6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵🔴 گاف باورنکردنی و جاسوسی هستهای!
وقتی از دشمن دانا و دوست نادان حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟
این فقط #محمود_احمدینژاد نیست که چنین دسته گلی به آب داده، تعداد پاس گلهایی که گاه حتی با نیت خیر به دشمن دادهایم در طول تاریخ بیشمار است.
ترور جنایت است، تقسیمبندی آن به ترور خوب و ترور بد هم جاده صاف کردن برای جنایت است.
حتی اگر با نظام یا دولت، زاویه دارید، ترور شهید #محسن_فخریزاده توسط دشمن وقیح را وسیله تسویه حساب نکنید.
یک بار دیگر به ویدئو نگاه کنید و ببینید دشمن چه دقیق نفسهای ما را میشمارد تا فرصت ضربه زدن پیدا کند. حالا باز برای چند صندلی و پُست یقه هم را پاره کنید و مردم را بیچاره!
✍احسان محمدی
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
آرامشان نگذارید که آرامتان نمیگذارند!
🔹یادداشت حسین شریعتمداری در واکنش به ترور شهید فخریزاده: امام خمینی برای تامین امنیت و حفظ آرامش مردم در مقابل توطئه دشمنان میفرمایند:
🔸«همه مسئولان و مردم باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامیتان -به خیال خودشان- بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور. همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر لحظهای آرام گذارید، لحظهای آرامتان نمیگذارند».
🔹رهبر معظم انقلاب نیز بارها بر ضرورت برخورد پیشگیرانه با دشمن و تحمیل هزینه سنگین در قبال جنایات دشمنان تاکید ورزیدهاند. به کار گرفتن همین فرمول کارساز بوده که آمریکا و متحدانش را از انتقام ایران به وحشت انداخته است.
گزارش یک مستندساز از ترور فخریزاده
جواد موگویی کارگردان مستند نفوذی:
۱- سرِ دوربرگردان بلوار امام، نیسان بدون سرنشین و مجهز به مسلسل اتوماتیک پارک شده بود؛ درست زیر ترانس برق.
مواد منفجره نیز در نیسان جاسازی شده.
آن دستِ بلوار نیز خودروی سانتافه با ۴سرنشین در انتظار بوده. بعلاوه ۴موتورسوار و دو تکتیرانداز.
۲- خودروی «اسکورت۱» عبور میکند.
خودروی دکتر با همسرش که به دوربرگردان میرسد، مسلسل اتوماتیک شلیک میکند. سه گلوله به دست و پای دکتر فخریزاده اصابت میکند. وی پیاده میشود.
خودروی «اسکورت۲» میرسد. حامد اصغری پیاده میشود، خود را روی دکتر میاندازد و ۴گلوله میخورد. ناگهان نیسان با ریموت منفجر میشود. همزمان سرنشینان سانتافه و موتورسواران شلیک میکنند؛ ۱۲نفر همزمان. تیم حفاظت زیرآتش گلوله قرار میگیرد.
۳-هیچیک از تروریستها دستگیر یا کشته نمیشوند!
۴-مجروحین به درمانگاه آبسرد منتقل میشوند. اما برق درمانگاه قطع است! برق منطقه از نیمساعت قبل قطع شده و تمام دوربینها خاموش بوده! و هیچ فیلمی ضبط نشده!
۵-هلیکوپتر میآید اما به دلیل انفجار ترانس و کابلهای برق در بلوار، نمیتواند در بلوار بنشیند. بناچار مجروحین را به انتهای بلوار در پارک الغدیر میآورند تا سوار هلیکوپتر کنند. دکتر در بیمارستان بقیهالله تمام میکند.
چند نکته:
۱- یک تیم ۱۲نفره عملیاتی حداقل ۵۰نفر پشتیبانی لازم دارد. چگونه یک «گروهان تروریستی» در پایتخت با تمام تجهیزات عملیات کردند؟!
۲- ترور در روز تعطیل، و در محل ویلای سوژه در هنگام تعطیلات با خانواده، یعنی اشراف کامل بر ساعت و مکان دقیق عبور و مرور و حتی برنامه خانوادگی.
جاگذاری خودروی انفجار مجهز به مسلسل خودکار و انتظار ۱۲نفر مهاجم یعنی سوژه در تور کامل اطلاعاتی بوده.
۳- حفاظت چند حلقه دارد. و محافظ آخرین حلقه آن است. وقتی حلقههای اطلاعاتی شکسته شده محافظ راهی جز «تن دادن» به گلوله ندارد.
۴- نبایستی این ترور و انفجار نطنز را جناحی و به ناکارآمدی وزیر اطلاعات تقلیل داد و پای برجام را پیش کشید.
ترور شهید اردشیرحسینپور در زمان وزارت غلامحسین اژهای، ترور علیمحمدی، شهریاری، رضایینژاد و احمدیروشن در زمان وزارت مصلحی و ترور فخریزاده در زمان وزارت علوی انجام گرفته است.
این یعنی سیستم اطلاعاتی سالهاست حفره دارد؛ حفرهای بزرگ.
جدالهای جناحی بر سر انتقام یا برجام، دامیست برای سرپوش گذاشتن بر این حفره. باید دور زد، برگشت و سیستم را پاکسازی کرد.
✅@GOOLLEYAS
11.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوباره فرصت بودن، وَ دعوتی ناگاه
* دلی گرفته، ولی مانده در غبار گناه
صدای ناب اذان، فصل رویشی دیگر
* دوباره «اَشهد ان لا اِلهَ اِلاّ اللّه»
دوباره خلوت و سجادهای به وسعت اشک
* تمام حجم دلم، آتشی به گرمی آه
وَ جانمازی و مهری و رشتهای تسبیح
* تمام هستی یک قلب، کارنامه سیاه
تمام هستی یک قلب، یک دریچه امید
*** تمام چشم امیدش، کمی نگاه ـ نگاه
@GOOLLEYAS
مهدی ترابی [ فوتبالیست]: امروز دانشمند هسته ای کشورمان شهید شد اما حکم ترورش آنروزی تایید شد که بر سر آینده مردم معامله شد 😔
دو راه انتقام داریم : یکی که بر عهده سران نظامی کشور است که معتقدم به وقتش با قاطعیت عملی خواهد شد
و دومی بر عهده من و شماست با رای درست .
@GOOLLEYAS
*سردار سلامی پیام ترور محسن فخری را اینگونه بیان کرد..*
ترور دانشمند و پدر امنیت و علم ما در روز جمعه بیان گر دو مساله است اول کمرنگ کردن طرح انتقام سپهبد سلیمانی در وعده هایی است که خود دشمن میداند کمتر از۲۵ روز دیگر محقق میشود همانگونه مستحضر هستید انتقام سخت این بار خروج آمریکا از منطقه است که خود رهبر معظم یک سال وقت دادند و *اینک هدف موشکها و پهبادهای ما بر ۲۰هزار هدف قفل شده است تنها خود اسرائیل میداند ما کی و کجا را هدف داریم مراکزی را خواهیم زد که عکسها و فیلمهای آن را باید نشان دهند تا جهان بداند این طوفان یک مرکز مهم نظامی، علمی تحقیقاتی یا یک پایگاه مهم انتقال تسلیحات وپرورش نیروی نظامی بوده است هم کیلومتر و هزاران مایل هم شاید آن طرف تر از وسعت ذهن کند شما باشد*
طرح دوم دفاع یا عکس العمل دشمن *انهدام هزاران ناو حمال تانک و هواپیما و تجهیزات است هیچ شلیک بی هدف نیست به کشورهای حاشیه نشین هشدار میدهم پاسخ هر شلیک از هر نقطه کشور شما تمام آن منطقه را نابود میکند آسمان شما جولانگاه پرندگان شکاری و رادار گریز با شلیک ۱۰۰درصد دقیق از عمق ۱۰۰۰ کیلومتری فضا خواهد بود به عربستان و بن سلمان احمق هشدار میدهیم سپاه قدس سیطره نظام پوشالی شما را جوری برهم میزند وبه اهلش می سپارد که یک شب قبل در کاخها سالم و شب بعد مشخص نیست کجا دربند مجاهدین باشید انتقام تمام کودکان یمن را از ال صعود خواهد گرفت پاسخ تمام توهمات شما یکجا خواهد داده شد*
آمریکا جرات نزدیک شدن به هیچ کشتی حامل سوخت ما را نداشت ما جنگ را با ارسال کشتیهای حامل سوخت ۶ماه قبل آغاز کردیم ما جنگ را با نابودی عین الاسد آغاز کردیم ما جنگ را با ارسال محموله های نظامی به لبنان سوریه یمن و فلسطین آغاز کردیم پاسخی ندیدیم تا جهان را وادار به خواهش برای شروط مذاکره کنیم *به شما مردم قول میدهم یک دانشمند مارا زدن ما هیچ جای جهان را برای ترامپ و نتانیاهو امن نمی گذاریم در آخر از عموم مردم ایران خانواده شهید عزیز و سازمان و وزارت دفاع
*این حمله ناجوانمردانه را بر کارنامه سیاه من سلامی بگذارند اگر با تمام توان و برنامه کامل و ازپیش موفق انتقامی در خور این دانشمند رقم نزنیم آرام باشید و منتظر ساعت صفر باشید.*
سردار سلامی در ساختمان وزارت دفاع ۴ساعت بعد از ترور شهید فخری.
@GOOLLEYAS
24.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موشن_گرافیک | گلولهی نقرهای
◽️آمریکا برای از بین بردن #ایران از گلولهی نقرهای استفاده کرد اما چیزی که ایران را از این تحریم کشنده نجات داد اتکاء به داخل و امید نداشتن به آمریکا بود...
#ایران_قوی
گل یاس
ادامه:🌺🌺🌺🌺 فصل 2 كتاب روشنى مهتاب اينجا شهر بغداد است، من به اين شهر آمده ام تا استاد دِينَوَرى
ادامه :
فصل 3 كتاب روشنى مهتاب
قرن سوم هجرى است، اينجا شهر بغداد است، من در جستجوى خانه استاد بَلاذُرى مى باشم. او تاريخ نويس بزرگى است، او در حال نوشتن كتابى درباره تاريخ اسلام است كه تاكنون 40 جلد آن تمام شده است.
او در موضوعات مختلف كتاب نوشته است و دانشمندان اهل سنّت به كتاب هاى او اعتماد مى كنند و از آن ها بهره مى برند.
سرانجام خانه استاد بَلاذُرى را مى يابم، در خانه را مى زنم، پسر او در را به رويم باز مى كند و مرا نزد استاد مى برد. وقتى با استاد روبرو مى شوم، سلام مى كنم و جواب مى شنوم. وقتى او مى فهمد من ايرانى هستم، به زبان فارسى با من سخن مى گويد، من تعجّب مى كنم و مى گويم:
ــ جناب استتاد! شما مى توانيد فارسى حرف بزنيد؟
ــ من مدّت زيادى، مترجم بوده ام. من متن هاى باارزشى را از فارسى به عربى ترجمه كرده ام و دانش ارزشمند ايرانيان را براى مردم بيان نموده ام.
ــ من اين مطلب را نمى دانستم، مردم هم شما را بيشتر به عنوان يك تاريخ شناس مى شناسند، به راستى چطور شد كه شما به ترجمه آثار فارسى علاقه مند شديد؟
ــ يادش به خير زمانى كه مأمون، خليفه بود. چه روزگارى بود آن روز! وقتى او به خلافت رسيد دستور داد تا همه كتاب هاى علمى به زبان عربى ترجمه شود، گروهى به ترجمه آثار يونانى پرداختند، من هم زبان فارسى را ياد گرفتم و به ترجمه متن هاى فارسى پرداختم.
ــ الآن مشغول چه كارى هستيد؟
ــ در حال حاضر بيشتر در حديث كار مى كنم. آيا مى خواهى حديثى را كه الآن نوشتم برايت بخوانم؟
ــ بله.
ــ عُمَر مى خواست به مكّه برود تا به زيارت خانه خدا برود و عُمره به جاى آورد، او نزد پيامبر آمد و از او اجازه گرفت. پيامبر به او اجازه داد و او را برادر خطاب كرد.5
ــ عجب!
ــ اين نكته بسيار مهمّى است كه پيامبر، عُمَر را برادر خود خطاب مى كند، و نكته مهمتر اين كه عمر بدون اجازه پيامبر هيچ كارى انجام نمى داد. اين يعنى ايمان كامل!
با شنيدن اين سخن به فكر فرو مى روم، من شنيده ام روزى كه پيامبر بين مسلمانان، پيمان برادرى مى بست، ميان هر دو نفر از آنها عقد برادرى برقرار كرد. در آن روز، على(ع) با چشم گريان نزد پيامبر آمد و فرمود: "اى پيامبر! بين همه مردم، پيمان برادرى بستى، امّا مرا فراموش كردى"!
پيامبر رو به على(ع) كرد و فرمود: "اى على! تو در دنيا و آخرت برادر من هستى".6
على(ع) برادر پيامبر و نزديك ترين افراد به پيامبر بود. اكنون چگونه شده است كه استاد بَلاذُرى اين سخن را نقل مى كند؟ آيا واقعاً عُمَر اين گونه بود؟ اگر واقعاً عُمَر اين قدر به پيامبر احترام مى گذاشت و بدون اجازه پيامبر هيچ كارى نمى كرد، پس چرا به سخنان پيامبر گوش فرا نداد؟ چرا به خانه دختر پيامبر حمله كرد؟ پيامبر بارها گفته بود كه فاطمه(س)، پاره تن من است، خشنودى او، خشنودى من است، غضب او غضب من است، چرا عُمَر با فاطمه آن گونه برخورد كرد؟
در اين فكرها هستم، ناگهان به ياد مى آورم كه استاد بَلاذُرى از اهل سنّت است و عقايد خاص خودش را دارد.
* * *
ــ جناب استاد! شما تاريخ شناس بزرگى هستيد، نظر شما درباره حوادث بعد وفات پيامبر چيست؟ آيا درست است كه عُمَر با شعله آتش به سوى خانه فاطمه(س) رفت؟
ــ تو بايد كتاب مرا بخوانى.
ــ كدام كتاب را؟
ــ كتاب "انساب الاشراف". در آن كتاب، تو پاسخ سؤال خود را مى يابى.
كتاب را برمى دارم و مشغول مطالعه آن مى شوم، اين مطلب را در آن مى خوانم:
ابوبكر گروهى را نزد على فرستاد تا او را براى بيعت بياورند، امّا على براى بيعت نيامد. عُمَر از ماجرا باخبر شد، با شعله آتشى به سوى خانه فاطمه حركت كرد. وقتى عُمَر نزديك خانه فاطمه رسيد، فاطمه به عُمَر چنين گفت: "اى عُمَر! آيا مى خواهى درِ خانه مرا آتش بزنى؟".
عُمَر در پاسخ گفت: "آرى! اين كار باعث حفظ دين خدا مى شود".7
از اين سخن عُمَر بسيار تعجّب مى كنم، چگونه مى توان باور كرد كه سوزاندن خانه فاطمه، براى اسلام مفيد باشد؟ من نمى دانم اين چه اسلامى است؟ مگر پيامبر خشنودى فاطمه را خشنودى خدا معرّفى نكرده بود؟ مگر فاطمه پاره تن پيامبر نبود؟8
آن آقاى سُنّى ماجراى هجوم به خانه فاطمه(س) را افسانه مى دانست، آيا او سخن استاد بَلاذُرى را نخوانده بود؟9
ـــــــــــــــــــــــــ
ادامه فصل چهارم :
، بعد از بيعت او، بيشتر مردم با ابوبكر بيعت كردند، امّا گروهى خلافت ابوبكر را قبول نداشتند، آن ها مى خواستند با على بيعت نمايند و براى همين در خانه على جمع شده بودند. عُمَر به سوى خانه على آمد و گفت: "از اين خانه خارج شويد! به خدا قسم اگر اين كار را نكنيد، اين خانه را آتش مى زنم".12
من امروز متوجّه مى شوم كه استاد طَبرى هم اين ماجرا را قبول داشته است!
او در سخن اشاره مى كند كه عُمَر تهديد كرد خانه فاطمه(س) را آتش خواهد زد، چرا آن آقاى سُنّى همه اين ماجرا را افسانه مى داند؟ آيا او كتاب تاريخ طَبرى را نخوانده است؟13
ـــــــــــــــــــــــــ
فصل 4 كتاب روشنى مهتاب
قرن سوم هجرى است و من هنوز در شهر بغداد هستم، مى خواهم به ديدار استاد طَبرى بروم، همان كسى كه نويسنده كتاب "الاُمَم و المُلوك" است. ما اين كتاب را بيشتر به نام "تاريخ طبرى" مى شناسيم.
تو مى گويى استاد طَبرى در بغداد چه مى كند؟ او از شهر آمل است و بايد در در آمل به دنبالش باشى!
من شنيده ام كه مدّتى است او به بغداد آمده است، آرى! امروزه بغداد، قطب علم و دانش است، دانشمندان بزرگ به اين شهر رو مى آورند.
استاد طَبرى در علم حديث، تاريخ و تفسير، سرآمد دانشمندان شده است. من چون به تفسير قرآن خيلى علاقه دارم، دوست دارم از گفته هاى استاد در تفسير قرآن بهره ببرم. بيا با هم به درس تفسير استاد برويم!
* * *
همه شاگردان دور استاد حلقه زده اند، يكى با صداى زيبا، قسمتى از آيه 30 سوره بقره را مى خواند:
(وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ...): وقتى كه فرشتگان به خدا گفتند: ما تو را تسبيح و حمد تو را به جا مى آوريم.
اكنون استاد چنين سخن مى گويد: فرشتگان هم عبادت خدا را به جا مى آورده و نماز مى خوانند، البتّه نماز هر گروه از فرشتگان با نماز گروه ديگر فرق مى كند، مثلاً نماز فرشتگان آسمان اوّل، اين است كه به سجده بروند. اين مطلب در حديثى از پيامبر آمده است.
امروز مى خواهم حديثى را براى شما بگويم كه آقاى سعيدبن جُبير آن را نقل كرده است، گوش كنيد: يك روز، عُمَر به مسجد مى رفت تا مثل همه مسلمانان در نماز جماعت شركت كند. همه مردم از خانه هاى خود بيرون آمده بودند تا به مسجد بروند و پشت سر پيامبر نماز بخوانند.
عُمَر وقتى به مسجد مى رفت، نگاهش به مردى افتاد كه در گوشه اى نشسته بود. عُمَر به او گفت: موقع نماز است و هنوز اينجا نشسته اى؟ آن مرد در جواب گفت: كار خوب من براى تو چه فايده اى دارد؟ تو اگر كار خوبى داشته باشى، براى خودت خوب است!
عُمَر ناراحت شد و او را كتك زد، بعد از آن، عُمَر به مسجد رفت و با پيامبر نماز خواند. وقتى نماز تمام شد، عُمَر نزد پيامبر آمد و ماجراى آن مرد را تعريف كرد.
پيامبر به او سخنى گفت، عُمَر فكر كرد بايد تا آن منافق را به قتل برساند، براى همين با عجله از جاى خود برخاست تا نزد آن منافق برود. پيامبر عُمَر را صدا زد و گفت: "اى عُمَر! بازگرد! همانا غضب و خشم تو، مايه عزّت اسلام است، خشنودى تو، همان حكم خداست! اى عُمَر! خدا نيازى به نماز انسان ها ندارد، در آسمان ها، فرشتگان همواره مشغول نماز هستند و خدا را عبادت مى كنند.
عُمَر به پيامبر گفت: اى پيامبر! نماز فرشتگان چگونه است؟
پيامبر سكوت كرد و به او جوابى نداد، در اين هنگام جبرئيل نازل شد و به پيامبر چنين گفت: "اى پيامبر! به عُمَر سلام برسان و به او خبر بده كه نماز فرشتگان هر آسمان با آسمان ديگر تفاوت دارد، نماز فرشتگان آسمان اول، سجده مى باشد، نماز فرشتگان آسمان دوم، ركوع مى باشد...".10
وقتى سخن استاد به اينجا مى رسد، او بحث را تمام مى كند، گويا او خسته شده است.
* * *
من با شنيدن اين سخن به فكر فرو مى روم. چگونه مى شود كه خشم عُمَر مايه عزّت اسلام باشد؟ عُمَر كسى است كه با خشم، درِ خانه فاطمه(س) را آتش زد، آيا خشم او، عزّت اسلام بود؟ آخر اين چه حرفى است كه او مى زند؟
مى خواهم بلند شوم و به استاد بگويم عُمَر در حقّ فاطمه(س)ظلم نمود، آن وقت شما او را اين گونه معرّفى مى كنى؟ چرا هر حديث دروغى را نقل مى كنيد؟ امّا تو دست مرا مى گيرى و مى گويى: آقاى نويسنده! حواست كجاست؟ گويا فراموش كرده اى كه استاد طبرى، از اهل سنّت است، او اعتقادات خاص خودش را دارد، آيا كسى كه خشم عُمَر را مايه عزّت اسلام مى داند، شيعه است؟
با سخن تو به خود مى آيم. حق با توست. من بايد سكوت كنم و چيزى نگويم، امّا من بايد حرف خودم را بزنم، من كه غير از تو كسى ندارم، به تو مى گويم، تو سرمايه زندگى من هستى، استاد طَبرى اين حديث را از آقاى سعيدبن جُبير نقل مى كند، من مى دانم كه سعيدبن جبُير در سال 46 هجرى به دنيا آمده است، يعنى او 35 سال بعد از وفات پيامبر، متولّد شده است، حال چگونه مى شود كه او اين سخن را از پيامبر شنيده باشد؟ معلوم است كه "سعيدبن جُبير" اين حديث را خودش ساخته است يا اين كه شخص ديگرى اين حديث را ساخته است و به "سعيدبن جُبير" نسبت داده است.11
لحظاتى مى گذرد، فرصت را مناسب مى بينم تا سؤال خود را از استاد طَبرى بپرسم، جلو مى روم، سلام مى كنم و مى گويم:
ــ جناب استاد! من هموطن شما هستم، نزد شما آمده ام تا سؤالى از شما بپرسم.
ــ خوش آمديد! شما مى توانيد سؤال خود را بپرسيد.
ــ نظر شما درباره حوادث بعد از وفات پيامبر چيست؟ آيا درست است كه عُمَر مى خواست خانه فاطمه(س) را آتش بزند؟
ــ من پاسخ شما را در كتاب خودم نوشته ام، شما با مطالعه آن به جواب خواهيد رسيد
كتاب تاريخ طَبرى در دست من است. اين سخن استاد طَبرى است:
عُمَر اوّلين كسى بود كه با ابوبكر بيعت کرد