eitaa logo
فرنگ، بدون روتوش
1.9هزار دنبال‌کننده
931 عکس
78 ویدیو
2 فایل
به کانال فرنگ، بدون روتوش خوش آمدید. کانالی متفاوت برای معرفی و شناخت دقیق‌تر ابعاد فرهنگی اجتماعی اقتصادی غرب و شرق، توسط مشاهدات بنده و ایرانیان مقیم @Dr_Mehrabaan ..................... راه ارتباطی
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️جاده‌های آمریکا در تمام جاده‌های آمریکا بگردید کمتر جاده‌ای پیدا خواهید کرد که چراغ و روشنایی داشته باشد! در شب ظلمات کامل است! نه تنها چراغ، که در خیلی از جاده‌ها خبری از گاردریل و تابلوهای رنگ وارنگ و جور واجور نیست! جاده هایی که به لحاظ کیفیت تقریبا در حد جاده‌های بین شهری کشور خودمان هستند. جالب‌تر که از جانب مردم هم در این زمینه هیچ گونه مطالبه‌ای به آن صورت وجود ندارد! زیرا می‌دانند دولت در ازای نورانی کردن جاده و... مالیات بیشتری طلب خواهد کرد و به همین خاطر به وضع موجود راضی راضی هستند. (از این موارد در آمریکا به وفور یافت می شود.) - برای مطمئن شدن از این ادعا به حرف بنده و این یک عکس اکتفا نکنید! خودتان روی Google Map مکان‌های مختلفی از جاده‌های بین شهری در آمریکا را انتخاب کنید و با انتخاب گزینه Street View نگاهی به وضع جاده‌های آمریکا بیاندازید.(البته استثناء هم وجود دارد.) ⭕️روایت های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️ انزجار از فرهنگ کره‌جنوبی یکی از هم آزمایشگاهی هایم در دانشگاه، اهل کره‌ جنوبی، شهر سئول هست. در نوجوانی به آمریکا آمده و پس از دوران دبیرستان وارد دورهٔ کارشناسی دانشگاه راچستر (در شمال ایالت نیویورک، نزدیکی‌های آبشار نیاگارا)‌ می‌شود و بعدترش دانشجوی دکترای دانشگاه کلمبیا. از بس که عشق بازی رایانه‌ای است و از فرهنگ کره‌ای منزجر، اسم و فامیلش را عوض می‌کند و می‌گذارد به نام یکی از شخصیت‌های محبوب بازی‌های رایانه‌ای. الان هم به شدت درگیر گرفتن کارت سبز است برای این که از قانون سربازی کرهٔ جنوبی رها شود. کره در نظر او کشوری است که برای پیشرفت کردن به هر قیمتی، خیلی از اصول اولیهٔ انسانی را زیر پا گذاشته و از آدم‌ها مثل ماشین کار کشیده تا کشوری بسازد که الان یکی از قطب‌های صنعتی دنیاست ولی به گفته‌ٔ خود او و البته به گواه آمارهای رسمی، دارای بالاترین آمار خودکشی در جهان است. از آن طرف هم به خاطر ترس از همسایهٔ شمالی‌اش یعنی کرهٔ شمالی، تمام کشور رنگ و بوی نظامی‌گری دارد و همهٔ آقایان باید بروند سربازی. این طوری هم نیست که مثل ایران بشود امریه گرفت یا سربازی را با ماندن در کشور خارجی پیچاند. طبق قانونشان، اگر کسی موعد سربازی‌اش رسیده باشد حتی به او گذرنامه نمی‌دهند و ولش می‌کنند به امان خدا. وقتی از من شنید که دولت ایران موظف است به همهٔ شهروندانش در خارج از کشور بدون پیش‌شرط گذرنامه بدهد و قوانین سربازی تنها برای داخل کشور است نه خارج کشور، بدجوری داغ دلش تازه شد. چون الان دارد نزدیک به پنج سال دکترایش می‌شود و طبق قانون کره، حتی اگر یک ماه از پنج سال بگذرد،‌ طرف باید دانشگاه را رها کند و بیاید برای خدمت مقدس. در نظرش کرهٔ جنوبی کشوری است که همه باید صبح تا شام کار کنند و حتی به این فکر نکنند که چرا باید این همه کار کنند؟ اصلاً چرا باید پیشرفته باشند؟ هدفشان از زندگی چیست؟ و تهش این می‌شود که یکی از بیشترین آمارهای خودکشی در دنیا را داراست؛ این کشور صاحب هیوندای و کیاموتورز و دوو و سامسونگ و ال‌جی و همه‌چی. 📝الهه شریف‌زاده[دانشجوی دکتری دانشگاه کلمبیا] ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️ وضعیت تورنتو عصر رسیدم تورنتو. در فرودگاه خیلی سریع از گمرک رد شدم. بدون هیچ پرسش و پاسخ یا معطلی، فقط یک مهر روی پاسپورت زدند. برخورد کارمندانش هم محترمانه بود. البته بعدتر در قسمت تحویل بار کلی معطل شدیم. فرودگاه تورنتو در مقایسه با فرودگاه دوبی قدیمی به نظر می آمد و سالنی که برای گرفتن بار رفتیم به نظرم مثل یک سوله ی بزرگ بود. اولین چیزی که بلافاصله جلب توجه می کرد، تنوع قومیتی و نژادی کارمندان فرودگاه بود. حتی گاهی با همدیگر و یا با مسافران به زبان کشور خودشان صحبت می کردند. بعدتر متوجه شدم که این تنوع مشخصه شهر تورنتو است و این نتیجه مهاجرت به کانادا در دهه های اخیر است. حدود نیمی از جمعیت تورنتو متولد کانادا نیستند و لذا طبیعی است که برخوردشان نسبت به مهاجرین و قومیت های دیگر همراه با تحمل و احترام باشد. کلان شهر تورنتو با 5.5 میلیون جمعیت حدود یک ششم جمعیت 35 میلیونی کانادا را در خود جای داده است و بزرگترین شهر کانادا و پنجمین شهر بزرگ آمریکای شمالی است. در فرودگاه چرخ دستی ها کرایه ای بود و فقط دلار کانادا قبول می کردند. از قضا درست شب آخر حرکت، یکی از رفقا یک اسکناس 5 دلاری کانادا به من داده بود که آنجا به کارم آمد و به دو دلار یک چرخ دستی برداشتم. تصمیم گرفتم کمی پولم را به دلار کانادا عوض کنم که در مسیر و روزهای بعد به مشکل نخورم. می دانستم که صرافی های فرودگاه معمولا محل مناسبی برای تعویض پول نیستند، با این حال از کارمندش پرسیدم که نرخ تبدیل چقدر است و آیا تفاوتی بین نرخ آنها هست با صرافی های داخل شهر هست یا نه؟ گفت الان که صرافی های شهر بسته هستند و اشاره کرد که ما هم نرخ های مان مناسب است. بعدتر فهمیدم نرخ تبدیل شان با صرافی های شهر تفاوت زیادی داشته! درسی شد برای ماه های آتی زندگی در کانادا. تاکسی ها فقط به صورت دربست هستند و معمولا هزینه ی شان خیلی بالا است (برای یک مسیر 5 دقیقه ای حدود 10 دلار)، بنابراین تصمیم گرفتم از همان فرودگاه با حمل و نقل عمومی بروم به مقصد اولم، خانه یکی از رفقا. تمامی حمل و نقل عمومی شامل مترو و اتوبوس به نحوی طراحی شده اند که افراد کهن سال، خانم های بچه دار و معلولین در استفاده از آنها مشکلی نداشته باشند. برای من هم که دو چمدان همراهم داشتم، این امکانات به کار آمد و بدون مشکلی توانستم با اتوبوس و مترو به آدرس مورد نظرم بروم. متروی تورنتو قدیمی و کم نور بود. متروی تهران (از متروی تورنتو) به نظرم به مراتب بهتر می آمد. اتوبوس ها هم همینطور و علی الخصوص راننده هایش بد رانندگی می کردند! خوشبختانه، آن روز شنبه بود و خلوت بودند. درست 3 دلار باقی اسکناس 5 دلاری ام شد هزینه مترو و اتوبوس. سطح حمل و نقل عمومی در تورنتو مناسب است و با توجه به هزینه های بالای ماشین شخصی و پارکینگ، اکثرا از حمل و نقل عمومی استفاده می کنند. 📝حنیف دادفر دانشجوی دکترا رشته برق دانشگاه تورنتو ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️گشت ارشاد در آمریکا قانون مصوب ۲۰۱۸ در کارولینای جنوبی آمریکا علیه شلوارهای افتان اگر شلوار از 3 اینچ پایین افتد که لباس زیر فرد مشخص بشه جریمه بار اول 25، دوم 50 و سوم به بعد 75 ‎دلار است. ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️راهیان نور آمریکایی بعد از مدتی اقامت در آمریکا تصمیم گرفتیم سفری برای دیدن نقاط دیگری از این کشور داشته باشیم. سفرمان را به ناچار از طریق یک تور مسافرتی انجام دادیم. هزینه‌اش بسیار بسیار کمتر از حالتی بود که خودمان شهر به شهر حتی با اتوبوس به این سفر برویم! از طرفی تن دادن به تور یعنی رضایت به مکان‌هایی که آنها برنامه‌ریزی کرده اند؛ آن هم در هر زمان محدودی که در نظر گرفته باشند... البته ما علاقمند بودیم به اکثر مکان هایی که تور تدارک دیده بود؛ ولی در نظر بگیرید توریست‌هایی را که از اقصی نقاط جهان آمده اند تا نقاط دیدنی ایالات متحده آمریکا را ببینند. در ادامه برخی از مکان هایی را که این تور سیاحتی برای گردشگران خارجی در نظر گرفته بود را خدمتتان معرفی می کنم: - Independence Hall تالار استقلال آمریکا: در این تالار اعلامیهٔ استقلال و قانون اساسی ایالات متحدهٔ آمریکا در این تالار مورد بحث و تصویب قرار گرفتند. - Liberty Bell ناقوس آزادی: نماد استقلال آمریکا... هنگام استقلال آمریکا به صدا درآمده است. - White House کاخ سفید - US Capitol کاخ کنگره آمریکا: همان ساختمان که گنبدی روی آن قرار دارد و در فیلم های زیادی دیده ایم. - Madame Tussauds Wax Museum موزه مادام توسو: در این موزه تندیس‌های مومی افراد مشهور(سیاستمداران، بازیگران، خوانندگان و بازیگران و...) ساخته و نگهداری می‌شود. - Lincoln Memorial بنای یادبود لینکلن: یادبود و گرامیداشت آبراهام لینکلن، یکی از محبوبترین رئیس جمهوران آمریکا تا به امروز - Jefferson Memorial بنای یادلود جفرسون: یکی از متفکرین اصلی و بنیانگذاران آمریکا (برای ترویج دادن ایده‌آل‌های جمهوری خواهی در آمریکا)، نویسندهٔ اصلی اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا و سومین رییس جمهور آمریکا است. - Vietnam Veterans Memorial یادبود کهنه سربازان جنگ ویتنام: این طرح متشکل از دو دیوار از جنس سنگ گرانیت که هر یک با درازای ۷۶ متر و با زاویه ای کاو به یکدیگر می‌رسیدند. نام ۵۷۶۹۲ نظامی آمریکایی که در بین سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۵ در جنگ ویتنام کشته شده اند، به ترتیب تاریخ درگذشتشان روی دو دیوار ثبت شده است. تاریخ مرگ نخستین و آخرین سربازانی که در این جنگ کشته شده اند نیز به ثبت رسیده است. - Vietnam Women's Memorial یادبود زنان جنگ ویتنام: مجسمه ای از زنان پرستار در جنگ ویتنام - Korean War Veterans Memorial یادبود کهنه سربازان جنگ کره: مجسمه 19 سرباز آمریکایی که راه خود را از میان زمین های خشن کره جنوبی باز کرده اند. این بنا برای بزرگداشت سربازانی که در اوایل سال های 1950 در جنگ کره شرکت کردند ساخته شده است. ;این شعار در برابر این یابود حک شده است: “Freedom is not Free” یادمان های 11 سپتامبر به خصوص در نیویورک خود به تنهایی داستان مفصلی دارد. ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️چند روز پیش ماشینم را برای یک تعمیر جزئی به یک تعمیرگاه (شهر بوستون) بردم. صاحب تعمیرگاه فرد مسلمانی بود. پرسید: کجایی هستی؟ گفتم ایرانی هستم. تا گفتم ایرانی، سریع گفت: -من سریال یوسف پیامبر را خیلی دوست دارم. این سریال فوق العاده است. آن چنان از گفتن این کلمات و جملات به وجد آمده بود که شادی را می شد به راحتی در برق نگاهش دید... ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️هزینه‌های سرسام آور پزشکی در آمریکا شبا هنگامی بود که خانم دوستم به علت سرماخودگی شدید مراجعه میکنه به دکتر. درمانگاه باز نبوده و میرن اورژانس. دکتر معاینه میکنه و بدون اینکه دارویی بده، میگه ویروسیه، باید بگذره خوب بشید!! روی هم رفته به یک ساعت نمیکشه که بدون انجام هیچ کار خاصی و فقط با ویزیت و معاینه توسط همون دکتر کارشون تموم میشه و میرن خونه. اینجا هزینه‌های بیمارستان بعداً با نامه میاد دم خونه و دیشب بود که دوست ما با دیدن قبض نزدیک به ۹۰۰ دلاری  در صندوق پست‌ش شوکه شد.! 📝محمد کاظمی ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️فرزندان بی‌پدر در آمریکا حدود 41 درصد فرزندان متولد در ایالات متحده آمریکا Births to unmarried women فرزند مادرانی که ازدواج نکردن هستن. یعنی فقط مادر دارن! بچه‌هایی که نطفه‌شون در رابطه‌های دوستی ایجاد شده يا در مهمانی‌ها و خوشگذرانی‌ها بعد از مستی بدون وجود هیچ‌گونه ازدواج و یا حتی قصد ازدواج و طرف میگذاره میره، دختر می‌مونه و بچه درون شکمش... دخترهایی با سن پایین با فرزند بدون شوهر! دخترهای زیر 20 سال؛ حتی زیر 15 سال. نسبت بالای 41 درصد عمق این بحران اجتماعی را نشان می دهد. چون خانواده های آمریکایی معمولا بین سه تا پنج حتی شش فرزند دارند. متوسط تعداد فرزندان یک خانواده در آمریکا 3.13 فرزند می باشد. و 41 درصد از کل متولدان در این کشور رقم بسیار بالایی است! این رقم جدا از فرزندانی است که پدر و مادرشان از هم جدا زندگی می کنند یا طلاق گرفته اند! فقط فرزندانی که بدون وقوع هیچ ازدواجی به دنیا آمده اند! ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️برخورد یک کلمبیایی با یک ایرانی چند روز پیش با دوستی ملاقات کردم که به تازگی به اکوادور آمده بود. از تجربه سفرش به کلمبیا و برزیل صحبت می کرد و از مهربانی مردم این کشورها. می گفت نزدیک ترین مردم از نظر مهمان نوازی به مردم ایران را در کلمبیا دیدم. خاطره جالبی هم از یک شب ماندنش در فرودگاه مرزی برزیل و کلمبیا برایم تعریف کرد که نقل آن را خالی از لطف نمی بینم. فرودگاه آنقدر کوچک بود و پروازهای محدود داشت که ساعت 7 شب تعطیل می شد و همه کارکنان به خانه هایشان می رفتند. آن شب اما وقتی می بینند دوست ما جایی برای ماندن ندارد، به او اجازه می دهند همراه نگهبان، داخل فرودگاه بماند. فردا صبح همه کارمندان که از حضورش در فرودگاه خبر داشتند و با او خوش و بش می کنند. موقع سوار شدن به هواپیما، یکی از کارکنان پیش او می آید و کارت پروازش را عوض می کند. دوست ما بی خبر از همه جا، کارت پرواز را می‌گیرد و سوار می‌شود. موقع پیدا کردن صندلی، با تعجب متوجه می‌شود که صندلی معمولی‌اش با یک صندلی دیگر در قسمت درجه یک (First Class) عوض شده است. کارکنان فرودگاه تا آخرین لحظه منتظر مانده بودند و وقتی متوجه شدند که یکی از صندلی‌های قسمت "فرست کلس" خالیست، آن را به مهمان ایرانیشان داده بودند. 📝کامران شهیدی[مقیم اکوادور] ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️وضعیت مراجعه به پزشک در آمریکا حدود سه ماه پیش دستم از ناحیه مچ آسیب دید! نمی دانستیم شکسته یا فقط ضرب دیده... تا دو روز به دلایلی که عرض خواهم کرد دکتر نرفتیم! صبر کردیم ببینیم خودش خوب می شود یا نه؟ بعد از مدتی ورم کرد... با کوچکترین تکان آه از نهادم بلند می شد... در آمریکا اگر مریض شوند، باید قضیه جدی باشد و حتما لازم باشد تا دکتر بروند... دلیلش واضح است: هزینه های درمان خیلی بالاست... ویزیت پزشک عمومی 125 دلار! اگر اورژانس باشد که خیلی بیشتر می شود. یک بنده خدایی که دل درد داشته از ترس هزینه های بالا به خیال خوشِ خودش خوب می شود دکتر نرفته... بعدا فهمیدند دل دردش از آپاندیس بوده... بخاطر دکتر نرفتن ترکیده و جانش را از دست داده است... بیمه که اتفاقا اجباری است و حداقل ماهیانه 60 دلار هزینه دارد از ابتدا به ما اعلام کرده بود که اصلا در هزینه های زیر 500 دلار ورود نخواهد کرد! بالای 500 دلار هم طبق درصدی که خودشان تعیین می کنند... آن هم با اما و اگرهای... روز سوم به اصرار دوستان و بخاطر بیشتر شدن ورم و درد تصمیم گرفتیم برویم عکس بگیریم. چند جایی تماس گرفتیم... گفتند بدون نامه دکتر عکس نمی گیریم! یک جای مثلا ارزان(نسبت به بقیه) پیدا کردیم که برای ویزیت دکتر و عکس 200 دلار می گرفت! مجبور بودیم برویم! فقط به دوستان گفتم دعا کنید شکسته باشد و الا من میدانم و شما بخاطر هزینه 200 دلاری رفتیم خدمت دکتر 125 دلاری... چند سوال پرسید که چه اتفاقی افتاده و چرا و چه شده و... ؟ و دستور گرفتن عکس گران قیمت را صادر کرد... عکس را که گرفتند معلوم شد دست شکسته است. دکتر فرمودند باید بروید پیش ارتوپد! ارتوپد ببیند، دستور بدهد گچ بگیرند! رفتیم خدمت ارتوپد! اول پرسیدیم هزینه چقدر؟ گفتند معلوم نیست! چاره ای نبود... ارتوپد دست و عکس را دید! دستور فرمودند گچ گرفته شود برای شش هفته... زحمت کشیدند در اتاق بغل گچ گرفتند. طرف گیر داده بودکه دوست دارید گچ چه رنگی باشد! ما هم گفتیم سفید تا دوستان بتوانند یادگاری بنویسند. تا گفتم سفید، نمیدانم چرا ذوقش کور شد و با نا امیدی و تعجب گفت سفید! تمام که شد، رفتیم پذیرش هزینه را پرسیدیم... فرمودند ویزیت ارتوپد و گچ روی هم 2097 دلار! که وقتی صورت حساب آمد فهمیدیم بیشتر هم شده است. ولی یک چیز خیلی خوب داشتند. آن روز هیچ پولی نگرفتند! نه پزشک عمومی، نه عکس، نه ارتوپد، نه گچ گرفتن. گفتند قبض را می‌فرستند برا بیمه. بیمه طبق قوانینش سهم خود را تعیین می کند، و هزینه‌ای که ما باید بپردازیم بعد از آن مشخص می شود که صورتحسابش را می فرستند درب منزل. و البته بعد از آمدن صورتحساب می توان چانه زنی کرد! بسیار افرادی که برای کم کردنش کلی دروغ سر هم می کنند. تقریبا عادی است. دروغ بگو تا قبض کم شود! حتی بعضی کلا بیخیال می شوند و به روی خودشان نمی آورند! انگار نه انگار که به مراکز درمانی بدهی دارند! البته در آمریکا سخت است چنین کاری. اگر مراکز درمانی ببینند پس مدتی خبری از طرف نشد اطلاعات بدهکار و اسناد طلبشان را می فروشند به شرکت های شرخر...! شرکت های مجاز و رسمی که خیلی جدی کارشان شرخری است... مثلا یک سوم(یا بیشتر) بدهی بدهکار را در ازای اطلاعات و اسناد به بیمارستان می دهند و می افتند دنبال وصول طلب خریداری شده با روش های خودشان!!! آن روز یک اتفاق دیگری هم جالب توجه بود: محل پذیرش کلینیک یک اتاق L مانند بود. نیمه دومش را نمی توانستیم ببینیم. در صورتی که وقتی مدارک را به کارمند جلوی پذیرش تحویل دادیم کارهایش در آن قسمت پشت که پیدا نبود انجام می شد. بخاطر همین جلوی پذیرش یک آینه محدب گذاشته بودند که از طریقش، آن قسمت ناپیدا قابل مشاهده بود. می‌دیدیم که کارمندان دارند کار ارباب رجوع را بدون وقفه انجام می‌دهند. در حدود آن 20 دقیقه‌ای که منتظر بودیم نوبت ما شود لحظه ای نبود که کارمندان به چیزی به جز رسیدگی کار مراجعین مشغول باشند! 📝صابر علیمرادلو ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
برگزاری کلاس و نحوه‌ی درس دادن اساتید در آمریکا، تفاوت قابل توجهی با ایران بطور خاص دانشگاه شریف ندارد. تنها در برخی کلاس‌ها امکانات خوبی فراهم شده، مثلاً چندین بلندگو، میکروفون و ال‌سی‌دی جهت رفاه حال اساتید و دانشجویان در کلاس نصب شده است. ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️قانون بازگشت کالا در فروشگاه‌های آمریکا قانونی به اسم Free Return وجود دارد. اجناس فروخته شده پس گرفته می‌شود. یعنی هرچه که بخرید، اگر شرایط هنگام خرید جنس برقرار باشد تا مدتی امکان پس دادن وجود دارد. این خدمت ارایه شده در فروشگاه‌ها داستان جالبی دارد. در ابتدا لازم است عرض شود که در آمریکا اصلا مغازه(با تعریفی که ما از مغازه داریم) وجود ندارد تقریبا. تنها مکان‌های خرید فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ است. تمام خریده‌های روزمره مورد نیاز (مثلا خریدهایی که در ایران در بقالی، سوپرمارکت، میوه و سبزی فروشی، قصابی، پلاستیک فروشی، لوازم تحریر فروشی و... انجام می‌شود) فقط در فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ انجام می‌شود. فروشگاه‌های زنجیره‌ای تخصصی هم وجود دارد. مثلا Burlington لباس، Academy لوازم ورزشی یا Best Buy تجهیزات دیجیتالی و غیره... البته فروشگاه‌های ترکیبی نیز وجود دارد. یعنی در خیابان و کوچه‌ای که زندگی می‌کنید مغازه‌ای وجود ندارد! باید بدانید تعداد این شرکت‌های فروشگاه‌های زنجیره‌ای هم محدود است. البته رستوان ها و Fast Foodها تا حدودی از این قضیه مستثنی هستند. اما درباره Return. این فروشگاه‌ها در دوره‌ای با هم رقابت بالایی داشتند. هر کدام به طریقی از ابزارهای مختلفی برای پیشی گرفتن از دیگران برای جذب مشتری بیشتر و فروش بالاتر استفاده میکردن. یکی از این شرکت‌ها برای جلو افتادن در این رقابت در یک حرکت ابتکاری برای اجناس محدودی از فروشگاه خود، قانون جنس فروخته شده پس گرفته می‌شود را ارایه می‌دهد. فروشگاه‌های رقیب وقتی متوجه می‌شوند اگر دست روی دست بگذارند قافیه را به حریف باخته‌اند، و این می‌شود که این ابتکار به مرور تبدیل به خدمتی همه گیر می‌شود. البته کلی هم برنامه ریزی‌های فرهنگی و اقتصادی کرده‌اند برای اجناس پس داده شده که در نهایت این فروشگاه‌ها از ارایه این خدمت در نهایت ضرری هم نمی‌کنند. برخورد خوب و خوش اخلاق و همواره با لبخند با مشتری هم در فروشگاه‌ها داستان شبیه به این دارد. البته دوران آن رقابت‌ها هم تقریبا گذشته... رقیبان آن زمان وقتی می‌بینند اگر این روند ادامه پیدا کند که برای پیش افتادن از دیگران باید ابتکار و خدمات جدیدی ارائه دهند می‌فهمند در نهایت به ضررشان تمام می‌شود. چون فردا روز هم یکی از رقیبان با ابتکار دیگری می‌خواهد جلو بیافتد و ما هم برای عقب نماندن باید به آن تن بدهیم. این شد که بزرگان هم صنف با هم کارتل‌هایی تشکیل دادند تا این مشکل حل شود. حالا به جای حداکثر کردن سود یک فروشگاه برای حداکثر کردن سود همه با هم برنامه ریزی می‌کنند. که اصطلاحا انحصار چندجانبه نام دارد. این انحصار چند جانبه نتایج بسیار دیگری هم برای این رقیبان سابق داشته و دارد. مثلا اگر رقیب جدیدی بخواهد وارد عرصه آنها شود با چنان برخوردی از ناحیه قدیمی‌های صنف که شریک شده اند مواجه می‌شود که اصلا کسی جرات ورود نمی‌کند. چون می‌داند نتیجه‌ای جز شکست ندارد. البته در بعضی از موارد که رقیب جدید با اقتضائات خاصی باشد، اعضای کارتل به جای حذف یک گزینه دیگر برایش روی میز می‌گذارند. و آن هم خرید آن رقيب جدید است. کلا دستاوردهای طرف را می‌خرند و از آن کارتل می‌کنند. پست مرتبط: " تجربه استفاده از این قانون " ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
کاریکاتور انتقادی طراح آمریکایی به وضعيت اقتصادی کشورش دانشجويانی که بعد از فارغ التحصيلی به علت نبود فرصت شغلی مناسب مجبور به کارگری در رستوران زنجیره ای McDonald's هستند. ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️اعتراض به برهنگی بانوان در بلژیک دانشگاه ULB در بلژیک از فارغ التحصيلان خانم در رشته پزشكى درخواست کرده است: «از منظر زيبايى شناسی بهتر است خانم‌های جوان در جشن فارغ التحصيلى، پيراهنی با يقه باز و زیبا که قسمتی از سینه‌ها پیدا باشد بپوشند». پس از انتشار این درخواست، اعتراضات فراوانی به آن صورت گرفته است. یکی از معترضان گفته است:«شوخی می‌کنید؟ اينها فارغ التحصیلان رشته پزشکی هستند و آن وقت شما از آن ها خواسته اید مقدار بیشتری از سینه‌شان را در معرض دید بگذارند؟!» معترض ديگرى گفته است: «این که دکترا داشته باشید کوچکترین اهمیتی ندارد، مهم این است که سینه‌هایتان را نشان دهید!» این دانشگاه پس از مواجهه با موج اعتراضات، مجبور به عذرخواهی شد. ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️ شناخت آمریکایی‌ها از ایران از 1746 آمریکایی خواسته شده تا ایران را روی نقشه جهان نشان بدهند. نقاط آبی، پراکندگی حدس‌های آنهاست! ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️وضعیت اتوبوس‌های درون شهری آمریکا امکانات درون اتوبوس‌های آمریکا مانند ایران است و تفاوت چندانی ندارد اما سیستم اتوبوس‌رانی شان از دو نظر نسبت به ما کارآمدتر است: اول اینکه مکان تمام اتوبوس‌ها بصورت آنلاین بر روی نقشه نشان داده می‌شود. نقشه را می‌توانید با اپ موبایلی nextbus یا سایت مربوطه و یا توسط اسکن کردن کد QR که در هر ایستگاه وجود دارد، ببینید. کاملاً و دقیقاً مشخص است که یک اتوبوس چند دقیقه‌ی بعد به فلان ایستگاه می‌رسد. این مساله کمک حال خوبی در صرفه‌جویی وقت است. تفاوت دوم این است که راننده‌ها در تمام ایستگاه‌ها توقف نمی‌کنند. یک سیم زرد رنگ درون اتوبوس کشیده شده که هر موقع سرنشینان بخواهند در ایستگاه بعدی پیاده شوند آن‌ را می‌کشند و به راننده اطلاع می‌دهند. راننده فقط در ایستگاه‌هایی توقف می‌کند که مسافری منتظر سوار شدن بوده یا کسی داخل اتوبوس، تمایلش برای خروج را اعلام کرده باشد. این مساله نیز به صرفه جویی در توان و زمان کمک می‌کند. امید است شهرداری‌های ایران این دو ایده‌ی کم هزینه اما مفید را گرفته و در خطوط واحد کشور پیاده کنند. ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️گشت و گذار در آمریکا چند مدت پیش به همراه چند تن از دوستان، سفری مجردی داشتیم به دی‌موین مرکز ایالت آیووا. یکی از دوستان می‌خواست ماشین بخره و همراهش رفتیم جهت گشت و گذاری چند ساعته. ۱. بزرگراه معمولی بزرگراه ایمز به دی‌موین دو بانده هست و خیلی از جاهاش بجای آسفالت، بتن و سیمان شده و کیفیت خوبی نداره. محدودیت سرعت ۷۰ مایل هست، تقریباً مثل جاده‌های مشابه در ایران. مثل بزرگراه کاشان - تهران، در هر چند مایل، یک استراحتگاه یا Rest Area قرار داشت که به یکی از اونها رفتیم. کوچک اما شیک و تمیز بود. اصلاً به زیبایی و امکانات متنوع مجتمع‌هایی مثل مارال ستاره و مهتاب و امثالهم در ایران نمی‌رسید. ۲. اعتماد دوستی که میخواست ماشین بخره، با دو نفر هماهنگ کرده بود که خودروهای دسته دوشون رو ببینه و تست کنه. اولین خودرو، یک تویوتا کمری ۲۰۰۸ به قیمت ۱۰ هزارتا بود که پس از صحبت با فروشنده، قرار شد بریم دوری با ماشین بزنیم. از طرف پرسیدیم شما هم میای؟ گفت نه، خودتون ماشین دارید؟ گفتیم داریم اونجاست، قرار شد تا میریم و بر می‌گردیم، سوییچ ماشین خودمون رو بهش بدیم که کنارش بشینه و منتظر بمونه. این در حالی بود که قیمت ماشینی که همراه ما بود، تقریباً نصف اون تویوتا کمری بود!! آپشن‌های ماشین طرف تمام و کمال بود و فول. تنها فرمون ماشین به شدت به چپ می‌کشید که باعث مردد شدن دوست خریدارمون شد. ۳. فوقِ اعتماد سپس رفتیم دم خونه‌ی یک پیرزن ۶۰-۷۰ ساله برای تست یک عدد هیوندای آکورد ۲۰۱۲. جالب اینجا بود که این پیرزن تنها کارت دانشجویی رفیق ما رو به عنوان گرو پیش خودش نگه داشت! ظاهراً اینجا اصل بر اعتماده، در این حد حتی. ۴. مالیات و ما ادراک ما المالیات چند شب پیش بحثی شد راجع به ثبت شرکت در آمریکا. یکی از دوستان با تجربه گفت ثبت کار آسون و روتینی هست اما قوانین شرکت داری فوق العاده سخت و دشوار. ریز به ریز صورت حساب‌ها باید ثبت بشه و برای کوچکترین چیزی باید مالیات بدید و قوانین بسیار سفت و سختی رو در این خصوص رعایت کنید. فرار کردن از مالیات در این کشور چیزی شبیه به محاله، ضرب المثلی دارن که در آمریکا از دو چیز نمیشه فرار کرد: مرگ و مالیات ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
یک سیم کارتی را از شرکت AT&T خریدم. در مزایا و معایب شبکه موبایل اینجا نسبت به ایران خواهم نوشت. استفاده‌ی همگانی از طرح‌های نامحدود تماس و پیامک و همچنین مشکلات شدید آنتن‌دهی تا ضعف‌های غیر منتظره‌ی دیگری که خواندنی‌اند.. علی الحساب داشتم مقاله‌ای را از پژوهشگران دانشگاه کَلتِک[CalTech موسسه فناوری کالیفرنیا که مخفف شده‌ی California Institute of Technology هستش] می‌خواندم که در انتهای آن نوشته شده بود این پژوهش تحت حمایت مالی لابراتوار AT&T انجام شده است. ارتباط و وابستگی واقعیِ دانشگاه و صنعت ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️آگهی کار دانشجویی در کتابخانه‌ی دانشگاه. اتوبوسرانی دانشگاه هم پیشنهاد کار به عنوان راننده به دانشجویان میده، ساعتی ۱۴ دلار. معمولاً دانشجویان undergrad که فاند (بورس تحصیلی) ندارن، از این مشاغل استقبال میکنن. ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
قبل از ظهر امتحان میان ترم داشتم. بصورت جزوه باز بود و در اتوبوس مشغول مرتب کردن برگه‌های خلاصه نویسی شده‌ی درس‌م بودم و یادم رفت که موبایلم را کنارم روی صندلی انتهایی اتوبوس گذاشته‌ام. پیاده شدم و جیب‌م خالی بود! اتوبوس خط ۶، موبایلم‌ را حدود ساعت ۱۱ با خود برد! کمی به دنبالش دویدم، منتهی بهش نرسیدم و ناچار و نالان به جلسه‌ی امتحان رفتم.. ساعت ۱۳ امتحان تمام شد. به دانشکده رفتم و شماره‌ی بخش lost and found را از سایت cyride یادداشت کردم. در همکف دانشکده بطور اتفاقی به یک تلفن عمومی برخورده و شماره را گرفتم. با دادن مشخصات ظاهری موبایل، خانمِ پشت خط گفت که چنین موبایلی را پیدا کرده و به وی داده‌اند. کف کردم، باورم نشد. چطور ممکن بود تنها دو ساعت پس از مفقود شدن، موبایل را به دفتر مرکزی رسانده باشند؟! آدرس آفیس cyride را پرسیدم و بعد از امتحان دومم، حدود ساعت ۱۵ به محل رفتم و بدون هیچ پرسش و پاسخی، پرومکس عزیز را تحویل گرفتم :) قضیه را برای یکی از دوستان ایرانی که شهروند آمریکاست و تجربه زندگی در شهرهای مختلف این کشور را دارد تعریف کردم، گفت ایمز در آیووا همین امنیت‌ش خوب است. اگر در شهر بزرگی بودی، نه تنها موبایل‌ت را فقط در صورت دیدن پشت گوش‌ت می‌توانستی پس بگیری! بلکه محتمل بود در روز روشن جیب‌ت را هم خالی کنند! آیمز تقریباً دزد ندارد و موارد سرقت در آن هر سال چند مورد انگشت شمار است. ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
فرنگ، بدون روتوش
⭕️گشت و گذار در آمریکا چند مدت پیش به همراه چند تن از دوستان، سفری مجردی داشتیم به دی‌موین مرکز ایا
دیروز دو اتفاق که گویای اعتماد مردم آمریکا به همدیگه بودن رو نوشتم. حالا دو نقل متضاد رو بشنوید: ۱. یه تعمیرکار اینجا هست که ماشین‌هایی که نیاز به اصلاح و تعمیر دارن رو زیر قیمت میخره و درست میکنه و میفروشه. به این صورت، قیمت‌هاش نسبت به بازار مناسب‌تر در میاد. یکی از دوستان، سال گذشته ماشینی رو از این تعمیرکار خریده و بعد فهمیده بود که مایلیج‌ش دستکاری شده! البته ماشین سالمه و مشکلی نداره.. ۲. یکی دیگه از دوستان که در ایالت همسایه زندگی میکنه، تعریف کرد: با همین اعتماد و تقریبا به همین شیوه یکی از دوستان ماشین خرید. ظاهر ماشین خیلی تمیز بود. کم استفاده شده بود. یک کارت دادیم سوارش شدیم و دیدیم خوبه، قیمتش مناسب بود، بنده خدا خریدش و همه چیز به خیر و خوشی تموم شد. این دوستمون هم، هم از این اعتماد و هم از ماشین خوشش اومد تا وقتی که پارسال خواست بفروشدش. اون موقع بود که کاشف به عمل آمد که مالک قبلی کیلومتر شمارش رو دست کاری کرده بوده. این دوست مون هم چون آدم وجدانی بود نمی‌تونست به همون حالت بفروشدش و حسابی رفت تو پاچش. ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
در دانشگاه های هلند رسم و قانون نانوشته‌ای هست که اگر دانشجوی دکترا نیاز به لپ تاپ داشته باشد استاد و یا گروه مربوطه برایش لپ تاپ تهیه میکنند و یکی از لپ تاپ‌های گروه را تا پایان دوره تحصیلاتش در اختیار او قرار می‌دهد و در صورت عدم وجود لپ تاپ، اقدام به خرید یک دستگاه لپ تاپ برای او می کند. از آنجایی که همسرم نیز دانشجو شده بود، مجبور بودم لپ تاپ را به ایشان بدهم. لذا تصمیم گرفتم که از استادم بخواهم که به فکر لپ تاپ برای من باشد. البته باید قبلش این توضیح رو بدم که از اونجایی که موضوع تز و رساله من مربوط به سیاست گذاری مدیریت منابع است، نیاز من به لپ تاپ جدی نبود؛ ولی برای اینکه در زمان هایی که در کنفرانس هستم و یا در خانه تنها، بتوانم کارهام رو انجام بدم نیاز به لپ تاپ داشتم. به هر حال موضوع رو با استاد در میون گذاشتم و همان اول امر با اکراهش مواجه شدم! تعجب کردم. به من گفت: «نگاه کن. من که خودم اینجا استادم، فقط لپ تاپ دارم و نمیشه که تو هم لپ تاپ داشته باشی و هم PC! چون موضوع کار و تز تو چیزی نیست که به هر دوی اینها نیاز داشته باشی. من هم چون مثل تو نیاز نداشتم فقط لپ تاپ رو گرفتم و تو اگه لپ تاپ میخوای باید پی سی رو بدی کس دیگه ای استفاده کنه تا ما برات یک لپ تاپ بخریم». هر چند اول کمی ناراحت شدم، ولی می دونستم که داره حق میگه. ولی از طرف دیگه بچه های دیگه رو می دیدم که به جز پی سی، دانشگاه برای اونها لپ تاپ گرفته بود که بتونن کارهای تز رو انجام بدن. (ولی حقیقتاً اونها لازم داشتند، باید انصاف رو رعایت می کردم). نهایت قرار شد مسوول کامپیوتر گروه، درخواست من رو بررسی کنه و اگه تایید کرد به جز پی سی، یک لپ تاپ هم برای من خریداری بشه. بعد از بررسی توسط مسوول کامپیوتر گروه، نهایت تصمیم این شد که باید بین لپ تاپ و پی سی، یکی رو انتخاب کنم چون یکی از اونها به تنهایی می تونست نیاز من رو به راحتی برآورده کنه و در نهایت مجبور شدم قید لپ تاپ رو بزنم و برای راحتی خودم به همون پی سی که داشتم قناعت کنم. نکته جالب اینه که قیمت متوسط یک لپ تاپ در هلند نزدیک به پانصد تا ششصد یورو میشه و گروه و استاد به خاطر اینکه من به اون نیازی نداشتم حاضر نشدند پانصد یورو برای اون هزینه کنند، ولی در عوض در این دو سال، بیشتر از سه هزار یورو از آنها برای شرکت در کنفرانس های مختلف درخواست کرده بودم که بدون هیچ مساله و یا حرفی، آن را پذیرفتند و پرداخت کردند. چون معتقدند که من به آن نیاز دارم و شرکت در این کنفرانس ها و دوره های تخصصی علمی مربوط به رشته ام، برایم لازم است. 📝فرید محسنی[مقیم هلند] ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch