فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه الکرسی به صورت شعر، سروده زنده یاد ابوالقاسم فردوسی...
#فردوسی
#مذهبی
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
🌴✍ دو بند ازخاطرات یک سرباز
(پاره ی نخست)
۱۳۶۴/۸/۲۸
(۳۹ سال پیش در چنین روزی و چنین وقتی)
غروبی سخت غمگین است.
خورشید نسبتا گرم پاییز، اندک اندک خودش را در پشت نخلستان ها، پنهان می کند.
اینجا شهر ویران شده ی خرمشهر است.
شهری با نخل های سوخته...
مشغول دیوار نویسی بودم که با شنیدن صدای بلندگوی سازمان به خود آمدم،عجیب دلرباست:
ای سنگر آزادی وایمان
ای خاک گوهرخیز خوزستان....
نگاهی به دیوار نوشته می اندازم ولذت می برم.
واقعا قشنگ شده، شاید هم من دچار وسوسه ی نفس شده ام...
قلمها شهید پرورند.(امام خمینی)
به صدای محزون شط گوش می دهم. انگار او هم برای نخلهای بی سر ناله می کند.من نام خوزستان را در نقشه ی کشورم دیده بودم.حالا به اینجا آمده ام! نه ،در واقع مرا برای گذراندن خدمت مقدس سربازی به اینجا آورده اند. من از سوی سازمان عقیدتی و سیاسی لشکر ۹۲ زرهی اهواز به اینجا مامور شده ام.تقریبا ۹ ماه خدمت کرده ام و خوشحالم که به قول بچه ها دیگر آش خور نیستم.بشدت دلتنگ عزیزانم هستم.بخصوص دلم برای همسرم الهام جان تنگ شده است. پس از ۲۰ سال زندگی نسبتا آرام وارد این محیط جنگ زده شده ام.با این که کمی نگرانم،حس خوبی دارم .
احساس غرور می کنم.غرور ملی...
دیپلم وظیفه:
سرباز صفرعلی شفایی اردکانی،
اعزامی از یزد
#خاطره
#شفایی_اردکانی
#یادها
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
مسافر، سرمه ی چشمان ما شو
فروغ دیدگان جان ما شو...
در این سامان نوازش می کنندت
بیا در اردکان،مهمان ما شو...
(به مناسبت امروز، روز اردکان بزرگ)
#شفایی_اردکانی
#اردکان
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
سلام ای شاعر مردم، شفایی
تو نور دیدگان چشم مایی
الهی خانه ات همواره آباد
قدم بگذار بر چشم بهاباد
بهاباد گرچه مثل اردکان نیست
صفایی هست کو اندر بیان نیست
هوایش دلپذیر است و بهاری
سر هر شاخه گلبانگ قناری
دل این مردمان چون آسمان صاف
به گِردش رشته کوهی چون کُه قاف
درونش روستاهایی مصفّاست
هوایش پاک و چشم انداز زیباست
بهاباد آی و هم مهمان ما باش
صفا بخشی به جمعی با صفا باش
بهاباد آی و شو مهمان "سیمرغ"
قدم بگذار بر چشمان سی مرغ
۴۰۳/۸/۳۰
سپاسگزاری از:
سیمرغ نازنین و سی مرغ عرشی شعر بهاباد، که با اظهار محبت و لطفشان ،قلم شکستگانی چون مرا هم از یاد نمی برند.🙏❤️
#لطف_شما
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ آواز خواندن یک روحانی در کنار یک ویولون نواز که در فضای مجازی ایران بسیار پربازدید شد...
شب بخیر عزیزان،
امروز هم زیاد مزاحمتون بودم.
اگر نتوانسته ام در خور شأن و تفکر شما تولید محتوا کنم و انتخاب بهتر داشته باشم،مرا عفو کنید.
منتظر راهنماییهای شما هستم.
لطفا در همین حال یک صلوات نذر بیمار عزیز من نمایید.
تندرست وشاداب باشید، مثل گل.
ارادتمندتان: شفایی اردکانی
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
https://eitaa.com/Faryad1340
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبـح،سمفونی لبخند خداست🌱
صبحتان شاد و پر از شعر و امید🌺
نکند ثانیه ای بغض بیاید به سراغ دلتان...
بیاد در گذشتگان خود صلواتی ویادی نماییم
#صبح_بخیر
https://eitaa.com/Faryad1340
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشبختی خود به خود به وجود نمی آید...رسیدن به خوشبختی فرآیندی فعال است که نیازمند تلاش است.
افکار غلط را کنار بگذارید،به اضطراب ها غلبه کنید،علاقه ها را شناسایی کنید.
وارد یک رابطه معنادار با یک انسان دوست داشتنی شوید
فراموش نکنیم انسان ها خود به خود خوشبخت نمی شوند...
تلاش کنیم؛تلاش کنیم؛
و باز هم تلاش کنیم...
https://eitaa.com/Faryad1340
21.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باز هم کتاب📕
"اقرا بسم ربک الذی..."
#شفایی_اردکانی
https://eitaa.com/Faryad1340
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شروع ماه آذر برایتان سرآغاز خوبیها وشادی ها باشد...🙏🌺💐🌷
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
4_427674121573239527.mp3
9.03M
نام ترانه :گلپونه ها
خواننده:ایرج بسطامی
ترانه سرا:هما میرافشار
آهنگساز:حسین پیرنیا
به گزینی شفایی اردکانی
#موسیقی
#یادها
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
گفت : زندگی مثه نخ کردن سوزنه
یه وقتایی بلد نیستی چیزی رو بدوزی، ولی چشمات انقد خوب کار میکنه که همون بار اول سوزن رو نخ میکنی،
اما هر چی پخته تر میشی،هر چی بیشتر یاد میگیری،چجوری بدوزی، چجوری پینه بزنی،چجوری زندگی کنی،
تازه اون وقت چشات دیگه سو ندارن...
گفتم :خب یعنی نمیشه یه وقتی برسه که هم بلد باشی بدوزی،هم چشات اونقد سو داشته باشن که سوزن رو نخ کنی؟
گفت: چرا میشه، خوبم میشه اما زندگی همیشه یه چیزیش کمه.
گفتم چطور مگه؟
گفت : آخه مشکل اینجاست،وقتی که هم بلدی بدوزی،هم چشات سو داره،
تازه اون موقع میفهمی نه نخ داری، نه سوزن ...
انتخاب متن از شفایی اردکانی
#حکایت
#آموزنده
#شفایی_اردکانی
https://eitaa.com/Faryad1340