمریکا
• بخش اول
سابقا یک پست مختصر در مورد فرآیند اخذ مالیات توی آمریکا گذاشتم و وعده دادم که بصورت مبسوط به آن بپردازم
اصلاح سیستم مالیاتی یکی از الزامات اقتصاد ایران هست. عدم اصلاح این معضل اقتصادی، منجر به عدم وصول درست و به اندازهی مالیات از صاحبان درآمد میشه. به عنوان مثال، یکی از دوستان نزدیکم چند سال در شرکتی کارشناس بود. میگفت میزان مالیاتی که از درآمد من در یک سال کسر شده، با مالیات داده شده توسط یکی از بازاریِ فعال در فروش آهن آلات، تقریبا برابر بود. به عبارت سادهتر، کسی که درآمد سالیانهاش بیش از ده برابر دوست من بود، به اندازهی ایشون مالیات پرداخت میکرد.
سیستم پرداخت مالیات درآمد در آمریکا، بسیار با ایران متفاوته. محاسبهی مالیات در اینجا دو مرحله داره. در مرحلهی اول، از درآمد ماهیانه دو نوع مالیات کسر میشه: مالیات ایالتی و مالیات فدرال.
در مرحلهی دوم که مربوط به پایان سال هست، همه میبایست فرمهای خود اظهاری مالیات رو پر کنند. این فرمها نشون میده که مالیات پرداخت شده در طول سال به اندازهی کافی بوده یا نه.
مثلا فرض کنید من در طول سال ۲ هزار دلار مالیات درآمد پرداخت کرده باشم و اعلام کنم که ۵۰۰ دلارش زیاد بوده. اگر فرمها رو درست پر کرده باشم، دولت ضمن اعتماد به من، اون ۵۰۰ دلار رو برمیگردونه.
نکتهی جالب اینه که یه حداقل حقوق برای افراد و خانوادهها در نظر گرفته میشه و اگر درآمد سالیانهی خانوادهای کمتر از اون حداقل باشه، اون مقدار از طرف دولت به خانواده پرداخت میشه. مثلا فرض کنید حداقل درآمد سالیانهی یه خانوادهی سه نفره میبایست حدود ۲۸ هزار دلار باشه. اگر درآمد چنین خانوادهای ۲۰ هزار دلار بوده و ۲ هزار دلار در سال مالیات پرداخت کرده باشند، دولت در انتهای سال، ۱۰ هزار دلار بهشون برمیگردونه!
باید اشاره کنم که اینجا چند تا خانواده رو میشناسم که این مبالغ رو گرفتند. خانوادههایی که درآمدشان کم هست، هر سال منتظر تَکس ریترن(Tax Return) یا همان بازگشت مالیات میمونند که پول خوبی دستشون رو بگیره. البته اون حداقل درآمد ممکنه ایالت به ایالت فرق کنه. این قانون برای آمریکاییهاست و شامل ما نمیشه. البته اگر ما هم ۵ سال بمونیم و فرم تکس رو هر سال پر کنیم، از سال ششم مشمول این قانون میشیم.
به عبارت سادهتر، سیستم پرداخت مالیات به گونهای طراحی شده که شکاف بین فقیر و غنی رو کم کنه. یعنی از محل مالیات افراد ثروتمندتر، زندگی افراد کم برخوردار تامین میشه. یه سوال چند وقته ذهن منو درگیر کرده بود افرادی که ماشینهای چند میلیاردی سوار میشن و در خیابونهای شمال تهران به صورت زنجیرهای حرکت میکنند، در کل عمرشون چقدر مالیات پرداخت کردن؟؟!
در مورد سیستم پرداخت مالیات در آمریکا نکات جالب دیگهای هم هست که در آینده خواهم نوشت.
" بخش دوم "
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️تفاوت فرهنگ شرق و غرب
چون نرم افزار استیتا رو روی کامپیوترم نصب نداشتم، هفتهای دو روز مجبورم بودم تو سایت کامپیوتری دانشکده بشینم و کارهام رو انجام بدم. هر دفعه ماجرایی داشتیم با این دانشجویان مَستر (کارشناسی ارشد). حالا خدا رو شکر بیچِلِرها (کارشناسی) اونجا نبودند.
یک پسر آمریکایی، از اون خنگ و شلختهها که از ریاضی هیچی نمیفهمن. یعنی یه خنگ میگم، یه خنگ میشنوین.
یک دختر چینی همکلاسش رو پیدا کرده بود که بیاد باهاش کار کنه تا تمریناش رو حل کنه و رفع اشکال! شانس من هم همون زمانهایی که من اونجا بودم اونا هم میومدن.
این دانشجویان چینی (نه چینی ـ امریکایی)، اینایی که تازه از چین اومدن، هم دختراشون هم پسراشون خیلی مبادی آداب و مراقب رفتارهاشون هستن. البته نمیدونم اونها هم بعد از مدتی زندگی در آمریکا، مضمحل میشن در سبک زندگی آمریکایی یا نه.
برگردیم به داستان خودمون
یک بار پسره اومد بعد از حل شدن همهی تمرینهاش موقع خداحافظی دختره رو بغل کنه. از این نوع بغل کردنهای احمقانه زن ـ مرد در آمریکا. یعنی زن ـ زن و مرد ـ مرد اونجوری همدیگه رو بغل نمیکنن، اما زن ـ مرد باید هم رو این شکلی بغل کنن!
دختره یک دفعه جا خورد! ترسید! عقب عقب رفت! بعد پسره تازه برگشته بهش میگه اوه میتونم بغلت کنم؟(خب آیکیو اینو باید اول ازش بپرسی نه این که اول میپری تو بغلش بعد سوال میکنی🤦🏻♂) دختره هم در حال خنده و هیجان یک چیزی پته پته کرد (انگلیسیش هم افتضاح) که نهخیر و ما اینجور چیزها توی فرهنگمون نداریم و بعدشم سریع بای گفت و در رفت.
هفته بعد هنوز ده دقیقه از شروع تمرینشون نگذشته بود، پسره برگشت گفت امشب برنامهت چیه؟ دختره هم انگار توی باغ نبود اصلا، برگشت و گفت با اسکایپ با چین باید حرف بزنم. پسره یک لحظه هاج و واج نگاهش کرد بعد گفت منظورم این بود که برنامه فانت چیه! بعد هم نیش احمقانهش رو باز کرد!
دختره تازه منظور پسره رو گرفت، گفت: اوههه، هیچی، فکر کنم باید بشینم سر تمرینهام! پسره برگشت یک ادای زشت مضحکی در آورد و گفت: من که میرم آبجو میخورم و تخت میگیرم استراحت میکنم.(مردهشور ببرتت که از فان فقط همینو بلدی) دختره این دفعه جدیتر گفت: گود فور یو! (معادل باریکلا به تو در فارسی)
من نمیدونستم دختره یا کلا تعطیله و نمیفهمه یا اینا رو نمیشناسه! کسی نبود بهش بگه مگه مجبوری بیای با این پسرهی نادان حل تمرین راه بندازی؟
من در برخورد با این دو به وضوح به تفاوت فرهنگ شرق و غرب پی بردم. دختری از جامعه شرق که در ارتباط خیلی اوپن با پسر نهایت مراعات رو به خرج میده، چون در فرهنگشون این مسئله وجود نداره. از طرف دیگر پسر از جامعه غرب بدون هیچ مقدمهای قصد ورود نامحدود به حریم دیگری داره.
اما این نوشته به این معنا نیست که همهی آمریکاییها آگاهی لازم در مورد تنوع فرهنگی و عدم تحمیل فرهنگ و عرف خودشون بر خارجیها و مخصوصا دانشجویان بین المللی ندارند. این مسئله بطور کلی صدق نمیکنه. بسیاری از آمریکاییها مخصوصا در محیطهای آکادمیک درک خوبی از تفاوتهای فرهنگی دارند و احترام زیادی برای دیگر فرهنگها قائلند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️احترام به عقاید مختلف
چند سال پیش، اولین روزی که به عنوان دانشجوی دکتری وارد دفتر کارم شدم (یک اتاق بزرگ با ابعاد تقریبی 8 متر در 4 متر). در این اتاق چندین میز بود اما فقط یک دانشجوی دیگر به غیر از بنده در آن اتاق کار میکرد. این دانشجو اهل کشور چین بود. میز کار بنده و همکار چینی در دو گوشهی اتاق قرار داشتند، به صورتی که وقتی پشت میز مینشستیم همدیگر را نمیدیدیم.
به خاطرم هست همان روز، برای نماز ظهر، در اتاق را که معمولا باز نگه داشته میشد بستم، قبله را با قبله نما پیدا کردم و جا نماز را پهن کردم. حین نماز، از شانس بد من، یک دانشجوی ایرانی آمد و شروع کرد به در زدن که در را باز کنید.
همکار چینی که تا اون موقع متوجه بنده نبود، اهمیتی نداد. چون قاعدتا، بنده که در را بستم، خودم بایستی در را باز میکردم. منتهی، بعد از اینکه دید کسی در را باز نکرده و هنوز دارند در میزنند، سرش را از روی لب تاپش بلند کرد و چرخاند به سمت میز من. یک لحظه شوکه شد! بنده را در حال خم و راست شدن دید. یکمی زل زد به من و حرکاتم.
چند لحظهای مبهوت شد! یکدفعه متوجه درب شد و وقتی دید بنده قصد ندارم یوگا!!! را کنار بگذارم و در را باز کنم، خودش رفت و در را باز کرد.
از دانشجوی ایرانی قضیه را پرسید، او گفت که بنده در حال نماز (pray) هستم. سپس در را دوباره بست و سر میز کارش برگشت. بنده هم نماز را تمام کردم و سر میز کارم برگشتم، انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است. چند دقیقهای گذشت، همکار چینی برگشت و بنده را صدا زد.
گفت: میتونم یک سوالی بپرسم.
گفتم: آره بپرس.
و او پرسید: شما هر روز، در یک وقت مشخص باید این کار را انجام بدی؟
من یک لحظه با خودم فکر کردم، این یارو الآن میخواد بگه دیگه حق نداری در دفتر کار نماز بخونی. اما من که باید چهار سال اینجا باشم بهتر که از همین روز اول محکم جلوش در بیام تا حساب کار دستش بیاد! لذا خیلی محکم گفتم: Yes
او از اين برخورد محكم بنده جا خورد و گفت: اوکی و برگشت سر میز کارش.
چند دقیقهای تامل کردم، با خودم گفتم این رفتارم درست نبود. ناسلامتی مسلمانی! آخه این چه برخوردی بود؟!؟ برگشتم و بهش گفتم: چرا این سوال را پرسیدی؟
اون یک جوابی داد که هنوز بعد از گذشت چند سال در ذهنم حک شده!
دانشجوی 24 ساله چینی و ملحد که اصلا خدا برایش تعریف نشده و هیچ گونه تصوری نسبت به خدا نداره گفت: من نمیدانم نماز چیست و لابد برای شما بسیار با اهمیت است، میخواستم بدونم چه مواقعی باید نماز بخونی، تا اون موقع شرایط را برای شما مهیا کنم مثلا رفت و آمد نکنم، صحبت نکنم و در را بسته نگه دارم تا مزاحم نماز شما نشم!
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch