eitaa logo
مهدی فضائلی
2.4هزار دنبال‌کننده
41 عکس
12 ویدیو
0 فایل
اولین مدیرعامل خبرگزاری فارس، فعال‌رسانه‌ای،تحلیل ‌گر سیاسی و فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
📍سرانجام آمریکا در سوریه یادداشت مهدی فضائلی در روزنامه همشهری 🔹اتاق فرمان آمریکایی با هماهنگی صهیونیسم و همراهی ترکیه، فعلا توانسته‌اند با ساقط‌کردن بشار اسد، ظاهرا شکست قبلی را جبران کنند و بر سوریه حاکم شوند، اما آیا این پایان ماجرا خواهد بود؟ بعید است تحلیلگری را بتوان یافت که بتواند آینده روشنی را برای سوریه ترسیم و پیش‌بینی کند و این آینده در هاله‌ای نه در ابهام بلکه در ابهامات متعدد قرار دارد. در این یادداشت بنای خوانش گزینه‌های محتمل برای آینده سوریه را ندارم و صرفا به پاسخ یک پرسش می‌پردازم. 🔸آیا آمریکا به اهداف خود در سوریه دست خواهد یافت؟ خوب است بدانیم آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بارها و بارها برای تغییر نظام‌های سیاسی مخالف خود در منطقه خاورمیانه دست به کار شده و با بهانه‌های مختلف ازجمله مقابله با کمونیسم، رقابت با رقبای ژئوپلیتیک، جلوگیری از سلاح‌های کشتارجمعی، مبارزه با تروریسم و گسترش دمکراسی، شیوه‌های گوناگونی را به کار گرفته است. حمایت از کودتای نظامی، کمک نظامی آشکار و پنهان به گروه‌های اپوزیسیون، حمله و اشغال‌کردن کشور، پشتیبانی هوایی از قوای اپوزیسیون، تحریم و...‌ از جمله شیوه‌های این کشور متجاوز در دست‌اندازی به کشورهای منطقه بوده است. خوب است این را هم بدانیم که وقتی دولتمردان آمریکا برای سرنگونی نظامی مصمم می‌شوند، با فریبکاری تمام، درباره تهدیدات آن نظام غلو می‌کنند، واژگان جذاب و همه‌پسند مانند دمکراسی، مبارزه با تروریسم، حقوق بشر و امثال آن‌را استخدام می‌کنند، وعده دستاوردهای بسیاری را می‌دهند و زودهنگام ادعای پیروزی و موفقیت می‌کنند. و اما پاسخ این پرسش که آیا آمریکا به اهداف خود در سوریه دست خواهد یافت یا نه را به یک کارگزار باتجربه آمریکایی واگذار می‌کنم؛ کسی که حدود ۳دهه سیاست‌های آمریکا را در غرب آسیا دنبال کرده و در پی تحقق اهداف کشور متبوعش در این منطقه حساس جهان بوده است. فیلیپ گوردون، هماهنگ‌کننده اسبق کاخ سفید در امور خاورمیانه، کتابی دارد به‌نام «شکست در بازی طولانی». او در این کتاب، ضمن موافقت و همراهی با اهداف دولتمردان آمریکا در سرنگونی نظام‌های سیاسی غیرهمسو با آمریکا، راهبردهای دستیابی آمریکا به اهدافش را به چالش می‌کشد و آنها را ناموفق ارزیابی می‌کند. گوردون، سیاست‌ها و دخالت‌های آمریکا در تغییر دولت‌های عراق، لیبی، افغانستان و سوریه را مرور می‌کند و به این سؤالات پاسخ می‌دهد که چرا تغییر رژیم در خاورمیانه چنین دشوار است؟ چرا همیشه از آنچه انتظار می‌رود سخت‌تر است و پیامدهای بدی به همراه دارد؟ چرا رهبران آمریکا فکر می‌کنند که «می‌توانیم درست انجامش بدهیم» و فریب این توهم را می‌خورند که این دفعه فرق می‌کند؟ آیا اصلا برای سیاستی که پیوسته به شکست می‌انجامد، هیچ راه جایگزینی هست که واقع‌گرایانه باشد؟ پاسخ گوردون به این پرسش‌ها با بررسی ۷۰سال تلاش ایالات متحده آمریکا برای تغییر نظام‌های سیاسی غرب آسیا صورت گرفته است. فیلیپ گوردون در بخش پایانی کتاب خود به جمع‌بندی مطالبش می‌پردازد و در بخشی از این جمع‌بندی چنین می‌نویسد: «ماجراهای تغییر رژیم‌هایی که در این کتاب درباره‌شان بحث شد تفاوت‌های بسیاری با هم دارند، ولی شباهت‌های مهمی نیز بین‌شان وجود دارد. در تک‌تک موارد، تلاش برای سرنگونی رژیم فعلی و نشاندن حکومتی بهتر به جای آن بسیار پرهزینه‌تر از چیزی درآمد که پیش‌بینی شده بود؛ نتوانست ثبات را به همراه بیاورد و طیف گسترده‌ای پیامد ناخواسته و نامطلوب به‌وجود آورد.» نویسنده تصریح می‌کند: «وقتی به تک‌تک عملیات‌های تغییر رژیم در خاورمیانه می‌نگریم که از سال۱۹۵۳ به رهبری ایالات متحده انجام شد، هیچ نمونه موفقی به چشم نمی‌خورد؛ با چندین شکست فاجعه‌آمیز روبه‌رو شده‌اند، همیشه نیز هزینه‌ها بیشتر از چیزی بود که سیاستگذاران و حامیان تغییر رژیم قول می‌دادند، منافع کمتری داشت و نتایج پیش‌بینی‌نشدنی‌تر بود.» براساس آنچه سیاستمدار و مجری باسابقه سیاست‌های آمریکا در منطقه غرب آسیا مطرح کرده می‌توان آینده سوریه را ضمن ابهامات بسیاری که دارد، پرچالش، پرهزینه و بدون دستاورد مطلوب برای آمریکا توصیف کرد؛ آینده‌ای که شاید اتاق فرمان آمریکایی را یک‌بار دیگر مبهوت و پشیمان کند و در این آینده، جوانان غیور سوریه نقشی مهم ایفا خواهند کرد. 💢 متن یادداشت در همشهری https://www.hamshahrionline.ir/news/911094 |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
📍‏وزیر امورخارجه آمریکا: آزمایش‌های ما در تغییر حکومت ایران به موفقیت ختم نشده‌اند...من بر اساس تجارب خودم می‌گویم که مهندسی کردن چنین وقایعی از بیرون دشوار است. 🔹پ.ن: دستشان باز نیست چون در ایران سفارت ندارند! |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
23.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍‏۵ دی ۱۳۸۲ ‎ رهبر انقلاب دومرتبه سرزده به بم رفتند و از نزدیک در جریان امداد رسانی به زلزله‌زدگان قرار گرفتند. |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
📍‏سیاست‌های کلی انرژی ۷۹/۱۲/۲۰ 🔹الف - ۷)بهینه سازی مصرف و کاهش شدت انرژی 🔹ب - ۴) تلاش برای کسب فن‌آوری و دانش فنی انرژی های نو و ایجاد نیروگاه‌هااز قبیل بادی و خورشیدی و پیلهای سوختی و زمین گرمایی 🔹پ.ن: اگر این سیاست ها درست پیگیری و اجرا شده بود امروز با چنین ناترازی ‌هایی مواجه بودیم؟ |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
📍نکات مهم یک مصاحبه یادداشت مهدی فضائلی در خبرگزاری فارس 🔹حدود یک هفته پیش و در واپسین روزهای دولت کنونی آمریکا، آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا در گفت‌و‌گوی مفصلی با «اندیشکده شورای روابط خارجی» موضوعات مهم و متنوع آمریکا در حوزه سیاست خارجی را مورد توجه قرار داد و به پرسش‌هایی در این باره پاسخ داد؛ از چین و روسیه، جنگ غزه و سوریه گرفته تا ایران. آنچه وی در باره ایران گفت، حاوی نکات مهم و قابل توجهی است که نباید از دیدها پنهان بماند.در این یادداشت تلاش می کنم به برخی از این نکات اشاره کنم. 🔹نخست، اعتراف صریح بلینکن به تلاش آمریکا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران است. وی در این گفت‌وگو به صراحت می‌گوید:《به نظر من اگر به بیست سال گذشته نگاه کنیم، آزمایش‌های ما در تغییر رژیم، دقیقاً موفقیت‌های چشمگیری نداشته‌اند.》 اینکه چرا بلینکن تلاش‌های چهل و پنج ساله آمریکا برای براندازی را به بیست سال گذشته محدود می‌کند برایم روشن نیست ولی اینکه به این صراحت به حداقل بیست سال آن اعتراف می کند، جالب و قابل توجه است. 🔹دوم، در همین جمله بلینکن یک اعتراف دیگر هم نهفته است و آن شکست در این تلاش بیست ساله است که می‌کوشد با عبارت موفقیت چشمگیر نداشتن، قدری این شکست را رقیق نماید. همین‌جا حداقل دو سؤال بسیار مهم و قابل بحث و مطالعه وجود دارد؛ سؤال اول اینکه، این تلاش‌ها دقیقا چه بوده است؟ و سؤال دوم، چرا آمریکا در این تلاش‌ها موفق نبوده و شکست خورده است؟( در ادامه با استناد به صحبت‌های بلینکن دو پاسخ به این سؤال خواهم داد) 🔹سومین نکته‌ای که در اظهارات بلینکن قابل توجه است، اعتراف صریح به آماده سازی عده‌ای در داخل کشور برای همراهی با آمریکا و ایفای نقش در جهت هدف این کشور یعنی براندازی است. 《آنچه ما در زمان‌های مختلف تلاش کرده‌ایم این است که تا حد امکان، مردم داخل ایران را که آینده‌ای متفاوت برای کشور خود می‌خواهند، توانمندتر کنیم - تا بتوانند ارتباط برقرار کنند، بایستند و برای این کار منابعی داشته باشند.》 همینجا باید اشاره کنم که طبق برخی شواهد و قرائن و بر اساس تأکید بلینکن در همین مصاحبه به ادامه این رویکرد، آمریکایی ها مجددأ در حال آماده سازی مزدوران و پیاده نظام خود در داخل ایران هستند تا یکبار دیگر براندازی را آزمایش کنند! و معلوم است که هیچ نظام عاقلی اجازه چنین حرکت سازماندهی شده‌ای را به مزدوران بیگانه نمی دهد و به نظر می رسد اشاره اخیر رهبر حکیم انقلاب پاسخ به همین گزافه گویی بلینکن بود. 《 یک عنصر آمریکایی از مسئولین آمریکایی، جزو گزافه‌گویی‌هایش یکی این است که میگوید: «هر کسی در ایران اغتشاش کند، ما کمکش میکنیم»؛ مجموع حرفش این است؛ به این تصریح نمیکند امّا حرفش این است؛ در لفّافه بیان میکند امّا کاملاً روشن است که این را دارد میگوید. احمقها بوی کباب شنیده‌اند! نکته‌ی اوّل اینکه ملّت ایران هر کسی را که مزدوریِ آمریکا را در این زمینه قبول کند، در زیر گامهای محکم خود لگدمال خواهد کرد.》 🔹چهارمین نکته‌ای که در این یادداشت به اظهارات بلینکن اشاره میکنم، لو دادن و اعتراف به یکی از مهمترین دلایل شکست آمریکا در طرح‌های براندازی خود در ایران است. 《 اما من اولین کسی هستم که اذعان می‌کنم این کار ( تغییر رژیم ) از بیرون واقعاً دشوار است. از دیدگاه من و طبق تجربه‌ی خودم، فکر می‌کنم این کار از بیرون سخت است و شما ناگزیر با عواقب ناخواسته و اثرات درجه دوم و سوم مواجه می‌شوید که باید در مورد آنها بسیار مراقب باشید... من در مورد تلاش برای مهندسی هر چیزی از بیرون بسیار محتاط هستم». دشوار بودن تغییر رژیم از بیرون یا مهندسی از بیرون در کنار نکات دیگری که وزیر امور خارجه آمریکا در این مصاحبه مطرح می کند مانند نداشتن روابط دیپلماتیک، پرده‌برداری از خساراتی است که آمریکا از نداشتن سفارت در ایران متحمل شده‌ است! به عبارت دیگر، نداشتن سفارت در ایران،دست آمریکایی‌ها را برای طراحی فتنه ‌ها و توطئه‌های بیشتر یا دقیقتر اجرا کردن فتنه‌هایشان بسته است و این آن ضربه سخت‌تر به آمریکا یا به تعبیر امام راحل(ره) انقلاب دومی است که در جریان تسخیر لانه جاسوسی اتفاق افتاد. مکانی که مبتنی بر مستندات کتاب خواندنی " ایستگاه خیابان روزولت" فقط محل جمع‌آوری اطلاعات نبوده بلکه مکانی یا پوششی برای طراحی و اقدام هم بوده است! 🔹ادامه یادداشت در مطلب بعدی 👇
📍نکات مهم یک مصاحبه 🔸ادامه یادداشت 🔹پنجمین و آخرین نکته‌ای که در این یادداشت به آن می‌پردازم اعتراف مهم دیگر بلینکن است در باره پایگاه مردمی نظام که یکی از مهمترین دلایل شکست توطئه‌ها و برنامه‌های براندازی دولتمردان آمریکا نیز بوده است. 《 آن‌طور که من می‌بینم، فکر می‌کنم ایران بسیار چند تکه است و افکار مختلفی در آن‌جا وجود دارد... یک بخش بسیار محافظه‌کار در ایران وجود دارد که از نظر تعداد قابل توجه است و به رژیم وفادار مانده است.» آری پشتوانه مردمی نظام که برخی آنرا " هسته سخت " نظام می‌خوانند، پایگاه و پشتوانه ‌ایست گسترده و عظیم، به لحاظ سلایق و ذائقه سیاسی و فکری متنوع و در عین حال با ایمان و انگیزه بالا، گوش بفرمان رهبر و آماده فداکاری در لحظه‌های سخت. در مجموع اظهارات شفاف و بی‌پرده وزیر امور خارجه دولت بایدن در روزهای پایانی کارش، اعترافات خوبی است برای شناخت آمریکا و توطئه‌هایش به عنوان دشمن اصلی ملت ایران و شیطان بزرگ 💢متن در خبرگزاری فارس https://farsnews.ir/Fazaeli/1735376094014613146 |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
📍‏باتوجه به برخی سؤالات و ابهامات پیش‌آمده، تصریح می‌شود مصوبات ‎ و برخی شوراهای دیگر، برخلاف مصوبات شورای عالی امنیت ملی نیازمند تأیید ‎ نیست و پس از تصویب قابل ابلاغ و اجرا است. |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
پیام به دست اندرکاران رسانه ملی, پیامی است بدون آداب و ترتیب، ساده و بی تکلف، صریح و متمرکز بر حرف اصلی با مخاطب و تراز عملکرد گذشته و آینده فعالان رسانه بویژه صداوسیما. برداشت و استفاده له و علیه, ناروا و به حاشیه راندن متن است. |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
📍تهدیدی در پس یک تمکین مهدی فضائلی؛ کارشناس مسائل سیاسی 🔹بسیار اتفاق افتاده که جماعتی سخنی را بد می‌فهمند یا خود را به بدفهمی می‌زنند و پس از آن، تعابیر و قضاوت‌‌های ناروا را روامی‌دارند. جماعتی که بد‌می‌فهمند، احتمال اینکه بدفهمی‌شان بدون غرض‌ورزی باشد، زیاد است و با توضیحی برطرف می‌شود اما آنان که خود را به نفهمی می‌زنند، بعید است مشکلشان با توضیح و تبیین برطرف شود! یکی از این بدفهمی‌ها، در مورد سخن اخیر رهبر انقلاب درباره تهدید مردم‌سالاری درصورت تمکین در برابر خواست آمریکایی‌ها بروز کرد. ایشان فرمودند: «یکی از خواسته‌های استکبار به‌طور کلی -ازجمله در رأس استکبار، دولت آمریکا - از مسئولان همه کشورها، ازجمله از مسئولان جمهوری اسلامی این است که وقتی راجع به مسائل گوناگون کشور فکر می‌کنند، طراحی می‌کنند، یک نگاهی هم به منافع آمریکا داشته باشند، ملاحظه آمریکا را هم بکنند؛ این درخواست آنها‌ست... از طرق مختلف این را به مسئولان ما تفهیم می‌کنند. در این سال‌های متمادی ما نمونه‌های متعددش را دیدیم که بیایند واسطه بشوند در فلان قضیه اقتصادی، فلان قضیه فرهنگی، فلان مسئله سیاست خارجی‌ که شما که می‌خواهید این کار را بکنید، این را تغییر بدهید، به این نحوه عمل کنید که آمریکا هم یک سودی ببرد؛... من عرض می‌کنم این تهدید مردم‌سالاری است؛ اگر مسئولان کشور ما در هر دوره‌‌ای به این توقع بیجای آمریکایی‌ها گوش فرابدهند، مردم‌سالاری کشور و جمهوریت کشور را تهدید کرده‌اند. چرا؟ برای خاطر اینکه مردم به ما رأی دادند، ما را سر کار آوردند، برای اینکه برای منافع آنها کار بکنیم؛ نه‌اینکه منافع آمریکا را مورد نظر قرار بدهیم.» این سخن واضح، عزتمندانه، تأمین‌کننده‌ استقلال سیاسی کشور و تحکیم‌بخش مردم‌سالاری، توسط عده‌ای بدفهم، فهم نشد. در تبیین این سخن 2نکته قابل توجه است. نخست اینکه، در عرصه حکمرانی، گاهی منافع کشور ما با منافع کشور بیگانه مشترک می‌شود. روشن است که در اینجا تصمیم، مبتنی بر منافع خودمان است و باید اتخاذ شود ولو خواست بیگانه نیز بوده باشد. به‌عبارت دیگر، علت آن تصمیم، مصالح و منافع خودمان است و نه اراده بیگانه. نکته دوم، گاهی بیگانه یا دشمن برای ایجاد خطای محاسباتی در ما، وانمود می‌کند با تصمیمی موافق یا مخالف است درحالی‌که منافع آن برعکس چیزی است که وانمود می‌کند. اینجا تصمیم‌گیری دشوارتر و پیچیده‌تر می‌شود و تصمیم‌گیران باید به‌طور مستقل و صرفا ناظر به منافع ملی، وظیفه خود را تشخیص دهند و تصمیم صحیح را اتخاذ کنند. نکته پایانی هم ارتباط تمکین در برابر خواست بیگانه یا دشمن با مردم‌سالاری است. طبیعتا کشورهایی که اساسا فاقد نظام مردم‌سالار هستند مانند کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، خارج از این دایره قرار می‌گیرند، هرچند تمکین آنها در برابر اراده دشمن نیز خیانت به مردم‌شان است. اما در کشورهای مردم‌سالار که رأی مردم تعیین‌کننده است مانند کشور ما، این خطا و چه‌بسا خیانت، تهدید مردم‌سالاری هم خواهد بود؛ چرا‌که منتخبان که با تعابیر مختلف سوگند یاد می‌کنند حافظ منافع و دستاوردهای کشور و مردم باشند، خلاف آن عمل ‌ و منافعی را تأمین می‌کنند که در تعارض با منافع مردم و کشور است. 💢متن در روزنامه همشهری https://newspaper.hamshahrionline.ir/g5AYj |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M
📍چرا با آمریکا مذاکره نمی‌کنیم؟   مهدی فضائلی ؛ کارشناس 🔹موضوع مذاکره با آمریکا را می‌شود یکی از قدیمی‌ترین و پرتکرارترین موضوعات در سیاست خارجی کشور در دوران نظام جمهوری اسلامی ایران دانست؛ موضوعی که هرازگاهی مانند این ایام داغ می‌شود. مهم‌ترین ادعای طرفداران مذاکره با آمریکا، حل مشکلات کشور ازجمله مشکلات اقتصادی و رفع فشارهاست و مهم‌ترین ادعای مخالفان مذاکره با آمریکا این است که نه‌تنها مذاکره با آمریکا مشکلات کشور ازجمله مشکلات اقتصادی را حل نمی‌کند، بلکه بر مشکلات خواهد افزود و موجب ضرر و زیان خواهد شد. به‌عبارت دیگر، طرفداران مذاکره، تامین منافع ملی را در گرو مذاکره و مخالفان مذاکره، تأمین منافع ملی را در عدم‌مذاکره می‌دانند؛ بنابراین اختلاف بین طرفداران و مخالفان مذاکره، اختلافی است اساسی، مهم و مبنایی. در این سطور، برخی دلایل مغایرت منافع ملی با انجام مذاکره با آمریکا به‌ویژه در شرایط کنونی را به‌اجمال مرور می‌کنم. پیش از پرداختن به دلایل، اشاره کنم این دلایل صرف‌نظر از نگاه اعتقادی و ایدئولوژیک است که البته خود ایدئولوژی مبنایی است بسیار مهم و اساسی. نخست، یکی از اساسی‌ترین مبانی انقلاب و نظام اسلامی که البته هر نظام مستقلی نیز آن را می‌پسندد و تأیید می‌کند «ظلم‌نکردن و زیر بار ظلم نرفتن است»؛ این مبنا با شعار و مطالبه اساسی مردم در ابتدای پیروزی انقلاب یعنی «استقلال» نیز انطباق کامل دارد. با این مبنا نمی‌توان با نظام و کشوری که مبنایش برخورد استکباری و ظالمانه است تعامل داشت و بدون زیربار ظلم رفتن مذاکره، به‌معنای دادوستد عادلانه، انجام داد. اثبات خوی زیاده‌خواهانه، ظالمانه و استکباری آمریکا نیازی به مطالعات عمیق و تاریخی ندارد؛ کافی است همین امروز سرمان را بالا بگیریم و چشمان‌مان را باز کنیم و ادعاهای آمریکا حتی نسبت به کانادا، کانال پاناما و سرزمین گرینلند را ببینیم! دوم، ملاک تجربه در هر کار به‌ویژه کارهای خطیر، ملاک مهمی است و عُقلا به‌هیچ‌وجه از آن صرف‌نظر نمی‌کنند. از تجربه پیش از انقلاب اسلامی و تجارب ملل دیگر که بگذریم، تجارب متعدد خودمان در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تعامل و مذاکره با آمریکا، هیچ تجربه مثبت و امیدبخشی را در اختیار ما نمی‌گذارد؛ از مذاکره برای آزادی گروگان‌های لانه جاسوسی آمریکا گرفته تا مذاکرات برجام. نتیجه تمام این مذاکرات، تقویت بی‌اعتمادی به آمریکا و اثبات مفیدنبودن یا زیانباربودن مذاکره با آمریکاست؛ لذا به قول جناب حافظ: من جرب المجرب حلت به‌الندامه. سوم، یکی از دلایل موافقان مذاکره با آمریکا که البته ممکن است به آن اذعان نکنند اما با اندکی توجه می‌توان آن را مشاهده کرد، مرعوب هیمنه و ابهت آمریکا بودن است. در نگاه این افراد، آمریکا همچنان صاحب هژمونی و توانمند برای هر اعمال نظری است؛ حال‌آنکه واضح و آشکار است که آمریکای امروز، آمریکای قرن بیستم نیست و افول ابرقدرتی آن تقریبا مورد اجماع است. خطاهای محاسباتی متعدد در مواجهه با ایران عزیز و شکست در طرح‌های براندازی نظام جمهوری اسلامی، عدم‌دستیابی‌ها به اهداف در تحولات 2دهه اخیر در عراق، افغانستان، یمن و ناکامی‌های متعدد در به نتیجه رساندن طرح‌های خود برای تحکیم رژیم‌صهیونیستی ازجمله مواردی است که هژمونی آمریکا را با چالش‌های جدی روبه‌رو ساخته و تحلیل‌گران راهبردی در سطح جهان را به این نتیجه رسانده که مقابله با آمریکا و شکست این کشور ممکن است. همین‌جا تصریح کنم که مذاکره جمهوری اسلامی ایران با آمریکا نقش بسیار مهمی در احیای هژمونی آمریکا خواهد داشت و این خیانتی است به کل جهان! چهارمین دلیل، مشاهده وضعیت کشورهای متعددی که با آمریکا ارتباط سیاسی نزدیک و همراهانه داشته‌اند یا دارند، اما مشکلات گوناگون آنها ازجمله اقتصادی حل نشده و مردم‌شان همچنان با فقر و تنگناهای معیشتی دست‌به‌گریبان هستند. ایران دوران پهلوی، مصر، عراق، اردن، افغانستان و ده‌ها کشور ریزودرشت دیگر در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی مصداق این مسئله هستند. بنابراین تصور اینکه با فشردن دست آمریکا و زدن لبخند به آنها مشکلات یکباره رنگ می‌بازد، تصوری تخیلی و غیرواقعی است. هزینه‌های سازش و بهای پرداخته‌شده از سوی کشورهایی نظیر برخی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس برای آراستن ظاهر خود خیلی آشکار نیست؛ ولی عدم‌استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اسیر سیاست‌های آمریکا بودن در آنها اظهر‌من‌الشمس است و کافی است به پایگاه‌های نظامی آمریکا در این کشورها نگاه بیندازیم. پنجم، ویژگی مقطعی است که امروز در آن قرار داریم.با آنچه در سوریه اتفاق افتاد، آمریکا خود را در شرایط برتر و ایران را ضعیف می‌پندارد و این مصادف شده است با آغاز ریاست‌جمهوری فردی با ویژگی‌های ترامپ! آیا اشتیاق نشان‌دادن به مذاکره در این شرایط، تقویت انگاره دولتمردان آمریکا مبنی بر داشتن دست‌برتر نیست؟
آیا هر فردی در سمت رئیس‌جمهور آمریکا، چه برسد به ترامپ که گفته می‌شود تاجر است، در چنین شرایطی به‌دنبال امتیازگرفتن که نه، حتی باجگیری نیست؟ آیا در چنین صحنه‌ای می‌شود منافع ملی ایران عزیز را تأمین کرد؟ آیا با احساسی که آمریکا امروز نسبت به‌خود و ما دارد و ولعی که برخی برای مذاکره ابراز می‌کنند، آمریکا حاضر است امتیازی ارزشمند‌ و مؤثر در حل مشکلات به ایران بدهد؟ زهی خیال باطل! پایان‌بخش سخن اینکه، ما خوب می‌دانیم رودرروشدن با آمریکا حتما هزینه‌هایی دارد؛ اما این را هم می‌دانیم که مذاکره با آمریکا بعد از چهل‌وشش سال ایستادگی عزتمندانه، به‌ویژه در این شرایط و با برخورداری آمریکا از توان پروپاگاندا، نه‌تنها ارزنی از مشکلات ما را حل نخواهد کرد، بلکه همه داشته‌های ما را نیز بر باد خواهد داد و مصداق اتم و اکمل خسارت محض خواهد شد. بنابراین به ضرس قاطع و با صدای بلند می‌گوییم مذاکره با آمریکا تأمین‌کننده منافع ملی ما نیست و هرگاه به شرایطی دست یابیم که منافع ملی ما با مذاکره تأمین می‌شود، قطعا هیچ خردمند و دلسوزی از آن چشم‌پوشی نخواهد کرد. ‏💢 متن در روزنامه همشهری newspaper.hamshahrionline.ir/zm1XZ |عضو شوید👇 https://eitaa.com/Fazaeli_M