#یک_داستان_یک_پند
✍جوانی به سن ازدواج رسید. او به خاطر تنگی معیشت و روزی از ازدواج میترسید. هاتفی از غیب او را ندا داد که ای جوان! چرا به خدای خود برای روزیرسانی اعتماد و توکل نداری؟! جوان گفت: ترس دارم پس از ازدواج مرا شغل و کسب و کارم سست شود و مدیون خانوادهام گردم. هاتف از او پرسید: آیا به یاد داری که در شکم مادر تو را به رایگان روزی داد و چون متولد شدی با شیر مادر تو را رایگان و بیرنج روزی بخشید؛ و این روزی رایگان خدای تو تا سن بلوغ ادامه داشت و چنان مهر تو را در قلب والدینات انداخت که به تو رایگان روزی میبخشیدند، آن گاه که به سن بلوغ رسیدی روزی تو را از رایگان به دسترنج تو تبدیل کرد و تو را در میان تلاش و کار آزمود تا روزی خود را با معصیت و نافرمانی او کسب نکنی. پس بدان خدای تو، تو را رایگان روزی داده است و اکنون نیز که به سن بلوغ و رشد رسیدهای اگر معصیت و نافرمانی او را نکنی مانند همان روز نخستِ خلقتت تو را و اهلبیت تو را روزی رایگان و بیمنت خواهد بخشید.
♥ شصتونه بار دیگر میآیم...
✍ مرحوم آیت الله حائری عاشق #امام_رضا علیه السلام بود. گاهی ایشان برای رفتن به مشهد، بلیت اتوبوس گیرش نمیآمد و این پیرمرد روی پیت حلبی مینشستند و به مشهد میرفتند. مدتی هم که در مشهد بود در حرم میماند. در طول عمرش هفتاد بار به مشهد رفته بود. در آخرین بار که ایشان به مشهد رفته بودند میگفتندکه امام رضا (ع) فرموده که تو دیگر نیا، نوبت ماست. ایشان میگفت که من فهمیدم این آخرین باری است که به زیارت میروم.
مرحوم آیت الله مرعشی نجفی باآیت الله حائری قراری گذاشته بودند که هر کدام که از دنیابروند به یکدیگر خبری بدهند.آیت الله حائری زودتر از دنیا رفتند. آیت الله نجفی در حالتی ایشان را دید و ایشان گفتند که وقتی من از دنیا رفتم،دو ملک برای سؤالقبر آمدند که من خیلی ترسیدم که در عمرم اینقدر نترسیده بودم. یک دفعه یک صدای دلنوازی ازپشت گفت که نترس. بانزدیکتر شدن این صدا،این دوملک رفتند. وقتی چهره را دیدم پرسیدم شما چه کسی هستید؟گفت:یکبار از آن هفتادباربه ملاقات تو آمدم،شصت و نه باردگر به ملاقات تو میآیم.این کمکیهابرای کسی است که اعمالی انجام داده ویک جایی کم آورده
✍ استادمسعودعالی
✅عمل صالح بدونِ ایمان
✍️پیرمرد ثروتمندی را سردی پا آزار داد. حکیم گفت: باید پایافزاری (کفش)، از پوست شتر سرخ موی به پای خود کنی. پیرمرد را که ثروت زیاد بود دنبال کاروانی میگشت که از یَمن بتواند برای او این کفش را تهیه کند. تاجری ماهر حاضر شد که کیسهای طلا از پیرمرد بگیرد و این کفش را با خود به خراسان آورد. در مسیر شام تا خراسان، راهزنان زیادی بودند که حتی این کفش نفیس اگر در پای مسافری میدیدند از او میگرفتند.
تاجر زرنگ وقتی کفشها را خرید یک لنگه کفش در توشه بار مسافری گذاشت که کاروانشان دو روز زودتر از او به خراسان میرفتند و یک لنگه دیگر کفش در بارِ خود گذاشت. چون در مسیر به راهزنان رسیدند و یک لنگه کفش را راهزنان دیدند هر چه گشتند لنگه دیگر آن را نیافتند پس آن یک لنگه را هم در بارشان رها ساختند و چنین شد که تاجر ماهر توانست کفش نفیس را از یَمن به خراسان به سلامت رساند.
تاجر را شاگردی بود که کار نیک میکرد اما به خدا ایمان نداشت و همواره میگفت: باید کارت نیک باشد که خدا تو را بهشتی کند، ایمان به خدا مهم نیست، کار نیک را به خاطر نیک بودن آن انجام بده نه برای ایمان به خدا. بعد از این داستان تاجر، شاگرد را گفت: ای جوان! دیدی که کفش نفیس را یک لنگهاش به کار کسی نیامد و رهایش ساخت؛ بدان عمل صالح بدونِ ایمان، نماز بدونِ زکات و.. مانند یک لنگه کفش هستند و تو را هرگز سودی نبخشند، هر اندازه هم قوی و نفیس باشند.
🌷امام صادق(ع) میفرمایند:
اى مفضل ! از منافع گريه كودكان نيز آگاه باش . بدان كه در مغز كودكان رطوبتى است كه اگر در آن بماند بيماريها و نارساييهاى سخت و ناگوار به او رساند؛ مانند نابينايى و جز آن . گريه آن رطوبت را از سر كودكان سرازير و بيرون مى كند و بدين وسيله سلامتى تن و درستى ديده ايشان را فراهم مى آورد. پدر و مادر از اين راز آگاه نيستند و مانع آن مى شوند كه كودك از گريه اش سود ببرد. اينان همواره در سختى مى افتند و مى كوشند كه او را ساكت كنند و با فراهم كردن خواسته هايش از گريه بازش دارند، ولى نمى دانند كه گريه كردن به سود اوست و سرانجام نيكى پيدا مى كند.
👈و اما آبى كه از دهان كودكان سرازير مى شود و خارج مى گردد، رطوبتى است كه اگر در بدنهايشان بماند، آثار وخيمى بر جاى مى گذارد. چنانكه دانى گاه كه رطوبت بدن چيره مى شود (و بر ديگر عناصر، غلبه مى كند) شخص ، دچار كودنى ، ديوانگى ، كم عقلى ، فلج و لقوه و جز آن مى گردد.
خداوند جل و علا تدبير چنان نمود كه اين رطوبت در دوران كودكى از دهانشان بيرون رود و در بزرگى از سلامت تن برخوردار گردند
چه تولد ِ کریمانه ای که خداوند
۱۵ روز قبل و بعد از آن را
مهمانی داده است ..
#میلاد_امام_حسن_مجتبی 💚
💔اُمـیدغریـبـانِتنــهاکـجایـی!؟
تو را بحق اشک مادرت زهرا العجل :)
#غزه #امام_زمان
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
🔺رزق چگونه داده میشه؟!!
(حکایت جالب تجربه گر مرگ از
چگونگی دادن رزق و روزی به
انسانها...)
□کسانی که نماز صبحشون
قضا میشه یا گاها تنبلی میکنن...
از دست ندین👌👌
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
#حضرت_حجت
أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
آگاه باش که با یاد خدا
دلها آرامش مىگیرد♥️
#ماه_رمضان #امام_زمان
شمیم گل نرگس
أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مىگیرد♥️ #ماه_رمض
هرچی بیشتر به خدا اعتماد کنی ،
بیشتر شگفت زده ات میکنه ❤️🩹 :)
#خدایخوبِمن✨
✍ امام رضا علیه السلام:
عبدالسلام بن صالح هروى: از ابوالحسن الرضا علیهالسلام شنیدم که مىفرماید:
رحمت خدا بر آن بندهاى که امر ما را زنده گرداند. عرض کردم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیباییهاى سخن ما را بدانند، بىگمان از ما پیروى میکردند.
📚 عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 1، ص 307، ح 69