امروز دو بار رفتم روضه زنونه:) اولیش ساعتای چهار بود، خونه ی مادرشوهر عمه‌م. بعد اونجا آشنا خیلیی زیاد بود و اصلا راحت نبودم. بعدم عمه ی بابام رو دیدم. روضه که تموم شد اومد بهم گفت که همسایمون روضه ی خوبی گرفته، بیا بریم:> منم کلی گفتم نه، اخرش دیگه خیلی اصرار کرد رفتم. بعدم اومدیم و روضه خوندن و سینه زدن. یه پیرزن خیلیی گوگولی هم بود، خیلی وایب خوبی بهم داد:>>> هم اسم مامانم هم بود:) خلاصه که رزقمون بود دیگه:)..

نذریِ متفاوت:)

روز 7: نمیدونم سریال شاملش میشه ولیخب. قطعا. قطعا.. قطعا... آنشرلییییییییی😭🌱 #چالش

تعداد قاب گوشی های دختر خالم:/

چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟ و چرا آدم‌ها در یاد من زندگی می‌کنند و من در یاد هیچ کس نیستم؟ _سال‌بلوا

از نوشتن تو کتاب ها خوشم میاد. از هایلایت کردن و ستاره کشیدن کنار جملات جالب‌‌انگیز کتاب ها هم همینطور. دیروز خیلی رندوم به تمام دوستام که کتاب دستشون داشتم پیام دادم گفتم هرچقدر دلتون می‌خواد می‌تونید توی کتاب های من بنویسید و هایلایت کنید. اصلا اشکالی نداره. من خیلی وابستگی زیادی به کتاب هام دارم. ولی فکر کردم اگه یه روزی به هر دلیلی قرار شد این کتاب ها دست آدم های مختلف بیوفته و اوناهم گوشه‌ی کتاب ها یادداشت های مختلف بنویسن کتاب ها خیلی جالب میشن. و میتونن بخونن که ما چیا نوشتیم. اگه این یه چیز جا افتاده بشه بعد میتونیم دست نوشته ها و افکار خیلی از آدم هارو بخونیم و دربارشون فکر کنیم.

کوچه پس کوچه های گرگان✨ : از فرفری @Ersalihatun

واییییی این خونه روووووو😭😭 چقد نازهههه. خونه ی رویاهام به روایت تصویر:

_

یه دختر با موهای کوتاه فرفری و چشمای درشت مشکی که عاشق آشپزی کردن و طبیعته از تو اجتماع بودن لذت میبره و اهل معاشرت کردنه درساش خوبه و قراره بعدا تو یه دانشگاه خوب قبول شه https://eitaa.com/Foresthideout

وایی خیلی جالب بود😭✨.

ولی اجتماعی نیست_