eitaa logo
فاطمی
423 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
168 فایل
تاسیس : ۹۹/۰۳/۲۷ ارتباط با مدیر کانال 👈 @farezva
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴فوت ۲۱۳ بیمار کووید۱۹ در شبانه روز گذشته/ شناسایی ۱۳۳۹۱ بیمار جدید @fatemi_ar
هدایت شده از پیامکی از بهشت
⭕️ اگر ما صحنه را خالی کنیم، دشمن صحنه را پر می‌کند؛ پس این ما هستیم که برای کشور خود تصمیم میگیریم. امروز ۲۰ مهر سالروز شهادت مدافع حرم است؛ هدیه کنیم به روح پاکشان 🌷 👤 .: علی العین ره :. @TWTenghelabi
📣📢مسابقه.مسابقه مسابقه کتابخوانی👇 منبع مسابقه👌 (کتاب اخلاق نبوی)💥 💥💥💥 به سه نفر اول تا سوم جوایز نقدی تعلق میگیرد 🎁🎁🎁🎁 رسول خدا برای مسافرت اغلب چه روزی را بر می گزیدند ۱-جمعه ۲-پنجشنبه ۳-سشنبه ۴دوشنبه 💥💥رسول اکرم هنگام خوابدچه ذکری مخواند ۱-استغفرالله ۲- ایه الکرسی ۳- شکرالله ۴-حمد 💥به فرموده پیامبر بلعبدن اب به یک نفس باعث چه میشود ۱- سردرد ۲-نفخ شکم ۳- تنگی نفس ۴-دردد کبد 💥پوشاندن کدام قسمت از بدن از سنت های الهی است ۱-دست ۲-قوزک پا ۳-سر ۴-تمام بدن 💥براساس سیره پیامبرخرج کردن درکدام راه اسراف نیست ۱-خوردو خوراک ۲-عطریات ۳- لوازم منزل ۴لباس شیک 💥مهر نبوت در کدام قسمت از بدن پیامبر نمایان بود ۱- گردن ۲-میان دوکتف ۳- بازو ۴پیشانی 💥حق مجالس ازدید گاه پیامبر چیست ۱-امر به معروف ونهی از منکر ۲- دادن پاسخ سلام ۳-پوشاندن چشمها از نامحرم ۴- تمام موارد 💥پیامبر هرشب چند بار مسواک میزدند ۱-یک بار ۲-دوبار ۳-سه بار ۴-شب مسواک نمی زدند 💥امیختن سخن با لبخند چه فوایدی دارد ۱-سخن را دلنشین تر میکند ۲- جادبه می افریند ۳-سبب حسن خلق میشود ۴-همه موارد ارسال به ایدی @farezva قرعه کشی شامل کسانی میشود که عضو کانال فاطمی باشند @fatemi _ar ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️ برنده های مسابقه کتابخوانی ۱-پریسا زند ازاد ۲- آرامش ۳- مریم زابلی ۴-موسی طالبی ۵- فاطمه بابایی 🏝🏝🏝🏝
خبرهای کرونایی ایران و جهان 🔺آمار کرونا سه شنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۰ مبتلایان جدید: ۱۳۳۹۱ نفر جان باختگان: ۲۱۳ نفر مجموع واکسن تزریق شده: ۶۷۰۲۹۳۸۱ 🔸 معاون اجتماعی پلیس راهور ناجا:جریمه شهرهای نارنجی همچنان ۵۰۰ هزار تومان است/در یک مقطعی جریمه شهرهای نارنجی یک میلیون تومان شد 🔸معاون وزیر علوم: حضور دانشجویان در کلاس از ۱۵ آبان الزامی نیست/شرط حضور دانشجویان در کلاس‌های حضوری: زدن هردو دز واکسن 🔸 همراه اول: اینترنت رایگان دانشجویان و اساتید فعال شد/فعال‌سازی از طریق پیامک اعلام می‌شود 🔸مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران: شبکه «شاد» تنها پلتفرم آموزشی رسمی مدارس تهران است 🔸 معاون درمان ستاد کرونای استان تهران: ۵۰ تا ۶۰ فوتی روزانه کرونا در تهران/پایتخت در شیب نزولی بیماری 🔸رئیس سازمان غذا و دارو:مقدمات کار واکسن برکت برای دریافت تاییدیه سازمان جهانی بهداشت انجام شد 🔸وزیر کشور: شاغلان در اصناف و ادارات باید حتماً واکسینه شوند/آخر مهر پایان فرصت واکسیناسیون اصناف است/فقط افرادی که واکسن زده‌اند، می‌توانند در اصناف فعالیت کنند 🔸 رئیس مرکز هماهنگی حوزه وزارتی وزارت آموزش و پرورش و مدیر شبکه شاد: بر اساس آخرین نظرسنجی؛ رضایت ۷۰ درصدی کاربران اصلی شبکه آموزشی دانش‌آموز از خدمات ارائه شده در «شاد» 🔸سارا شکری پرستاری در خرم‌آباد (لرستان) بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت 🔸ابتلای سوده نجفی عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران به کرونا 🔸 سرقت جواهرات به عنوان مامور تست کرونا در لاهیجان 🔸مدیرکل امور دارو سازمان غذا و دارو: تزریق رایگان واکسن آنفلوآنزا برای گروه های حساس/واردات داروی قارچ سیاه ۱۶ برابر شد 🔸شمار مبتلایان به کرونا در جهان به ۲۳۹۰۲۷۱۴۸ نفر رسید/شمار جان باختگان نیز به ۴۸۷۲۷۳۶ نفر رسید 🔸دبیرکل سازمان ملل: کرونا ۱۰۰ میلیون نفر را به کام فقر کشاند. @fatemi_ar
✍️ 💠 از حیاط خانه که خارج شدیم، مصطفی با همان لحن محکم شروع کرد :«ببخشید زود بیدارتون کردم، اکثر راه‌های منتهی به شهر داره بسته میشه، باید تا هوا روشن نشده بزنیم بیرون!» از طنین ترسناک کلماتش دوباره جام در جانم پیمانه شد و سعد انگار نمی‌شنید مصطفی چه می‌گوید که در حال و هوای خودش زیر گوشم زمزمه کرد :«نازنین! هر کاری کردم بهم اعتماد کن!» 💠 مات چشمانش شده و می‌دیدم دوباره از نگاهش می‌بارد که مصطفی از آیینه نگاهی به سعد کرد و با صدایی گرفته ادامه داد :«دیشب از بیمارستان یه بسته آنتی‌بیوتیک گرفتم که تا همراه‌تون باشه.» و همزمان از جیب پیراهن کِرِم رنگش یک بسته کپسول درآورد و به سمت عقب گرفت. سعد با اکراه بسته را از دستش کشید و او همچنان نگران ما بود که برادرانه توضیح داد :«اگه بتونیم از شهر خارج بشیم، یک ساعت دیگه می‌رسیم . تلفنی چک کردم برا بعد از ظهر پرواز تهران جا داره.» و شاید هنوز نقش اشک‌هایم به دلش مانده بود و می‌خواست خیالم را تخت کند که لحنش مهربان‌تر شد :«من تو فرودگاه می‌مونم تا شما سوار هواپیما بشید، به امید همه چی به خیر می‌گذره!» 💠 زیر نگاه سرد و ساکت سعد، پوزخندی پیدا بود و او می‌خواست در این لحظات آخر برای دردهای مانده بر دلم مرهمی باشد که با لحنی دلنشین ادامه داد :«خواهرم، ما هم مثل شوهرت هستیم. ظلمی که تو این شهر به شما شد، ربطی به نداشت! این حتی ما سُنی‌ها رو هم قبول ندارن...» و سعد دوست نداشت مصطفی با من هم‌کلام شود که با دستش سرم را روی شانه‌اش نشاند و میان حرف مصطفی زهر پاشید :«زنم سرش درد می‌کنه، می‌خواد بخوابه!» از آیینه دیدم نگاهش شکست که مرا نجات داده بود، چشم بر جرم سعد بسته بود، می‌خواست ما را تا لحظه آخر همراهی کند و با اینهمه محبت، سعد از صدایش تنفر می‌بارید. او ساکت شد و سعد روی پلک‌هایم دست کشید تا چشمانم را ببندم و من از حرارت انگشتانش حس خوشی نداشتم که دوباره دلم لرزید. 💠 چشمانم بسته و هول خروج از شهر به دلم مانده بود که با صدایی آهسته پرسیدم :«الان کجاییم سعد؟» دستم را میان هر دو دستش گرفت و با مهربانی پاسخ داد :«تو جاده‌ایم عزیزم، تو بخواب. رسیدیم دمشق بیدارت می‌کنم!» خسته بودم، دلم می‌خواست بخوابم و چشمانم روی نرمی شانه‌اش گرم می‌شد که حس کردم کنارم به خودش می‌پیچد. تا سرم را بلند کردم، روی قفسه سینه مچاله شد و می‌دیدم با انگشتانش صندلی ماشین را چنگ می‌زند که دلواپس حالش صدایش زدم. 💠 مصطفی از آیینه متوجه حال خراب سعد شده بود و او در جوابم فقط از درد ناله می‌زد، دستش را به صندلی ماشین می‌کوبید و دیگر طاقتش تمام شده بود که فریاد زد :«نازنین به دادم برس!» تمام بدنم از می‌لرزید و نمی‌دانستم چه بلایی سر عزیزدلم آمده است که مصطفی ماشین را به سرعت نگه داشت و از پشت فرمان پیاده شد. بلافاصله در را از سمت سعد باز کرد، تلاش می‌کرد تکیه سعد را دوباره به صندلی بدهد و مضطرب از من پرسید :«بیماری قلبی داره؟» 💠 زبانم از دلشوره به لکنت افتاده و حس می‌کردم سعد در حال جان دادن است که با گریه به مصطفی التماس می‌کردم :«تورو خدا یه کاری کنید!» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، سعد دستش را با قدرت در سینه مصطفی فرو برد، ناله مصطفی در سینه‌اش شکست و ردّ را دیدم که روی صندلی خاکستری ماشین پاشید. هنوز یک دستش به دست سعد مانده بود، دست دیگرش روی قفسه سینه از خون پُر شده و سعد آنچنان با لگد به سینه کوبید که روی زمین افتاد و سعد از ماشین پایین پرید. 💠 چاقوی خونی را کنار مصطفی روی زمین انداخت، درِ ماشین را به هم کوبید و نمی‌دید من از نفسم بند آمده است که به سمت فرمان دوید. زبان خشکم به دهانم چسبیده و آنچه می‌دیدم باورم نمی‌شد که مقابل چشمانم مصطفی در خون دست و پا می‌زد و من برای نجاتش فقط جیغ می‌زدم. سعد ماشین را روشن کرد و انگار نه انگار آدم کشته بود که به سرعت گاز داد و من ضجه زدم :«چیکار کردی حیوون؟ نگه دار من می‌خوام پیاده شم!» و از دلش فرار کرده بود که از پشت فرمان به سمتم چرخید و طوری بر دهانم سیلی زد که سرم از پشت به صندلی کوبیده شد، جراحت شانه‌ام از درد آتش گرفت و او دیوانه‌وار نعره کشید :«تو نمی‌فهمی این بی‌پدر می‌خواست ما رو تحویل نیروهای امنیتی بده؟!»... ✍️نویسنده: @fatemi_ar
هیچ وقت عجله نکنید! همه چیز رو با ملایمت و روحی آرام انجام بدید، آرامش درونی‌تون رو هرگز از دست ندید، حتی اگر تمام دنیا ناراحت به نظر برسند! 🌙 شبتون بخیر @fatemi_ar
هدایت شده از پیامکی از بهشت
.. شهید؁بودکہ‌همیشہ‌ذکرش‌این‌بود، نمےدونم‌شعرخودش‌بودیاغیر... یابن الزهرا.. یابیایک‌نگاهۍبہ‌من‌کن.... یابهہ‌دستت‌مرادرکفن‌کن.. ازبس‌این‌شهیدبہ‌امام‌زمان(عجل‌اللہ‌تعالے فرجہ)علاقہ‌داشت‌.. بہ‌دوست‌روحانۍخودوصیت‌مۍکند. اگرمن‌شهیدشدم‌دوست‌دارم‌כرمجلس ختم‌من‌توسخنرانۍکنۍ.. روحانۍمۍگوید: ماازجبهہ‌برگشتیم‌وقتۍآمدیم‌دیدیم عکس‌شهیدرازده‌اند.. پیش‌پدرومادرش‌آمدم‌گفتم: این‌شهیدچنین‌وصیتۍکرده‌است‌آیامن مۍتوانم‌درمجلس‌ختم‌اوسخنرانۍکنم آنان‌اجازه‌دادند.. درمجلس‌سخنرانۍکردم‌بعدگفتم‌ذکر شهیداین‌بوده‌استـــ: یابن‌الزهرا.. یابیایک‌نگاهۍبہ‌من‌کن✨ یابہ‌دستت‌مرادرکفن‌کن🌿 وقتی‌این‌جملہ‌راگفتم،یک‌نفربلندشدو‌ شروع‌کردفریادزدن.. وقتۍآرام‌شدگفت: من‌غسال‌هستم‌دیشب‌آخرها؁شب بہ‌من‌گفتندیکۍازشهدافردابایدتشییع شودوچون‌پشت‌جبهہ‌شهیدشده‌است بایداوراغسل‌دهی... وقتۍکہ‌مۍخواستم‌این‌شهیدراکفن‌کنم دیدم‌یک‌شخص‌بزرگوار؁واردشد.. گفت:بروبیرون‌من‌خودم‌بایداین‌شهیدرا کفن‌کنمـ .. من‌رفتم‌دروسط‌راه‌باخودگفتم‌این شخص‌کہ‌بودوچرامرابیرون‌کرد !؟ باعجلہ‌برگشتم‌ودیدم این‌شهیدکفن‌شده‌وتمام‌فضا؁ غسالخانہ‌بو؁عطرگرفتہ‌بود.. ازدیشب‌نمۍدانستم‌رمزاین‌جریان‌چہ‌بود. اماحالافهمیدمـ.. نشناختم.. منبع: کتاب‌روایت‌مقدس‌صفحہ ⁹⁶ بہ‌نقل‌ازنگارنده‌کتاب"میر مهر" حجة‌الاسلام‌سید‌محسن پوراقایی 🏴 @pelakkhakii 👈👈🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ انسان از آسمان غذا می‌گیرد... ┈•✾• 🍂🍁🍂•✾•┈ قدّس‌سرّه @fatemi_ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانواده‌ای با ۳ مادربزرگ 😍 خانواده‌ای در الیگودرز ۳ مادربزرگ ۸۶ ،۶۶ و ۴۶ ساله داره... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@fatemi_ar
💢پیشگویی رزمنده لشکر فاطمیون بعد از شهادتش/ شب‌ها زیر بالشش نارنجک می‌گذاشت! برادر شهید: یک شب در خواب دیدم روح‌الله به خانه برگشته. به او گفتم معلوم هست کجایی؟ ما خیلی نگرانت هستیم. گفت: ما در شرایطی هستیم که نمی‌توانیم زنگ بزنیم، اما مطمئن باشید تا آخر امسال برمی‌گردم؛ آخر امسال یک عملیات بزرگ اتفاق می‌افتد و ما بعد از آن برمی‌گردیم. گفتگو با برادر شهید مدافع حرم فاطمیون "روح‌الله حسینی" بمناسبت سالروز شهادت: fna.ir/4abpu @fatemi_ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مقایسه آنتی بادی واکسن برکت با نمونه‌های خارجی 🔰با پیشرفت در حوزه بایولوژیک و استفاده از تجهیزات روز دنیا، متخصصان ایرانی قادر به ساخت و تولید واکسن‌هایی شدند که به اندازه واکسن‌های خارجی و بلکه بیشتر و ایمن‌تر از آنان بوده 🔰تا جایی که در مقایسه با نمونه‌های خارجی اثربخشیِ بهتر کاملا مشهود است این است عمل به شعار انقلابی «ما میتوانیم»✌️🇮🇷 @fatemi_ar