eitaa logo
فرنگ، بدون روتوش
1.9هزار دنبال‌کننده
931 عکس
78 ویدیو
2 فایل
به کانال فرنگ، بدون روتوش خوش آمدید. کانالی متفاوت برای معرفی و شناخت دقیق‌تر ابعاد فرهنگی اجتماعی اقتصادی غرب و شرق، توسط مشاهدات بنده و ایرانیان مقیم @Dr_Mehrabaan ..................... راه ارتباطی
مشاهده در ایتا
دانلود
در آمریکا جعبه‌های بزرگی در خیابان تعبیه شده که مخصوص جمع‌آوری لباس، پوشاک و اجناس بلا استفاده هست. بعد از جمع‌آوری و ترمیم و شستشوی اجناس، در مغازه‌های زنجیره‌ای مثل Goodwill با قیمت بسیار مناسب به فروش میرسند. نکته جالب این که نه تنها افراد ضعیف، بلکه افراد متوسط جامعه نیز از این فروشگاه‌ها خرید می‌کنند چون برایشان صرفه اقتصادی دارد. ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️سیستم مالیاتی در آمریکا • بخش اول سابقا یک‌ پست مختصر در مورد فرآیند اخذ مالیات توی آمریکا گذاشتم و وعده دادم که بصورت مبسوط به آن بپردازم اصلاح سیستم مالیاتی یکی از الزامات اقتصاد ایران هست. عدم اصلاح این معضل اقتصادی، منجر به عدم وصول درست و به اندازه‌ی مالیات از صاحبان درآمد میشه. به عنوان مثال، یکی از دوستان نزدیکم چند سال در شرکتی کارشناس بود. میگفت میزان مالیاتی که از درآمد من در یک سال کسر شده، با مالیات داده شده توسط یکی از بازاریِ فعال در فروش آهن آلات، تقریبا برابر بود. به عبارت ساده‌تر، کسی که درآمد سالیانه‌اش بیش از ده برابر دوست من بود، به اندازه‌ی ایشون مالیات پرداخت میکرد. سیستم پرداخت مالیات درآمد در آمریکا، بسیار با ایران متفاوته. محاسبه‌ی مالیات در اینجا دو مرحله داره. در مرحله‌ی اول، از درآمد ماهیانه دو نوع مالیات کسر میشه: مالیات ایالتی و مالیات فدرال. در مرحله‌ی دوم که مربوط به پایان سال هست، همه می‌بایست فرم‌های خود اظهاری مالیات رو پر کنند. این فرم‌ها نشون میده که مالیات پرداخت شده در طول سال به اندازه‌ی کافی بوده یا نه. مثلا فرض کنید من در طول سال ۲ هزار دلار مالیات درآمد پرداخت کرده باشم و اعلام کنم که ۵۰۰ دلارش زیاد بوده. اگر فرم‌ها رو درست پر کرده باشم، دولت ضمن اعتماد به من، اون ۵۰۰ دلار رو برمیگردونه. نکته‌ی جالب اینه که یه حداقل حقوق برای افراد و خانواده‌ها در نظر گرفته میشه و اگر درآمد سالیانه‌ی خانواده‌ای کمتر از اون حداقل باشه، اون مقدار از طرف دولت به خانواده پرداخت میشه. مثلا فرض کنید حداقل درآمد سالیانه‌ی یه خانواده‌ی سه نفره می‌بایست حدود ۲۸ هزار دلار باشه. اگر درآمد چنین خانواده‌ای ۲۰ هزار دلار بوده و ۲ هزار دلار در سال مالیات پرداخت کرده باشند، دولت در انتهای سال، ۱۰ هزار دلار بهشون برمیگردونه! باید اشاره کنم که اینجا چند تا خانواده رو می‌شناسم که این مبالغ رو گرفتند. خانواده‌هایی که درآمدشان کم هست، هر سال منتظر تَکس ریترن(Tax Return) یا همان بازگشت مالیات می‌مونند که پول خوبی دست‌شون رو بگیره. البته اون حداقل درآمد ممکنه ایالت به ایالت فرق کنه. این قانون برای آمریکایی‌هاست و شامل ما نمیشه. البته اگر ما هم ۵ سال بمونیم و فرم تکس رو هر سال پر کنیم، از سال ششم مشمول این قانون میشیم. به عبارت ساده‌تر، سیستم پرداخت مالیات به گونه‌ای طراحی شده که شکاف بین فقیر و غنی رو کم کنه. یعنی از محل مالیات افراد ثروتمندتر، زندگی افراد کم برخوردار تامین میشه. یه سوال چند وقته ذهن منو درگیر کرده بود افرادی که ماشین‌های چند میلیاردی سوار میشن و در خیابون‌های شمال تهران به صورت زنجیره‌ای حرکت می‌کنند، در کل عمرشون چقدر مالیات پرداخت کردن؟؟! در مورد سیستم پرداخت مالیات در آمریکا نکات جالب دیگه‌ای هم هست که در آینده خواهم نوشت. " بخش دوم " ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️تفاوت فرهنگ شرق و غرب چون نرم افزار استیتا رو روی کامپیوترم نصب نداشتم، هفته‌ای دو روز مجبورم بودم تو سایت کامپیوتری دانشکده بشینم و کارهام رو انجام بدم. هر دفعه ماجرایی داشتیم با این دانشجویان مَستر (کارشناسی ارشد). حالا خدا رو شکر بیچِلِرها (کارشناسی) اونجا نبودند. یک پسر آمریکایی، از اون خنگ و شلخته‌ها که از ریاضی هیچی نمیفهمن. یعنی یه خنگ میگم، یه خنگ می‌شنوین. یک دختر چینی همکلاسش رو پیدا کرده بود که بیاد باهاش کار کنه تا تمریناش رو حل کنه و رفع اشکال! شانس من هم همون زمان‌هایی که من اونجا بودم اونا هم میومدن. این دانشجویان چینی (نه چینی ـ امریکایی)، اینایی که تازه از چین اومدن، هم دختراشون هم پسراشون خیلی مبادی آداب و مراقب رفتارهاشون هستن. البته نمیدونم اونها هم بعد از مدتی زندگی در آمریکا، مضمحل میشن در سبک زندگی آمریکایی یا نه. برگردیم به داستان خودمون یک بار پسره اومد بعد از حل شدن همه‌ی تمرینهاش موقع خداحافظی دختره رو بغل کنه. از این نوع بغل کردن‌های احمقانه زن ـ مرد در آمریکا. یعنی زن ـ زن و مرد ـ مرد اونجوری همدیگه رو بغل نمی‌کنن، اما زن ـ مرد باید هم رو این شکلی بغل کنن! دختره یک دفعه جا خورد! ترسید! عقب عقب رفت! بعد پسره تازه برگشته بهش میگه اوه می‌تونم بغلت کنم؟(خب آی‌کیو اینو باید اول ازش بپرسی نه این که اول میپری تو بغلش بعد سوال میکنی🤦🏻‍♂) دختره هم در حال خنده و هیجان یک چیزی پته پته کرد (انگلیسیش هم افتضاح) که نه‌خیر و ما اینجور چیزها توی فرهنگمون نداریم و بعدشم سریع بای گفت و در رفت. هفته بعد هنوز ده دقیقه از شروع تمرینشون نگذشته بود، پسره برگشت گفت امشب برنامه‌ت چیه؟ دختره هم انگار توی باغ نبود اصلا، برگشت و گفت با اسکایپ با چین باید حرف بزنم. پسره یک لحظه هاج و واج نگاهش کرد بعد گفت منظورم این بود که برنامه فان‌ت چیه! بعد هم نیش احمقانه‌ش رو باز کرد! دختره تازه منظور پسره رو گرفت، گفت: اوه‌ه‌ه‌، هیچی، فکر کنم باید بشینم سر تمرین‌هام! پسره برگشت یک ادای زشت مضحکی در آورد و گفت: من که میرم آبجو می‌خورم و تخت می‌گیرم استراحت می‌کنم.(مرده‌شور ببرتت که از فان فقط همینو بلدی) دختره این دفعه جدی‌تر گفت: گود فور یو! (معادل باریکلا به تو در فارسی) من نمیدونستم دختره یا کلا تعطیله و نمی‌فهمه یا اینا رو نمی‌شناسه! کسی نبود بهش بگه مگه مجبوری بیای با این پسره‌ی نادان حل تمرین راه بندازی؟ من در برخورد با این دو به وضوح به تفاوت فرهنگ شرق و غرب پی بردم. دختری از جامعه شرق که در ارتباط خیلی اوپن با پسر نهایت مراعات رو به خرج میده، چون در فرهنگشون این مسئله وجود نداره. از طرف دیگر پسر از جامعه غرب بدون هیچ مقدمه‌ای قصد ورود نامحدود به حریم دیگری داره. اما این نوشته به این معنا نیست که همه‌ی آمریکایی‌ها آگاهی لازم در مورد تنوع فرهنگی و عدم تحمیل فرهنگ و عرف خودشون بر خارجی‌ها و مخصوصا دانشجویان بین المللی ندارند. این مسئله بطور کلی صدق نمیکنه. بسیاری از آمریکایی‌ها مخصوصا در محیط‌های آکادمیک درک خوبی از تفاوت‌های فرهنگی دارند و احترام زیادی برای دیگر فرهنگ‌ها قائلند. ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch
⭕️احترام به عقاید مختلف چند سال پیش، اولین روزی که به عنوان دانشجوی دکتری وارد دفتر کارم شدم (یک اتاق بزرگ با ابعاد تقریبی 8 متر در 4 متر). در این اتاق چندین میز بود اما فقط یک دانشجوی دیگر به غیر از بنده در آن اتاق کار می‌کرد. این دانشجو اهل کشور چین بود. میز کار بنده و همکار چینی در دو گوشه‌ی اتاق قرار داشتند، به صورتی که وقتی پشت میز می‌نشستیم همدیگر را نمی‌دیدیم. به خاطرم هست همان روز، برای نماز ظهر، در اتاق را که معمولا باز نگه داشته می‌شد بستم، قبله را با قبله نما پیدا کردم و جا نماز را پهن کردم. حین نماز، از شانس بد من، یک دانشجوی ایرانی آمد و شروع کرد به در زدن که در را باز کنید. همکار چینی که تا اون موقع متوجه بنده نبود، اهمیتی نداد. چون قاعدتا، بنده که در را بستم، خودم بایستی در را باز می‌کردم. منتهی، بعد از اینکه دید کسی در را باز نکرده و هنوز دارند در می‌زنند، سرش را از روی لب تاپش بلند کرد و چرخاند به سمت میز من. یک لحظه شوکه شد! بنده را در حال خم و راست شدن دید. یکمی زل زد به من و حرکاتم. چند لحظه‌ای مبهوت شد! یکدفعه متوجه درب شد و وقتی دید بنده قصد ندارم یوگا!!! را کنار بگذارم و در را باز کنم، خودش رفت و در را باز کرد. از دانشجوی ایرانی قضیه را پرسید، او گفت که بنده در حال نماز (pray) هستم. سپس در را دوباره بست و سر میز کارش برگشت. بنده هم نماز را تمام کردم و سر میز کارم برگشتم، انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است. چند دقیقه‌ای گذشت، همکار چینی برگشت و بنده را صدا زد. گفت: می‌تونم یک سوالی بپرسم. گفتم: آره بپرس. و او پرسید: شما هر روز، در یک وقت مشخص باید این کار را انجام بدی؟ من یک لحظه با خودم فکر کردم، این یارو الآن می‌خواد بگه دیگه حق نداری در دفتر کار نماز بخونی. اما من که باید چهار سال اینجا باشم بهتر که از همین روز اول محکم جلوش در بیام تا حساب کار دستش بیاد! لذا خیلی محکم گفتم: Yes او از اين برخورد محكم بنده جا خورد و گفت: اوکی و برگشت سر میز کارش. چند دقیقه‌ای تامل کردم، با خودم گفتم این رفتارم درست نبود. ناسلامتی مسلمانی! آخه این چه برخوردی بود؟!؟ برگشتم و بهش گفتم: چرا این سوال را پرسیدی؟ اون یک جوابی داد که هنوز بعد از گذشت چند سال در ذهنم حک شده! دانشجوی 24 ساله چینی و ملحد که اصلا خدا برایش تعریف نشده و هیچ گونه تصوری نسبت به خدا نداره گفت: من نمی‌دانم نماز چیست و لابد برای شما بسیار با اهمیت است، می‌خواستم بدونم چه مواقعی باید نماز بخونی، تا اون موقع شرایط را برای شما مهیا کنم مثلا رفت و آمد نکنم، صحبت نکنم و در را بسته نگه دارم تا مزاحم نماز شما نشم! ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch