🔴 باید اون دنیا جواب بدم که وقتم را برای چی مصرف کردم!
✍ بابا در استفاده از وقت خیلی منظم بود و خساست به خرج میداد. مثلا شبها از ساعت ۹:۴۵ تا ۱۱:۲۲ دقیقه مطالعه میکرد. به ما هم توصیه میکرد: «دوست دارم صبحها ورزش کنید و همهٔ کارهاتون مرتب و منظم باشه و وقتتون را هدر ندید». اما هیچگاه وادارمان نمیکرد مثل خودش باشیم.
روی همین حساب، تلویزیون خیلی کم میدید. بیشتر، اخبار و تحلیلهای سیاسی را دنبال میکرد و بعضی سریالهایی مثل امام علی (ع) و مردان آنجلس. حسرت به دلم مانده بود یک بار بیاید و همپای ما بنشیند فیلم و سریالی نگاه کند. یک بار خیلی اصرارش کردم و قربانصدقهاش رفتم که بیاید همراه ما تلویزیون ببیند. بالاخره آمد و نشست. اما چه نشستنی؟! مثل اینکه روی میخ نشسته باشد. بعد از یک ربع گفت: «ببخشید! نمیخوام ناراحتتون کنم. اما وقتی پای تلویزیون مینشینم انگار وقتم داره تلف میشه. باید اون دنیا جواب بدم که وقتم را برای چی مصرف کردم. نمیتونم بنشینم و این برنامه را نگاه کنم. میشه من برم؟». معذرتخواهی کرد و رفت به اتاقش.
🎙راوی: مریم صیاد شیرازی؛ دختر #شهید_علی_صیاد_شیرازی
📚 از کتاب «خدا میخواست زنده بمانی»
🌼بزرگترین دارایی زندگی آدمیزاد
✍️به گمانم بزرگترین دارایی زندگی آدمیزاد، همین انسانهای اطرافش هستند همین کسانی که برایت پیغام میگذارند که اعلام میکنند حواسشان به تو هست همین کسانی که با دو سه خط پیغام نشان میدهند چقدر دلشان پی تو، دل تو و درد توست. که چقدر خوب تو را میخوانند. همین افرادی که پیگیرند. که نباشی دلگیرند. همین آدمهایی که دلتنگات میشوند و بیمقدمه برایت مینویسند.
وقتهایی دو سه خط شعر میفرستند که بدانی خودت، وجودت، خوب بودن حال و احوالت برای کسی مهم است. آدمیزاد چه دلخوش میشود گاهی، با همین دو سه خط نوشته، دو سه خط پیغام، از کسی حتی آن سر دنیا حس شیرینی است که بدانی بودنات برای کسی اهمیت دارد، نبودنت کسی را غمگین میکند.
وقتهایی هست که میفهمی حتی اگر دلت پُر درد است، باید بخندی و شاد باشی، تا آدمهایی که دوستت دارند را، غمگین نکنی. خواستم بگویم که چقدر این داراییهای زندگیام، این انسانها، برایم پُر ارزشاند که چقدر خوب است داریمشان.
زن ها وقتی میخندند،
انگار دنیا میخندد،
میگویید نه؟!
فکر کنید به خنده های مادرتان؛
مادرتان که میخندد، پدرتان مگر میتواند نخندد؟!
زن بخندد،
تمام مردان وابسته به آن میخندند
آنها بلدند کاری کنند
تا پدر بخندد، برادر بخندد
عشق بخندد
تمام در و دیوار خانه بخندد
دنیا بخندد...
✍امام باقر عليه السلام:
زمانی بر مردم میآید که امام و پیشوای آنان غیبت میکند؛ پس خوشا به حال کسانی که در آن زمان بر فرمان ما استوار و ثابت قدم باشند.
📚 بحارالأنوار: ج ۵۲، ص ۱۴۵
🔴 افکار پراکنده و وسوسه های شیطانی
✍ اولا این فکرهای پراکنده و خطورات که مثل پارازیت هایی در نماز یا در غیر نماز روی ذهن ما می آید، و حالت یک وسواس فکری را پیدا کرده، مطمئنا گناه نیست و مؤاخذه ای ندارد؛ چرا که اینها اختیاری نیست، بلکه بی اختیار می آید.
حدیث رفع که در کتب روایی ما مکرر نقل شده است، مؤاخذه بر این خطورات را نفی کرده است. چنان که پیامبر (ص) فرمود: نُه چیز از امت من برداشته شده و مؤاخذه و مجازات و عقابی ندارد، یکی از آن نه چیز همین وسوسه هایی است که در مورد آفرینش در فکر و ذهن برخی ناخودآگاه می آید.»
مکرر می آمدند از پیامبر (ص) و ائمه (ع) همین را می پرسیدند که این افکار به ذهن ما می آید. هلاک شدیم، بیچاره شدیم، آیا به کفر افتاده ایم؟ پیامبر (ص) می فرمود: همین که شما بی تفاوت نیستید، همین که ترسیدید نکند اینها به ایمانت ضرر برساند و روز قیامت خدا این ها را حساب کند، همينها نشانه ایمان و اعتقادات شماست. در جلد دوم «کافی» بابی به نام باب وسوسه و حديث نفس گشوده شده و چندین روایت در آنجا نقل شده است.
📚 قیامت و حشر
با افرادی معاشرت کنید که عادت هایی دارند که دوست دارید خودتان داشته باشید!
انسان ها باهم رشد میکنند🌱:))
🔴عاقبت فریب مردم
✍️ #امام_صادق عليه السلام مى فرمايد:
شخصى به تنگدستى مبتلا شد، هر چه فعاليت كرد، موفق به اصلاح معاش مادى خود به نحوى كه مى خواست نشد، #شيطان او را #وسوسه كرد تا پايه گذار دينى شود و از اين راه به نان و نوايى برسد.
دينى را از پيش خود اختراع كرد و مردم ساده دل و عوام را به آن دعوت كرد و بيش از آنچه كه مى خواست به نان و نوا رسيد، پس از مدتى پشيمان شد و تصميم به #توبه گرفت، پيش خود گفت: آنان كه به من #ايمان آوردند، بايد همه را جمع كنم و اعلام نمايم كه من در تمام برنامه هايم دروغ گفتم.
همه را جمع كرد و به آن ها اعلام نمود، ملت در جوابش گفتند: نه، #دين تو دين صحيحى است، ولى خود تو در آيينت دچار شك و وسوسه شده اى! چون اين وضع را ديد، زنجير غل دارى تهيه كرد و به گردن انداخت و پيش خود گفت: از گردنم بر نمى دارم تا خداى مهربان مرا بيامرزد. به #پيامبر زمانش خطاب رسيد كه به او بگو:
💢به عزتم قسم اگر توبه ات تا قطع شدن تمام اعضايت ادامه پيدا كنند قبول نخواهم كرد مگر كسانى كه به آيين تو مرده اند. زنده كنى و آن ها را از اين گمراهى برهانى!💢
📚 عرفان اسلامی - حسین انصاریان / جلد 3 صفحه 197
📚 سفینه البحار: 260/5، باب العناد، ذم اضلال الناس
✅چه کنیم تا دیگران نسبت به زنانمان #عفیف و پاکدامن باشند؟
✍امام_صادق علیه السلام:عِفّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم نسبت به زنان مردم عفّت ورزيد،تا نسبت به زنان شما عفّت ورزند
📚 الخصال : 55/75.
👌شاعر چقدر خوب این روایت را نظم در آورده است که:
هر که باشد نظرش در پیِ ناموس کسان
پیِ ناموسِ وی اُفتد نظر بُلهوسان
ما نمیتونیم به ادمها چیزی یاد بدیم فقط میتونیم اونهارو به تفکر دعوت کنیم و شرایط یادگیری شون رو فراهم کنیم پس رو تغییر ادمها اصرار نداشته باشید..
🔴 پیشوایان و معاد
✍ پیامبران و امامان و اولیای خدا همواره به یاد معاد بودند، آغاز دعوتشان از مبدأ و معاد شروع میشد و لحظهای از فکر معاد غافل نبودند. اگر غذای داغ یا آفتابِ گرم را میدیدند به یاد روز قیامت میافتادند و در پرتگاهها، یاد معاد آنها را از ارتکاب گناه بازمیداشت.
🔸هنگامی که عقیل برادر امام علی علیه السلام از آن حضرت تقاضای کمک اضافی از بیتالمال کرد، حضرت آهن تفتیده و سوزانی را نزدیک دست برادرش عقیل برد، وقتی فریاد عقیل برخاست، علی علیه السلام به او فرمود:
تو از شعله آتش کوچکی که بسان بازیچه در دست انسانی است، فریاد میکشی و فرار میکنی، اما برادرت را بهسوی آتشی میکشانی که شعله قهر و غضب پروردگار آن را افروخته است!
🔅 و در سخنی میفرماید:
"بپرهیزید از آتشی که حرارتش شدید و ژرفای آن زیاد و زیور آن غل و زنجیر آهنین و نوشیدنی آن آب جوشان میباشد."
#پندانه
✍ به خدا تکیه کن
🔹مردی در میانسالی روی به پسر خود کرد و گفت:
پسرم! حسرتی در دل دارم و ترسی از آینده!
🔸پسر پرسید:
آن چیست؟
🔹پدر گفت:
ترس دارم آیا وقتی من به سن پیری رسیدم تو نیز مرا مراقب خواهی بود؟
🔸پسر سکوت کرد.
🔹مادر در این هنگام روی به پدر کرد و گفت:
تو را چه سِزد به عمر پسر خود چنین امیدوار شوی؟
🔸به کسی تکیه کن که یقین داری هرگز نخواهد مُرد و اگر تو پیر و ناتوان شوی در او پیری و ناتوانی برای مراقبت از تو راهی ندارد.