eitaa logo
گل یاس
326 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
9.9هزار ویدیو
189 فایل
"سرباز امام زمانمان باشیم حتی در فضای مجازی" به کانال گل یاس خوش آمدید لینک کانال: https://eitaa.com/GOOLLEYAS 👇👇راه ارتباط با مدیر کانال👇👇 https://eitaa.com/Fatima_3516
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 در آخر الزمان می‌تونیم از برادران پیغمبر اکرم (ص) باشیم، اصحاب نه ها! برادر 🔹 استاد مسعود عالی @GOOLLEYAS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻💠💠💠💠 اگر کسانی ادعا کردند که شهید حاج قاسم سلیمانی را دوست وقبول داریم این ویدئوی ۵۹ ثانیه را جلویشان بگذارید اگر سخنان بسیار روشن وشفاف این بزرگ مرد به خدا پیوسته را قبول کردند ،معلوم می شود درادعایشان صادقند ولی اگر نپذیرفته و سفسطه بازی کردند معلوم می شود که گفته ها فقط لقلقه زبانی است برای سرگرم کردن دیگران. اللهم عجل لولیک الفرج @GOOLLEYAS
هدایت شده از کاشان _ سلام بر ابراهیم
سرباز امام زمانمان باشیم حتی در فضای مجازی 👇👇راه ارتباط با مدیر کانال👇👇 https://eitaa.com/Fatima_3516 لینک کانال: https://eitaa.com/GOOLLEYAS
1_864653009.mp3
10.53M
۲۵ ✿ اولین رفتار منصفانه‌ی هر انسان، که زمینه‌ی رعایت انصاف در حق دیگران است؛ گم نکردن، رها نکردن، و کم نکردن تغذیه‌ی بخش انسانی در لابلای فعالیت‌های بخش حیوانی ماست. 💥کسی که می‌تواند خود حقیقی‌اش را بدون آب و غذا رها کند؛ حتما از حق دیگران هم راحت می‌گذرد. 🎤 @GOOLLEYAS
گل یاس
✍️سرگذشت_واقعی شهیده_زینب_کمائی 👈قسمت5️⃣2️⃣ فصل پنجم- بعد از انقلاب در مدارس آبادان، معلم ها دو دس
✍🏻سرگذشت_واقعی شهیده_زینب_کمائی قسمت 6️⃣2️⃣ فصل پنجم- بعد از عروسی با جعفر، آرزو داشتم که ماه محرم و صفر توی خانه ی خودم، روضه ی حضرت عباس (ع) و امام حسین (ع)و علی اکبر (ع)بگذارم و خانه ام را سیاه پوش کنم. سال های سال، مستاجر بودیم و یک اتاق بیشتر در دستمان نبود. بعدش هم که خانه ی شرکتی به ما دادند، بابای بچه ها راضی به این کار نبود. جعفر حتی از اینکه من تمام ماه محرم و صفر را سیاه می پوشیدم، ناراحت بود، من هرچی به اش می گفتم که من نذر کرده ی امام حسین ام و باید تا آخر عمر، محرم و صفر سیاه بپوشم، او با نارضایتی می گفت: مادرت نباید این نذر را تا آخرعمرمی کرد. یک شب از شب های محرم خواب دیدم درِ خانه ی شرکتی، بزرگ شده و یک آقایی با اسب داخل خانه آمد. آن اقا دست و پایش قطع شده بود. با یک چوبی که در دهانش بود، به پای من زد و گفت: روسری ات راسبز کن. من میخواستم جواب بدهم که نذر کرده هستم و باید این دو ماه را سیاه بپوشم، اما او اجازه نداد و گفت: برای علی اکبر حسین، برای علی اصغر حسین، روسری ات را سبز کن.. این را گفت و از خانه ی ما رفت. با دیدن این خواب فهمیدم که خدا و امام حسین راضی نیستند که من بدون رضایت شوهرم دو ماه سیاه بپوشم. خواب را برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت: حالاکه شوهرت راضی نیست و ناراحت است، روسری سیاه را دربیاور. خودش هم رفت و برای من روسری سبز خرید. سفر به مشهد برای من مثل سفر به کربلا بود. دخترم زینب هم که برای اولین بار مسافر امام رضا (ع) شده بود، سر از پا نمی شناخت. من بارها و بارها برایش قصه ی رفتنم به کربلا در سن پنج سالگی و نه سالگی را گفته بودم؛ از قبر شش گوشه ی حسین (ع)، از قتلگاه، از حرم عباس (ع). زینب هم شیفته ی زیارت شده بود. او می گفت: مامان، حاضر نیستم در مشهد یک لحظه هم بخوابم. باید از همه ی فرصت برای زیارت استفاده کنیم. زینب در حرم طوری زیارت م یخوتند که دل سنگ آب میشد. زن ها دورش جمع می شدند و زینب برای آنها زیارت نامه و قرآن می خواند. نصف شب در مسافرخانه مرا از خواب بیدارمی کرد و می گفت:مامان، پاشو، اینجاجای خوابیدن نیست. باید به حرم برویم. من و زینب آرام و بی سروصدا می رفتیم و نماز صبح را درحرم می خواندیم و تا روشن شدن هوا به خواندن قرآن و زیارت مشغول می شدیم. زینب از مشهد یک سری کتاب های مذهبی خرید؛ کتاب هایی درباره ی علایم ظهور امام زمان (عج). کلاس دوم راهنمایی بود، اما دل بزرگی داشت. دخترها که کوچک بودند، عروسک های کاغذی داشتند. روی تکه های روزنامه عکس عروسک را می کشیدند و آن را می چیدند و با همان عروسک کاغذی بازی می کردند. یک بار که زینب مریض شده بود، برای اولین بار یک عروسک اسباب باز یبرایش خریدیم. مینا و مهری و شهلا عروسک نداشتند. زینب عروسک خودش را دست انها میداد و می گفت: این عروسک مال همه ی ماست. من یک سرویس غذاخوری اسباب بازی برای همه ی دخترها خریده بودم، ولی عروسک را برای زینب که مریض بود گرفته بودم. اما او به بچه ها می گفت: عروسک را برای ما خریده اند. بعد از برگشتن ازمشهد، زینب کتاب هایی را که خریده بود به مهری و مینا داد. او می خواست با دادن این سوغاتی باارزش، آنها را در سفر و زیارتش شریک کند. ادامه دارد..... @GOOLLETAS
1_881102134.mp3
12.47M
۲۶ ▪️بی‌خیالی و بی‌تفاوتی دربرابر ظلم‌هایی که به انسان‌های دیگر در گوشه گوشه‌ی دنیا می‌شود، آژیر خطریست که نشان می‌دهد؛ 💥فاصله این فرد تا بسیار زیاد است. 🎤 @GOOLLEYAS
1_881115366.mp3
11.41M
۲۷ ▪️ظلم، گستاخی، بی‌ادبی و .... آنجایی خطرناک‌تر می‌شود که؛ در حق کسانی از ما سر میزند ، که حق ولایت برما دارند! مخصوصا اگر با ما مقابله به مثل نکنند و کریمانه از کنارمان رد شوند! 💥محال است چنین کسی عاقبت بخیر از دنیا برود؛ مگر آنکه جبرانش کند... 🎤 @GOOLLEYAS
هدایت شده از عارفین
گاهی تحمل ، خودش نوعی است. يكی از اولياء خدا كه بسيار مرد بزرگي بود و گفته اند امام زمان (علیه السلام) در تشييع جنازه ی او حاضر بودند ، همسر بسيار بداخلاقی داشت كه سی و پنج سال او را شكنجه ميداد ولی او تحمل ميكرد ! بله ،تحمل كنيد ، اصلا خيلی از اينها با تحمل و گذشت حل ميشود . گاهی هم اگر تحمل شود ، مثل نماز شب برای انسان سلوك الی الله است.. " استاد فاطمی نیا " 🆔 @Arefin
1_870896474.mp3
2.36M
-کمی‌تَسکینِ‌برای‌دلایی‌که‌هوایی‌شدن.... ♥️ @GOOLLEYAS