⭕️وضعیت سربازی در آمریکا
در آمریکا چیزی بنام سربازی اجباری وجود نداره، ولی دولت خدمات بسیار گستردهای به کسانی که در ارتش خدمت میکنن و خانوادههاشان ارائه میده که باعث میشه بسیاری از افراد راغب به خدمت در ارتش بشوند.
از جمله پرداخت وامهای مناسب برای ایجاد کسب و کار، پرداخت شهریه دانشگاه، تخفیفهای ویژه برای بیمه درمانی و سایر بیمهها. برای همین بسیاری از افراد که از لحاظ اقتصادی زیاد قوی نیستن ترجیح میدن چند سالی رو در ارتش خدمت کنن[این به جای خدمت سربازی لحاظ میشه]
مثلا کسانی که قصد ادامه تحصیل در دانشگاه رو دارن و از پس هزینههاش بر نمیان، به مدت دو سال توی ارتش یا نیروی دریایی خدمت میکنن تا بتونن از این مزایا استفاده کنن.
همچنین همیشه در جامعه آمریکا و مراسمهای مختلف به سربازان احترام ویژهای گذاشته میشه و همین مسئله باعث میشه جوانان علاقمند به خدمت در ارتش باشند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ماشین جمعآوری زباله
در آمریکا جمعآوری زباله توسط شرکتهای خصوصی انجام میشه و صاحب خانهها باید هر ماه مبلغی رو برای جمعآوری زباله پرداخت کنند.[توضیح بیشتر]
روشهای مختلفی برای جمعآوری زباله وجود دارد که یک مدل از اونو میتونید در این ویدئوی کوتاه ببینید.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️شکست پروژه سینمایی
فیلم Kill the Messenger
«پیغامرسان را بکش»
تولید 2014
درامی شخصیتمحور و بر اساس واقعیت است که داستان زندگی «گری وب» خبرنگار روزنامه سنخوزه مرکوری را به تصویر میکشد.
حوادث فیلم مربوط به اواسط دهه 1990 است که گری وب در یکی از تحقیقات خود متوجه میشود بین سازمان سیا و شورشیان نظامی کنترا -که علیه دولت نیکاراگوئه مبارزه میکردند- ارتباطاتی وجود دارد. با همکاری سازمان سیا، اپوزوسیون نیکاراگوئه مواد مخدر و کوکائین به آمریکا وارد میکرده تا از سود حاصل از فروش آن، هزینههای مبارزه شورشیان کنترا را تأمین کند.
در واقع سازمان سیا به جای کمک مالی مستقیم به شورشیان، ترجیح داده است آنها از طریق فروش مواد مخدر به مردم کشور آمریکا هزینههای مبارزات خود را تامین کنند. واکنش رسانههای آمریکایی به افشاگری گری وب، بسیار خوب در این فیلم به تصویر کشیده شده است.
هیچ کمپانی مشهوری نیز پخش این فیلم افشاگرایانه که با سیاستهای آمریکا همخوانی ندارد را برعهده نگرفت! در نتیجه با اینکه فیلم به لحاظ شاخصهای سینمایی نمرات خوبی را از سایت های معتبر کسب کرده است، با شکست مواجه شد و فقط 2.5 میلیون دلار فروش داشته است.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️تحول وضعیت خانواده در فرانسه
📝ویدا درخشان[لیون]
• قبل از سال 1950
خانواده از پدر و مادر تشکیل میشد و تعداد بچهها زیاد بود. چرا که عوامل پیشگیری از بارداری وجود نداشت و سقط جنین هم تا 1975 غیرقانونی بود.
افراد زود ازدواج میکردند و خیلی به ندرت طلاق اتفاق میافتاد. زنان کار نمیکردند و همه خانهدار بودند. این شوهر بود که اقتدار داشت و هم او بود که ما یحتاج زندگی را با کار در کارخانهها یا زمینهای کشاورزی خانوادگی تهیه میکرد. در قرن 19 تعداد کمی از بچههای باسواد بودند، عموم بچهها به مدرسه نمیرفتند و اغلب مانند پدرشان کار میکردند.
• بین سالهای 1950 تا 1980
مدل خانواده تحول مییابد. دیگر ضروری نیست که خانواده از پدر و مادر و فرززندان تشکیل شود. طلاقها بیشتر و بیشتر میشود و خانوادههای تک سرپرست افزایش مییابد. زنان روز به روز در خانه مهمتر و خود مختارتر میشوند. از جنگ جهانی دوم به بعد سر کار میروند و ادعای برابری مقابل مردان میکنند. اقتدار پدری کاهش پیدا میکند و بچهها اهمیت بیشتر و بیشتری در خانواده پیدا میکنند. قوانین زیادی همچون قوانین مربوط به خانواده تحول مییابد.
• از سال 1980 به بعد
خانواده به تحول خود ادامه میدهد. طلاق و ازدواج مجدد، معمولتر از ازدواج سنتی میشود.
سه نوع مدل خانوادگی ایجاد میشود:
1. خانواده سنتی
2. خانواده تک سرپرست
3. خانواده هایی دوباره شکل گرفته
زن مانند مرد قدرت مالکیت پیدا میکند و بر بچهها اقتدار مییابد. تحول قوانین همچنان ادامه دارد و در سال 1999 ازدواج دو همجنس هم مطرح میشود.
• خانواده امروز در فرانسه
خانواده از سال 2000 فرم امروزی را میگیرد. سن متوسط مادرها برای اولین فرزند 30 سالگی است. آنها اغلب یک یا دو فرزند دارند. بیش از 80 درصد زنان از سن 25 تا 49 سالگی بیرون خانه کار میکنند. تعداد ازدواجها کاهش و طلاق افزایش یافته است. علاوه بر این ما شاهد گسترش ازدواج همجنسگراها و اتحادیههای روابط آزاد هستیم.
بسیاری از کودکان خارج از ازدواج رسمی متولد شدهاند و همچنان خانواده بدون وقفه در حال تحول است.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
سُلوانگ[Solvang] یک شهر توریستی بسیار کوچیک که در جنوب ایالت کالیفرنیا قرار داره. این شهر به سبک کشور دانمارک ساخته شده
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️آپشن جدید اسنپچت برای کنترل نوجوانان
طی گزارشی از CNN شرکت اسنپچت قرار است گزینهای را ارائه کند که به والدین اجازه میدهد ببینند نوجوانانشان به چه کسانی پیام میدهند.
اسنپچت روز سهشنبه تقریباً 10 ماه پس از آن که یکی از مدیران این شرکت به کنگره گفت که در حال توسعه ابزارهایی با هدف کمک به والدین برای ایمن نگهداشتن نوجوانان آنهاست، اولین مرکز کنترل والدین خود را معرفی کرد.
این ابزار جدید که Family Center نام دارد، وعده داده است که بدون افشای محتوای مکالمات، به والدین شناخت بیشتری در مورد این موضوع بدهد که نوجوانانشان در این برنامه پیامرسان با چه کسانی در ارتباط هستند.
این شرکت گفت: «Family Center به منظور نشاندادن نحوه تعامل والدین با نوجوانان خود در دنیای واقعی طراحی شدهاست، یعنی جایی که والدین معمولاً میدانند نوجوانان آنها با چه کسانی دوست هستند و چه زمانی با آنها وقت میگذارنند- اما مکالمات خصوصی آنها را شنود نمیکنند.»
چندین نرمافزار در ماههای اخیر گزینههای جدیدی را برای تقویت کنترلهای والدین و محافظت از کاربران جوانتر عرضه کردهاند. برای مثال، اینستاگرام ابزارهایی را راهاندازی کرده که به والدین امکان مشاهده حسابهایی را میدهد که فرزندانشان دنبال میکنند یا آنها فرزندانشان را دنبال میکنند و همچنین مدت زمانی که فرزندان در این نرمافزارها میگذارنند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انباشت زباله در خیابان روگِت دِ لیزل شهر پاریس بعد از اعتصاب نیروهای شهرداری!
در بعضی از مناطق به دلیل حجم زباله، امکان تردد در پیادهرو وجود نداره.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ احوالات برخی ایرانیان خارج از کشور
📝خاطره ابراهیمی[برلین]
گاهی که پای صحبتهای دختر خانمهای ایرانی مینشینم؛ بدون اینکه چیزی بگویم و یا اشارهای بکنم خودشان سر صحبت را باز میکنند و از حجاب و عقایدشان میگویند. این گفتگوها در زمانهای مختلف اتفاق افتاده و شنیدن یک حرف مشابه از چندین نفر برایم جای تامل و البته رنج دارد.
عموما میگویند ما اول که اینجا آمدیم هم نماز میخواندیم، هم روزه میگرفتیم، هم حجاب داشتیم. اما به مرور زمان در بین ایرانیها آنقدر در فشارهای روحی قرار گرفتیم که کم کم همه را کنار گذاشتیم.
یکی میگفت: من اول برنامه پخش اذان در موبایلم داشتم که زمان نماز را بفهمم. یک بار در یک جمعی از ایرانیان بودم که ناگهان صدای اذان بلند شد و یکی با عصبانیت گفت: "این صدا از کجا میاد؟! قطعش کنید باباااا. اومدیم اینجا که دیگه از این چیزها راحت باشیم."
یکی دیگه میگفت: با چند ایرانی همسفر شدم تا به این کشور رسیدیم. آنها حجابشان را کنار گذاشتند. من اما معتقد به حفظ حجابم بودم و این کار را نکردم. اما به مرور این افراد با من تلخ برخورد میکردند و میگفتند: "الان یعنی که چی اینو رو سرت نگه داشتی؟! میخوای چی رو ثابت کنی؟" این بنده خدا البته هنوز حجابش را حفظ کرده اما در رنج و ناراحتی...
دوستی دیگر میگفت: من اولها حجاب داشتم و به آن هنوز هم معتقدم اما اطرافیانم گفتند اگر بخواهی اینطور با ما باشی ما تو را نمیخواهیم و کم کم فشار و تنهایی باعث شد من پوشش را کنار بگذارم.
پ.ن: دقیقا و عمیقا اینجا متوجه شدم که برخی در ایران دنبال آزادی برای همه نیستند. فقط دنبال آزادیی هستند که خودشان میلشان میکشد. دوست دارند به عقاید باطلشان احترام بگذاری اما خودشان اهل احترام به هیچ عقیدهای نیستند و احترام که هیچ مقابله هم میکنند. آنها واقعا تصور میکنند عموم ایرانیان داخل کشور از سر اجبار قانون، حجاب یا عقاید دینی دارند و اگر از این سیستم و حکومت دور شوند همه را کنار خواهند گذاشت. تا امروز حتی از یک نفر از مردم برلین برخورد بد، نگاه بد یا حتی کم محلی ندیدهام اما هنوز کسانی ایرانی در دانشگاه هستند که به من حتی سلام هم نمیکنند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ کار عار نیست در اروپا
📝پویا خسروی[آمستردام]
این چیزی که امروز میخوام درموردش بنویسم، فکر نمیکنم به طور مشخص به هلند مرتبط باشه و شاید قسمتی از فرهنگ اروپاییهاست. اما به هرحال من این رو در هلندیهای اطرافم میبینم و به عنوان مشاهدهام از فرهنگ اونها یادداشتش میکنم.
یک دانشجوی ارشد تازه به دانشگاه ما اضافه شده و قراره کار تحقیقاتی انجام بده. داشتم رزومه این فرد رو نگاه میکردم که دیدم نوشته در دوران لیسانس توی یه فروشگاه لباس، فروشنده بوده و مدتی هم به عنوان باریستا توی یه کافه کار میکرده. این رزومه آکادمیک این فرد بود.
چیزی که برای من عجیب بود اینه که این آدم از داشتن اون شغلها اصلا خجالت نمیکشه و نباید هم بکشه و با افتخار اونها رو توی رزومهش نوشته. یعنی سعی نمیکنه چیزی رو مخفی کنه و افتخار میکنه که با این حجم از درس و پروژه، یه کار نامربوط معمولی انجام میداده.
فرهنگی که ما ازش اومدیم ولی اصلا این شکلی نیست و درسته که شعار “کار عار نیست” رو برای خودمون تکرار میکنیم، اما نوع نگاهمون به بعضی از مشاغل کاملا از باورمون میاد که بعضی از کارها رو عار میدونیم. اگه هم عار نمیدونیم، بهش افتخار نمیکنیم و گاها سعی میکنیم مخفیشون کنیم.
[پ.ن: اتفاقا منم در آمریکا زیاد دیدم که هم دورهایهای خودم مثلا رانندهی پستی بودن یا توی رستوران ظرف میشستن. این نشون میده که مثلا ما سختکوشیم و تو شرایط سخت مدیریت داریم و چجوری رسیدیم به نقطهی فعلی. ]
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ شهر وان ترکیه در ماه رمضان
یکی از دوستان محقق و پژوهشگر طی سفری به ترکیه، مشاهدات خودشو از شهر وان در ایام ماه مبارک رمضان برای بنده فرستاده:
دکتر جان چند روزی هست که در یکی از شهرهای شرق ترکیه بنام وان هستم. همه شهر از قبل شروع ماه رمضان، حال و هوای معنوی گرفته، در مساجد، جای سوزن انداختن نیست.
دیروز که اول ماه مبارک بود، از صبح تا غروب، حتی یک مورد تظاهر به روزهخواری ندیدم. هیچ اجباری به بستن رستوران و کافه و اینها نیست، اما غالبا میز و صندلی را جمع کردهاند و غذای بیرون بر میدهند و در خیابان اصلی که توریستها هستند، چندتایی، شیشههای خود را با روزنامه پوشاندهاند که از بیرون دید نداشته باشند.
همه شهر انگار روزه است و این از چهره مردم در کوچه و خیابان پیداست. در بیشتر فروشگاهها، بستههای خرما و دیگر اقلام ویژه ماه رمضان چیدهاند و در بازارچهها، در جلوی غذاخوریها، میز گذاشتهاند و یک غذای محلی به اسم "کوفته خام" chi coofta عرضه میکنند که مخصوص ماه رمضان است.
موقع غروب، وقت افطار، تقریبا همه مغازهها به یکباره میبندند و در کوچه و خیابان، غیر از توریستها، کسی دیده نمیشود. توریستهای ایرانی، در فجیعترین حال ممکن، از کشف حجاب همگانی تا تظاهر تعمدی به روزهخواری، در اطراف هتلها و خیابان اصلی دیده میشوند.
دولت و پلیس و مساجد، دخالتی در رعایت شرایط ماه رمضان ندارند و مردم، داوطلبانه و بر اساس کنترل اجتماعی، رعایت میکنند. اذان پنج وعده از بلندگو در همه جای شهر شنیده میشود و تا آستانه و بعضا محوطه مساجد، مردم برای نماز صف میبندند. یک ربع قبل از اذان صبح، صدای حزین مناجات، در فضای شهر به گوش میرسد.
ترکیب نمازگزاران، عموما میانسال هستند و جوان و نوجوان، به نسبت کمتر است. در هیچ مسجدی، صندلی نماز سالمندان ندیدم؛ نمیدانم ممنوع است یا افرادی که نتوانند بایستند، در مسجد نماز نمیخوانند. نصف نمازگزاران در مسجد محل ما در تهران، روی صندلی نماز میخوانند و هر سال این تعداد بیشتر میشود.
حال و هوای این شهر، مثل دهه پنجاه شهرهای خودمان است؛ فضای معنوی و نشاط خاص رمضان.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ تحریم لوازم آرایشی
در گپ و گفتی با دوستی ایرانی که در یکی از شرکتهای ایتالیا مشغول کار است تعریف میکرد که این شرکتهای لوازم آرایشی هم از تحریم ایران نگران هستند.
میگن یک قلم مثل ریمل رو اگه ما به یک ایتالیایی بفروشیم سه سال دیگه همین مشتری برای تهیه دوباره به مراکز ما رجوع میکنه، اما در ایران رجوع مشتری هر سه ماه هست!...
گفتم: بهشون بگو نگران نباشند. این دست شرکتها هیچ وقت تحریم نمیشن. :)
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
حضور خانمهای محجبه با چادر خاص مشکی در سطح شهر که به وفور در اینجا شاهدش هستم. در نهایت آرامش و اعتماد به نفس. محلیهای اینجا خیلی این قشر رو دوس دارن.
📸 پریسا محمودی [لاهه هلند]
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ تصور غلط از افراد خارجنشین
سختیهای پیش بینی شده و پیش بینی نشدهای در سفر و ترک وطن وجود داره و گریزی از آن نیست. سختیهایی که شاید حتی یک موردش رو هم تا در کشور خودت هستی تجربه نکنی.
سختیهایی در محاسبه مالی، مواجهه با انسانهایی که اصلا از جنس تو نیستند، چشیدن طعم واقعی غربت از هر نظر، اگر مذهبی باشی تجربههای تلخ دوری از تمام مظاهر و شعائر دینی، اگر نیمه مذهبی باشی، تجربه کلنجار روحی برای کنار گذاشتن یا کنار نگذاشتن دین، اگر غیرمذهبی باشی رها شدن افراطی در انواع فسادهایی که بسیار راحتتر قابل دسترسی هستند، اینها و هزار موارد زیر شاخه آن همگی به شکل واقعی برای همه کسانی که ایران رو ترک میکنند احتمالا زیاد به وقوع بپیوندد.
اما چون هیچکس دوست ندارد از شکستهایش بگوید، یا از این که اشتباه کرده و مسیر غلطی رو انتخاب کرده، یا شرایط طاقت فرسایی که بعد از ترک وطن به آن مبتلا شده، عموما یا سکوت میکنند یا حتی برعکسش رو به سمع و نظر مخاطبین توی ایران میرسونن. برخی برای نگران نشدن والدینشان، برخی برای گوشه و کنایه نشنیدن و برخی هم برای عزت نفس و تحقیر نشدن.
با خیلیها صحبت کردم. روزهای به واقع سختی رو تجربه کردند. آقایی از ساعتها گریه کردنش در خیابان میگفت، خانمی از کار کردن در جاهایی که در شان خود نمیدید و از سر ناچاری و احتیاج مالی در آن قرار داشت، آقایی از تصور غلطش و محاسبه اشتباه مالیاش می گفت و ته کشیدن هرچه با خود آورده بود و کاسه چه کنم چه کنمی که دست گرفته بود، خانمی از کلاه برداری مالی می گفت، دوستی از خیانت یک هم وطن در پولی که قرض داده بود حرف می زد و...از این موارد در خارج از کشور که تجربه زندگی این چنینی دارند بیشمار است.
خلاصه این که این یک تصور، بسیار غلط است که هرکس به خارج از کشور سفر میکنه چه روزگار خوشی داره بر او میگذره و از این طرف حیف ما که عمرمون توی این مملکت داره هدر میره...
اینها را شفاف گفتم، چون عموم افراد این بخشها رو هرگز نمیگن. یا از خوشیهاشون میگن یا عکسهای پر لبخند و خندانشون رو در فضایی مثل اینستا میگذارن. هیچ کس از لحظاتی که انواع فشارها همزمان در حال تجربه کردنن رو نمیگن یا از لحظاتی که با تمام وجود در حال اشک ریختنن عکسی منتشر نمیکنن. آنچه که در پس عکسهای به ظاهر خوشگل در صفحات اجتماعی قرار داره رو هیچ وقت نخواهید دید.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ترفند مامور کنترل بلیط
یکی از دوستانم در هلند تعریف میکرد که بدون بلیط، سوار مترو شده بود. توسط مامورین کنترل بلیط دستگیر میشه و از مترو پیادهش میکنن. او به مامور کیف پولشو نشان میده که پول داره اما سکه نداشته که از دستگاه بلیط تهیه کنه.
مامور هم یک نامه به او میده که با مراجعه به شرکت حمل و نقل کارت مترو بگیره. کارتی که میتونه با 50 یورو سه ماه شارژ بگیرد. این بنده خدا هم کلی خوشحال میشه و تشکر میکنه. پلیس میگه این برگه یک هفته بیشتر فرصت ندارد و باطل میشه.
این دوست ما هم سریع به مرکز حمل و نقل مراجعه میکنه و وقتی پول میده مسئول آنجا میگه اولا پنجاه یورو نیست، هفتاد یورو هست. دوم اینکه این هفتاد یورو که من از شما گرفتم جریمه بدون بلیط سوار شدن شماست. حالا اگه میخوای میتونی 28 یورو دیگه روی اون بذاری تا کارتت رو شارژ کنم. ایشون هم شوک میشه و تازه میفهمه داستان چیه و با حال گرفته از آنجا خارج میشه.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ وضعیت فرهنگی و اقتصادی سوئیس
📝سهیل شمس[زوریخ]
اینجا سه تا زبون رسمی وجود داره: آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی. چون سوئیس بین این سه کشور قرار گرفته و شهرهای نزدیک هرکشور، به اون زبان صحبت میکنن. تعصب خاصی روی زبانها دارن. اینجا آدمها به یکی یا دوتا از این زبونها صحبت میکنن. تجربههای زیادی دارم که از آدمها انگلیسی سوال پرسیدم و اونها فرانسوی یا آلمانی جواب دادن! تجربه مکاتبهای من با اداره مهاجرت هم دقیقا همین بود و ایمیل انگلیسی من رو فرانسوی جواب دادن!
برای شهروند شدن هم لازمه یکی از این زبانها رو امتحان داده بشه. در مورد شهروندی، تقریبا نصف کسایی که شهروند سوئیس هستند در خاک سوئیس به دنیا نیومدن و بعد از کار کردن طولانی در اینجا، شهروند سوئیس شدن.
ثبات اقتصادی و سیاسی در سوئیس بسیار بالاست. اینها در جنگ جهانی دوم هم اعلام بیطرفی کردن و درگیر جنگ نشدند. یکی از دلایل این بیطرفی، وجود منافع مشترک طرفین درگیر در سوئیس بود، این منافع مشترک عمدتا مالی (به خاطر بانکها) بود اما خرید سلاح و اجاره سرباز هم از دیگر دلایل این بیطرفی بود. سوئیس سرباز پیاده به طرفین جنگ اجاره میداد!
سیستم سیاسی اینجا بسیار آزاده و برگزاری رفراندوم یه چیز بسیار عادی در سوئیس تلقی میشه. هر قانونی که صدهزار تا امضا جمع کنه، باید در سوئیس به رفراندوم عمومی گذاشته بشه و آدمها بهش رای بدن و در مورد قانون شدنش تصمیمگیری بشه. تعداد این رفراندومها معمولا زیاده و دولت یکی دوماه یه بار چندتا از این رفراندومها رو برگزار میکنه.
رفراندوم قبلی در مورد اجازه شکستن شاخ گاوها توسط کشاورزها بوده. عدهای میخواستن شکستن شاخ گاو رو قانونی کنند :/ چون معتقد بودند که خطر داره و آدمها رو شاخ میزنه! ظاهرا این رفراندوم رای نیاورد و شکستن شاخ گاو همچنان قانونی نیست. جدیدا هم قصد برگزاری یه رفراندومی در مورد استفاده یا عدم استفاده از سموم کشاورزی دارن.
طرفداران محیطزیست میخوان استفاده از سموم کشاورزی رو ممنوع کنن که چون به محیط زیست و اکوسیستم طبیعی ضرر میزنه و معتقدن اون حشرات و آفتها هم قسمتی از طبیعت هستند. طبیعتا اینکار تولید محصولات کشاورزی رو کاهش میده و در نتیجه قیمت اونها بالا میره. مخالفین هم معتقدن که اینکار به اقتصاد ضرر میزنه. چند بار توی خیابون بنرهای مرتبطی دیدم دو طرف درگیر، برای جمع کردن رای تبلیغ میکردن.
استفاده از برقعه چند وقت پیش با همین رفراندومها ممنوع شد و خانمها اجازه پوشیدن برقعه رو ندارن. اگرچه که طبق آمار تعداد کسانی که برقعه میپوشیدن کمتر از ۵۰۰ نفر (در هشت میلیون نفر) بوده، ولی این مسئله به رفراندوم گذاشته شده و ممنوعیت استفاده از برقعه تصویب شده. همچنین مسجدها اجازهی داشتن مناره رو اینجا ندارن و این مسئله هم چندوقت پیش با رفراندوم ممنوع شد.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️شرایط زندان در آلمان و آمریکا
دیشب با یکی از هم دورهایهایم بنام مایک بعد از مدتها صحبت میکردم. پرسیدم خیلی وقته که خبری ازت نداشتم. گفت در بازداشت بودم.
سال ۲۰۲۰ طلاق گرفته، و تا الان هنوز ممنوع الخروج هست. اینترپل در فرودگاه مونیخ دستگیرش کرد. میدونستن که فردی به این نام و با این عکس در پرواز است. دلیل بازداشتش، عدم پرداخت نفقه همسر و فرزند بود. ۴۵ روز در آلمان در بازداشتگاه بوده. آمریکا با صد و هفت کشور پیمان استرداد مجرمین دارد.
بقیه اش رو از زبان خود مایک بشنویم: راستش حام[ به من میگه حام :) ] میلواکی[یکی از شهرهای ایالت ویسکانسین] یکمی سرده ولی سبز هم شده، فیلمش رو میگیرم و برات میفرستم.
واقعیتش با دوستم وارد مونیخ شدیم که دو پلیس جلو آمدند و پاسپورتم رو خواستند. از نگاهشان فهمیدم که این دفعه دیگه دستگیر میشم. منو بردند به بازداشتگاهی، در اتاقی با تمام امکانات.
بیست و شش یورو برای یک ماه دادم تا تلویزیون هم برایم بیاورند. در زندان کسی انگلیسی بلد نبود جز یک وکیل آلمانی که از دانشگاه شیکاگو فارغ التحصیل شده بود و بدلیل کمک به موکلانش برای فرار مالیاتی، هشت سال محکوم شده بود. یک پسر رومانیایی هم بود که برایش غذا میخریدم و در حکم محافظم عمل میکرد. البته که غذای زندانهای آلمان خوب بود. بیشتر از ۴۵ روز طبق قانون آلمان نمیتونستن در بازداشتگاه نگهم دارن و بایستی هر چه زودتر به آمریکا مستردم میکردند.
تا اینکه روز سفر به آمریکا فرا رسید دو مرد قوی جثه با دستبند آمده بودند مرا ببرند. پلیس آلمان اجازه نداد دستبند بزنند! در آلمان به من آمریکایی حتی دقیقهای هم دستبند نزدند، ولی به محض اینکه توسط پلیس کشور خودم در هواپیمای آمریکایی نشستم، دستبند زدند. چهار و نیم ماه هم در بازداشتگاه شیکاگو بودم ولی این کجا و آلمان کجا! غذا افتضاح، برخورد به مثابه انسان با حیوان. خوبه منم مثل خودشون آمریکاییم. تقاضای کار در زندان کردم. معلم زبان انگلیسی برای زندانیان اسپانیش شدم. هفتهای سه دلار! حقوق. من فقط احترام میخواستم. لااقل برای چند ساعت.
پ.ن: مایک یک و نیم میلیون دلار بابت نفقه و تقسیم اموال تا به امروز پرداخت کرده و از چند ماه آینده دوباره پاسپورتش رو میگیره. دعوتش کردم یک سفر بیاد ایران. قول داد که در موردش برنامه ریزی کنه
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️در آمریکا کارواشهایی وجود داره که راننده میتونه خودش، ماشین خودشو تمیز کنه و بشوره
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️واکنش بانوان انگلیسی در مواجه با لباسهای نیمه لخت
این فیلم متعلق به سال 1964 میلادیست. دیالوگهایشان واقعا برایم جالب و قابل تأمل است. همهشان بر یک مفهوم مشترک اتفاق نظر دارند و آن که هیچ خانم با تربیتی در لندن این لباسها رو نمیپوشه.
مدام از چپ و راست میگویند، مذهبیها کاری کردهاند که اکنون جوانان بیاعتقاد شده و حجاب را کنار گذاشتهاند. رفتار مسلمانان را بی تاثیر نمیدانم، اما باید گفت که بی بند و باری و گرایش به برهنگی یک روند جهانیست و این موج نه فقط بر کشور ما بلکه به سمت تمامی کشورها و ادیان هجوم آورده.
انقلاب اسلامی به خوبی توانست جلوی این روند را بگیرد و تا دهه ۸۰ که کنترل مدیا و رسانهها را در اختیار داشت تا حدودی موفق بود اما با گسترش ماهواره و اینترنت و شبکههای اجتماعی کنترل از دست حاکمیت خارج شد و تمایلات به سمت عریانی و بیقیدی سوق پیدا کرده است.
عقیده من این است که این موج ویرانگر در سراسر جهان همواره رو به جلو بوده و هست. تنها یک دست برتر [منجی موعود] باید ظهور کند و بساط آن را از کل عالم جمع کند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch