در دنیای واقعی نیاز به یک شنونده داشتم، که هرگز خودش را نشان نداد و پیدایش نشد. خاک اندر سرش.
بچه ها من تازه داشتم یکم پول جمع میکردم برا ایفون ۱۳ که.. خیلی دیر شدم یا اونا خیلی زودن؟
راه کج بود، نشد تا به ديارم برسم
فال من خوب نيامد که به يارم برسم
بیقراری رسيدن، رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم
شهرياری پر از اندوه ثریا هستم
شايد آخر سر پيری به نگارم برسم
استخوان سوز سياهی زمستان شدهام
بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم
عشق هر روز دلم را به کناری میبُرد
عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم
مرگ دلبستگی آخر دنيای من است
میروم شايد روزی به مزارم برسم...
شهریار